eitaa logo
بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
700 دنبال‌کننده
80 عکس
22 ویدیو
4 فایل
💎 کانال "اطلاع رسانی" سایت «بینش نو» حضرت آیت الله مرتضی رضوی http://www.binesheno.com 📲 تماس با ادمین: @Binesheno_com 💻 سفارش کتاب @sefareshkotob
مشاهده در ایتا
دانلود
📘 معرفی کتاب 📚 کتاب «تبیین جهان و انسان» 🔹 آیا قرآنی که مدعی هستیم تبیان کل شیء است در مورد خلقت آسمان‌ها، ستاره‌ها و سیارات چیزی نگفته است؟ 🔸 خلقت جهان در 6 روز یعنی چه؟ آیا دین پاسخ درستی به سوال از طول عمر جهان نداده است؟ 🔹هفت آسمان چیست؟ آیا منظور همان لایه‌های جو زمین است؟ نحوه آفرینش و قرارگیری آنها چگونه است؟ 🔸 انسان چیست و چگونه آفریده شده است؟ اگر تکامل را نمی‌پذیرید آیا فیکسیسم نظریه مورد تایید است؟ 🔹هدف از خلقت انسان چه بوده است و آیا انسان حیوان است؟ اگر بله پس چرا انسان باید خانواده یا لباس داشته باشد؟ 🔻پاسخ این سوالات و ده ها سوال مهم دیگر در کتاب «تبیین جهان و انسان» به قلم آیت الله مرتضی رضوی درج شده است. 🔺 در این کتاب که در 5 فصل تدوین شده است در فصل اول به خداشناسی و توحید و در دو فصل بعدی جهان شناسی اسلام مورد بررسی قرار گرفته و در دو فصل پایانی کتاب، انسان شناسی از منظر اسلام به نگارش درآمده است. 🖊 متن این کتاب، بسیار ساده و برای فهم عموم نوشته شده و حجم اصلی کتاب در بخش پاورقی آن قرار گرفته که حاوی محاسبات و دلایلی برای متخصصین می‌باشد. 📍مطالعه این کتاب منحصر به فرد، برای آشنایی با جهان شناسی اسلامی آن هم در دوره‌ای که مطالب بیگانه با اسلام به نام اسلام عرضه می‌شود ضروری می‌باشد و خواننده را با ادبیاتی جدید از علوم اسلامی آشنا می‌سازد. 📖 مطالعه و دانلود 📦 سفارش کتاب 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
نکات قرار گیری هفت آسمان 🔹امام رضا ـ عليه السّلام ـ هر دو دستش را باز كرد سپس دست راست را بر روي دست چپ قرار داد و فرمود: اين زمين پائين است كه آسمان اول در بالاي آن قبّه است. و زمين دوم روي آسمان اول است كه آسمان دوم روي آن قبّه است. ـ تا اينكه همين طور زمين چهارم و پنجم و ششم را نيز بيان كرد ـ سپس فرمود: و زمين هفتم روي آسمان ششم است كه آسمان هفتم عرش رحمان است. و اين است فرمايش خداوند: سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ.(بحارالانوار: ج60، ص74) 🔸در اين حديث كل جهان مخلوقات به هشت قسمت تقسيم مي‌شود. اگر از پايين به طرف بالا بشماريم چنين مي‌شود: زمين اول، زمين دوم، زمين سوم، زمين چهارم، زمين پنجم، زمين ششم، زمين هفتم و آسمان هفتم. و اگر از بالا رو به سوي پايين شمرده شود بدين صورت خواهد بود: آسمان هفتم، آسمان ششم، آسمان پنجم، آسمان چهارم، آسمان سوم، آسمان دوم، آسمان اول و زمين اول. 🔹يعني به جز آسمان هفتم هر يك از آسمان‌ها در عين حال كه آسمان هستند نسبت به آسمان بالاتر زمين مي‌باشند و همچنين به جز زمين اول، هر يك از زمين‌ها در عين حال كه زمين هستند نسبت به زمين پايين‌تر از خود، آسمان هستند. 1️⃣ زمين اول عبارت است از مجموع كهكشان‌ها و فضاهای ميان آنها. 2️⃣ پس از هر دوره زمانی در زمین اول انفجاری رخ می دهد و پس از آن از مرکز، آسمان و زمین جدیدی به وجود می‌آید، درست مانند لایه های داخل درخت. 📖 مطالعه و دانلود 🖌 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
