فکرشو بکن اومدم داخل کانال زیارت شهید ابراهیم هادی و شهدای گردان کمیل درب ورودی یادمان سه تا ماشین نگه داشتن و مسافرانش پیاده شدند... یک دانه عروس😍 یک دانه دوماد🥰 ازکجا؟ از تبریز اومدن فکه برای مراسم عقد ✅امشب هم سر مزار یادبود آقا ابراهیم چنین مراسمی هست. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63

نشر شهید هادی این پیام بیسیمچی رو پسندید و منتشر کرد الحمدلله👆 دوستان گلم اگر پیامهای بیسیمچی رو منتشر میکنید ما رو از انتشارش باخبر کنید تا بیشتر شکر خدا رو بگیم😍 @Abdouzahra ۰۹۲۲۰۴۲۰۷۴۸

بسم الله الرحمن الرحیم روز دوم ۱۴۰۳/۸/۱۶ بیسیم کانال کمیل 6 «تپه دوقلو» غروب روز دوم است هنوز از حصار یادمان بیرون نرفته ام مشغول بیشتر دانستن هستم سرگرم شنیدن و یافتن حقایق و زیبایی های جنگ. یکی از خادمهای جنگ دیده و موسفید کرده از روی یک بلندی در پشت یادمان تپه دوقلو را با کمک سمت و ارتفاع نشانم داد بعد از روی موبایل عکسهای واقعی تپه دوقلو را با آنچه از دور می‌دیدم تطبیق داد تپه دوقلو مرتفع ترین عارضه منطقه است و از سوی دیگه جنس رملی دارد هم رمل است و هم مرتفع و وسیع چیزی شبیه بیابان‌های رملی که در فیلمهای مستند تماشا کرده اید کمین بعثی مستقر بر روی تپه دوقلو تمام فکه را از یادمان آوینی گرفته تا یادمان کانال کمیل زیر تیر مستقیم خودش داشته. در شب عملیات تپه دوقلو میشود قتلگاه و در هنگام تفحص تپه دوقلو میشود مصیبت و زحمت و دست نیافتنی یعنی امکان تفحص در آن نیست زیرا تپه ای بسیار بزرگ از رمل است که وقتی یک بیل لودر از رمل آن را جابجا میکنید رمل روان فکه جای آن یک بیل را درجا پر میکند و تو حتی یک قدم نیز پیشرفت مهندسی نداری حالا فکر کنید به شما بگویند شهید «مجید حشمتی» در اطراف تپه دوقلو مفقود شده است. راستی که اگر من نمی‌دانستم و در گذشته نخوانده بودم که شهید «مجید حشمتی» آرزوی گمنامی داشته و به آرزویش در گمنام شدن رسیده است، امروز با دیدن تپه دوقلو از دور و شنیدن اوصافش یقین کردم که پیدا کردن پیکر مجید چیزی شبیه معجزه است و این یعنی کشف پیکرش شدنی نیست مگر به اذن الله تعالی و معبود دوست داشتنی یعنی معشوق آقا مجید حشمتی. مجید در حوالی تپه دوقلو مفقود شده که با باد و طوفان فکه جابجا میشود و امکان حفاری و جستجو هم در آن نیست. مجید جان خوشبحالت چقدر خاطرت خواستنی بوده برای الله تعالی. او جل جله و عظم شانه تو را برای خودش جدا کرد و نگه داشت برای خود خودش پنهانت کرد برای روز مبادا در میان رملهای فکه در جایی به نام تپه دوقلو بیسیم کانال کمیل

کتاب صوتی مجموعه «بیسیم کانال کمیل» 6 «تپه دوقلو» با صدای استاد هاشم فتح پور بیسیم کانال کمیل

