eitaa logo
بیم موج
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
73 فایل
قال مولانا امیرالمؤمنین ❤ : وَ اللَهَ اللَهَ فِی الجِهَادِ بِاَموَالِکُم وَ اَنفُسِکُم وَ اَلسِنَتِکُم فِی سَبِیلِ اللَه چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم ادمین: @bimemoj1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 کلبه عموتام 🔻امروز یکی از تراژدیترین آثار هنری، اثری است به نام «کلبه عموتام» که زندگی برده‌داری را در امریکا نشان میدهد که شاید قریب دویست سال است که این نوشته هنوز زنده است. 🔻واقعیّتهای امریکا این است؛ حکومت امریکا این است؛ آن مشخّصه و ممیّزه‌ای که نظام امریکایی به دنیا نشان داده، این است؛ نه آزادی انسان، نه برابری انسان. 🔻کدام برابری؟! شما هنوز هم بین سیاه و سفید برابری قائل نیستید! 🔻همین امروز هم از نظر شما رگه سرخ‌پوستی در یک نفر آدم در هر یک از مراحل گزینش اداری یک نقطه ضعف برای او محسوب میشود. 🔻برابری انسانها؟! آزادی فکر؟! بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۱۳۸۰/۱۲/۲۷ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 آزادی منفی (Negative freedom) به چه معنا است؟ 🔻جریان اصلی لیبرالیسم از لیبرال‌های کلاسیک گرفته تا اختیارگرایان معاصر (Libertarians) همگی وفادار به این تلقی از آزادی هستند که آزادی فردی را برترین ارزش اجتماعی دانسته و آن را به فقدان اجبار و عدم مانع‌تراشی فیزیکی و قانونی در راه انتخاب‌های فردی تعریف می‌کند. 🔻در واقع، آزادی منفی عبارت از آن است که فرد در صورتی حقیقتاً آزاد است که بدون مداخله بیرونی (اشخاص یا دولت‌ها) بتواند به دنبال تصمیمات و انتخاب‌های خود حرکت کند. سرّ «منفی» خواندن این تصور از آزادی آن است که مدافعان آن، آزادی را نه براساس مفاهیم مثبت و ایجابی بلکه براساس مفاهیم سلبی نظیر «فقدان اجبار»، «عدم مداخله بیرونی»، «عدم موانع فیزیکی و قانونی» تعریف می‌کنند. به همین دلیل است که آیزایا برلین آن را «آزادی از» (freedom from) یعنی رهایی از موانع و اجبار و مداخله بیرونی می‌نامد. 🔻این تلقی از آزادی نقش عظیمی در شکل‌دهی مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع لیبرال دموکرات غربی ایفاء کرده است. زیرا از نظر لیبرال‌ها، آزادی «ارزش نهایی» (Ultimate value) و بنیادی‌ترین ارزش اجتماعی است که به بهانة هیچ ارزش دیگری نمی‌توان آن را محدود کرد. تنها در صورت تزاحم آزادی فردی با آزادی دیگران می‌توان آزادی را محدود ساخت. 🔻واضح است که در پس اعتناء و اهتمام به آزادی منفی، خود شکوفایی فردی (Self - realization) نهفته است. اما تصور خام مدافعان آزادی منفی از خود شکوفایی فردی آن را در حد فقدان موانع بیرونی خلاصه می‌کند و وجود عناصر درونی و دیگر موانع احتمالی خود شکوفایی را که از جنس اجبار و مداخله بیرونی نیست، نادیده می‌گیرد. 🔻چارلز تیلور بر آن است که این تلّقی خام از آزادی صرفاً محصول تأملات فردی چند متفکر اولیه لیبرال نیست بلکه عوامل و علل مستقلی نظیر غلبة روح ماده‌گرایی (ماتریالیسم)، ضدّیت با متافیزیک و سلطة تجربه‌گرایی و علوم تجربی در بسط و گسترش این تلقی از آزادی سهیم بوده است. 🔻نکته بسیار مهم و اساسی در بحث ما (جانب هنجاری آزادی) آن است که نقشی که مدافعان آزادی منفی برای آزادی در زندگی اجتماعی بشر قائلند ، از باب «ارزش ابزاری» (Instrumental value) دانستن آزادی است نه آنکه آزادی، ارزشی فی‌نفسه و عینی داشته باشد. توضیح آنکه یکی از بحث‌های مهم درباره آزادی آن است که اساساً چرا «آزادی» یک ارزش است؟ یعنی حقیقتاً چه چیزی «آزادی» را ارزشمند می‌کند و آزادی چه کمال و فایده‌ای را متوجه حیات بشری می‌نماید؟ 🔻بسیاری از لیبرال‌ها در پاسخ به این پرسش به هیچ وجه بر ارزش ذاتی داشتن آزادی و یا اینکه آزادی منجر به تحقق کمالات و یا ارزش‌های اخلاقی و انسانی خاصی می‌شود، اصرار نمی‌ورزند بلکه تنها از این جهت بر ارزش بودن آزادی استدلال می‌شود که آزادی منفی فرصتی برای هر فرد فراهم می‌آورد که تلقی خود از زندگی خوب و خودشکوفایی فردی را آن‌گونه که خود تصور می‌کند، دنبال نماید. یعنی آزادی منفی صرفاً یک وسیله و ابزار است که دست فرد را برای آنچه می‌خواهد انجام دهد، باز می‌گذارد نه آنکه آزادی خود مستبطن ارزشی و کمالی باشد و یا مقدمة کمال و ارزشی اخلاقی و یا ذاتی قرار گیرد. 🔹گفتاری از 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰آزادی مثبت حداقلی به چه معنا است؟ 🔻برخی منتقدان آزادی منفی بر این نکته مهم تفظّن یافتند که گرچه خود شکوفایی فردی نیازمند رفع موانع است امّا موانع پیش‌روی آدمی در راه وصول به تمنیّات و غایات و خیرات خویش تنها در «موانع بیرونی» خلاصه نمی‌شود بلکه گاه «موانع درونی» نظیر جهل، ترس درونی، سوء‌آگاهی و گاه موانعی از غیر جنس اجبار و مداخله اشخاص و گروه‌ها، نظیر فقر و بیکاری مانع تحقق خود شکوفایی و ارضاء خواسته‌ها و اهداف می‌گردند. 🔻بنابراین یک انسان زمانی حقیقتاً آزاد است که نه تنها موانع بیرونی سد راه خوشکوفایی فردی نبوده و موجبات عدم تحقق آرمان‌ها و غایات و اهداف فردی وی را فراهم نیاورند بلکه موانع از غیر جنس اجبار، نظیر جهل و فقر و سوء‌آگاهی نیز برطرف شده باشند. 