✳️ نکات 🛑 سرقت بزرگ علمی 🔸در اواخر دهۀ شصت برای تدریس به «دانشکده بهداشت و حفاظت کار» رفتم و چندین سالی در آن مرکز علمی تدریس می‌کردم و جزوه‌های تدریسی را در اختیار دانشجویان قرار می‌دادم. 🔹روزی یکی از کارکنان بخش آموزش با شادی و شعف به من گفت: حاج آقا جزوه های شما به اروپا هم رسیده؛ به سوئد، به انگلیس. 🔸اعتراف می کنم من هم شاد و مشعوف شدم با خودم گفتم: الحمدلله بخشی از علوم قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام را به اروپا هم رسانیدم. 🔹سال‌ها پیش از آن پی برده بودم که غربیان از مکتب قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌ترسند و همیشه در کتمان و پوشیده نگاه داشتن آن می‌کوشند و ما را به پرستش ارسطوئیات تشویق و مشغول می‌کنند. اما نمی‌دانستم که این قدر بی‌آزرم و بی‌حیا باشند که به اصطلاح در روز روشن و پیش چشم جهانیان به سرقت مفتضحانۀ علمی دست بزنند. 🔸آقای دکتر نورمحمدی رئیس دانشکده مرا به دفترش دعوت کرد و گفت: چه کار می‌کنی؟ باختی آقا باختی! گفتم چه شده؟ گفت: خانم فلانی جزوه‌‌های شما را به اروپا می‌فرستد. گفتم: پس باید ازش تشکر کنم. گفت من می‌گویم باختی تو می‌گویی تشکر کنم؟ گفتم: منظورت را متوجه نمی‌شوم. گفت: این هستی‌شناسی و کیهان‌شناسی که تو تدریس می‌کنی ابتکارات بزرگ علمی است من سال ها در فضای علمی امریکا کار کرده‌ام، این مطالب را سرقت می‌کنند و به نام خودشان منتشر می‌کنند. 🔹با تعجب گفتم: سرقت؟! به نام خودشان؟! گفت تو گمان می‌کنی آنان که در مجامع علمی غرب کار می‌کنند همه‌شان مریم مقدس هستند؟ 🔸گفتم به نظر شما باید چه کار کرد من که نمی‌توانم مسائل اساسی علمی قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام را کتمان کرده و تدریس نکنم. 🔹گفت: پیشنهاد من این است که این مطالب را به صورت کتاب تنظیم و پخش کنی، من هم به برخی از دانشگاه‌های غرب تعدادی از نسخه کتاب را می‌فرستم تا به نام خودت ثبت شود. 🔸کتاب با عنوان «تبیین جهان و انسان» چاپ شد و نسخه‌هائی از آن به برخی دانشگاه‌های اروپا و امریکا از آن جمله دانشگاه کمبریج ارسال شد، که اعلام وصول هم کردند به ویژه کمبریج با تشکر و امتنان اعلام وصول کرد سندش موجود است. 🔹پس از گذشت زمانی جریان سرقت شروع شد؛ استیفان هاوکینگ و نیل تروک (از کمبریج) یکی از اصول کتاب را در نشریه «ساندی تایمز- 1998- FEBRUARY -22 » به عنوان ابتکار علمی و کشف بزرگ علمی به نام خودشان اعلام کردند... 🖌 ادامه مطلب #️⃣ 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📗 برشی از یک کتاب ✅ زبان بشري و زبان انسانی 🔸بايد برگرديم به زمان قبل از آفرينش آدم و به روزي كه اعلاميه آفرينش آدم از ناحيه خداوند تازه صادر مي‌گشت آن روز به همه ملائكه اعلام گرديد كه: إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ:[59] من اراده كرده‌ام بشري را از گِل سياه بيافرينم. در اين اعلاميه، موجود مورد نظر دو بار «بشر» ناميده شده و يك بار هم «خليفه»: إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِين[60] ـ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً[61] ـ يعني نام «عام» او آمده بود، و به نام «خاص» او كه «انسان»، است اشاره نشده بود. 