بسم الله الرحمن الرحیم روز دوم ۱۴۰۳/۸/۱۶ بیسیم کانال کمیل «۷» «عروس و داماد» قرار بود سمت غروب با بزرگ‌ترهای یادمان و افراد مطلع منطقه دسته جمعی به داخل کانال برویم برای شنیدن از خاطرات کانال. مهمان عزیزی آمد و نشد خودمان راهی کانال شدیم. دقایقی نگذشته بود که سه اتومبیل سواری در محل ورودی کانال توقف کردند. ابتدا متوجه نشدم ولی با کمی دقت سبد گل زیبایی را روی کاپوت یکی از خودروها تشخیص دادم پیش قراول کاروان که همه اتو کشیده و کت و شلواری بودند زود به سمت کانال آمدند. بعد هم عروس خانوم با چادر سفید عروسها از خودرو پیاده شد و به همراه آقا داماد خوشبخت سلانه سلانه به حرکت آمد. در این خلوتی منطقه که خبری از کاروان راهیان نور نیست و در این جاده مرزی پر از دژبان و بازرسی اینجا کجا و عروس خانوم با لباس عروس کجا جلوتر که آمدند یک مصاحبه کوتاه و نمکی هم از آنها گرفتم البته با کسب اجازه از ساقدوش عروس خانوم که زودتر از عروس به کانال سوم رسیده بود. اهل تبریز بودند و خادم الشهدای فکه هر دو تصمیم گرفته بودند شروع زندگیشان را از فکه آغاز کنند. عروس و داماد که رفتند با بزرگترها رفتیم به محل کشف پیکر بیسیمچی گردان کمیل آقا «سیدمرتضی رضاقدیری» بیسیم کانال کمیل

کتاب صوتی مجموعه «بیسیم کانال کمیل» 7 «عروس و داماد» با صدای استاد هاشم فتح پور بیسیم کانال کمیل

بسم الله الرحمن الرحیم روز دوم ۱۴۰۳/۸/۱۶ بیسیم کانال کمیل «۸» «سیدمرتضی» می‌نویسم برای تاریخ و برای شما حرفم را با دقت بخوانید: پیکر «آقاسیدمرتضی» را سال ۱۴۰۰ کشف کرده اند یعنی ۳۹ سال بعد از شهادت و بعد از سه دوره کامل تفحص از کانال که گروه تفحص من جمله خود شهید محمودوند تمام خاک کانال و اطرافش را سه مرتبه زیر و رو کرده اند گروه تفحص شهدا پیکر پاک «سیدمرتضی» را از داخل کانال کمیل پیدا نکرده اند بلکه سیدمرتضی را از بالای کانال و از روی خاک فکه پیدا کرده اند آن هم از کانال بسمت عراق یعنی بسمت فنس مرزی یادمان نه به سمت ایران و عقب نشینی دیواره ی عمیق و مرتفع کانال در زمان برگزاری عملیات والفجرمقدماتی و احداث مهندسی رزمی کانال توسط دشمن به سمت ایران عمودی ، و به سمت عراق مورب شکل بوده است؛ به همین علت است که نیروی مهاجم ایرانی زمانی که برای تیراندازی به بالای کانال می‌دود اگر در همان لحظه مجروح شود پیکرش در لبه خارجی کانال و جایی مابین کانال و دشمن بر زمین می افتاد. پیکر «سیدمرتضی» را بدون سرش پیدا کرده اند فیلم کشف پیکر را ملاحظه کنید تا حرفم را باور کنید که پیکر شهید سر در بدن ندارد و یا اگر بخواهم بهتر بگویم گروه تفحص جمجمه سیدمرتضی را هنوز پیدا نکرده اند پیکر «بیسیمچی بی سر کانال کمیل» را در همان نقطه ای پیدا کرده اند که سالهای سال راویها وسخنرانها در همان جا ایستاده اند و برای جمعیت مشتاق و برای زوار شهدا پیام رسانی کرده اند پیکر سیدمرتضی را از روی زمین و با جابجا کردن اندکی خاک کشف کردند و نه از عمق چاله و جان‌پناه جایی که سالها پرچم نصب بوده و همه تعجب کرده اند که این همه سال چرا این پیکر را ندیده اند و چگونه از دید ما مخفی بوده است پیکر بیسیمچی شجاع گردان خط شکن را با همان لباسی کشف کرده اند که به گفته همسر محترمشان توسط ایشان برای همسر عزیزش دوخته شده بود و این لباس عشق در هنگام شهادت در تن او بوده و مرد باوفای خانه اش چهل سال لباس دست دوز عروسش را بر تن نگه داشته است. بیسیمچی همیشه پر حرفی نمیکند گاهی نحوه شهادتش و محل کشف پیکرش و عقب نشینی نکردنش و بی سر بودنش و لباس عشق پوشیدنش همه و همه درس است برای آن طرف خط گوش شنوا داری؟ بیسیمچی پشت خط است همت همت کمیل بیسیمچی گردان را باید پیدا کنی تفحصش کنی تا او با تو سخن عشق بگوید والا ممکن است او زیر پایت و در لبه کانال زیر پای هزاران زایر مخفی باشد و تو حرف دلش را نشنوی و دیگران به جایش سخن بگویند بیسیم کانال کمیل

کتاب صوتی مجموعه «بیسیم کانال کمیل» 8 «سید مرتضی» با صدای استاد هاشم فتح پور بیسیم کانال کمیل

تفحص پیکر شهید «سیدمرتضی رضاقدیری» نکاتی که در متن گفتم را تک به تک در ویدیو دقت کنید محل کشف پیکر داخل کانال نیست و فنس مرزی که امروزه در بین دو کشور نصب شده در سال ۱۴۰۰ وجود نداشته است بیسیم کانال کمیل

ویدیو برای سوم فروردین ۱۴۰۰ است👆 زیر پایت را دقت کن آهسته قدم بردار در جان‌پناه کانال در گوشه و کنار در لبه کانالی که تو به راحتی از کنارش می‌گذری و آنجا قدم میزنی چند ماه بعد پیکر سیدمرتضی را کشف میکنند بله دقیقا لب کانالی که تو ایستاده بودی بیسیم کانال کمیل

بسم الله الرحمن الرحیم روز سوم ۱۴۰۳/۸/۱۷ بیسیم کانال کمیل «۹» «مادرشان» ای شهدای فکه ای گردان کمیلی ها صدایم را میشنوید؟ حرف مهمی با شما دارم امامتان و مقتدایتان خمینی کبیر فرمود «سلام ما بر این پاره های تن ملت که مونسی جز نسیم صحرا و همدمی جز مادرشان حضرت زهرا ندارند» پیام امام امت سوالی را در ذهنم ایجاد کرده است ای کمیلی ها همدم شدن با مادرتان حضرت زهرا چگونه است؟ چه حالی دارد این هم دمی؟ شما به نزد ایشان میروید در آن بالابالاها ؟ یا ایشان به مهمانی کانال می ایند؟ کی ها می آیند؟ کی ها میروید؟ مقر این هم دمی کجاست؟ کجا می آیند؟ کجا میروید؟ این همدمی از چه سنخی است؟ برایم بگویید ای شهدا میخواهم راز کانال کمیل را افشا کنم میخواهم بیسیمچی کانال کمیل باشم پس باید کمکم کنید امام امت در پیامش نوشت: «... و همدمی جز مادرشان حضرت زهرا ندارند» درست شنیدم؟ مادرتان حضرت زهرا؟ پس این هم دمی از سنخ مادر و فرزندی است؟ یعنی از همان سنخ که فاطمه زهرا با حسن و حسینش داشت؟ از همان سنخ مادری که فاطمه زهرا برای عباس، علمدار دشت کربلا داشت؟ حرف بزرگی است من نمی‌فهمم بگذریم حالا لطفا بگویید وقت هم دمی مادرتان برایتان چکارها میکند؟ زخم هایتان را می‌بندد ؟ یا لب تشنگی حاصل از محاصره چند روزه را سیراب میکند؟ یا به جای مادرانتان برایتان مادری میکند؟ اگر هر کدامتان در این تاریکی بیابان فکه پیش مادرتان بودید مادرهای مهربانتان برایتان چکارها میکردند؟ منظورم را درست گفتم؟ ای کمیلی ها ای گمنام ها ای مفقود الاثرها حضرت زهرا خیلی مهربان است! نه؟ ببخشید که میپرسم تاکنون در این چهل سال آیا ایشان دست نوازش هم بر سرتان کشیده است؟ دست ایشان را هم بوسیده اید؟ من نمی‌فهمم بگذریم راز کانال کمیل و راز مفقود الاثر شدن و گمنامی را خمینی کبیر افشا کرده است و آدرسش را به ما داده است امام امت نسیم صحرا را و همدمی حضرت زهرا را در کنار هم نوشت من اینگونه میفهمم می‌نویسمش شما فقط بگویید درست نوشتم یانه! باور کنید اکنون که برایتان متن می‌نویسم فکه طوفان شده است کاش میشد طوفان این لحظات را در غالب کلمات برایتان وصف میکردم. آن قدر باد فکه تند شده که تنم را که در زیر تیرک بلند پرژکتورها یادمان نشسته ام تکان میدهد نسیم صحرا میخواهد جواب من را بدهد تا بفهمم نسیم صحرای فکه یا همان تکه اول جواب رخی نشان داد هم اکنون به طوفان مبدل شد باد طوفانی مکه جواب سوالهایم را فریاد زد تا حتی اگر از اسرار غیب کر هستم این راز نگو را بشنوم باد فریاد زد که مقر ملاقات‌های مادر و فرزندی مان همه شب همین جاست! همین جایی که تو اکنون نشسته ای والسلام تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل باد ایستاد حرفش را زد و رفت بیسیم کانال کمیل

کتاب صوتی مجموعه «بیسیم کانال کمیل» 9 «مادرشان» با صدای استاد هاشم فتح پور بیسیم کانال کمیل

بسم الله الرحمن الرحیم روز پنجم ۱۴۰۳/۸/۱۹ بیسیم کانال کمیل 15 «قله؛ اوج؛ انتها» جریان زندگی در فکه با جریان زندگی در شهرهای بزرگ یکی نیست اینجا روز ما وقتی از آسایشگاه خارج می‌شویم با صدای گنجشکک ها آغاز میشود؛ با خورشید زرد زردی که از کف کف زمین بیرون می‌آید و تا پتو را از روی خودش کنار میزند تو سریع چهره خندانش را میبینی. با آسمانی آبی آبی که از منتهی الیه شرق تا منتهی الیه غرب امتداد دارد و هیچ مانعی در نگاهت برای دیدن آسمان نیست حتی یک تیر چراغ برق اینجا همه چیز واقعی و زنده است حتی نماز جماعت باشکوه پرچم های بزرگ فاطمه الزهرای یادمان که با کمک نسیم صحرای فکه دسته جمعی رکوع و سجود میروند و مثل فرشته ها هیچ گاه از عبادت خسته نمی‌شوند اینجا زندگی آرام است و نیازی به سرعت و عجله نیست. اینجا هر کسی به آنجا که باید میرسیده رسیده و دونده ها در نقطه پایان مسابقه هستند اوایل راه اصحاب یمین بودند ولی اینجا جزو السابقون شده اند. اینجا قله است؛ نهایت است؛ اوج است؛ اوجی از جنس عرش و از جنس سقف خلقت از جنس هم دمی با مادرشان حضرت زهرا نقطه بالاتری میشناسی؟ بیسیم کانال کمیل

غروب جمعه ۱۴۰۳/۸/۱۸ اولین مراسم خادمی تعویض پرچمهای کهنه یادمان با پرچم های نو و تازه صدای ما را از یادمان کانال کمیل می‌شنوید بیسیم کانال کمیل

دومین مراسم خادمی شستشوی تک تک فرش ها و موکتها داریم آب و جاری میکنیم براتون ای زائرای شهدا بیسیم کانال کمیل

اولین کاروان راهیان نور امسال رسید سه تا اتوبوس دانش آموز دختر از مدارس استان البرز و شهر کرج باهم بریم به استقبالشان بامن بیاید بیسیم کانال کمیل

بسم الله الرحمن الرحیم روز سوم ۱۴۰۳/۸/۱۷ بیسیم کانال کمیل «۱۰» «پنج شهید جدید» هم اکنون فکه هستم نزدیک یادمان شهید آوینی داخل مقر تفحص که شبیه همان رینگی های سیمانی طلاییه است معراج شهدای تازه تفحص شده داخل مناطق جنوب اینجاست کنار پیکر پنج شهید تازه تفحص شده نشسته ام دو تخت سربازی را کنار هم چسبانده اند و با دوتا پتو برای شهدای تازه تفحص شده جایگاه ساده ای ساخته اند. یک پرچم یازهرای قرمز هم روی کاورهای شهدا انداخته اند تا کمی زیبایی بصری ایجاد کند و کاورهای کرمی رنگ دیده نشوند. شهدا هنوز کفن نشده اند و داخل همان لباسهای نظامی لحظه شهادت هستند. دو شهید امشب فکه پلاک دارند و سه شهید دیگر گمنام هستند و مراحل آزمایش تشخیص هویت برایشان شروع شده است. عکس برداری ممنوع است زیارت عاشورای مختصری خواندیم که اذان مغرب شد و مراسم با نماز جماعت به پا گردید. همه گروه تفحص یادمان فکه قهرمانانی موسفید کرده با لهجه اصفهانی هستند و الان که من متن می‌نویسم گروهی باهم سوره واقعه میخوانند. این شهدا برای شرهانی و هفته های آخر جنگ در سال ۱۳۶۷ هستند که در تهاجم آخر جنگ در منطقه جامانده بودند و همین روزها تفحص شده اند. بعد از سوره واقعه پیشکسوت های جنگ و رزم دیده گروه تفحص زحمت دعای کمیل داخل رینگی معراج را برگردنم انداختند بدون یک استکان آب جوش و حالا دعای کمیل نیز تمام شده و ما در مقر یادمان کانال کمیل هستیم. این ضیافت عرشی در کنار شهدای تازه تفحص شده خیلی خوش گذشت دوستان میگویند خوش روزی هستی! جواب دادم خب تا شما ما را به معراج الشهدای مقر فکه نبرید ما که راه رفتنش را بلد نبوده ایم. خوش روزی بودن ما که حرفش را میزنید دست شما راه بلدها و بزرگترها و قدیمی هاست. بیسیم کانال کمیل

کتاب صوتی مجموعه «بیسیم کانال کمیل» 10 «پنج شهید جدید» با صدای استاد هاشم فتح پور بیسیم کانال کمیل

بیسیم کانال کمیل 11 «اعزام جدید» در مقر تفحص فکه در کنار پیکر شهدای تازه تفحص شده که نشسته بودم مدام در این فکر بودم که این شهدای تازه تفحص شده در چه حالی هستند؟ بعد از گذشت چهل سال از زمان شهادت اکنون خوشحالند یا ناراحت؟ این شهدا در حال بازگشت به خانه هستند؟ یا در حال اعزام به خط مقدم؟ نظر من را که بخواهید این شهدا در حال اعزام هستند به جلو نه بازگشت به عقب این شهدایی که من میشناسم بازگشت و مرخصی در کارشان نیست اهل عقبگرد که ابدا نیستند این جماعت غیرتی همیشه در حال دفاع از حرم اند همیشه اهل خط مقدم اند اما امروز خط مقدم کانال کمیل و فکه و چزابه نیست امروز خط مقدم دانشگاه و مدرسه و حتی خانه و خانواده است وقتی شیطان در جنگ آخرالزمانی نزاع را به داخل دانشگاه و مدرسه و خانه های ما منتظران مهدی فاطمه کشانده این شهدا هستند که سنگرشان را و خط مقدم شان را و حتی تفنگشان را به تناسب جنگ امروز تعیین میکنند و تغییر میدهند این شهدای تازه تفحص شده در حال اعزام هستند به خط مقدمی که تیر و تفنگش فرهنگی و رسانه و مجازی و ذهنی و مصنوعی است

کتاب صوتی مجموعه «بیسیم کانال کمیل» 11 «اعزام جدید» با صدای استاد هاشم فتح پور بیسیم کانال کمیل

بسم الله الرحمن الرحیم روز چهارم ۱۴۰۳/۸/۱۸ بیسیم کانال کمیل 12 «وظیفه» اولین صبح جمعه خادمی ما در کانال کمیل است نماز صبح را خوانده ایم و من در این تاریکی دوباره زیر تیرک پرژکتورها نشسته ام رو به قبله رو به کانال کمیل انگار اینجا قلبم و قلمم بهتر آنتن میدهد برای نوشتن نسیم صحرای زنده و باشعور فکه هم اینجا حرفش را بهتر بمن میزند برای مخابره پشت بیسیم ترامپ رییس جمهور آمریکا شده چقدر جالب است تو حتی اگر با گردان کمیل و ابراهیم هادی از خط مقدم جبهه جلوتر و در دهان دشمن و داخل محاصره باشی آنچه دلت را می‌لرزاند و نگرانت میکند پشت خط و عقبه است و اتفاقات تهران نه تشنگی و میدان مین بیچاره بی‌سیم‌چی کانال کمیل که نمی‌داند وظیفه اش اینجا چیست؟ وظیفه اش گفتن اتفاقات خط مقدم است برای عقبه یا گفتن اتفاقات عقبه است برای خط مقدم نکته اینجاست که خط مقدم امروز، کانال کمیل نیست. کانال کمیل خط مقدم که نه چند کیلومتر جلوتر از خط مقدم بوده؛ ولی در بهمن سال ۱۳۶۱. ولی امروز خط مقدم تهران است و دلهای ما؛ که با آمدن ترامپ بلرزد یا نلرزد! مگر دل اهل حرم و عباس با فرمانده شدن شمر به جای عمرسعد می‌لرزید!؟ که دل من و تو بلرزد؟ چرا در این شرایط حساس تهران را رها کرده ای و به یادمان کانال کمیل آمده ای؟ خط مقدم که امروز اینجا نیست اینجا خط مقدم بوده آن قدیم ها زمان ابراهیم هادی و زمان «ثابت نیا» فرمانده شهید و دلاور گردان کمیل ولی امروز تو باید در تهران، «ابراهیم هادی» باشی وسط آن دبیرستان و دانشگاه و اداره «محمود ثابت نیا» باشی بیسیم کانال کمیل

کتاب صوتی مجموعه «بیسیم کانال کمیل» 12 «وظیفه» با صدای استاد هاشم فتح پور بیسیم کانال کمیل

بسم الله الرحمن الرحیم روز چهارم ۱۴۰۳/۸/۱۸ بیسیم کانال کمیل «13» «گنجشک ها» نسیم صحرای خیلی باشعور فکه ایستاده و به حرفهای من گوش می‌دهد آن قدر هوا سرد است که از زیر تیرک پرژکتورها به آسایشگاه برمی‌گردم نسیم صحرا از حرکتم دلخور میشود انگار میخواهد ادامه حرفهایم را بخواند ولی من نگران تهرانم امروز و دیروز ندارد با اینکه حاج همت برای مظلومیت کمیلی های داخل محاصره گریه کرده ولی در کل همیشه این کمیلی هایند که نگران تهران هستند تهرانی ها اگر بایستند، کمیلی ها استقامت را بلدند! نسیم صحرا میوزد به داخل اورکتم با تمسخر حرف میزند و میگوید: تو اگر استقامت بلدی چرا با سوز صحرا از زیر تیرک پرژکتور به داخل آسایشگاه برگشتی؟ تو مثلاً بیسیمچی کانال کمیلی! آنچه در آسایشگاه بنویسی به درد کسی نمی‌خورد مرد حسابی! نسیم این قدر پررو ندیده بودم کمیلی ها و ابراهیم هادی نسیم صحرا را هم در این چهل سال پررو کرده اند البته انس دو طرفه است نسیم هم برای ما آدم شده و میفهمد اینجا به محوطه برمی‌گردم هوای صبح فکه همچنان سوز دارد و نسیم با خنده به من نگاه میکند خوشحال است که برگشته ام صدها گنجشک بازیگوش پرچانه در محوطه پاسگاه رشیدیه و حد فاصل بین سردر یادمان تا کانال سر و صدا میکنند تقریبا همان جایی که «فرمانده گردان» شهید شده فرمانده قهرمان کمیل «محمود ثابت نیا» گنجشگکان چقدر حرف دارند برای گفتن... و کو گوش شنوا حیف که سخنشان را نمی‌فهمم مشکل من و ما اینجا نفهمیدن است و کاش سخنشان را میفهمیدم گنجشکک ها صبح جمعه ای با شادی و سرور دعای ندبه وصال میخوانند انگار که «آقای عالم» همین «ی ساعت» دیگر می آیند مثل همین ی ساعتی که «سیدجعفر» به «غلامرضا اوجی» گفت. بیسیم کانال کمیل

نمایی از ۳۶ قطعه فرش شسته شده دیروز و پرچمهای کانال کمیل در صبح زیبایی پاییزی منطقه فکه خاطرتون خواستنیه واقعا برای شهدا عزیزید پیر و جوان دختر و پسر خوب و بد هم ندارم درهم و باهم همگی عزیز هستید برای شهدا برای زیر پای شما زائرای شهدا همه فرشها رو داریم میشوریم تا شما از راه برسید و اذیت نشید همه چیز تمیز و مرتب بیسیم کانال کمیل

نمایی از آشپزخانه صنعتی و وسیع یادمان که باهمت بلند مسئولین جهادی و خوش قول هنوز به وسایل طبخ و دیگ و شعله تجهیز نشده قرار است اینجا آشپزخانه بشود تا ناهار و شام زائرها را همین جا طبخ کنند در این روزهای بازگشایی آشپزخانه یادمان با کمی ارفاق به عنوان قالی شویی استفاده میشود فرشها را چهارتا چهارتا میشوریم با آب نیمه گرمی که موتورخانه تحویلمان میدهد موتورخانه چهار تانکر بزرگ دارد که هم آب نیمه گرم دارد برای سرویس هم آب داغ دارد برای حمام که البته گاهی اوقات جابجا هم میشود بیسیم کانال کمیل