eitaa logo
بیسیم‌چی
5.3هزار دنبال‌کننده
24.6هزار عکس
12.1هزار ویدیو
127 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم! بهتر است در آغاز، سخنی چند با پدرم، رهبر کبیر انقلاب بگویم به نام خدا و یاد رهبر کبیر انقلاب و به نام خدای آن امام بزرگوار، خمینی بت شکن پدرِ ما یتیمان! ای امام عزیز! سلام بر تو این سلامِ یک پاسدار کوچک و غرق گناه این مرز و بوم است ک به سویت می فرستد ای که توانستی ما را از گناهان نجات دهی، ای کسی که توانستی راه انسان بودن و رفتن به سوی خدا را به من بیاموزی، با عمل خود... این سلام پاسدار تو را که از راه دور از میان توپ و خمپاره های دشمنان، ولی با قلبی بسیار نزدیک سرچشمه می گیرد، پذیرا باش ای امام! آرزو دارم که هزار بار بمیرم و دوباره زنده بشوم، در را تو که همان راه اسلام است و باز کشته شوم ما می جنگیم و حمله بر کافران می بریم و با گلوله های خونین، کمر صدام و کافران و جنایتکاران را می شکنیم و با خون خود که خون ما از توپ آنها انفجارش بیشتر است امت ما پیام رسان خون ما هستند در جهان و امت ما پیام رسان جنگ ما هستند در جهان اگر ما بکشیم پیروز و اگر بمیریم باز هم پیروزیم.‌.. حسین مگر کشته نشد اما پیروز شد ای ملت قهرمان همیشه در گوش من ندای هل من ناصر ینصرنی طنین انداز بود و همیشه سعی داشتم به این ندا پاسخ دهم ای حسین! لبیک! لبیک! و امروز توانستم... ای ملت ایران من نرفتم که شما اشک بریزید ما رفتیم که با خون خود شما را بیدار کنیم و شهادت دهیم امروز زمان حسین و یزید است همین حسین زمان خمینی است و صدام نیز یزید زمان، انتخاب کنید و راهتان را مشخص کنید من جوانی بودم ۲۳ ساله از همان کودکی فقر بر خانواده ما حاکم بود و من تازه سه ماه است که کردم، مگر برای ما جای زندگی نبود، مگر ما احتیاج به زن و بچه نداشتیم مشکل بود که در سه ماه زندگی دختر جوانی را رها کنم و مرگ را انتخاب کنم در صورتی که زندگی بسیار لذت بخش بود و ما هم می توانستیم با خیال راحت خوش و خرم زندگی کنیم ولی خداوند از ما چه می خواهد، باید آن را انجام دهیم مگر خدا در قرآن نگفته: "ای کسانی که ایمان آورده اید سلاحتان را بر گیرید و به میدان نبرد بروید" مگر ایمان تو سلاح تو نیست کافران بدانند که تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست ما با تمام سختی می جنگیم و برای ما نام و نان مهم نیست، اسلام مهم است و مانند جباران از دور شاهد این جنایتها نخواهیم بود و تا آخرین قطره خون خویش ایستاده ایم... ۲۵_کربلا @bisimchi1 https://eitaa.com/bicimchi1
راوی: همسر فاتح سوسنگرد قبل از شروع مراسم #عقد علی آقا نگاهی به من کرد و گفت: شنیدم که عروس هرچه از #خدا بخواهد، اجابتش حتمی است. گفتم: چه آرزویی داری؟ در حالی ‌که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود، گفت: اگر علاقه‌ای به من دارید و به خوشبختی من می ‌اندیشید، لطف کنید از خدا برایم #شهادت بخواهید... از این جمله تنم لرزید... چنین آرزویی برای یک #عروس در استثنایی‌ ترین روز زندگی‌ اش بی نهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم؛ اما علی آقا قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم، ناچار قبول کردم... هنگام جاری شدن #خطبه_عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از #اشک نگاهم را به علی دوختم؛ آثار خوشحالی در چهره‌اش آشکار بود. مراسم #ازدواج ما در حضور شهید آیت ‌الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد... نمی‌دانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت ‌الله مدنی همگی به فیض #شهادت نائل شدند... راوی: خانم نسیبه عبدالعلی زاده #سردار_شهید_علی_تجلایی @bicimchi1
راوی: همسر فاتح سوسنگرد قبل از شروع مراسم علی آقا نگاهی به من کرد و گفت: شنیدم که عروس هرچه از بخواهد، اجابتش حتمی است. گفتم: چه آرزویی داری؟ در حالی ‌که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود، گفت: اگر علاقه‌ای به من دارید و به خوشبختی من می ‌اندیشید، لطف کنید از خدا برایم بخواهید... از این جمله تنم لرزید... چنین آرزویی برای یک در استثنایی‌ ترین روز زندگی‌ اش بی نهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم؛ اما علی آقا قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم، ناچار قبول کردم... هنگام جاری شدن هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از نگاهم را به علی دوختم؛ آثار خوشحالی در چهره‌اش آشکار بود. مراسم ما در حضور شهید آیت ‌الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد... نمی‌دانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت ‌الله مدنی همگی به فیض نائل شدند... راوی: خانم نسیبه عبدالعلی زاده @bicimchi1
همسرش رزمنده‌ی حزب الله است که درسوریه دود ستش رو از دست داده و جانباز شده... محمد انگشتی نداره که حلقه به دست کنه اما باهاش کرد چون میدونه که اون دنیا دست گیرش میشه __مبارکت باشه عروس‌خانم درود به راه زینبی ات... محمد علوش همسران جانبازان ازدواج موفق همسفر بهشتی https://eitaa.com/bisimchi10
شب جشن دامادی حسن طهرانی مقدم و الهام حیدری، در بهمن 1362، دامادی که فرمانده توپخانه سپاه است و چند روز بعد راهی عملیات خیبر خواهد شد و عروسی که تمام زیبایی‌های لباس عروسی و ... را پشت چادر مشکی‌اش نگه داشته است، با ایمانی که در تمام زندگی‌ پرفراز و فرودش با مرد میدان‌های دشوار، تکیه گاه اوست... در پست‌های بعد، از متن کتاب ، بخش‌هایی از این ازدواج پاک را بخوانیم. https://eitaa.com/lashkarekhoban