eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
13.2هزار ویدیو
133 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
بیاد واحترام ۱۱۰۰۰ #مفقودالاثر #جنگ_هشت_ساله و هزاران چشم منتظر ... همچنان منتظر برای لحظه ای در بَر گرفتن ، در بَر گرفتنِ ذره ای بازمانده از پاره تن، پاره تنی که سالهاست دور از آغوش بوده @bicimchi1
خدا کند که مسافرانشان برسند #انتظار سخت است.... #شهید که باشی یکبار شهید میشوی مادر شهید که باشی هر روز ... ولی ... مادر شهید #مفقودالاثر هر ثانیه .... هر ثانیه #عجل_فرج #شب_بخیر @bicimchi1
#عکس_یادگاری عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من عکس بگیره انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود... قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه #مسجد بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم... آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشه... موقع #جبهه رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاالله این هدیه ناقابل من رو قبول کنه پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)... چند سالی #مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره... راوی: مادر شهید شهید علی اکبر احمدیان #قائمشهر #فاتحان۲۵ @bicimchi1
پاییز فصلِ آمدنت نبود ! میرود ،،، تا حجمِ سنگینِ دلتنگی را در پستوهای زمان دفن کند ؛ تا دوباره لبخندی نچندان دور طلوع کند ؛ شاید فصلِ آمدنت برسد ! شاید بشود روی زمستان حساب کرد ،،، #مفقودالاثر #شهید_خلبان_حسین_یزداندوست_همدانی @bicimchi1
پیکر مطهر شهید دفاع مقدس که در عملیات های اخیرِ کشف شده بود، شناسایی گردید‌... شهید "ازبرعلی احمدی " متولد ۱۶ شهریور ۱۳۴۴ در شهر زنجان نام پدر: علی یار این شهید والامقام از لشکر ۱۶ زرهی قزوین به جبهه اعزام و از سال ۱۳۶۷ شد و با تلاش گروههای تفحص شهدا پس از 3۰ سال به کشور بازگشت و از طریق کارت شناسایی و نوشته روی بند حمایل هویتش مشخص گردید... پیکر مطهر شهید صبح فردا (چهارشنبه ۳ بهمن) به شهر منتقل خواهد شد شادی ارواح طیبه شهدا صلوات @bicimchi1
پیکر مطهر دو شهید دوران دفاع مقدس شناسایی شد. اطلاعات این دو شهید والامقام به شرح زیر است : شهید "علی محمد ترک" متولد ۲۵ اردیبهشت ۱۳۴۸ نام پدر: علی اکبر این شهید والا مقام از تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل(ع) به جبهه اعزام و از سال ۱۳۶۴ در منطقه "چنگوله" گردید و با تلاش گروه های تفحص شهدا پس از ۳۳ سال به کشور بازگشت و از طریق شناسایی گردید شهید "عباس معظمی گودرزی" متولد اول مهر ۱۳۴۰ نام پدر: شاه ولی این شهید والامقام از لشکر ۲۷ محّمد رسول الله(ص) به جبهه اعزام و از سال ۱۳۶۱ در منطقه "شلمچه" مفقودالاثر گردید و با تلاش گروه های شهدا پس از ۳۶ سال به کشور بازگشت و از طریق هویتش مشخص گردید پیکر مطهر این دو شهید والامقام از معراج شهدا به استان لرستان منتقل شد. شادی ارواح طیبه شهدا صلوات @bicimchi1
یکی از دوستاش زنگ زد... علی اصغر با شوق عجیبی بهش گفت: "میدونی الان کجام؟ پیش بابام... دستم رو سرشه، دارم نوازشش میکنم...." علی اصغر وقتی جنین سه ماهه ای بود، پدرش توی جبهه #شهید و #مفقودالاثر شد؛ ۳۱ سال گذشت تا اینکه پیکر پدر شهیدش پیدا شد و به وطن بازگشت... وقتی علی اصغر برای اولین بار پدرش رو دید، ازش پرسیدم: چه حس و حالی داری؟ گفت: "همه بچه دار میشن من پدر دار شدم...." مرا ببر آنجا که بودنت تمام نمیشود... #شب_بخیــــر @bicimchi1
سالگرد رجعت پیکر پاک ۱۰_سیدالشهداء_علیه_السلام تخریبچی شهید سردار حاج ناصر اربابیان در اواخر تیرماه سال ۱۳۶۷ در منطقه عمومی با اصابت تیر دشمن بعثی به سینه اش مجروح شد و به اسارت دشمن در آمد. سالها از سرنوشت این فرمانده عزیز خبری نبود و به عنوان شناخته می‌شد بعد از مبادله اسرا در مرداد ماه ۱۳۶۹ احتمال به شهادت رسیدن ایشان توسط دشمن قوت گرفت. تا اینکه در خرداد ماه سال ۱۳۸۰ و در آخرین روزهای ماه صفر و ایام شهادت علی ابن موسی الرضا علیه السلام پیکر مطهر این سردار عزیز به میهن بازگشت و در گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها به خاک سپرده شد. روحش شاد @bicimchi1
‍ شهید حسن فاتحی معروف به حسن طلا تولد: ۱۳۴۸/۶/۲۰ نجف اشرف شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۱۴ منطقه نهرخین (علملیات کربلای ۴) معروف به حسن طلا و حسن آمریکایی به خاطر موهای طلایی و چشم های آبی و پوست سفیدش ابتدا به کردستان رفت و از آنجا عازم جبهه های جنوب شد و به گردان یونس که گردان غواصان  لشکر امام حسین بود پیوست ۱۵ ساله بود که به جبهه رفت و ۱۷ سالگی هم به شهادت رسید وقتی او ۲ ساله بود در سال ۱۳۵۰ خانواده ی او را از عراق بیرون کردند محل موقت زندگی همه اخراجی های عراق در جیرفت بود حسن آقا به ظاهر خود خیلی توجه داشت خوش تیپ و خوش لباس بود در حدی که برای مرتب کردن موهایش در جبهه تافت مو هم برده بود! ولی پسر بسیار متدین و به مسائل شرعی مقید بود و تقریبا نماز شبش ترک نمی‌شد حاج مهدی مظاهری می‌گوید: جوانی بود رعنا و رشید و بسیار خوش چهره و خوش سیما با موهای طلایی چشم آبی و پوست سفید حسن قبل از حرکتمان برای عملیات کربلای ۴ به من گفت: "من واقعیتش این است که مشکلی دارم قبل از آمدن به جبهه دنبال لباس و تیپ زدن...جلوی آیینه بودم برای ظاهرم خواهشم این است که اگر من شهید شدم شما مقداری از خون من را به بدنم بمالید چون احساس می‌کنم با این قیافه خودنمایی کرده ام باید کفاره ای بدهم این حرف خودش است نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد! حسن گفت: من از شما می‌خواهم از این خونم به موهایم بمال که من روز قیامت خوب محشور بشم" مادر حسن می‌گوید بعد از اینکه خبر دادند او است مزار خالی در گلستان شهدای اصفهان دادند وقتی دلم می‌گرفت سر مزارش می رفتم پدر شهید هم بعد از ۱۲ سال بیخبری از حسن آقا به رحمت خدا رفت و بالاخره ۴۰ روز بعد فوت همسرم استخوان های پسرم را آوردند وقتی برای شناسایی رفتیم استخوان هایش تیره شده بود پلاکش همراهش بود حتی موهای طلایی حسن روی لباس هایش بود شادی روح همه ی شهدای مظلوم غواصِ عملیات کربلای ۴ ذکر صلوات و قرائت فاتحه https://eitaa.com/bisimchi10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمه لیلا ۲۵ سالی بود تنها زندگی می‌کرد! شوهرش حاج رحیم ۲۵ سال پیش فوت کرد! پسرِ عمه لیلا شد و هیچ وقت برنگشت! عمه هیچ وقت نبودِ پسرش رو باور نکرد و ایمان داشت که مرتضی برمی‌گرده! فکر می‌کنم ۳۸ سالی بود که درِ خونش بسته نشده بود آخه عمه لیلا می‌گفت پسرم برمی‌گرده! می‌گفت من گوشام سنگینه؛ اگه مرتضی بیاد در بزنه و من نشنوم چکار کنم؟! نکنه مرتضی فکر کنه من مُردم! نکنه پشت در بمونه! نکنه مرتضی بیاد ببینه من در رو باز نمی‌کنم؛ بره و برنگرده! بالاخره مرتضی بعد از ۳۸ سال برگشت... اما استخوناش! مرتضی شهید شد و در خونه‌ی عمه لیلا برای همیشه بسته شد… ‌ https://eitaa.com/bisimchi10
بسیجی شهید ابراهیم نامدار بچه‌ی جویبار بود. فرزند اول عمو شعبان و خاله خدیجه. ۱۵ ساله بود که راهی جبهه شد. تو لشکر ۲۵ کربلا تک تیرانداز و کمک آرپی جی زن بود. ۱۲ اسفند ۱۳۶۵ تو شلمچه، عملیات کربلای 5 براثر انفجار خمپاره شد. ده سال بعد هم استخوان های مطهرش برگشت. شادی روحش صلوات. . مادر از پر زدنم داشت دگر بو می برد از قطاری که به اهواز پرستو می برد https://eitaa.com/bisimchi10