🔹به همين دليل فرشتگان گمان كردند كه اين موجود هم نوعي از همان بشرهاي منقرضه خواهد بود. و چون قبلاً انواعي از آن بشر را ديده بودند[62] تعجب كردند و چون عدم كارآيي و نقص تكاملي آنها را قبلاً ديده بودند. حكمت آفرينش يك نوع ديگر از آنها برا‌ي‌شان روشن نگشت. گفتند: أَتَجعَلُ فِيهَا مَن يُفسِدُ فِيهَا وَيَسفِكُ ٱلدِّمَآءَ : آيا قرار مي‌دهي در روي زمين موجودي را كه فساد مي‌كند در آن و خون‌ها را مي‌ريزد؟[63] 🔸كشتار افراد يك نوع به وسيله نوع ديگر ـ مثلاً كشتار گوسفندان به دست پلنگ‌ها ـ در اين طبيعت امري رايج و طبيعي بوده است و هست. و منظور فرشتگان از خون ريزي، اين قسم از خون ريزي نبود. بلكه مراد آنها «كشتار افراد يك نوع همديگر را» بود. اين پديده در اين شكل خاص تنها منحصر به بشر است.[64] ممكن است گرگي، گرگ ديگري را بكشد، پلنگي پلنگ ديگري را بدرد، گربه‌اي بچه گربه‌اي را بخورد. ليكن اين خصلت در ميان انواع حيوانات يك خصلت رايج نيست. و از اين گستردگي برخوردار نيست كه مصداق «سفاك خون همنوع» باشد. همنوع كشي خصلت رايج آن بشرها بود. 🔹فرشتگان براي اين تعجب خودشان مثال روشني هم مي‌آوردند. آنان در يك طرف بشرهاي منقرضه را مي‌ديدند و در طرف ديگر خودشان را. و چون خودشان را معصوم مي‌ديدند، لذا سئوال مي‌كردند: چرا موجودي مثل ما نمي‌آفريني كه نه فساد كند و نه خون‌ها را بريزد؟[66]. كه پاسخ شنيدند: إِنِّيٓ أَعلَمُ مَا لَا تَعلَمُونَ[67] من مي‌دانم آنچه را كه شما نمي‌دانيد. 🔸مي‌بينيم كه در اين مباحثه ميان خدا و فرشتگان، انتقادي كه از «بشر» مي‌شود، از ناحيه خدا ردّ نمي‌شود. يعني اين عيب و نقص در مورد بشرهاي گذشته، تائيد مي‌گردد، و در مورد بشري كه ارادة آفريدن آن اعلام شده بدون توضيح مسكوت مي‌ماند. 🔹يك توضيح ديگر براي فرشتگان داده شد كه براي‌شان روشن مي‌كرد اين موجود با بشرهاي قبلي تفاوت اساسي خواهد داشت. 🔸در اواخر زماني كه آدم در آن پوشش زرهي سخت پوستي، سپري مي‌كرد، روزي به هنگام خواب روح انساني را بر وي دميدند. 🔹تحولي در وجودش رخ داد. عطسه كرده و بيدار شد. در اين هنگام خداوند به فرشتگان فرمود: أَنبـُٔونِي بِأَسمَآءِ هَـٰٓؤُلَآءِ: بشماريد اسامي (همة) اين چيزها را. 🔸يعني اسم همة پديده‌ها را يك به يك بشماريد، آسمان، زمين، آب، خاك، درخت، آهو، پلنگ، كوه، دره و… و… 🔹و نيز همة «اسم فعل»ها را بشماريد، رفتن، گفتن، ديدن، شنيدن، بوئيدن، خوردن، خوابيدن، كار، صنعت[69] و… و…. 🔸فرشتگان گفتند: سُبحَٰنَكَ لَا عِلمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمتَنَآ: پاك خدايا، دانش نداريم مگر آنچه خودت براي‌مان آموخته‌اي. چه بگوئيم هر چه مي‌دانيم يا نمي‌دانيم براي خودت روشن است. 🔹خداوند به آدم فرمود «أَنبَأَهُم بِأَسمَآئِهِمۡ»: تو بشمار براي اين فرشتگان اسامي اين اشياء را. 🔸ملائكه ناظر صحنه بودند. بلكه نقش زيادي در اين صحنه داشتند. ديدند كه آدم شروع كرد به نامگذاري براي اشياء محيط اطرافش. 🔹اين مسأله براي‌شان سخت عجيب بود. آنان گمان نكرده بودند كه مراد از اين «بشر» يك بشر استثنائي است كه سزاوار نام «انسان» خواهد شد. و روح سومي[70] به او داده خواهد شد كه به انواع بشر‌هاي منقرضه در روي كره زمين داده نشده بود. 