🔻از این‌رو آزادی را نمی‌توان صرفاً با مضمونی منفی از قبیل «فقدان اجبار» تعریف کرد بلکه آزاد بودن براساس مضمونی مثبت (positive) که عبارت از فراهم بودن امکانات و شرایط وصول به هدف و غایت است، تعریف می‌شود که مستلزم نفی موانع درونی و بیرونی، اعم از اجبار فیزیکی و قانونی و موانع از غیر جنس اجبار است، به همین سبب آیزایا برلین آن را «آزادی برای» (Freedom to) اصطلاح می‌کند که حاکی از فراهم بودن شرایط برای وصول به غایت و هدفی خاص باشد. 🔻آزادی مثبت، آزادی را بر اساس امکان «خودشکوفایی» و «خود تحقق‌بخشی» تصویر می‌کند و در هر جامعه‌ای که شرایط و مقدمات برای اینکه آحاد جامعه بتوانند به خودشکوفایی فردی برسند، فراهم باشد‌، آن جامعه و افراد آن برخوردار از آزادی خواهند بود. 🔻در اینجا پرسش مهم و اساسی آن است که آیا تعریف معیّنی از «خودشکوفایی» و «خود تحقق بخشی» وجود دارد؟ آیا غایات و اهداف و خیرات معیّن و خاصی درون مایة خودشکوفایی آدمی را رقم می‌زند به گونه‌ای که تحقق و عینیّت بخشیدن به غیر این غایات و خیرات «خودشکوفایی» و «خود تحقق بخشی» محسوب نشود؟ 🔻آزادی مثبت حداقلی بر اساس این دیدگاه شکل گرفته است که برای انسان و زندگی مطلوب انسانی و خودشکوفایی فردی هیچ فردی هیچ غایت و ارزش و خیرات معین و از پیش مشخص شده‌ای وجود ندارد بلکه هر کس می‌تواند با انتخاب فردی خود، غایات و ارزش‌ها و خیرات زندگی خویش را مشخص کند و در جهت تحقق و عینیّت بخشیدن به آنها در زندگی خود حرکت و تلاش کند بنابراین، فرد زمانی آزاد است که موانعی درونی و بیرونی برای وصول وی به خیرات و اهداف و غایاتی که خودش تشخیص داده و معیّن کرده است وجود نداشته باشد. 🔻تلقی حداقلی از آزادی مثبت هیچ توصیه و تجویز خاصی نسبت به خیرات و غایات و ارزش‌های انسانی ندارد بلکه تأکید آن بر لزوم فراهم بودن فرصت‌ها، امکانات، شرایط برای عینیّت بخشیدن و تحقق اهداف و غایات و خیرات فردی است. به تعبیر دیگر، تأکید تلقی حداقلی از آزادی مثبت بر «اسباب» است نه بر «اهداف» و از این رو امر تشخیص غایات و اهداف و خیرات را به خود افراد وا می‌نهد . همچنان که این تلقی بر انسان‌شناسی فلسفی و جامع خاصی اصرار نمی‌ورزد تا در نتیجة آن به تعیین نظام ارزشی معین و خیرات و غایات خاصی برای انسان مجبور گردد. 🔹گفتاری از 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 آزادی مثبت حداکثری به چه معناست؟ 🔻این تلقی از آزادی نیز مانند تلقی مثبت حداقلی تحلیل مدافعین آزادی منفی را ناقص و ناکافی دانسته و بر نقش عوامل دیگر- غیر از اجبار فیزیکی و حقوقی بیرونی- بر آزادی اصرار می‌ورزد و بر آن است که آزادی حقیقی در شرایطی فراهم می‌آید که کلیه موانع بیرونی و درونی خودشکوفایی فردی برطرف شده باشد، 🔻نقطه اصلی افتراق تلقی حداکثری از آزادی مثبت از آزادی مثبت حداقلی آن است که این تصور از آزادی بر آن است که انسان دارای غایات و خیرات معیّنی است که بدون وصول به آنها شکوفایی و کمال آدمی محقق نمی‌شود. 🔻بنابراین تصور خاصی از اینکه خودشکوفایی واقعاً چیست، وجود دارد همچنان که انسان دارای خیرات و غایات و ارزش‌های معیّنی است که وصول به آنها تحقق بخش زندگی مطلوب انسانی است. 🔻تلقی حداکثری از آزادی مثبت معمولاً از دو ناحیه مورد اعتراض لیبرال‌ها و مدافعان آزادی منفی قرار گرفته است. از نظر آنان این تلقی از آزادی هم «تناقض نمون» (Paradoxical) و هم «خطرناک» است. 🔻وجه تناقض نمون بودن آن است که به منظور صیانت از آزادی- تمهید شرایط خودشکوفایی فردی اعمال فشار و اجبار را موجّه می‌کند حال آنکه آزادی با اعمال اجبار و فشار ناسازگار است. 🔻وجه خطرناک بودن این تلقی از آزادی آن است که به گروهی از افراد که تصور می‌کنند خیر واقعی و غایات حقیقی حیات آدمی را می‌شناسند این اجازه را می‌دهد که ارزش‌ها و تصورات خویش از زندگی خوب را به اسم آزادی بر دیگران تحمیل کنند. 🔹گفتاری از 📣 متن کامل این مقاله را اینجا مطالعه کنید: https://farsi.khamenei.ir/others-article?id=21478 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 مداحی تراز انقلاب اسلامی 🔹رحمت خدا بر این جوان مومن انقلابی و فرزند شهید اهل بصیرت که پرچمدار ارائه و تزریق روح در نزد جوانان این سرزمین است، در لباس مقدس مداحی اهل بیت(ع) 🖤 💚 ❤️ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 از وضع مطبوعات ایران راضی هستید یا نه؟ 🔻من اگر بخواهم در این جلسه خصوصی و خودمانی به شما مطلبی عرض کنم، جوابم این است که «نه؛ راضی نیستم.» چرا؟ چون کیفیّت مطبوعات کشور، متناسب با تاریخ مطبوعات در این کشور نیست. این، نکته مهمی است. 🔻ما درباره هر پدیده‌ای که سخن میگوییم و قضاوت میکنیم، باید به تاریخ آن پدیده نگاه کنیم. یک وقت پدیده‌ای است که اگر چه در دنیا سوابق زیادی دارد، اما تازه وارد این سرزمین شده است. خوب؛ نمیشود زیاد انتظار داشت. یک وقت پدیده‌ای است که ضعیف وارد شده یا به وسیله آدمهای نالایق وارد شده است. نمیشود خیلی توقّع داشت. اما یک وقت پدیده‌ای است که سابقه زیادی دارد و خوب هم وارد شده است، که مطبوعات از این قبیل است. 