#مدح #مبعث
#پیامبر_اکرم_ص
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرهی سبزی در اختیار نداشت
گلوی خاک پُر از دردهای بغضآلود
و انجماد زمین، رنگی از بهار نداشت
از این کویر نسیمی سر عبور نداشت
به غیر تیرگی اینجا کسی حضور نداشت
صدای عشق به گوش زمین نمیآمد
در آن سیاهی سنگین، ستاره نور نداشت
سیاهچال زمین جای بُتپرستی بود
فراز دیده نمیشد تمام، پستی بود
نه شوق پرزدنی، پرگشودنی، سفری
نه کورسوی چراغی به بام هستی بود
نه آفتاب به باغ جهان صفا میداد
نه ماه جاذبهی خاک را صلا میداد
نه اختران به قناری سلام میگفتند
نه باغ، مژدهی صبحی به شام ما میداد
به ناگهان گُل وحی از حرا شکوفا شد
به کوه لرزه درافتاد و پُر ز آوا شد
به گوشهای محمّد صدا صدا پیچید
«بخوان به نام خدا» خواند و خواند و گویا شد
بخوان به نام خدایی که آفرید تو را
میان آینه و آب برگزید تو را
بخوان به نام خدایی که با عنایت خاص
برای زینت گلدان خویش چید تو را
به نام او که قلم را به دست انسان داد
بدین وسیله به اندیشۀ نهان، جان داد
تو را ودیعهی پیغمبری عطا فرمود
بدین مقام تو را عزّت فراوان داد
بخوان که عالم اندیشه پر ز نور شود
تمام کوچه پر از جلوهی حضور شود
بخوان که عطر خدا در جهان شود جاری
بخوان که قلب جهان غرق در سرور شود
و خواندی آن همه آیات کبریایی را
پیامهای روانپرور خدایی را
تو آمدی و به پرواز آشنا کردی
تمام سوختهبالان استوایی را
تو آمدی و بر این خاکدان بهار شدی
طلوع کردی و خورشید ماندگار شدی
کتاب نور به دست تو داده است خدا
که نوربخش شب تار انتظار شدی
تمام زندهدلان، سرخوش از سبوی تواند
همیشه سرخوش آیات مُشکبوی تواند
از آسمان و گُل و نور آنچه میبینم
تمامشان متأثر ز خُلق و خوی تواند
به کائنات! که خورشید کائنات تویی
به جسم مُردهی عالم گُل حیات تویی
قسم به لوح و قلم! عرش و فرش میدانند
به روز واقعه، آیینهی نجات تویی
شاعر: خانم #سیمیندخت_وحیدی
[شام عید مبعث پیامبر اکرم (ص) ۱۳۹۹]
کانالمتناشعارمداحیهای #حاج_ابوذر_بیوکافی
@Biukafi_Matn