🔸بشرهاي قبلي سال‌ها طول مي‌كشيد كه بر اساس «قرارداد» ميان خودشان نامي را براي چيزي بگذارند. زبان در ميان آنان يك صنعت بود كه مي‌بايست كلمه به كلمه بر اساس قرارداد تعيين گردد. آنگاه جمله بندي اين كلمات براي‌شان آن قدر سخت و دشوار بود كه پس از مرحله نامگذاري در پيوند اسم‌هاي اشياء با اسم‌هاي افعال، باز مي‌ماندند. سير تحول زبان به حدي در ميان‌شان بطيئ و كند بود كه در طي دوره‌هاي مديدي از عمر زمين، تنها توانسته بودند داراي يك زبان خيلي محدود باشند. 🔹اما اين بشر كه در همان روز به نام «انسان» موسوم گرديد، استعداد استثنايي داشت. نامگذاري بر اشياء و تقطيع صدا برايش يك امر ابتدايي، و خصلت ذاتي و نيروي نهادي، است.[71] 🖌
 برشی از کتاب تبیین جهان و انسان

📖 مطالعه متن کامل این بخش با پاورقی‌های تفصیلی #️⃣ 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
سوال و پاسخ سوال درکتاب تبیین جهان و انسان استاد عزیزم، حضرت علامه آیت الله مرتضی رضوی فرموده‌اند که عالم در ابتدا (ماده‌ی اولیه جهان) کره یا توپ بسیار کوچکی بود که با امر كُنْ فَيَكُونُ خداوند انرژی در مرکز آن ایجاد شده است و آن توپ از این انرژی تغذیه کرده و بزرگ شده است و این بزرگ شدن تا جایی ادامه پیدا کرده که شش بیگ بنگ برای آن اتفاق افتاده است. خوب در اینجا برای بنده‌ی حقیر سوال پیش می‌آید: 1️⃣ این گسترش قطعا باید در یک فضایی صورت گرفته باشد خوب آن فضا چگونه بوده است؟ 2️⃣ این امر این مطلب را نیز به دنبال دارد که گسترش و نه انبساط این توپ حتما در یک مکانی صورت گرفته است حال این مکان نیز باید در مکان دیگری قرار گرفته باشد خوب این امر آیا ایجاد تسلسل نمی‌کند؟ 3️⃣ آیا این بزرگ شدن درمکانی صورت نگرفته است؟ و اگر صورت نگرفته است این گسترش بی مکان چگونه معنا می‌دهد با اینکه امری متناقض است؟ 🔻جواب 🔹 در مورد پرسش اول که حاوی سه سوال است باید عرض کنم که مقولات زمان و مکان مربوط به جهان مخلوق است و خداوند مکان و زمان ندارد لذا خداوند همه جا هست بدون این که جایی را اشغال کند چون مکان‌مند نیست امیرالمومنین(ع) که می‌فرماید: دَاخِلٌ فِي اَلْأَشْيَاءِ لاَ كَشَيْءٍ دَاخِلٍ وَ خَارِجٌ مِنَ اَلْأَشْيَاءِ لاَ كَشَيْءٍ خَارِجٍ، اشاره به مکان‌مند نبودن خداوند دارد. 🔸 در بحث از ایجاد، اول مساله قضایی یا همان امری است و امور قضایی غیر از امور قدری است مسائل قدری همان قوانین این جهانی مانند علت و معلول است که هر معلولی علتی دارد اما در امور قضایی کارهایی که رخ می دهند الزاما علت یا قوانین را در بر ندارند مانند معجزات که کارهای قضایی هستند و با قوانین طبیعت قابل توجیه نیستند که چطور آتش گلستان می‌شود یا دریا به دو نیم می‌شود یا شتری از دل کوه بیرون می‌آید و ... پس ایجاد اول هم بدون مکانی از قبل ممکن می‌شود و ایجاد شیء اولیه همان ایجاد مکان نیز هست چون مخلوق بدون مکان و زمان نیست؛ چرا که خداوند می‌فرماید: (إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ)؛ باش پس موجود می گردد، کجا؟ اصلا قبل از ایجاد کجا معنا نداشته است. 