🔻البته مطبوعات، وارداتی است؛ یعنی جزو بخشهای مثبت فرهنگ غرب است که ما از آنها گرفتیم. یک وقت من درباره «تعاطی فرهنگی» - نقطه مقابل «تهاجم فرهنگی» - بحث مفصّلی کردم که از مصادیقش، یکی همین مطبوعات است. خوب؛ ما مطبوعات را از غرب گرفتیم. غربیها سابقه زیادی در حرفه روزنامه‌نگاری داشتند. از اواخر دوران ناصر الدّین شاه هم مطبوعات وارد ایران شد و فعّالیتش را آغاز کرد. اوجِ کار مطبوعات، در دوران مشروطه بود؛ یعنی از عهد مظفرالدین شاه بتدریج افزایش پیدا کرد. 🔻مطبوعاتِ آن وقت را که نگاه میکنیم، میبینیم به خلاف اصل روشنفکری در ایران - که بارها عرض کرده‌ام «روشنفکری در ایران، بیمار متولد شد» - کسانی که پدیده روشنفکری را به معنای غربی و اروپاییاش وارد کشور ما کردند، آدمهای سالمی نبودند. امثال «میرزا ملکم خان» بودند. آدمِ خوبشان کسی مثل «تقی‌زاده» بود که کلمه قصار معروفش، هنوز در گوشها زنگ میزند و بیانگر حالت خود باختگی اوست. روشنفکری در ایران، اساساً سالم متولد نشد...اما مطبوعات، در کشور ما بیمار متولد نشدند. 🔻اگر به مجموعه روزنامه‌های دوره مشروطه و اندکی قبل از مشروطه نگاه کنید، در آنها مطالب بسیار خوبی به چشم میخورد. طنزهای پخته، ادبیات والا و مطالب حاکی از دلسوزی و علاقه‌مندی نسبت به سرنوشت کشور، از شاخصه‌های چنین روزنامه‌هایی است. با گذشت حدود نود سال از تاریخ نشر این روزنامه‌ها، در آنها بعضاً مطالب و نکاتی یافت میشود که برای امروز هم خیلی کهنه نیست. 🔻نشریه‌ای را از همان روزگار در دست مطالعه داشتم که در آن طنز بسیار پخته‌ای درباره «امین‌السلطان» درج کرده بودند! طنزی قوی و دنباله‌دار، که بعد از کشته شدن امین‌السلطان مجال نشر یافته بود. تعجب کردم! طنزی در نود سال قبل، به این خوبی؛ آن هم به قلم نویسنده‌ای که چندان هم معروف نیست! آیا طنز امروز مطبوعات کشور ما، از آن وقت به قدر نود سال پیشرفت کرده است؟ نمیشود قرص و محکم، جواب مثبت داد. 🔻هوشمندی و زیرکی در ارائه مطالب، از دیگر ویژگیهای مطبوعات آن روزگار است. نمونه دیگری در ذهن من هست که در یکی از همان مطبوعات عهد مشروطیت دیدم. مربوط به زمانی است که «علی خان امین‌الدوله»، از صدارت بر کنار و به رشت رفته و خانه نشین شده بود. ظاهراً شایعاتی علیه امین‌الدوله بوده است. به هر حال، مخالفینش بر سر کار بودند. قضیه از این قرار بوده که امین‌الدوله برای - به گمانم - روزنامه «پرورش» نامه‌ای مینویسد و از خودش دفاع میکند. البته پای آن نامه، امضای خودش را نمیگذارد و به عنوان فردی ناشناس، آن را ارسال میکند. اهل قلم میدانند که قلمِ امین الدوله، قلمی پخته و قوی و در عین حال قابل شناختن است. او شاید از این حیث، بهتر از همه رجال عهد قاجار باشد. 🔻باری؛ سردبیر آن روزنامه، قلم امین‌الدوله را میشناسد و میفهمد که نوشتن نامه، کار خود امین‌الدوله است. لذا، پاسخی به تناسب این شناسایی به نامه مذکور میدهد. پاسخ سردبیر روزنامه، به نظر من به قدری جالب و هشیارانه و آمیخته با زیرکی است که انسان شگفت‌زده میشود. ببینید! سابقه روزنامه‌نگاری ما، اینهاست. البته هوچیگری، تهمت زدن و مطرح کردن برخی از آدمها هم، در مطبوعات آن عصر هست که این جزو بزرگترین نقاط ضعف آنهاست. لکن چنان نقاط مثبتی هم که ذکر شد، دارند. 🔻خوب؛ ما اکنون نزدیک به صد سال است که سابقه روزنامه‌نگاری داریم. به تاریخ نشر اوّلین روزنامه در ایران نمیخواهم اشاره کنم؛ ولی از وقتی که در شهرهای تبریز، رشت، اصفهان، تهران و مشهد، روزنامه‌های متعدّدی پدید آمد، تا امروز حدود صد سال است. عزیزان من! ما حقّاً به قدر صد سال پیش نرفته‌ایم و این خسارت است. ، 13 -2-1375 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🇮🇷🇵🇸 📱نشست وبیناری 🍃🌹🍃 ✅ موضوع: اهمیت انتخابات ۱۴۰۲ 👤 سخنران: دکتر مهدی سعیدی- کارشناس مسائل سیاسی 🕥 زمان: شنبه ۲۵ آذر ماه- ساعت ۱۹ ❌ لینک ورود به نشست 👇👇 http://rubika.ir/hadianebasir1 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🔰 شناسایی نقطه‌ تعادل‌ میان‌ «هرج‌ و مرج‌» و «دیکتاتوری‌» 🔻آنگاه‌ که‌ نخبگان‌ ما نقطه‌ تعادل‌ میان‌ «هرج‌ و مرج‌» و «دیکتاتوری‌» را شناسائی‌ و تثبیت‌ کنند، دوران‌ جدید آغاز شده‌ است‌. 🔻آری‌، نباید از «آزادی‌» ترسید و از «مناظره‌» گریخت‌ و «نقد و انتقاد» را به‌ کالای‌ قاچاق‌ و یا امری‌ تشریفاتی‌، تبدیل‌ کرد 🔻چنانچه‌ نباید بجای‌ مناظره‌، به‌ «جدال‌ و مراء»، گرفتار آمد و بجای‌ آزادی‌، به‌ دام‌ هتاکی‌ و مسئولیت‌ گریزی‌ لغزید. 🔻آن‌ روز که‌ سهم‌ «آزادی‌»، سهم‌ «اخلاق‌» و سهم‌ «منطق‌»، همه‌ یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت‌ علمی‌ و تفکر بالنده‌ دینی‌ در این‌ جامعه‌ است‌. 16 بهمن 1381 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 در ميانه مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گوئي‌ و کفرگوئي‌» 🔻بي‌شک‌ آزادي‌خواهي‌ و مطالبه‌ فرصتي‌ براي‌ انديشيدن‌ و براي‌ بيان‌ انديشه‌ توأم‌ با رعايت‌ «ادب‌ استفاده‌ از آزادي‌»، يک‌ مطالبه‌ اسلامي‌ است‌ و «آزادي‌ تفکر، قلم‌ و بيان‌»، نه‌ يک‌ شعار تبليغاتي‌ بلکه‌ از اهداف‌ اصلي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ است‌. 🔻من‌ عميقا متأسفم‌ که‌ برخي‌ ميان‌ مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گوئي‌ و کفرگوئي‌»، طريق‌ سومي‌ نمي‌شناسند و گمان‌ مي‌کنند که‌ براي‌ پرهيز از هر يک‌ از اين‌ دو، بايد به‌ دام‌ ديگري‌ افتاد. 🔻 حال‌ آنکه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ آمد تا هم‌ «فرهنگ‌ خفقان‌ و سرجنبانيدن‌ و جمود» و هم‌ «فرهنگ‌ آزادي‌ بي‌مهار و خودخواهانه‌ غربي‌» را نقد و اصلاح‌ کند و فضائي‌ بسازد که‌ در آن‌، «آزادي‌ بيان‌»، مقيد به‌ «منطق‌ و اخلاق‌ و حقوق‌ معنوي‌ و مادي‌ ديگران‌» و نه‌ به‌ هيچ‌ چيز ديگري‌ ، تبديل‌ به‌ فرهنگ‌ اجتماعي‌ و حکومتي‌ گردد و حريت‌ و تعادل‌ و عقلانيت‌ و انصاف‌، سکه‌ رائج‌ شود تا همه‌ انديشه‌ها در همه‌ حوزه‌ها فعال‌ و برانگيخته‌ گردند و «زاد و ولد فرهنگي‌» که‌ به‌ تعبير روايات‌ پيامبر اکرم‌ (ص‌) و اهلبيت‌ ايشان‌ (عليهم‌ السلام‌)، محصول‌ «تضارب‌ آراء و عقول‌» است‌، عادت‌ ثانوي‌ نخبگان‌ و انديشه‌وران‌ گردد. 🔻بويژه‌ که‌ فرهنگ‌ اسلامي‌ و تمدن‌ اسلامي‌ همواره‌ در مصاف‌ با معضلات‌ جديد و نيز در چالش‌ با مکاتب‌ و تمدنهاي‌ ديگر، شکفته‌ است‌ و پاسخ‌ به‌ شبهه‌ نيز بدون‌ شناخت‌ شبهه‌، ناممکن‌ است‌. 🔻اما متأسفانه‌ گروهي‌ بدنبال‌ سياست‌زدگي‌ و گروهي‌ بدنبال‌ سياست‌زدائي‌، دائما تبديل‌ فضاي‌ فرهنگي‌ کشور را به‌ سکوت‌ مرداب‌ گونه‌ يا تلاطم‌ گرداب‌وار، مي‌خواهند تا در اين‌ بلبشو، فقط صاحبان‌ قدرت‌ و ثروت‌ و تريبون‌، بتوانند تأثيرگذار و جريان‌ساز باشند و سطح‌ تفکر اجتماعي‌ را پائين‌ آورده‌ و همه‌ فرصت‌ ملي‌ را هدر دهند و اعصاب‌ ملت‌ را بفرسايند و درگيري‌هاي‌ غلط و منحط قبيله‌اي‌ يا فرهنگ‌ فاسد بيگانه‌ را رواج‌ دهند و در نتيجه‌ صاحبان‌ خرد و احساس‌، ساکت‌ و مسکوت‌ بمانند و صاحبدلان‌ و خردمندان‌، برکنار و در حاشيه‌ مانده‌ و منزوي‌، خسته‌ و فراموش‌ شوند. 🔻در چنين‌ فضائي‌، جامعه‌ به‌ جلو نخواهد رفت‌ و دعواها، تکراري‌ و ثابت‌ و سطحي‌ و نازل‌ مي‌گردد، هيچ‌ فکري‌ توليد و حرف‌ تازه‌اي‌ گفته‌ نمي‌شود، عده‌اي‌ مدام‌ خود را تکرار مي‌کنند و عده‌اي‌ ديگر تنها غرب‌ را ترجمه‌ مي‌کنند و جامعه‌ و حکومت‌ نيز که‌ تابع‌ نخبگان‌ خويش‌اند، دچار انفعال‌ و عقبگرد مي‌شوند. 16 بهمن 1381 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔻در بازنگری قانون اساسی، پیشنهاد اضافه شدن واژه مطلقه عمدتاً از سوی کسانی بود که متعلق به طیف چپ بودند. 🔻نمی ‎گویم کسانی که متعلق به طیف راست بودند مخالفتی داشتند، نه؛ اما چپی ها بودند که بیشتر روی این قضیه بحث کردند. 🔻چون می‌دانیم که در آن زمان طیف چپ، مثل آقای کروبی، آقای عبدالله نوری، آقای موسوی خوئینی‌ها و آیت الله موسوی اردبیلی و مهندس موسوی و ... آقایانی بودند که در شورای بازنگری و در آن دوره در جناح چپ فعال بودند و مصاحبه‎ ها و سخنرانی‌هایی داشتند، آنها واقعاً مفهوم ولایت مطلقه فقیه را همواره مورد تأکید قرار می‌دادند. 🔻شما به صحبت‌های اعضای طیف چپ بعد از صدور نامه حضرت امام به حضرت آقا در دی ماه سال 66 مراجعه کنید و ببینید که آنجا این آقایان در مورد این نامه و درمورد ولایت مطلقه فقیه که در آن نامه از آن یاد شده، چه مطالبی را مطرح کرده‎ اند و در شورای بازنگری هم آنها بر همان مبنا بحثشان را پیش برده ‎اند. 🔻این پیشنهادی نبود که آیت‌الله خامنه‌ای در شورای بازنگری ارائه بدهد، افراد طیف چپ بر مبنای همان روال و به اصطلاح تفکری که داشتند این را در شورای بازنگری مطرح کردند و به تصویب رسید، 🔻اما از نظر من حتی اگر این واژه هم در قانون اساسی نمی‌آمد هیچ تفاوتی نداشت و ولی فقیه در چارچوب همان عباراتی که در قانون اساسی هم وجود داشت ـ اگر به‌درستی تفسیر بشود ـ اختیاراتش، اختیارات بنا به‌ همان دلایلی که عرض کردم وسیع است. صیانت از انقلاب، صیانت از اصالت مسیر انقلاب و اینگونه اقدامات ولی‌فقیه، نیاز به اختیارات دارد. 💢گفتگو با کارشناس تاریخ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 انتخابات مجبس چهارم و شکست جریان چپ 🔻در سال 1371 انتخابات مجلس چهارم شکل می‌گیرد و علی‌رغم مطالبی که گفته می‌شود، نظارت استصوابی از آن زمان مطرح شد و تعدادی از نیروهای طیف چپ که در مجلس سوم بودند نیز رد صلاحیت شدند، اما فهرست انتخاباتی طیف چپ؛ فهرست انتخاباتی کاملی است و مثلاً فهرست انتخاباتی آنها در تهران، فهرست واقعاً سنگینی از شخصیت‌های سیاسی طیف چپ است و این‌که گفته می شود جلوی آن‌ها گرفته شده است اصلاً واقعیت ندارد؛ 🔻یعنی درست است که تعدادی از آن‌ها رد صلاحیت شدند و شاید در بعضی موارد هم می‌شد با سعه صدر بیشتری برخورد کرد، اما فهرست‌های انتخاباتی آن‌ها فهرست‌های انتخاباتی پر و پیمانی بود و با توجه به شرایطی که وجود داشت، مردم به فهرست انتخاباتی طیف چپ رأی ندادند و مجلس چهارم با اکثریت طیف راست شکل گرفت. 🔻حضرت امام یک سخنرانی در آستانه انتخابات مجلس سوم داشتند، فضا و شرایط به‌گونه‌ای بود که طیف چپ اکثریت مطلق را به دست آورد. 🔻در واقع باید بگوییم مجلس سوم چپ است، اگر طیف چپ به مجلس چهارم اعتراض می‌کنند که آقا سخنرانی داشتند و طیف چپ رأی نیاورد، چطور درمورد خودشان که در مجلس سوم حضور داشتند و حضرت امام هم سخنرانی کردند چنین مساله ای را مطرح نمی کنند؟ 🔻به‌هرحال رهبری چه حضرت امام باشند، چه حضرت آقا وظیفه‌ی خودشان می‌دانند که آگاهی‌هایی را به مردم بدهند، اما از انتخابات و رأی مردم کاملاً صیانت شود کما این‌که در انتخابات مجلس سوم صیانت شد. 💢گفتگو با کارشناس تاریخ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 گل یاس کبود.. .باید از فقدان گل خون‌جوش بود در فراق یاس مشكی‌پوش بود یاس بوی مهربانی می‌دهد عطر دوران جوانی می‌دهد یاس‌ها یادآور پروانه‌اند یاس‌ها پیغمبران خانه‌اند... یاس در هر جا نوید آشتی‌ست یاس، دامان سپید آشتی‌ست در شبان ما كه شد خورشید؟ یاس بر لبان ما كه می‌خندید؟ یاس یاس یك شب را گل ایوان ماست یاس تنها یك سحر مهمان ماست بعد روی صبح پرپر می‌شود راهی شب‌های دیگر می‌شود یاس مثل عطر پاك نیّت است یاس استنشاق معصومیّت است یاس را آیینه‌ها رو كرده‌اند یاس را پیغمبران بو كرده‌اند یاس بوی حوض كوثر می‌دهد عطر اخلاق پیمبر می‌دهد حضرت زهرا دلش از یاس بود دانه‌های اشكش از الماس بود داغ عطر یاس زهرا زیر ماه می‌چكانید اشک حیدر را به راه عشق محزون علی یاس است و بس چشم او یك چشمه الماس است و بس اشک می‌ریزد علی مانند رود بر تن زهرا: گل یاس کبود... گریه كن حیدر كه مقصد مشكل است این جدایی از محمد مشكل است گریه کن زیرا که دُخت آفتاب بی‌خبر باید بخوابد در تراب گریه كن زیرا كه گل‌ها دیده‌اند یاس‌های مهربان كوچیده‌اند... این دل یاس است و روح یاسمین این امانت را امین باش ای زمین... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 حفظ احترام و آبروی اشخاص 🔻اگر کسانی در پرونده‌هایشان مشکلی دیده شد که بنا شد به مجلس نروند، مشکل آنها بازگو و پخش نگردد و هتک حرمت آنها نشود. 🔻البته ممکن است بعضی کسان بگویند فلان کس را که رد کرده‌اید، باید علّت آن را صریحاً بگویید. اگر مطلَبی گفتنی است، اشکالی ندارد آن را بگویید؛ 🔻اما اگر مطلَبی ناگفتنی است، نباید آبروی اشخاص با این حرفها برود و بیان شود. چون به ما این‌طور گفته‌اند و فشار آورده‌اند، پس ما آبروی این آدمها را ببریم؛ نه. 🔻در اسلام حرمت مؤمن خیلی اهمیت دارد و نباید هتک حرمت شود. 14 بهمن 1374 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 روایت چگونگی احراز صلاحیت علمی حسن روحانی در مجلس خبرگان 🔹 من در مجلس خبرگان مجموعا در سه دوره فعال بودم و به طور طبیعی سه بار کاندیدا شدم. اولین بار در دوره سوم خبرگان از سمنان کاندیدا شدم، دوره چهارم و پنجم از استان تهران کاندیدا شدم. در دوره سوم خبرگان که برای استان سمنان کاندیدا شدم، آیت‌الله مؤمن و چند نفر دیگر از فضلا هم از استان سمنان کاندیدا بودند. 🔹 من برای صلاحیت علمی مدارک لازم را برای فقهای شورای نگهبان ارسال کردم که تقریرات درس‌های فقه و اصول مرحوم آیت‌الله داماد(ره) بود. تقریرات عمدتاً مربوط به درس‌های سال‌های ۴۶ و ۴۷ بود. البته من معمولاً نکات مهم درس را یادداشت می‌کردم و شب تقریرات را به زبان عربی می‌نوشتم. همه مکتوبات من از درس‌های مرحوم آیت‌الله داماد به زبان عربی است. 🔹 چند روز بعد آیت‌الله جنتی با من تلفنی صحبت کرد و گفت در جلسه فقهای شورای نگهبان راجع به نوشته‌های شما بحث و بررسی کردیم. به اتفاق نظر ما این بود که نوشته‌های شما برای نشان دادن سطح علمی کافی است. بعد رأی‌گیری کردیم، ۴ نفر از فقها رأی دادند و ۲ نفر رأی ندادند. 🔹 من از ایشان پرسیدم چرا آن دو نفر رأی ندادند؟ گفت استدلال آن‌ها این بود که نمی‌دانیم از آن سالی که ایشان از حوزه علمیه قم به تهران آمده، در سال‌های قبل و بعد از انقلاب در مسئولیت‌هایی که بوده، آیا درباره مباحث علمی و فقهی اصولی کار کرده یا بحث‌ها را کنار گذاشته و متارکه کرده است؟ آن دو نفر به این دلیل رأی ندادند و گفتند ما نمی‌دانیم نسبت به حدود ۳۰ سالی که گذشته آیا همه آن مبانی در ذهن ایشان هست یا فراموش کرده است؟ 🔹 من به آیت‌الله جنتی گفتم حق با آن دو نفر است. نپرسیدم آن دو نفر از فقهای شورای نگهبان چه کسانی بودند؟ گفتم در این مدت به آن معنا، مشغول درس و بحث نبودم، گاهی نسبت به مباحثی که علاقمند بودم مطالعه و بحث فقهی را دنبال می‌کردم، اما به مفهوم مصطلح مشغول درس و بحث نبودم. 🔹 گفتم حق با آن‌هاست، من امتحان می‌دهم، ایشان خیلی تعجب کرد و گفت شما آماده هستید برای امتحان؟ گفتم بله، گفت پس چرا از صبح تا حالا این همه در شورای نگهبان بحث کردیم؟ گفتم فکر کردم مدارکی که فرستادم برای همه کافی است ولی این شبهه که شما می‌گویید قابل تأمل است، به همین دلیل امتحان می‌دهم.گفت وقت امتحان را به شما اعلام می‌کنیم. 🔹 برخی از دوستان به من خرده گرفتند و گفتند شورای نگهبان که شما را تأیید کرده بود و مدارکی که فرستادید گفتند کافی است، چرا خودت داوطلب شدی برای امتحان؟ مگر نمی‌دانید آن کسی که در امتحانات خبرگان، اوراق را تصحیح می‌کند و نمره می‌دهد چه کسی است؟! گفتم آیت‌الله مؤمن است، گفتند شما مگر در انتخابات سمنان با ایشان رقیب نیستید؟ گفتم چرا، گفتند چرا قبول کردید؟ گفتم من آیت‌الله مؤمن را خیلی بالاتر از این حرف‌ها می‌دانم. ایشان یک شخصیت برجسته است، هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ تقوایی، به هیچ عنوان چنین مسائلی در تصمیم‌گیری‌اش تأثیر نخواهد داشت. 🔹 سؤال را آیت‌الله مؤمن طرح کرده بود که یک مسأله‌ای از تحریر حضرت امام(ره) در بحث قضا بود. من هم همان را تبیین کردم، نظرات فقها را جمع‌آوری کردم و نظر خودم را با استدلال مطرح کردم. اوراق مکتوب را که حدود ۱۰ صفحه شده بود، برای شورای نگهبان فرستادم. شورای نگهبان به من گفتند ما می‌فرستیم قم برای آیت‌الله مؤمن، هفته بعد آیت‌الله جنتی به من زنگ زد و گفت اوراق شما را آیت‌الله مؤمن بررسی کرده و ایشان گفته این بحث را بسیار خوب پرورانده و استنباط کرده است، ایشان از لحاظ علمی از همه آن‌هایی که تا به حال امتحان داده‌اند اگر بالاتر نباشد، پایین‌تر نیست. بنابراین به اتفاق آرا راجع به شما نظر همه مثبت است. 💢 منبع: https://www.khabaronline.ir/news/1849368/ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 آزمون داوطلبانه اجتهاد! 🔹حسن روحانی در سومین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری چگونه تایید صلاحیت شد؟! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد محراب می نالید؛منبر داشت می سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست ناصر که آب آورد سنگر داشت می سوخت آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد عباس زخمی بود اصغر داشت می سوخت سربند یازهرای محسن غرق خون بود سجاد، از سجده که سر برداشت، می سوخت باید به یاران شهیدم می رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت شب بود ... بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت :: ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری در سال 1368 به سیدمحمد موسوی خوئینی ها سپرده شد که وی با آوردن دوستانش به این مجموعه، بنیان آن را بر محوریت جریان چپ بنا نهاد. حضور خوئینی‌ها چندان دوام نداشت و در سال 1371 حسن روحانی به عنوان رئیس این مرکز برگزیده شد. حضور وی در این جایگاه با تغییراتی همراه بود... 💢خاطرات هاشمی رفسنجانی / دوشنبه ۱۸ آبان ۱۳۷۱ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 جریان چپ اینچنین انتخات مجلس چهارم را به رقیب سیاسی خود واگذار کرد! 💢خاطرات هاشمی رفسنجانی / یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۱ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 چگونگی احراز صلاحیت دکتر معین در انتخابات 1384 🔹دکتر حداد عادل: 🔻دوره مجلس هفتم بنده معمولا ماهي يک بار خدمت مقام معظم رهبري مي‌رسيدم و در باب مسائل مجلس و مسائل کشور نظر ‌ايشان را جويا مي‌شدم. مشورت مي‌کرديم و‌ايشان راهنمايي مي‌کردند.‌ اين ملاقات‌ها معمولا روزهاي دوشنبه انجام مي‌شد، چون آقا در روزهاي ديگر کارهاي ثابتي دارند. 🔻روز يک‌شنبه قبل از آن، در منزل بودم و ديدم در ساعت هفت بعدازظهر اسامي ‌کانديداهاي رياست‌جمهوري از سوي شوراي نگهبان اعلام شد که در آن آقاي دکتر معين صلاحيت‌شان رد شده بود. با توجه به شناختي که از جريان دوم خرداد و اوضاع کشور و جريانات مختلف داخلي و خارجي داشتم، اين رد صلاحيت را به مصلحت ندانستم. 🔻به ذهنم سپردم که راجع به‌اين موضوع با آقا صحبت کنم. آقاي حجازي هم تشريف داشتند و صحبت‌ها را يادداشت مي‌کردند. من خدمت آقا عرض کردم: «اين اعلام‌نظر شوراي نگهبان مي‌تواند منشا مشکلاتي بشود.» 🔻ايشان گفتند: «اين چيزهايي که مي‌گوييد جاي بررسي دارد.» فکر نوشتن نامه همان جا به ذهنم رسيد و گفتم: «من نامه‌اي خطاب به شما مي‌نويسم و در آن از شما استدعا مي‌کنم از شوراي نگهبان بخواهيد که در‌اين موضوع تجديدنظر کنند.» گفتند: «حالا ببينم چه مي‌شود.» نفرمودند که‌ اين را بکن، ولي مخالفت هم نکردند. 🔻وقت نماز شد و خداحافظي کرديم و من بلند شدم که بروم. خلوت بود و کسي آنجا نبود. بيرون دفتر، آقا مجتبي را ديدم. پرسيدند: «کجا مي‌رويد؟» گفتم: «به دفترم مي‌روم.» گفتند: «براي ناهار پيش ما بمانيد.» من با ‌ايشان هم راجع‌ به موضوع صحبت زيادي نکردم. ناهار را که خورديم، حدود ساعت دو، دو و نيم بود. پرسيدم: «آقا مجتبي! در‌اينجا کاغذ پيدا مي‌شود؟» کاغذي را پيدا کرد که آرم هم نداشت و فقط بسمه‌تعالي بالاي آن بود. گفتم‌: «چيزي مي‌نويسم و مي‌گذارم ‌اينجا باشد.» و نامه‌اي را بدون پيش‌نويس و در هفت، هشت سطر نوشتم و در آن ذکر کردم و در صورت صلاحديد به شوراي نگهبان توصيه فرماييد که با توسيع دايره نامزدهاي انتخابات رياست‌جمهوري موافقت شود. 🔻به آقاي حجازي زنگ زدم و گفتم: «موضوع را خدمت آقا مطرح کردم و نامه‌اي را هم نوشتم و همين الان مي‌فرستم دفتر شما، يا آقا ‌اين کار را مصلحت مي‌دانند و مي‌پذيرند که هوالمطلوب و يا مصلحت نمي‌دانند، اما حسن کار‌اين است که اگر آقا مصحلت بدانند ديگر ضرورتي نيست که مرا پيدا کنيد و بگوييد نامه را بفرست. من چند سطر نوشته و‌اينجا گذاشته‌ام.» گفتند: «باشد.» نامه را گذاشتم و به دفترم رفتم. 🔻حول‌وحوش ۲۲ بهمن بود و عصر آن روز وزير ارشاد وقت، آقاي مسجد جامعي از من دعوت کرده بود در جلسه‌اي که براي تقدير از شهداي اقليت‌‌هاي مذهبي در تالار وحدت برگزار شده بود، شرکت و سخنراني کنم. من هم رفتم. در تالار، کنار آقاي مسجد جامعي نشسته بودم. ساعت حدودشش، شش‌ونيم بود که يکي از همراهان ما آمد و در گوشم گفت: «آقاي حجازي تلفني با شما کار دارد.» من رفتم پشت در و تلفن همراه‌ايشان را گرفتم. گفتند: «آقا با پيشنهاد شما موافقت کردند و دستورات لازم را هم به شوراي نگهبان دادند. خبر را براي صداوسيما هم فرستاده‌ايم که در ساعت هفت پخش مي‌شود.» 🔻بي‌نهايت خوشحال شدم، مخصوصا به‌ اين دليل که‌ اين کار بسيار با سرعت انجام شد، يعني هنوز ۲۴‌ساعت از اعلام‌نظر شوراي نگهبان نگذشته، نظر رهبري اعلام شد. چند دقيقه بعد که مراسم تمام شد و من به تالار برگشتم، خبرنگاران آمدند و راجع به رد صلاحيت‌ها نظرم را پرسيدند و من اولين کسي بودم که خبر را دادم و گفتم چند دقيقه بعد در اخبار اعلام مي‌شود. من ‌اين نامه و تصميم رهبري در آن مقطع را يکي از افتخارات خودم در مجلس هفتم مي‌دانم. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
رو به کعبه کردم و گفتم: «آقا امام زمان(عج) من اینجا غریبم و این ها با ما بد هستند. دیگر جنازه این را به من نمی دهند. به داد من برس و ...» بعد از چند جمله دیدم آقایی کنار من ایستاده و به من اشاره کرد. بالای سر همسر من نشست و گفت ایشان حالش خوب است. بعد دیدم همسرم بلند شد و حرکت کرد. آثار فلجی وی نیز بر طرف شد. یادم آمد که آقایی که در خواب دیده بودم همان است که در حج به داد من رسید 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 دستور حضرت زهرا به آیت الله فاضل لنکرانی برای حمایت از رهبر انقلاب 🔹 حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان به بیان خاطره ای از یک پدر شهید در مورد رهبر انقلاب پرداخت و گفت: خاطره ای از یک پدر شهید شنیده بودم که از نزدیکان بیت مرحوم فاضل لنکرانی بود. همیشه دوست داشتم این خاطره را از زبان خود ایشان بشنوم. فاطمیه اول امسال به همین منظور راهی قم شدم .منزل مرحوم فاضل جلسه روضه بود. رفتم آنجا و از حاج آقا جواد فاضل فرزند مرحوم آیت ا....فاضل لنکرانی سراغ آن پدر شهید را گرفتم.ایشان آدرسی به من داد و گفت ضمنا یکی از نکاتی که این پدر شهید خواب دیده و بیان کرده محقق شده است.(که در ادامه بیان می کنم) مشخص شد که این پدر شهید خادم بازنشسته حرم حضرت معصومه (س) است. بنابراین حرم رفتم و بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء آدرس دقیق تری از یکی از خدام گرفتم و راهی منزل این پدر شهید شدم. هنگامی که در را زدیم سریعا باز کردند؛گویا منتظر ما بودند. من از پشت پرده گفتم من فلان کس هستم. گفتند بفرمایید منتظر شما بودیم. ابتدا فکر کردم شاید منتظر فرد دیگری بودند و اشتباهاً در را به این سرعت به روی ما باز کردند ولی معلوم شد که خیر این طور نبود. بالاخره خدمت این پدر شهید رسیدیم که تازه از بیمارستان و عمل جراحی فارغ شده بودند و فکر کرده بودند که ما برای عیادت ایشان آمده ایم. حجت السلام والمسلمین رحیمیان افزود: بعد از احوالپرسی خواستار این شدیم که داستان را از زبان این پدر شهید بشنویم ولی به دلایلی امتناع کردند. خلاصه از ما اصرار و از وی انکار. ولی بالاخره تصمیم بر این شد که برای یک بار دیگر قضیه را بازگو کند.(حدود چهل سال بود که اعتکاف این پدر شهید ترک نشده بود. یعنی قبل از اینکه اعتکاف در ایران مرسوم شود و از قدیم در مسجد امام و مسجد اعظم معتکف می شد.) گفت از اعتکاف به منزل باز می گشتم و بی خواب و خسته بودم و به منزل گفتم که می خواهم بخوابم. (حتی جایی که خوابیده بود به ما نشان داد) تولیت جمکران ، با بیان اینکه این پدر شهید یک یا دو روز بعد از حادثه 18 تیر 78 این خواب را دیده بود، خاطرنشان کرد: این پدر شهید ادامه داد: نمی دانم که چقدر از خوابم گذشته بود که دیدم گویی چراغ ها روشن شدند. آمدم که اعتراض کنم که چرا چراغ ها روشن شده اند احساس کردم که نور چراغ نیست بلکه نور دیگری است. دقت کردم دیدم بانویی دست به کمر گرفته کنار اتاق ما ایستاده. تا کمی به ایشان توجه کردم کنار من روی زمین نشست. خطاب کرد: «آقای احمدی! علی من غریب است، علی من مظلوم است، علی من تنهاست». من همان وقت ناگهان احساس کردم این بانو حضرت زهرا(سلام الله علیها) و منظور ایشان از علی من، حضرت علی(علیه السلام) است. تا چنین چیزی به ذهن من خطور کرد ایشان تکرار کردند: «فرزندم علی غریب است، فرزندم علی مظلوم است، فرزندم علی تنهاست». دیگر من منقلب شده و در همان حال متوجه شدم آقایی قائم کنار ما ایستاده است. (مشخصات آن آقا را نیز توصیف کرد. خواست خدا بود که امکانی فراهم شود و ما فیلمی از این بیانات پدر شهید نیز تهیه کردیم) این آقا که کنار ما ظاهر شده بود به من خطاب کرد: «آقای احمدی! برو نزد آقای فاضل لنکرانی و به ایشان بگو قیام کند. این میمون ها را از قم بیرون بریزند. (چون همان روزها یعنی 18 تیر در قم نیز امتداد فتنه وجود داشت) بعد با دست چپش اشاره کرد و گفت: «این ها خیال می کنند با توهین کردن به من، دست از حمایت از نایب ام بر می دارم. من از نایب ام حمایت می کنم». هنگامی که دست آقا حرکت کرد ،دیدم جایش کابینه فلان (دولت اصلاحات خاتمی) جلوی صورت من شکل گرفت. چهره ها مبهم بود ولی سه چهره روشن بود. یکی در رأس شان بود و دو نفر دیگرشان مهاجرانی و عبدالله نوری بود. چهره های بقیه مبهم بود و تنها چهره های این سه نفر روشن بود. گفتم: «آقا! آقای فاضل مریض است. مدتی است قدرت حرکت ندارد و باید چند نفر کمکش کنند». ایشان فرمود: «آقای فاضل ده سال دیگر به فعالیت اش ادامه می دهد». (اینکه عرض کردم آقا جواد فاضل اشاره کرد یکی از حرف های ایشان محقق شد همین بود که آقای فاضل راس ده سال از دنیا رفت) رحیمیان افزود: این پدر شهید صبح فردا خدمت آقای فاضل رفته و ماجرا را بازگو می کند. آقای فاضل نیز اشک ریخته و می گوید این خواب نبوده بلکه مکاشفه بوده. نماینده سابق ولی فقیه در بنیاد شهید همچنین گفت: این پدر شهید به آقایی که دیده بود اشاره کرد و گفت: آن آقایی که کنارم ایستاده بود خیلی به چشم من آشنا بود. گویی جایی دیده بودمش. خیلی فکر کردم تا یادم افتاد. سالی قرار بود حج مشرف شویم. ولی قبل از اینکه مشرف شویم به علت تصادف نصف بدن خانم ام فلج شد. ولی با هر زحمتی وی را نیز همراهم بردم. در سعی بین صفا و مروه بودیم که حاج خانم افتاد و مرد. چون من مرده زیاد دیده بودم عرق مرگ را روی پیشانی وی تشخیص دادم.
🔰نامه آیت الله العظمی فاضل لنکرانی به اعضای شورای بازنگری قانون اساسی، در مورد ولابت مطلقه فقیه / سال 1368 🔻«بعد از سلام و تحیت، اکنون که بررسی مسائل رهبری در آن شورای محترم مطرح است، انتظار می‏‌رود بر اساس موازین فقه اسلامی و به پیروی از رهنمودهای حضرت امام‏ قدس سره الشریف، خصوصا در نامه‌‏ای که به حضرت آیت الله خامنه‌‏ای مرقوم داشته و تصریح به ولایت مطلقه‏ فقیه کرده‌‏اند، آن شورای محترم در باب اختیارات مقام رهبری ولایت مطلقه‏ فقیه را مدنظر داشته و این نقیصه را از قانون اساسی بزدایند. 🔻همچنین امید است که اعضای محترم شورا مسأله ولایت فقیه را که منصبی است الهی و ادامه ولایت ائمه معصومین علیهم السلام است، محدود به زمان نکنند که بدون تردید محدودیت، موجب تضعیف مقام ولایت فقیه خواهد بود. 🔻والسلام علیکم و رحمة الله. جامعه مدرسین حوزه علمیه» 🔻امضا فاضل 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 آخرین نامه احمد آذری قمی به رهبری 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مقام معظم رهبری انقلاب مقدس اسلامی ایران - دامت برکاته- 🔻پس از سلام و تحیت 🔻براساس یک سوء‌ظن و شدت علاقه به نظام مقدس اسلامی، گرفتار یک تلاطم درونی که مرا بین دو محذور - یعنی دو ترک وظیفه مخیر می‌کرد- ناخواسته مبتلا به ضربه‌ای علیه نظام شدم و از این رنج درونی، سرانجام سحر شب یازدهم عاشورا با توسل به قمر بنی‌هاشم رها شدم و خداوند مرا نجات داد. اکنون جز رضایت خاطر مبارک و ایتمار به اوامر مبارک را نمی‌خواهم. 🔻در عین حال، نه جناب عالی و نه آقایان حجازی و محمدی را در مظان استجابت دعا فراموش نکردم. خواسته‌ای هم جز خواسته‌هایی را که جناب‌عالی بپسندید، ندارم. تفصیل مطالب را اگر میل مبارک باشد از آقای مسعودی سوال داشته باشید. 🔻احمد آذری قمی. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰روحانیِ متجدد 🗓 بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سالگرد 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰کودکی و نوجوانی اکبر هاشمی ، از زبان برادرش احمد هاشمی 🔹شیخ علی اکبر به واقع از نخبه‌های دوران خود در قریه بهرمان بودند و همیشه در تمام کارهایی که در بهرمان انجام می‌شد، در راس بودند. مثلا در مکتب که قرآن یاد می‌گرفتند، همیشه شاگرد اول بود، در بازی‌های محلی همیشه برنده بود، مثلا وقتی به باغی می‌رفتیم بر سر میزان محصول پسته درختی با سایرین شرط‌بندی می‌کردند و همیشه با اختلاف زیادی پیروز می‌شدند. در آن زمان کشتی‌های محلی رواج داشت و ایشان با هر کسی که کشتی می‌گرفت، حریف را مغلوب می‌کرد. در بهرمان پرش‌بازی می‌کردند و یادم هست که یک بار پرشی کرده بود که رکورد را ثبت کرد. در حقیقت از ابتدا مشخص بود که در شیخ علی‌اکبر استعدادهای خاصی نهفته است. زمانی که جنگ جهانی دوم رخ داد، وضع مالی مردم بهرمان خیلی مناسب نبود و ماشینی نبود که به وسیله آن گندم و سایر امکانات از شهرستان‌ها به قریه‌ها برسد و تقریبا اوضاع به حالت نیمه‌قحطی در آمده بود. ۴ درخت بزرگ توت به بلندی ۲۰ متر در بهرمان وجود داشت که در فصل توت، شیخ اکبر بلندترین درخت را انتخاب می‌کرد و به بالای آن می‌رفت و برای دیگران توت می‌چید. ایشان شیطنت‌های کودکانه‌ای هم داشتند به همین دلیل هم سن و سال‌های ایشان مجبور بودند نظرات ایشان را قبول کنند. 💢متن کامل را اینجا بخوانید: https://www.isna.ir/news/96031709393 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj