🔻ابو على همدانى گويد: عبد الرّحمن بن ابى ليلى حضور امير المؤمنين علىّ بن ابى طالب(عليه السّلام)برخاست و گفت:اى امير مؤمنان از شما پرسش مىكنم تا چيزى از شما فرا گيرم،و البتّه منتظر بوديم كه چيزى در بارۀ كار خودت بفرمائى امّا چيزى نفرمودى.آيا از كار خويش بما خبر نمىدهى كه آيا(اين سكوت شما)بجهت سفارشى است از جانب رسول خدا(صلّى الله عليه و آله)يا بنظر خودتان چنين رسيده است؟همانا ما در بارۀ شما گفتار فراوانى گفتهايم،و مطمئنترين آنها همان است كه از زبان خودتان بشنويم و از شما بپذيريم.
⭕ما مىگفتيم:اگر حكومت پس از رسول خدا(صلّى الله عليه و آله)بدست شما مىرسيد احدى با شما به نزاع نمىپرداخت،بخدا سوگند اگر از من بپرسند نمىدانم چه بگويم؟آيا چنين پندار برم كه اين قوم نسبت بآنچه كه در آنند از شما شايستهترند؟اگر چنين گويم پس به چه جهت رسول خدا(صلّى الله عليه و آله)در بازگشت از حجّة الوداع شما را نصب نمود و فرمود: «اى مردم هر كه من مولاى اويم پس على مولاى اوست».و اگر شما از آنان نسبت بدان چه كه در آنند شايستهترى پس براى چه ولايت آنها را بپذيريم؟
⭕امير المؤمنين(عليه السّلام)فرمود:اى عبد الرّحمن همانا خداى متعال پيامبر خود (صلّى الله عليه و آله)را به نزد خود برد و من در آن روز نسبت بمردم از شايستگى خود باين لباسم شايستهتر بودم،و همانا از جانب پيامبر خدا(صلّى الله عليه و آله)بمن سفارشى شده بود كه بغير از ملايمت طريقى اختيار نكنم، و از نزاع و قتال تا وقت مقرر موعود درگذرم بخاطر اطاعت از خدا.و همانا نخستين چيزى كه پس از آن حضرت(يا پس از غصب خلافت)از حقّمان كاسته و ضايع شد ابطال حقّ ما در خمس بود،و پس چون كار ما سست گشت چوپانى چند از قريش در ما طمع ورزيدند.و همانا مرا حقّى بر مردم است كه اگر بدون درخواست و درگيرى بمن بازگردانند مىپذيرم و بانجامش برخيزم و آن تا مدّت معلومى ادامه خواهد يافت
⭕من بسان مردى هستم كه از مردم در مدّت معيّنى طلبى دارد،اگر مردم در پرداخت مال او تسريع كنند آن را بگيرد و سپاسشان گويد؛و اگر به تأخير اندازند بالأخره آن را مىستاند بدون اينكه ديگر مورد سپاس قرار گيرند،و مانند مردى باشم كه راه سهولت و نرمى را پيش گيرد امّا در نظر مردم بسان حيوان چموشى جلوه مىكند. جز اين نيست كه هميشه حقّ از اين راه شناخته مىشود كه طرفداران اندكى از مردم دارد،پس هر گاه سكوت كردم از من صرف نظر كنيد،كه اگر مطلبى پيش آيد كه نيازمند پاسخ باشيد شما را هدايت خواهم كرد،پس تا آنگاه كه من دست مىدارم شما نيز دست از من بداريد.
⭕عبد الرّحمن گفت:اى امير مؤمنان بجان خودت سوگند كه شما همان طور كه پيشينيان گفتهاند: «بجانت سوگند كه هر كس را خواب بود بيدار نمودى،و بگوش هر كس كه گوشى شنوا داشت رسانيدى».
📚کشف الغمة، ج ۱، ص ۳۷۷
#فقطبہعشقعلیعلیہالسلام
🔸بیـــــکران فضائـــــل
❤️🌱https://eitaa.com/bikaranefazayel
امیرالمومنین علیه السلام در معراج
🔸در مناقب ابن مغازلى است كه انس روایت کرده است که پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله) فرمود :
آن شب كه مرا به معراج بردند در آنجا فرشته ای ديدم نشسته بر منبر كه از نور است و فرشتگان بسيار بر وى ناظرند پس گفتم: يا جبرئيل اين چه ملك است؟
🔸جبرئيل گفت: نزديک به او شده و بر او سلام كنید
من نزديك رفتم و بر او سلام كردم ديدم كه برادر و ابن عم من على بن ابى طالب (عليه السّلام) است،
گفتم: يا جبرئيل على بر من سبقت كرده است بر آسمان چهارم؟
🔸جبرئيل گفت :
يا محمد ، علی علیه السلام سبقت نگرفته و ليكن ملائكه ملاء اعلى به واسطه شدت محبتى كه به أمير المؤمنين دارند از حق تعالى التماس نمودند كه ميخواهم او را ببينيم
🔸 حق سبحانه و تعالى اين ملك را خلق كرد از نوری به شکل و صورت على كه ملائكه زيارت مي كنند او را در هر #شبجمعه و روز جمعه هفتاد هزار بار، و تسبيح و تقديس حق جل و علا مينمايند،
و ثواب آن را بر محبان و دوستان على (عليه السّلام) هدیه می کنند .
📚کشف الغمه ، ج۱ ، ص۱۳۹
#فقطبہعشقعلیعلیہالسلام
🔸بیـــــکران فضائـــــل
❤️🌱https://eitaa.com/bikaranefazayel
«اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا اَبَا عَبْدِاللهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ
عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ
اَبَداً مَا بَقيتُ
وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ
وَ لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ
مِنّي لِزِيارَتِكُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ»
#جانمحسین🌱
🔻دارقطنى از رجالش به نقل از ابوهارون عبدى آورده كه گفته است:
نزد ابو سعيد خدرى آمدم و به او گفتم:
آيا تو در بدر حاضر بوده اى؟
گفت: آرى.
گفتم: آيا دربارۀ على (علیه السلام) و فضلش چيزى از آن چه شنيده اى به ما نمى گويى؟
گفت: آرى،
🔻پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) از يك بيمارى بهبود يافت و دوران نقاهت را مى گذراند كه فاطمه (سلام الله علیها) بر او وارد شد تا از پيامبر عيادت كند.
من در سمت راست پيامبر نشسته بودم، پس چون فاطمه (سلام الله علیها) ضعف و سستى پيامبر را ديد بغض گلويش را فشرد تا جايى كه اشكش بر گونه هايش آشكار شد.
🔻 پيامبر (صلی الله علیه و آله) به او فرمود: چرا مى گريى اى فاطمه! فاطمه (س) گفت: از فوت مى ترسم يا رسول اللّه!
پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:
اى فاطمه! آيا نمى دانى كه خداوند به زمين نگريست و پدر تو را برگزيد و او را به عنوان پيامبر برانگيخت،
و بار ديگر به زمين نگريست و شويت را در آن برگزيد و به من وحى كرد و تو را به ازدواج او درآوردم و وصىّ اش گرفتم؟
آيا نمى دانى كه كرامت خدا بر توست كه به ازدواج كسى درآوردت كه علمش بيش از ديگران و شكيبش گسترده تر از همه و اسلامش پيش تر از ديگران است؟
🔻 فاطمه (سلام الله علیها) بخنديد و چهره اش باز شد. پس پيامبر آهنگ آن كرد كه از تمامى خيرى كه خداوند براى محمّد (صلی الله علیه و آله) و خاندانش مقرّر فرموده است براى فاطمه (سلام الله علیها) بيفزايد،
از اين رو به فاطمه (سلام الله علیها) فرمود:
اى فاطمه! على هشت منقبت دارد:
●ايمان به خدا و رسول،
●حكمت او،
●همسر او،
●دو پسرش حسن و حسين،
●امر به معروف و نهى از منكر.
🔻 اى فاطمه! به ما اهل بيت شش خصلت داده شده كه جز ما به هيچ كس از پيشينيان داده نشده و هيچ يك از پسينيان بدان نرسد:
● پيامبر ما كه بهترين پيامبران است پدر توست،
● وصىّ ما كه بهترين اوصياست شوى توست،
●شهيد ما كه بهترين شهداست حمزه، عموى پدر توست،
●از ماست دو فرزند اين امت كه دو پسر توست
●و از ماست مهدى اين امّت كه عيسى پشت سر او نماز مى گزارد،
و سپس بر شانۀ حسين زد و فرمود:
مهدى امّت از اوست.
📚 احقاق الحق ۲۶۶/۹-۲۶۵
✍️ایشان از الفصول المهمه ابن صباغ نقل كرده كه در آخر حديث گفته است: «اين حديث را دارقطنى صاحب جرح و تعديل چنين نقل كرده است»، جز آن كه در الفصول المهمّه (ص ۲۹۵) سند را از ابن هارون ذكر مى كند، ولى ابو هارون چنان كه در اين جا و در احقاق است وجود ندارد. نيز صاحب احقاق آن را در همان جلد، ص ۲۶۶ از«البيان في اخبار صاحب الزمان»كنجى نقل مى كند كه در طريق سندش آورده: «... حافظ، شيخ اهل حديث... معروف به دارقطنى به ما گفته است... ».
#السّلامُعَلَیکُمیَااَهلَبَیتِالنُّبُوّه🌱
❤️🌱https://eitaa.com/bikaranefazayel
🔸بسم الله الرحمن الرحیم
🔸السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَهُ...
🔸سلام بر تو اي وعده خدا كه آن را ضمانت نمود..
🔸سلام بر مولای مهربانی که آمدنش وعده ی حتمی خداست
🔸 و سلام بر منتظران و دعاگویان آن روزگار نورانی و قریب...
📚فرازی از زیارت آل یاسین
#جمعههایدلتنگی
❤️🌱https://eitaa.com/bikaranefazayel
🔸 بیکران فضائل
غدیردرکلامامیرغدیر 🌿امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام در توصیف عترت پیامبرصلی الله علیه وآله میف
غدیردرکلامامیرغدیر
🌿امیر المومنین علیه السلام میفرماید:
«این الذین زعموا انّهم الراسخون فی العلم دوننا کذباً و بغیاً علینا ان رفعنا اللَّه و وضعهم و اعطانا و حرمهم و ادخلنا و اخرجهم، بنا یستعطی الهدی و یستجلی العمی»؛
🌿«کجایند کسانی که پنداشتند دانایان علم قرآن آنان میباشند نه ما؟
که این ادعا را بر اساس دروغ وستمکاری بر ضد ما روا داشتند.
خدا ما اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله را بالا آورد و آنان را پست و خوار کرد، به ما عطا فرمود و آنها را محروم ساخت، ما را در حریم نعمتهای خویش داخل و آنان را خارج کرد، که راه هدایت را با راهنمایی ما میپویند و روشنی دلهای کور از ما میجویند».
📚نهج البلاغه، عبده، ج ۲، ص ۵۵.
#ما_نهج_البلاغھ_میخوانیم
❤️🌱https://eitaa.com/bikaranefazayel
🔸 بیکران فضائل
#قرآنبهجزازمدحعلیآیهندارد 🔹شيخ مظفّر در دلائل الصدق ۱۴۴/۲ مى گويد: «پوشيده نيست كه اين عنايت
#قرآنبهجزازمدحعلیآیهندارد
ابن عبّاس مى گويد: هنگامى كه آيۀ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ. فرود آمد پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) با دستش به سينۀ على (علیه السلام) اشاره كرد و هنگام نزول آيۀ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ با اشاره به على (علیه السلام) فرمود: پس از من رهيافتگان از تو پيروى خواهند كرد.
📚کشف الیقین، ص ۳۵۱
ابن بطريق در خصائص۱۲۳/-۱۲۲ مى گويد: «خداوند با واژۀ«انّما»انذار را براى پيامبر (صلی الله علیه و آله)، اثبات كرد. اين واژه، بى هيچ نزاعى براى تحقيق و اثبات است. سپس خداوند بدون فاصله به آن عطف كرده و فرموده: وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ، پس به همان شيوۀ اثبات نبوّت براى پيامبر (صلی الله علیه و آله)، امامت را براى على (علیه السلام) به اثبات رساند، زيرا عطف براى معطوف همان حكمى را ايجاب مى كند كه بر آن عطف گرفته شده و اين سخن پروردگار بر روشنى آن افزوده است كه: وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ و اين همۀ مردم را فرا مى گيرد، پس در پرتو وحى، انذار براى او و نسلش تا پايان انقطاع تكليف ثابت مى شود، زيرا كه فرموده است: وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ.»
❤️🌱https://eitaa.com/bikaranefazayel
🔸 بیکران فضائل
#محاکمه_تاریخ ●۱۳-اگر فرضا یک مسابقه برگزار شود و هرچهار نفر (ابو بکر، عمر، عثمان و علی) سرگذشت خو
#محاکمه_تاریخ
●۱۵-اگر در سقیفه، فرزندان اسلام و قرآن حضور دارند، پس اولین فرزند اسلام، یعنی علی علیه السّلام چرا نبود؟
●۱۶-آنان که با علی بیعت کردند، سپس بیعت را شکستند و با او جنگیدند، آیا بیعتشان غلط و خطا بود، یا جنگیدنشان؟
و اگر بیعت شکنی بد بود و آنان به خطا رفتند، پس آیا میتوان همۀ صحابه را درستکار و عادل دانست؟
●۱۷-اگر بیعت با ابوبکر، نتیجۀ اجماع و اجتماع امّت بود، پس چرا عمر آن را فلته و لغزش خواند؟
و اگر به اجماع نبود، چرا به اجماع امّت استناد و استشهاد میکنند؟
❤️🌱https://eitaa.com/bikaranefazayel
معترفینبهحدیثغدیر
⭕️محمد بن محمد غزّالی
🔻او بعد از نقل حدیث غدیر میگوید:
«این، تسلیم و رضایت و تحکیم است.
ولی بعد از این واقعه هوا و هوس به جهت حبّ ریاست و به دست گرفتن عمود خلافت و...، بر آنان غلبه کرد...
و لذا به اختلافات دامن زده دستورات اسلام را به پشت سر خود انداختند و با پول اندکی آن را معامله کردند، پس چه بد معامله ای انجام دادند».
[سرّ العالمین، ص ۳۹و۴۰]
🔻همین مطلب را سبط بن جوزی از غزّالی نقل کرده است. [تذکرة الخواص، ص ۶۲]
#فقطحیدرامیرالمومنیناست
❤️🌱https://eitaa.com/bikaranefazayel
🔸 بیکران فضائل
. او آفتاب او آفتاب او آفتاب است...🌱 از آسمان هایش بپرسید او جواب است. ادامه: 🔻بسيارى از مردم پس ا
او آفتاب او آفتاب او آفتاب است...🌱
از آسمان هایش بپرسید او جواب است.
ادامه:
🔻پس فرمود: و اما چهارمى اى برادر يهودى،
اين بود كه كسى كه پس از رفيقش در جاى او قرار گرفت در كارها با من مشورت مىكرد و مطابق با نظر من كار مىكرد و در مشكلات با من مناظره مىكرد
و مطابق با رأى من عمل مىنمود
و من و اصحابم كسى را جز من نمىشناسيم
كه با او مشورت كند و كسى جز من انتظار خلافت را پس از او نمىكشيد
ولى چون مرگ ناگهانى او بدون بيمارى قلبى و بدون علتى در بدن او فرا رسيد،
من ترديد نداشتم كه حقّم به من باز پس داده خواهد شد،
و اين كار به آسانى و به همان منزلتى كه من خواهان آن بودم و همان سرانجامى كه من آن را طلب مىكردم،به من خواهد رسيد
و خداوند اين امر را با بهترين صورتى كه من اميدوار بودم و بهترين حالتى كه آرزو داشتم به من خواهد داد،
🔻ولى آن شخص كار خودش را چنين پايان داد كه او گروهى را نام برد كه من ششمين آنها بودم
و مرا با يكى از آنها مساوى قرار نداد و براى من حالتى در وراثت پيامبر و خويشاوندى و دامادى و نسبت با او ذكر نكرد در حالى كه هيچ يك از آنان سابقهاى همانند سابقۀ من و اثرى مانند آثار من نداشت
و خلافت را در شورايى متشكل از ما قرار داد و پسرش را در آن حاكم بر ما نمود
و دستور داد كه اگر اين شش نفر امر او را اجرا نكردند همه را بكشد،
شكيبايى بر اين(اى برادر يهودى)سخت بود.
🔻اين گروه روزهاى خود را گذرانيدند و هر كدام خود را نامزد مىكردند و من ساكت بودم تا اينكه از نظر من پرسيدند و من در بارۀ روزهاى (گذشتۀ)خودم و آنان و آثار خودم و آنان صحبت كردم و چيزهايى را در مورد شايستهتر بودن خودم نسبت به آنان توضيح دادم
و پيمان گرفتن پيامبر خدا(صلّى الله عليه و آله)از آنان و تأكيد آن حضرت در بيعت براى من بر گردن آنها را تذكر دادم،
ولى حبّ رياست و باز شدن دست و زبان آنان در امر و نهى و نيز رغبت آنان به دنيا و پيروى نمودن آنان از درگذشتگان پيش از آنان،آنان را وادار كرد كه چيزى را كه خدا بر ايشان قرار نداده بود به دست گيرند،
🔻هر گاه كه با يكى از آنان خلوت مىكردم و روزهاى خدا را به ياد او مىآوردم و او را نسبت به اقدامى كه مىكند هشدار مىدادم،
از من مىخواست و با من شرط مىكرد كه خلافت را پس از خود به او بسپارم،
اما چون در من جز راه روشن و عمل به كتاب خدا و وصيت پيامبر و دادن حق هر كس بدان گونه كه خداوند براى او قرار داده،و منع او از آنچه خداوند براى او قرار نداده است،نديدند،خلافت را از من گرفتند و به فرزند عفان دادند،با اين طمع كه به وسيلۀ او از آن برخوردار باشند و پسر عفان مردى بود كه با هيچ يك از آنان مساوى نبود تا چه رسد به پايينتر از آنان،
نه در جنگ بدر كه اوج افتخار آنان بود و نه در جاهاى ديگر از افتخاراتى كه خداوند آنها را به پيامبرش و افراد خاصى از خاندان او اختصاص داده بود،شركت نداشت،
🔻آنگاه گمان نمىكنم كه همان روز به شب رسيده باشد كه پشيمانى اهل شورا آشكار شد و كنار كشيدند و هر كدام،مسئوليت را به گردن ديگرى انداخت و هر كدام از آنان خود و يارانش را سرزنش نمود،
سپس روزگارى طولانى بر پسر عفان كه استبداد مىكرد نگذشت،
🔻تا اينكه او را تكفير كردند و از او بيزارى جستند و او رو به سوى ياران خاص خود و ساير اصحاب رسول خدا(صلّى الله عليه و آله)آورد و درخواست استعفا كرد و از كارهاى بد خود از خداوند طلب توبه نمود،
و اين(اى برادر يهودى) بدتر و شديدتر از قبلى بود.
شايستۀ شكيبايى نبود،
آن ناراحتى كه از اين طريق به من مىرسيد قابل وصف نيست و نمىتوان حدّ آن را تعيين كرد و من جز صبر بر مصيبتى شديدتر از آن چارهاى نداشتم.
🔻 بقيۀ آن شش نفر همان روز نزد من آمدند و از آنچه در حق من كرده بودند اظهار پشيمانى مىكردند
و از من خلع پسر عفان و حمله به او و گرفتن حق خودم را طلب مىكردند و هر كدام با من بيعت مىكردند
و پيمان مىبستند كه در زير پرچم من تا پاى مرگ حاضرند،تا اينكه خداوند حق مرا بر من برگردانيد،
به خدا سوگند اى برادر يهودى،مرا از اين كار باز نداشت مگر همان چيزى كه در زمان دو خليفه قبلى باز داشت و ديدم كه ماندن بقيۀ آن گروه براى من شادمانهتر و به قلب من مأنوستر از نابودى آنهاست و دانستم كه اگر من آنها را به سوى مرگ بخوانم مىپذيرند.
✍ادامه دارد...
📚الخصال ج ۲، ص ۳۶۴
#سَلُونِیقَبْلَأنْتَفْقِدُونِی
❤️🌱https://eitaa.com/bikaranefazayel
نه حِمیری، نه کُمیتم نه دعبلم، اینم
فقط پر است زعشق علی مضامینم
به غیر ساقی کوثر نپرس از دینم
خلاصه کورم و غیر از علی نمیبینم
که سرّ عاشقیام پیش مرتضی علنی است
بگو که کور تو مشتاق «من یمت یرنی» است
#فقطبہعشقعلیعلیہالسلام 🌱