🔹 بنابر این گسترش مکان همراه با گسترش مخلوق بوده است به طوری که با ایجاد شیء اولیه ایجاد قطع نشده است و همواره از مرکز خلقت تداوم دارد و جهان میخورد و بزرگ می‌شود و در نتیجه این گسترش بوده است که تا کنون 7 آسمان در نتیجه 6 بیگ بنگ پدید آمده است، لذا با این توضیح هیچ تسلسلی پیش نخواهد آمد. 📖 مطالعه و دانلود #️⃣ 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📘 معرفی کتاب 📚 کتاب «تبیین جهان و انسان» 🔹 آیا قرآنی که مدعی هستیم تبیان کل شیء است در مورد خلقت آسمان‌ها، ستاره‌ها و سیارات چیزی نگفته است؟ 🔸 خلقت جهان در 6 روز یعنی چه؟ آیا دین پاسخ درستی به سوال از طول عمر جهان نداده است؟ 🔹هفت آسمان چیست؟ آیا منظور همان لایه‌های جو زمین است؟ نحوه آفرینش و قرارگیری آنها چگونه است؟ 🔸 انسان چیست و چگونه آفریده شده است؟ اگر تکامل را نمی‌پذیرید آیا فیکسیسم نظریه مورد تایید است؟ 🔹هدف از خلقت انسان چه بوده است و آیا انسان حیوان است؟ اگر بله پس چرا انسان باید خانواده یا لباس داشته باشد؟ 🔻پاسخ این سوالات و ده ها سوال مهم دیگر در کتاب «تبیین جهان و انسان» به قلم آیت الله مرتضی رضوی درج شده است. 🔺 در این کتاب که در 5 فصل تدوین شده است در فصل اول به خداشناسی و توحید و در دو فصل بعدی جهان شناسی اسلام مورد بررسی قرار گرفته و در دو فصل پایانی کتاب، انسان شناسی از منظر اسلام به نگارش درآمده است. 🖊 متن این کتاب، بسیار ساده و برای فهم عموم نوشته شده و حجم اصلی کتاب در بخش پاورقی آن قرار گرفته که حاوی محاسبات و دلایلی برای متخصصین می‌باشد. 📍مطالعه این کتاب منحصر به فرد، برای آشنایی با جهان شناسی اسلامی آن هم در دوره‌ای که مطالب بیگانه با اسلام به نام اسلام عرضه می‌شود ضروری می‌باشد و خواننده را با ادبیاتی جدید از علوم اسلامی آشنا می‌سازد. 📖 مطالعه و دانلود 📦 سفارش کتاب 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📙 برشی از یک کتاب حیاء در انسان 🔹 یكی از چیزهائی كه در زندگی انسان حضور دارد و در زندگی حیوان وجود ندارد، «حیاء» است. انسان در مواردی شرمگین و خجل می‌گردد. نكته مهمی كه در مورد حیاء هست این كه آیا اساساً حیاء یك پدیده اجتماعی است تا در مصنوعی و غیر مصنوعی بودن آن بحث شود؟ یا یك پدیده صرفاً طبیعی است؟ شاید باعث شگفتی شود كه مگر كسی هم در طبیعی بودن حیاء تشكیك می‌كند! لیكن واقعیت این است كه حتی بعضی‌ها در «پدیده اجتماعی غیر مصنوعی» بودن آن، نیز تشكیك كرده‌اند. 🔸 ویل دورانت (كه به حق باید او را نماینده و سخن‌گوی ره‌آورد علوم انسانی غربی دانست) در مقدمه تاریخ تمدن می‌گوید: «در دستگاه ازدواج به وسیله خریداری همسر، زن خود را اخلاقاً موظف می‌داند كه از هر رابطه جنسی كه از آن به شوهر وی نفعی نمی‌رسد، خودداری كند. و از همین جا احساس حجب و حیاء در وی پیدا می‌شود». 🔹 بنابراین حیاء نه تنها یك پدیده اجتماعی است بل یك پدیده‌كاملاً اقتصادی می‌باشد. وقتی سخن به اینجا می‌رسد بجاست كه هر محققی هر گونه كار علمی را رها كند و تنها همین طرز تفكر را موضوع تحقیق قرار دهد و به اصطلاح علمی این نظریه ویل دورانت را كه به عنوان یك «شناخت» ابراز می‌شود، موضوع جامعه شناسی شناخت قرار دهد و به بررسی آن بپردازد و دریابد كه كدام شرایط محیطی و اجتماعی زمینه چنین طرز تفكری را ایجاد كرده است؟ یك تفسیر صددرصد مادی و اقتصادی از انسان آن‌هم در این سطح از «كمیت گرائی» در مورد حیوان غیر منصفانه است تا چه رسد به انسان. بی‌تردید تبیین انسان با این نگرش در تعریف «انسان فقط حیوان برتر است» نیز نمی‌گنجد. 🔸 این اظهار نظرها در حالی است كه می‌بینیم حیا در همه جا و در هر زمان و در هر شرایط با انسان هست. حتی آن یكی دو قبیله استرالیائی و آن یك قبیله آفریقائی كه لباس هم نمی‌پوشند، در موارد دیگر شرمگین می‌شوند. مثلاً اگر اشتباهی می‌كنند یا یك عمل پستی از آنها سر می‌زند دچار شدید‌ترین حیاء و شرم می‌گردند. 🔹 در بیان ویل دورانت آنچه موضوع بحث است اخص‌ترین حیا و عالی‌ترین مصداق آن یعنی «حیاء اضافی زن» مورد بحث است. جنس زن در مقایسه با جنس مرد یك حیای اضافی دارد كه مرد فاقد آن است. امروزه در جامعه‌هائی مانند سوئد و دانمارك زنان مالك همه چیز هستند و تقریباً روند «مادر سالاری» بر آنها مسلط شده است، در اكثریت خانواده‌ها پدر یك چیز «موقتی» و قابل تعویض است و بطور مرتب عوض می‌شود و بارزترین نمونه عدم سلطه مرد بر زن، محقق شده است. زن نه تنها كالا نیست بل مرد را مانند یك كالا می‌تواند تعویض كند. شوهری را از خانه بیرون كرده و شوهر دیگری را بیاورد. مرد به عنوان كالای لازم برای زندگی زن در آمده است. با اینهمه زنان سوئدی و دانماركی همان حیای اضافی را دارند. زودتر از مردها شرمگین می‌شوند، در مقابل برخوردهای حیاء انگیز زودتر از مردان، می‌شكنند و مقاومت آنها در این حال خیلی ضعیفتر از مرد است. 🔸در بیان ویل دورانت شرمگینی اضافی زن با شرمگینی یك امانتدار همسنخ معرفی شده است كه در دوران قبل از ازدواج كالای پدر است و در دوران پس از ازدواج ملك شوهر است. پس باید از این امانت محافظت نماید، این طرز تفكر موجب شده كه زن شرمگین و با حیاء گردد. 🔹 اما این گفتار در حد یك «تشبیه» یا «تمثیل» هم نادرست است. زیرا حیاء امانتی، پس از تضییع امانت به امانتدار عارض می‌شود. ولی حیاء اضافی زن پیش از آن كه لطمه‌ای به عفتش بخورد، فعال است. مهمتر اینكه حیاء اضافی زن پس از تضییع عفت دیگر كارآئی‌اش را از دست می‌دهد. و پس از آن به اصطلاح بی‌حیاء می‌شود. 🔸بدیهی است كه حیاء یك امر ذاتی و یك انگیزش نهادی است، خواه حیای مرد و خواه حیاء زن، چیزی كه هست شدت و ضعف نسبی آن است در رفتارهای افراد در مقایسه با همدیگر. و همچنین ممكن است جریان این انگیزش درونی و نهادی در بسترها و محورهای مختلف، تفاوت كند. در یك جامعه‌ای قوی‌ترین فعالیت این انگیزش در امور جنسی است در جامعه دیگر حساسیت‌ها به چگونگی اندام فردی است (اگر یك زن سوئیسی بشنود كه او زیبا نیست سخت شرمگین می‌شود، و یك زن انگلیسی با شنیدن این جمله سخت عصبانی می‌شود. و در مقابل اگر نسبت كم هوشی به او داده شود شرمگین می‌گردد) و در هیچ جامعه‌ای شرم مردان در امور جنسی بیش از زنان نیست و این بسی مهم است. اینك سخن در این است كه حالت طبیعی و سالم و غیر بیمار این انگیزش كدام است. آنچه در كشورهای جهان سوم می‌گذرد، آنچه در جامعه مادر سالاری سوئد می‌گذرد و آنچه در دو قبیله استرالیائی و یك قبیله آفریقائی می‌گذرد. كدام یك صحیح است و كدامیك را باید یك بیماری اجتماعی نامید؟ 📖 مطالعه و دانلود 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی