eitaa logo
اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی
1.2هزار دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
2 فایل
﷽ 🇮🇷کانال‌حفظ‌ونشرآثارحاج‌ابوذربیوکافی @AbozarBiukafi_ir ارتباط با ادمین @Biukafi_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
ای شکوه‌ت فراتر از باور ای مقام‌ت فرا تر از ادراک وصف تو درک ليله القدر است فهم ما از تبار «ما اَدراک» کوثری،‌‌ بی‌کرانه دريايی ما و ظرف حقير اين کلمات بايد از تو نوشت با آيات بايد از تو سرود با صلوات آيه در آيه وصف تو جاری است «فَتَلقی...»، «مباهله»، «کوثر» در دل «اِنَما يُريدُ الله...» در «فَصلِ لِرَبکَ وانحَر» از بهشت آمدی به هيأت نور عطر سيبت وزيد در هستی تو گُلی... نَه، تو نو بهارِ... نَه تو بهشت دل پدر هستی پدر و مادرم فدای شما مادری کرده‌ای برای پدر چشم بد دور، چشم شيطان کور دست تو بود و بوسه های پدر از بهشت آمدی و روشن شد سرنوشت دل علی با تو بی تو کم بود در تمام جهان نيمه‌ی ديگرش ولی با تو ... وصف ذات تو و صفات علی وصف آيينه است و آيينه غربت و خنده‌ی تو و دل او قصه‌ی گرد و دست و آيينه خانه ميشد بهشتی از احساس با گُل افشانیِ بهاریِ تو عاطفه با تمام دل می‌زد بوسه بر دست خانه‌داری تو خانه از زرق و برق خالی بود از صفا، عاشقی، محبت پُر داشتی ای کليددار بهشت پينه بر دست، وصله بر چادر از بهشت آمدی و آوردی يازده سوره‌ی بهشتی را مصحفِ سرنوشت خود ديديم سوره‌هايی که می‌نوشتی را نسل تو، نوحِ با شکوهِ نجات نسل تو، خضرِ آسمانیِ راه جلوه‌ای از دَم تو را ديديم در مسيحی به نام روح الله روز مادر شده دلم با شوق پَر زده در هوای تو مادر منم و وسعت بهشت خدا منم و خاک پای تو مادر آرزو دارم اين که بنشينم لحظه‌ای در جوار تو امّا... آرزو دارم اين که بگذارم شاخه گُل بر مزار تو امّا... آه در حسرت زيارت تو دل ما آشنای دلتنگی است حرم دختر کريمه‌ی تو شاهد لحظه‌های دلتنگی است روز مادر شده به محضر تو آمدم پا به پای اين کلمات هديه‌ی من برای تو اشک است هديه‌ی من برای تو صلوات شاعر: آقای [ولادت حضرت فاطمه (س) ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
موّاج می‌شویم و به دریا نمی‌رسیم پرواز می‌شویم و به بالا نمی‌رسیم این بال‌ها شبیه وبالند، ابترند وقتی به سیر عالم معنا نمی‌رسیم این چشم‌های خیس و تهی دست شاهدند بی تو به جلوه زار تماشا نمی‌رسیم تا بی کرانه‌های حضور خدایی‌ات پر می‌کشیم روز و شب اما نمی‌رسیم باشد اگر تمام جهان زیر پایمان حتی به خاک پای تو آقا نمی‌رسیم این حرف‌ها نشانه‌ی تقصیر فهم ماست حیران شدن میان صفات تو سهم ماست دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری! از مرز عقل‌های زمینی فراتری ای بی‌کرانه! لایتناهی‌ست وصف تو آئینه‌ی صفات الهی‌ست وصف تو مبهوت جلوه‌های جلالت کمیت‌ها کی می‌رسد به درک کمال تو بیت‌ها ای باشکوه از تو سرودن سعادت است این شعرها بهانه‌ی عرض ارادت است هفت آسمان به درک حضورت نمی‌رسد خورشید تا کرانه‌ی نورت نمی‌رسد محراب را که عرصه‌ی معراج می‌کنی جبریل هم به گرد عبورت نمی‌رسد چشم مدینه مات سلوک دمادمت بوی بهشت می‌وزد از خاک مقدمت محو خودت تمام سماوات می‌کنی از بس که عاشقانه مناجات می‌کنی آقا کلیم طور تمنا شدیم و بعد دلتنگ چشم‌های مسیحا شدیم و بعد مثل نسیم در به در کوچه ها شدیم با چهره‌ی محمدی ات آشنا شدیم ای مظهر فضائل پیغمبر خدا آئینه‌ی شمایل پیغمبر خدا شایسته‌ی سلام و تحیّات احمدی احیا کننده‌ی کلمات محمدی نور علی و فاطمه در تار و پود توست شور حسین و حلم حسن در وجود توست قرآن همیشه آینه‌ی تو انیس توست تفسیر بی‌کران معانی حدیث توست قلبش هزار چشمه‌ی نور و معارف است هر کس به آیه‌ای ز مقام تو عارف است روشن ترین ادلّه‌ی علمی است سیره‌ات وقتی که حجّتند به عالم عشیره‌ات هرکس که تا حضور تو راهی نمی‌شود علمش به جز زیان و تباهی نمی‌شود هر قطره که به محضر دریا نمی‌رسد سر چشمه‌ی علوم الهی نمی‌شود بی بهره است از تو و انفاس قدسی‌ات اندیشه‌ای که لا یتناهی نمی‌شود جابر شدن، زُراره شدن با نگاه توست آقای من اگر تو نخواهی نمی‌شود کون و مکان اداره شود با اراده‌ات عالم دخیل بسته به نعلین ساده‌ات فردوس دل اسیر خیال تو می‌شود آئینه محو حسن جمال تو می‌شود دریاب با نگاه رحیمت دل مرا وقتی که بی قرار وصال تو می‌شود یک شب به آسمان قنوتت ببر مرا تا بی کرانی ملکوتت ببر مرا سائل کنار ساحل لطفت چگونه است؟ دستان با سخاوت دریا نمونه است من را که مبتلای خودت می‌کنی بس است اصلاً مرا گدای خودت می‌کنی بس است قلب مرا ز بند تعلق رها و بعد دلبسته‌ی خدای خودت می‌کنی بس است در خلوت نماز شبت مثل فاطمه شایسته‌ی دعای خودت می‌کنی بس است شب‌های جمعه سمت مدینه که می‌بری دلتنگ کربلای خودت می‌کنی بس است امشب برای ما دو سه خط از سفر بگو از کاروان خسته و چشمان تر بگو روزی که بادهای مخالف امان نداد هفت آسمان به قافله‌ای سایه‌بان نداد خورشید بود و سایه‌ی شوم غبارها خورشید بود همسفر نیزه‌دارها دیدی به روی نیزه سر آفتاب را دیدی گلوی پرپر طفل رباب را دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود تیر سه شعبه با دل مولا چه کرده بود در موج خیز شیون و ناله دویده‌ای تا شام پا به پای سه ساله دویده‌ای گلزخم‌های سلسله یادت نمی‌رود هرگز غروب قافله یادت نمی‌رود هم ناله با صحیه‌ی ماتم گریستی یک عمر پا به پای محرم گریستی شاعر: آقای [ولادت امام باقر (ع) ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Abozar Biukafi - Madh I-Kazem A.mp3
3.49M
تو کیستی؟! سلاله‌ی زهرای اطهری باب المرادی حضرت موسی بن جعفری از هرچه دیده‌اند و ندیدند خوب‌تر بر آنچه گفته‌اند و نگفتند برتری هنگاه کظم غیظ تمام محمدی هنگام حمله نیز مانند حیدری هنگام بذل و جود و عطا و کرم، حسن وقت نماز حیدر و زهرای دیگری در بند هم زمان دو گیتی به دست توست در حبس هم ستاره‌ی خورشید پَروری تاریک نیست حبس تو هرچند بی چراغ زیرا تو خود چراغ همیشه منوری گردید قتلگاه تو بین سیاه‌چال آخر چرا؟! تو زاده‌ی‌ زهرای اطهری از آن همه ستم که به جانت رسیده است معلوم می‌شود تو حسین مکرری کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت جهان جزیره‌ی سبزی در اختیار نداشت گلوی خاک پُر از دردهای بغض‌آلود و انجماد زمین، رنگی از بهار نداشت از این کویر نسیمی سر عبور نداشت به غیر تیرگی این‌جا کسی حضور نداشت صدای عشق به گوش زمین نمی‌آمد در آن سیاهی سنگین، ستاره نور نداشت سیاه‌چال زمین جای بُت‌پرستی بود فراز دیده نمی‌شد تمام، پستی بود نه شوق پرزدنی، پرگشودنی، سفری نه کورسوی چراغی به بام هستی بود نه آفتاب به باغ جهان صفا می‌داد نه ماه جاذبه‌ی خاک را صلا می‌داد نه اختران به قناری سلام می‌گفتند نه باغ، مژده‌ی صبحی به شام ما می‌داد به ‌ناگهان گُل وحی از حرا شکوفا شد به کوه لرزه درافتاد و پُر ز آوا شد به گوش‌های محمّد صدا صدا پیچید «بخوان به نام خدا» خواند و خواند و گویا شد بخوان به نام خدایی که آفرید تو را میان آینه و آب برگزید تو را بخوان به نام خدایی که با عنایت خاص برای زینت گلدان خویش چید تو را به نام او که قلم را به دست انسان داد بدین‌ وسیله به اندیشۀ نهان، جان داد تو را ودیعه‌ی پیغمبری عطا فرمود بدین مقام تو را عزّت فراوان داد بخوان که عالم اندیشه پر ز نور شود تمام کوچه پر از جلوه‌ی حضور شود بخوان که عطر خدا در جهان شود جاری بخوان که قلب جهان غرق در سرور شود و خواندی آن‌ همه آیات کبریایی را پیام‌های روان‌پرور خدایی را تو آمدی و به پرواز آشنا کردی تمام سوخته‌بالان استوایی را تو آمدی و بر این خاکدان بهار شدی طلوع کردی و خورشید ماندگار شدی کتاب نور به دست تو داده است خدا که نوربخش شب تار انتظار شدی تمام زنده‌دلان، سرخوش از سبوی تواند همیشه سرخوش آیات مُشک‌بوی تو‌اند از آسمان و گُل و نور آنچه می‌بینم تمام‌شان متأثر ز خُلق ‌و خوی ‌تواند به کائنات! که خورشید کائنات تویی به جسم مُرده‌ی عالم گُل حیات تویی قسم به لوح و قلم! عرش و فرش می‌دانند به روز واقعه، آیینه‌ی نجات تویی شاعر: خانم [شام عید مبعث پیامبر اکرم (ص) ۱۳۹۹] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Shaban 1400.12.14 - Shab 03 - Sarollah - Veladat Sardaran Karbala - 03 - Abozar Biukafi - Madh.mp3
4.48M
ای گردش چشمان تو سرچشمه‌ی هستی ما محو تو هستیم، تو حیران که هستی؟ خورشید، که سرچشمه‌ی زیبایی و نورست از میکده‌ی چشم تو آموخته مستی تا جرعه‌ای از عشق تو ریزند به جامش هر لاله کند دعوی پیمانه به دستی از چار طرف محو تماشای تو هستند هفتاد و دو آیینه‌ی توحیدپرستی وا کرد در مسجدالاقصای یقین را تکبیره الاحرام نمازی که تو بستی تا وا شدن پنجره هرگز نزدی پلک تا خون شدن حنجره از پا ننشستی ای کاش که گُل‌های عطشناک نبینند در دیده‌ی خود خار غمی را که شکستی یک گوشه‌ی چشم تو مرا از دو جهان بس ای گردش چشمان تو سرچشمه‌ی هستی شاعر : محمدجواد غفورزاده [ولادت سرداران کربلا ۱۴۰۰.۱۲.۱۴] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Abozar Biukafi - Madh I-Zaman AJ.mp3
5.71M
لب ما و قصه‌ی زلف تو؛ چه توهمی! چه حکایتی! تو و سر زدن به خیال ما؛ چه ترحمی! چه سخاوتی! به نماز صبح و شبت سلام! و به نور در نَسَبت سلام! و به خال کنج لبت سلام! که نشسته با چه ملاحتی! وسط «اَلَستَ بِربّکُم» شده‌ایم در نظر تو گم دل ما پیاله، لب تو خم، زده‌ایم جام ولایتی به جمال، وارث کوثری، به خدا حسین مکرری به روایتی خود حیدری، چه شباهتی! چه اصالتی! «بَلَغ العُلی به کمالِ» تو «کَشَفَ الدُجی به جمالِ» تو به تو و قشنگی خال تو، صلوات هر دم و ساعتی شده پُر دو چشم تو در ازل؛ یکی از شراب و یکی عسل نظرت چه کرده در این غزل؛ که چنین گرفته حلاوتی! تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی تو که با دل همه راحتی ، تو قیام کن که قیامتی زد اگر کسی در خانه‌ات، دل ماست کرده بهانه‌ات که به جستجوی نشانه‌ات، ز سحر شنیده بشارتی غزلم اگر تو بسازیم، و نی‌ام اگر بنوازیم به نسیم یاد تو راضیم، نَه گلایه‌ای نَه شکایتی نَه، مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن ز درت بیا و ردم نکن تو که از تبار کرامتی شاعر: آقای کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
این کیست که آقای جوانان بهشت است؟ نامی‌ست که بر کنگره‌ی عرش نوشته‌ست از نور محمد تن این پاک‌سرشت است عطر نفسش رایحه‌ی بال فرشته‌ست امشب شب رویش، شب میلاد بهار است از جذبه‌ی این جلوه، فلک آینه‌زار است امشب نظر ساقی این میکده عام است آیینه بیارید که این جلوه مدام است نور است و نوید است و درود است و سلام است ماه است و تمام است و امیر است و امام است ای گمشدگان! جلوه‌ی خورشید هدایت! ای سوختگان! چشمه‌ی جوشان ولایت! بهر تن این طفل، ملک پیرهن آورد چون فاطمه را خنده‌ی او در سخن آورد پرسید چه نام از تو خدا نزد من آورد؟ جبریل ز عرش آمد و نام حسن آورد تو حُسن خداوندی و نام تو حَسن شد پس گفت پیمبر، حَسن آیینه‌ی من شد نور از فلک و گُل به زمین جوش گرفته تا عرش، گُل نام تو در گوش گرفته زهرات به صد بوسه در آغوش گرفته احمد به برت خوانده و بر دوش گرفته کای نور دل و دیده‌ام ای جان و تن من! جانم حسن من، حسن من، حسن من! مردم! چو برآنید مرا دوست بدارید در راه وفای حسنم کم مگذارید نور دل من آمده، آیینه بیارید گر اهل ولایید، به او دل بسپارید عهد حسنم، نقش دل و جان شما باد در روز شفاعت ز شفیعان شما باد ای چشم بهشت از گُل لبخند تو روشن ای دیده‌ی خورشید به پیوند تو روشن خورشید فلک نیست به مانند تو روشن عالم شده از صورت دلبند تو روشن لبخند بزن غنچه‌ی تو تازه‌ترین است چون حُسن تو در عرش پر آوازه‌ترین است مولا که سر سفره‌ی بانوی فدک بود از ذکر حسین و حسنش نان و نمک بود روشن ز حسین، آینه‌ی چشم فلک بود دیدار حسن، روشنی چشم ملک بود شادی پیمبر، همه جان و دل مولا روشن ز دو آیینه شده خانه‌ی زهرا این کیست که در عرش خدا، چشم و چراغ است؟ آری حسن است این که نخستین گُل باغ است ای آن که تو را مادرِ خورشید سراغ است بازار دل‌‌افروزی عالم ز تو داغ است تا باد جهان مست میِ جام حسن باد تا باد، بهارِ دل ما نامِ حسن باد شاعر: آقای [ولادت امام حسن (ع) ۱۳۹۸.۰۲.۳۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Shavval 1396.04.29 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat I-Sadeq A - 01 - Abozar Biukafi - Madh.mp3
7.89M
ای جمال کبریا آیینه‌ات علم کُلّ انبیاء در سینه‌ات با نگاه‌ت قطره دریا می‌شود ذره مِهر عالم‌آرا می‌شود علم آرد بر درت رویِ نیاز وحی کرده بر شما آغوش باز حیدر و زهرا و احمد کیست؟! تو صادق آل محمد کیست؟! تو کُرسیِ درس‌ت مفضّل پرورست هر کلام‌ت هفت دریا گوهرست گرچه تا عمق زمان‌ها تاخته علم هم قدر تو را نشناخته نور شد نور از چراغ مکتبت بوسه‌ی آیات قرآن بر لبت ما که خود در عالم زر بوده‌ایم پیرو آل پیمبر بوده‌ایم مِهر آل فاطمه در خون ماست از نخست خلقت این قانون ماست شیعه از آغاز خلقت حیدری‌ست شیعه تا صبح قیامت جعفری‌ست شیعه همچون مشعل افروخته پشت دیوار بقیع‌ات سوخته [شام شهادت امام صادق (ع) ۱۳۹۶.۰۴.۲۹] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
RabioSani 1395.10.19 - Shab 10 - Maddiyyeh Tehran - Abozar Biukafi - Madh.mp3
4.13M
ای دختر خورشید، ای خواهر دریا زهراترین زینب، زینب‌ترین زهرا ماه مقیم قم، مهتاب بیت النور در سایه‌سار توست، سرتاسر دنیا فهم حقیر ما، پایین‌تر از پایین وصف بلند تو، بالاتر از بالا لبخند معصومت، مُهر رضایت زد؛ بر شوق خواهرها، عشق برادرها تنها به دست توست، ای سوره‌ی انفاق؛ دنیای ما امروز، عقبای ما فردا ماییم و چشمی تَر، ای چشمه‌ی کوثر بر ما عطایی کن، از فیض اَعطَینا وقتی ضریحت را، با گریه می‌بوسیم در چشم‌مان پیداست، آن قبر ناپیدا باز از تو می‌گویم، یا حضرت زینب باز از تو می‌خوانم، یا حضرت زهرا از آه لبریزم، از اشک سرشارم این قطره را دریاب، دریاب ای دریا شاعر: آقای [وفات حضرت معصومه (س) ۱۳۹۵.۱۰.۱۹] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
ZelHajjeh 1400.03.30 - Shab 11 - H-Sarollah.Rasht - Veladat I-Reza A - 09 - Abozar Biukafi - Madh.mp3
7.69M
ببین هشتمین جلوه‌ی ربّنا را امام قَدَر را، امیر قضا را تبسم تبسم رضای خدا را علی بن موسی الرضا المرتضی را امام رئوفی که سلطان طوس است که سلطان طوس و انیس النفوس است انیس النفوس است و شمس الشموس است ببین لطف «والشمس» را، «والضحی» را چه اذن دخولی؛ «یَرَونَ مَقامی» بخوان با شعف؛ «یَسمَعونَ کَلامی» اگر بی‌قرارِ جواب سلامی به آهی بلرزان دل مبتلا را «سلامٌ عَلی آلِ یاسین» بخوان و دو رکعت از آن شور شیرین بخوان و دعا در شبستان آمین بخوان و بخوان زیر لب یا «سریع الرضا» را که شب‌های شور و شعف روزی‌ات باد سحرهای نور و شرف روزی‌ات باد و پرواز مشهد – نجف روزی‌ات باد زیارت کنی بعد از آن کربلا را گواهی تو ای شعر روز قیامت که سید محمدجواد شرافت سروده به شوق شِفا و شفاعت نگاه علی بن موسی الرضا را شاعر: آقای [ایّام ولادت امام رضا (ع) ۱۳۹۸.۰۴.۱۹] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
ZelHajjeh 1402.04.10 - Shab 13 - H-AlZahra S - Eid Qadir - 11 - Abozar Biukafi - Madh.mp3
5.07M
تسبیح انبیاء معظم؛ «علی‌علی»ست نقش لب پیمبر خاتم؛ «علی‌علی»ست رمز نجات حضرت موسی میان نیل؛ فریاد استغاثه‌ی آدم؛ «علی‌علی»ست رمز تقرب همه‌ی اهل کائنات آوای هر فرشته دمادم؛ «علی‌علی»ست لبیک کعبه و حجر و مسجد الحرام زیباترین ترنم زمزم؛ «علی‌علی»ست هر گوشه را که می‌نگرم ذکرخیر توست آقای من عبادت عالم؛ «علی‌علی»ست وقتی علی تجلی اسماء اعظم است بی‌شک تجلیات خدا هم؛ «علی‌علی»ست شاعر: آقای [شب سوم دهۀ بیعت و ایّام ۱۴۰۲.۰۴.۱۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
کیستم من مظهر کل صفات کبریایم هادی اهل زمینم، رهبر خلق سمایم آفتاب ملک جان در شهر سُرِ مَن رَآیم جدّ مهدی، زاده‌ی پاک علیّ مرتضایم هادی آل محمد شمع جمع اولیایم من ولیّ حق، علیّ بن جواد، ابن الرّضایم من علی چارم از نسل امیرالمؤمنینم هل اتایم، کوثرم، طاها و قدر و یاء و سینم گرچه بی‌یار و معینم خلق را یار و معینم آسمانی اختر برج ولایت در زمینم شهریار ملک دینم انس و جان را مقتدایم من ولیّ حق، علیّ بن جواد، ابن الرّضایم دومین ابن الرضا از آل پیغمبر منم من شیعه‌ی اثنی عشر را هادی و رهبر منم من نام نیکویم علی، بابِ حسن پرور منم من منجی خلق جهان و شافع محشر منم من ذات ربّ العالمین را رحمت بی انتهایم من ولیّ حق، علیّ بن جواد، ابن الرّضایم کیستم من گوهر ده بحرم و بحر دو گوهر رهبر دین حجت حق هادی آل پیمبر مصلح کل، مهدی موعود را جدّ مطهر از نهم مولا نهم ریحانه‌ی زهرای اطهر باب حاجت قبله‌ی اهل ولا روح دعایم من ولیّ حق، علیّ بن جواد، ابن الرّضایم میوه‌ی قلب رسول الله شمع جمع آلم کبریا وجه و محمد طینت و احمد خصالم شوکت عباسیان گردید پامال جلالم هر کلام جامعه دُرّی است از بحر کمالم یادگار مجتبی و نجل شاه کربلایم من ولیّ حق، علیّ بن جواد، ابن الرّضایم نام من در عین غربت شمع محفل‌هاست آری کار من از اهل عالم حلّ مشکل‌هاست آری مِهر من در سینه‌ها چون مه به منزل‌هاست آری قبر ویران گشته‌ی من کعبه‌ی دل‌هاست آری یک جهان دل بوده هر شب زائر صحن و سرایم من ولیّ حق، علیّ بن جواد، ابن الرّضایم آسمانی ها زمینی‌ها همه محو مقامم با وحوش و با طیور دشت و صحرا هم کلامم بر بنی آدم نه تنها بر همه عالم امامم نی عجب گر شیر وحشی در قفس گردید رامم یا ببوسد یا گذارد صورت خود را به پایم من ولیّ حق، علیّ بن جواد، ابن الرّضایم گاه آمد از بنی العبّاس در زندان عذابم گاه بردند از ره بیداد در بزم شرابم یاد می‌افتاد از بزم می و شام خرابم من که در سنّ جوانی ظلم ها شد بی‌حسابم اولیاء االله سیراب اند از جام ولایم من ولیّ حق، علیّ بن جواد، ابن الرّضایم آن ستمگر سال ها لرزاند جان و پیکرم را از شقاوت کرد ویران قبر جدّ اطهرم را بی‌حیایی بین جسارت کرد زهرا مادرم را با جسارت‌هاش آتش زد دل غم پرورم را دوست دارم دوستانم اشک ریزند از برایم من ولیّ حق، علیّ بن جواد، ابن الرّضایم محنت و اندوه من بسیار بود و عمر من کم چشم بستم دست شستم از جهان با یک جهان غم گرچه هر دم ظلم و طغیان دیدم و بستم فرو، دم سرکشد سوز دلم از شعله‌های نخل «میثم» خوش بود با نظم او جاری شود اشک عزایم من ولیّ حق، علیّ بن جواد، ابن الرّضایم [ولادت امام هادی (ع) ۱۳۹۳.۰۷.۱۷] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
مصباحِ نور جلوه‌گر ماه؛ یا علی مفتاحِ مِهر وقتِ سحرگاه؛ یا علی اسم‌ت ضمانتِ صدق‌الله؛ یا علی تو از خدای کردی ام آگاه؛ یا علی هرچند الکن است زبان دلم ولی؛ آغاز کرده مدح تو را مرتضی علی وقتی خدا به خلقت هستی اراده کرد توحید را به‌صورت یک مرد ساده کرد از اسم مستعار خودش استفاده کرد کل صفات را روی اسم‌ش پیاده کرد آنقدر شد شبیه خودش که صداش کرد؛ آیینه‌دار ذات خدا مرتضی علی تا داشت پای خلقت دست‌ش هنر گذاشت دستی که روی سینه‌ی عالم اثر گذاشت از مرز بندگی همه را پشت‌سر گذاشت از رازهای خود همه را بی‌خبر گذاشت تا عرش رد پای تو را دید آسمان؛ از آن به بعد رفته کجا مرتضی علی قرآن به وصف ذات تو دارد عبارتی یا ایهاالعزیز و جئنا بضاعتی یعنی به هرچه غیر خدا بی‌شباهتی از اتحاد رد شده و عین وحدتی ما بنده توایم و تویی بنده خدا قالو بلای دوم ما مرتضی علی هر کس از این معادله سر در بیاورد باید سری به سجده‌ی قنبر بیاورد در زیر ذوالفقار شما سر بیاورد قلبی به اشک دیده شناور بیاورد یا ایهاالامیر سرم را قبول کن سرمایه‌ام وِلای شما مرتضی علی کج‌راهه‌اند بی‌قدمت راست راهه‌ها بی‌قدر در رسای تواند این سیاهه‌ها قلبم پُر است از تو و این فلبداهه‌ها یکتایی تو علت کفر الاهه‌ها افتاده‌ام به خاک و صدا می‌زنم تو را آقا بگیر دست مرا مرتضی علی تنها تویی که بردن نام‌ت عبادت است هرکس گدات نیست خودش بی‌لیاقت است بی‌تو نفس به سینه‌ي ما بی‌حرارت است بی‌تو بهشت اهل یقین بی‌ضمانت است سودای عاشقی‌ست گدایی بهانه است دردی بده بدون دوا مرتضی علی چاه تو آب چشمه‌ی ما را زلال کرد نان جوی تو گندم ما را حلال کرد کویَت بهشت رفتن ما را محال کرد گفتیم حق علی‌ست به هر کس سؤال کرد گنجینه‌های نام جهان شد اسیر آن؛ نعلین وصله‌دار تو یا مرتضی علی در انتهای حق‌طلبی دارِ میثم است این راه عاشقانه‌ی جنون مجسم است آن رستخیز عام که نام‌ش مُحرم است تفسیر سرخ راه علی در دو عالم است در این هزار سال همیشه گذشته است؛ راه نجف ز کرب‌وبلا مرتضی علی تنها سلاح باورمان راه چاره است باور کنید بمب اتم هیچ کاره است عالم در انتظار شروعی دوباره است امروز شیعه منتظر یک اشاره است یا قاهرالعدو و یا والی الولی یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی [جشن بزرگ ۱۴۰۰.۰۵.۰۶] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
Moharram 1401.05.11 - Shab 05 - H.Sarollah.Rasht - 01 - Abozar Biukafi - Madh I-Hasan A.MP3
18.43M
تویی امیر جمل وارث رشادت حیدر لوای صبر و جهادی به روی دوش پیمبر حسین هست و ابوالفضل هست و قاسم و زینب تو را امیر مدینه چه حاجت است به لشکر؟! به هیچ‌جا نرسیده‌ست آن‌که در همه‌ی عمر؛ بدون عشق تو خوانده نماز و رفته به منبر بپای عشق تو آن‌کس که سر نداده عجب نیست؛ که با معاویه در پای چند سکه نهد سر ستون دینی و قرآن ناطقی، چه نیازی؛ به مدرک است؟! بگو مدرک از مباهله بهتر صدای غرش شمشیر در غلاف، گواه است؛ که صلح سرخ تو با فتح و عزت است برابر نَه جام زهر، که جان تو را گرفت دمی که؛ شکست پیش نگاه تو گوشواره‌ی مادر امام بی‌حرم! این دل همیشه بوده حریمت؛ دلی که بوده به نام حسن همیشه معطّر [شب پنجم ۱۴۰۱.۰۵.۱۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
Moharram 1402.05.04 - Shab 09 - H-Ashouraeian.Tehran - 01 - Abozar Biukafi - Madh.mp3
14.22M
هرکس که دلش خواست ببیند عظمت را باید برود تا که ببیند حرمت را الحق که خدای ادبت، ام بنین است حق خیر دهد والده محترمت را گفتم: قسمی یاد بده، گفت: ابالفضل از آذریان یاد گرفتم قسمت را من بار گناهان خودم را نکشیدم اما به روی شانه کشیدم علمت را فردا قلم عفو شود در صف محشر وقتی ببرد فاطمه دست قلمت را این نیز مقامی است غمت قسمت من شد ممنون خدایم که به من داد غمت را بگذار که در عشق تو این سینه بسوزد دم کن نفسم را که بخوانم دو دمت را "ای اهل حرم میر و علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد" شاعر: [شب نهم ۱۴۰۲.۰۵.۰۴] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.05.11 - Shab 16 - H-Sarollah.Rasht - 01 - Abouzar Biukafi - Madh I-Hasan A.mp3
12.57M
سیاست داشت، اما مثل حیدر بود در میدان که تیغ تیز میدان می دهد سیّاس را برهان سراسر عزت و فتح است و باطل کردن نیرنگ اگر هم بسته باشد مجتبی با دشمنش پیمان ولایت چیست؟! رختی که فقط بر او برازنده است خلافت چیست بعد از او؟! به مشتی چارپا پالان حسن اصل کرامت بود عالم بر درش سائل حسن عقل مجسم بود عالم بی‌حسن نادان حسن تنها نَه در منزل اسیر حیله‌ی زن بود که بین لشکر خود بود تنها بین نامردان حسن البته تنها نیست وقتی در کنار او حسین و زینب‌ش هستند با عباس یک گردان به بازو حرز حیدر، بر سرش عمامه‌ی احمد بروی لب همیشه ذکر مادر داشت تا پایان بپرس از کوچه‌ها بعد از علی ابن ابی طالب کدامین شانه در تاریکی شب می‌بَرد انبان؟! کسی که گرد فرشش را تبرک می‌بَرد جبریل نشسته با موالی روی خاک و خورده آب و نان معزّ المؤمنین است او بپرس از مردم نجران کریم اهل بیت است او بپرس از سوره‌ی انسان خوشا بر من که در عالم امامی این چنین دارم که پَشم اُشترش دارد شرافت بر ابوسفیان شب و روزم به ذکر یا حسین و یا حسن روشن فدای نیمه‌ی ماه مبارک، سوم شعبان شاعر: آقای [شب شانزدهم ۱۴۰۲.۰۵.۱۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.05.15 - Shab 20 - H-Sarollah.Rasht - 01 - Abouzar Biukafi - Madh H-Abbas A - Edit.mp3
12.31M
گر بشود موقع عطای اباالفضل اهل کرم می شود گدای اباالفضل جذب خودش کرده و ربوده دلم را چهره‌ی جذاب و دل‌ربای اباالفضل حاجت خود را گرفته است یقیناً نذر کُند هر کسی برای اباالفضل زندگی او همه فدای حسین است زندگی ما همه؛ فدای اباالفضل جمله به جمله فقط حسین حسین است متن تمامی خطبه‌های اباالفضل روی زمین هرچه رد پای حسین است پشت سرش هست رد پای اباالفضل مطمئنم که شریک داغ حسین است گریه کند هر که در عزای اباالفضل روح مناجات ماست؛ حضرت عباس قبله‌ی حاجات ماست؛ حضرت عباس در همه عمر بی‌قرار حسین است زندگی‌‌اش تحت اختیار حسین است ماه بنی‌هاشم است اگر چه اباالفضل جذب حسین است و در مدار حسین است بهر دفاعِ حسین سینه سپر کرد سینه‌ی عباس پاسدار حسین است جان حسین از کسی گزند نبیند تا که اباالفضل در کنار حسین است تیغ حسین است هر دو دست اباالفضل دست اباالفضل ذوالفقار حسین است لحظه‌ی جان دادنش کنار شریعه دل نگران، چشم انتظار حسین است آه! اباالفضل بین علقمه افتاد بر روی دامان پاک فاطمه افتاد شاعی: آقای [شب بیستم ۱۴۰۲.۰۵.۱۵] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
تلالوء‌ نور خدایی؛‌ حسن جمال ذات کبریایی؛‌ حسن خدا، خدا‌، خدانمایی‌؛ حسن ذکر شریف تو چه‌ها می‌کند «حسن‌حسن» شور بپا می‌کند ای گُل خوشبوی علی‌النّقی میوه‌ی مینوی علی‌النّقی آینه‌ی روی علی‌النقّی مدینه شد مدینه‌ی دیگری به یُمن میلاد تو ای عسکری مادر تو سلیل و بابا؛ علی یازدهم جلوه‌ی بابا؛ علی یاعلی و یاعلی و یاعلی شکرخدا فاطمه دلشاد شد کف بزن عالم حسن‌آباد شد قبله حسن، مسجد و منبر حسن کعبه حسن، منا و مشعر حسن حجِّ قبولِ حیّ داور حسن کعبه به طوف حَرمت مشتری‌ست حج حقیقی، حسن‌العسکری‌ست یاقمر ابن قمر ابن قمر منکر نور تو شود کور و کر ای پدر ناجی‌ نوع بشر به عالمی امن و امان از شماست مهدی‌صاحب‌الزمان از شماست جمال بی‌مثال‌حق، ای‌حسن تجلّی جلال هر پنج‌تن پرده‌نشین باش گه از مرد‌و‌زن نور تو بایست وساطت کند شیعه به عصر غیبت عادت کند شیر درنده شده رام شما کنگره‌ی عرش مقام شما هشت بهشت است بنام شما پرنده‌ی روح تو محبوس نیست حقیقت امام محسوس نیست هوایی‌ام، مرا ببر تا حرم به خانه‌ی خدا ببر، تا حرم باز به سامرا ببر تا حرم «ای حرمت قبله‌ی حاجات ما یاد تو تسبیح و مناجات ما» دوباره مست مست مستم کنید مستِ میِ روز الستم کنید با دو حسن، خداپرستم کنید لعن بنی‌امیه روی لبم شکرخدا، من‌حسنی‌مذهبم سلام بر دو نور در مشرقین سلام بر دو دلبر عالمین سلام ما بر حسن و بر حسین مرغ دلم به سامرا می‌رود حسن به لب، به کربلا می‌رود سلام بر خسرو خوبان حسین سلام بر شاه شهیدان حسین سلام بر امام عطشان حسین ای که فلک از عطشت سوخته داغ تو را خدا به دل دوخته شاعر: آقای [ایّام ولادت حضرت عبدالعظیم (ع) و امام عسکری (ع) ۱۳۹۷.۰۹.۲۴] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Shaban 1402.11.23 - Sahb 03 - H-Sarollah.Rasht - Veladat Sardaran Karbala - 02 - Abozar Biukafi - Madh I-Hosein A.mp3
7.09M
وقتی بنای خلقت ما را خدا گذاشت ما را برای نوکری تو جدا گذاشت هر قطعه از زمین چو بهشت کسی شد و از بهر عاشقان حرم کربلا گذاشت ما جمله را به ناز تو چون در نیاز دید بر تو مقام شاهی و ما را گدا گذاشت دل را سپرد دست تو و در وجود من دریائی از محبت زهرا به جا گذاشت از بس که ذات حق به شما دل‌سپرده بود شرط وصال خویش به حُبُ شما گذاشت هم‌سنگ‌تان نبود چو در عالم وجود خود را برای جان شما خون‌بها گذاشت تا وسعتی ز رحمت خود جلوه‌گر کند مِهر تو را نهفته در این سینه‌ها گذاشت [ولادت ۱۴۰۲.۱۱.۲۳] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Shaban 1402.11.23 - Sahb 03 - H-Sarollah.Rasht - Veladat Sardaran Karbala - 03 - Abozar Biukafi - Madh I-Hosein A.mp3
6.48M
گوهر اهل ولا، عشق حسین است و بس آنچه که دارد بقا، عشق حسین است و بس مطلع انوار حق، مخزن الاسرار حق آیه‌ی صدق و صفا، عشق حسین است و بس فلک نجات بشر، سیره‌ی اهل نظر ریشه حُبّ خدا، عشق حسین است و بس مقصد توحیدیان، منشأ حُسن جهان مایه‌ی ایمان ما، عشق حسین است و بس راه‌گشای همه، جان و دل فاطمه زینت آل عبا، عشق حسین است و بس رایحه‌ی «هَل أتی»، مبدأ مِهر و وفا محور اهل کساء، عشق حسین است و بس خلق همه کائنات، بود ز یمن نبی عشق علی مصطفی، عشق حسین است و بس نیست به یوم النشور، ترس به وقت عبور شافع ما در جزا، عشق حسین است و بس [ولادت ۱۴۰۲.۱۱.۲۳] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Rajab 1402.10.15 - Rooz 23 - Jamkaran - 01 - Abozar Biukafi - Madh #121.mp3
13.74M
از کشته‌اش هم بترسید، این مرد پایان ‏ندارد مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد دل‌های ما مُلک او شد، جان‌ های ما ‏سرزمین‌ش این سرزمین بهار است، اینجا زمستان ‏ندارد ما التیام از که جوییم؟ ما از که مرهم ‏بخواهیم؟ جز روضه‌ی فاطمیه، این درد درمان ندارد ‏صدها سلیمانی اینجا، می‌جوشد از خون ‏پاکت دشمن چرا فکر کرده‌ست، خون تو تاوان ‏ندارد؟! ما غرق خشمیم و کینه، آتشفشان‌های ‏دردیم ایمن نباشد از این خشم، هر کس که ایمان ‏ندارد خون ابومهدی امروز آمیخت با خون ‏سردار یعنی که اسلام اصل است، بغداد و تهران ‏ندارد شاعر: خانم [مراسم دعای ندبه ۱۴۰۲.۱۰.۱۵] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
اگرچه عاشق ناقابل شماست دلم بیا به خاهی خود منزل شماست دلم اگر که شیعه شدم از دل شماست دلم که از اضاهی آب و گِل شماست دلم من آفریده شدم تو دل مرا ببری طفیل هستی عقاند آدمی و پَری تو آمدی رمضان سفره‌ی ضیافت شد شب تولد تو تازه ماه رؤیت شد همین که در دو جهان کار تو کرامت شد خیال من دگر از روز حشر راحت شد به شکر آنکه برای خدا حسن شده‌ای چهار رکعت یومیه‌های من شده‌ای همیشه پشت در خانه‌ی تو مهمان است بیا ز خانه که در کوچه راه‌بندان است هر آن کسی که گدایت نشد پشیمان است الا که گوشه‌ای از سفره‌ی تو ایران است چه می‌شد اگر قبر تو در ایران بود شب ولادت تو صحن تو چراغان بود سه بار زندگی‌ات را به این و آن دادی جذامی آمده و روی خوش نشان دادی به آنکه گفت به تو ناسزا امان دادی گرسنه بود و به او قرص‌های نان دادی هزار سفره اگر هم فراهم آورده کرم کنار کریمی تو کم‌آورده ازل ندیده دگر تا ابد همانندت غزل چه هست به جز بندهای دربندت جمل شکسته شده فتنه‌اش ز ترفندت عسل شده ست چه شیرین ز کام فرزندت برای روز مبادا دوتا پسر داری دوتا پسر که نَه یک جفت شیر نر داری سفید نیست که سرخ است پرچم صلح‌ت و نیست صحبت سازش در عالم صلح‌ت نبود تیغ بُرنده‌تر از دم صلح‌ت بپاست کرب‌وبلا از مُحرم صلح‌ت سکوت تو ثمرش می‌شود قیام حسین شما امام حسن هستی و امامِ حسین تو اعتبار زمین، افتخار زهرایی قرار فاطمه‌ای، بی‌قرار زهرایی توئی که تا به ابد رازدار زهرایی میان کوچه فقط تو کنار زهرایی دوباره حرف تو شد نام مادرت بُردم مرا ببخش اگر خاطر تو آزردم شاعر: آقای [ولادت امام حسن (ع) ۱۴۰۳.۰۱.۰۶] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
می‌رسد باز به گوش دل ما این آواز چه نشستید که در‌های عنایت شد باز جاری از طور ولایت شده سر‌چشمه‌ی نور چشم دل خیره شد از دیدن این چشم‌انداز تا که از چرخ چهارم شنود «روح‌الله» سخنی روح‌افزا، زان دو لب روح‌نواز گفت «یا محسن» و از وجه «حسن» پرده گرفت زهره گردید هم‌آغوش جگر گوشه‌ی ناز به صفای قدمش ماهِ خدا گشت دو نیم؟! یا نبی آمد و شق‌القمر است این اعجاز؟! مکه در زمزمه‌ی آیه‌ی «فَاخلَع نَعلَیک» وادی قدس شد از جلوه‌ی خورشید حجاز ای که از طلعت تو صبح سعادت سر زد ای حقیقت که بوَد تحت شعاع تو مَجاز به خدا آینه‌ی حُسنِ رسول اللهی ای ظهور ازلی، ای ابدیّت‌پرواز به جمال ملکوتی تو هر کس نِگریست آفرین خواند بر آن صورت و صورت‌پرداز جز تو ای سید و سالار جوانان بهشت در سراپرده‌ی عصمت که شود مَحرم راز؟! کَرمت نامتناهی بوَد، ای چشمه‌ی فیض تو سراپا همه نازی، دگران دست نیاز از همان روز که شد شاهدِ محراب، علی رهبری یافت به بالای بلندِ تو طراز همه‌ی سعی تو آن بود که کوتاه شود دست نامحرم از این مکتب محروم‌نواز آه و افسوس که همراه سپاه تو نبود یک وفا‌پیشه و یک جان‌به‌کف و یک سرباز اُمت از دایره‌ی عشق تو بیرون رفتند ای وجود تو به تشریف امامت ممتاز عرقِ شرم به پیشانی سجاده نشست چون عدو کرد به تاراج حرم دست دراز مصلحت بود که کارِ تو به صلح انجامد راز هر مصلحتی را نتوان کرد ابراز ارزش صلح تو را گر نشناسند، چه باک؟! خلق در شیب نشیب‌اند و تو در اوج فراز غربت قبر تو تصویرگرِ صبر تو شد ای که هم جان مناجاتی و هم روح نماز تا مگر باز کند عقده‌ی دل را به بقیع هر گفتار غمی، سوی تو می‌‌آید باز شب که تاریک شود صحن و سرای تو، بوَد عوض شمع دل فاطمه در سوز و گداز آرزوی «شفق» این است که گاهی او را به طواف حرم پاک تو بخشند جواز شاعر: آقای (شفق) [ولادت امام حسن (ع) ۱۴۰۳.۰۱.۰۶] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
🎵 فایل صوتی قطعه یاد تو آیینه و نام تو نور ذکر تو خیر است و کلام تو نور آینه در آینه مات توام محو مرور کلمات توام شعر بخوان ای نفس آسمان «إِنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَة»، بخوان شعر بخوان معجزه نازل شود آتش جان متوکل شود لرزه بیفتد به دلش، پیکرش مستی دنیا بپرد از سرش شعر کم و محکم تو خواندنی‌ست شعر تو در ذهن زمان ماندنی‌ست ماه تمامی و کلام تو نور ذکر تو خیر است و سلام تو نور باز از آداب زیارت بگو باز هم از شأن امامت بگو سوره‌ی لبخند خدا جامعه‌ست جامع اوصاف شما جامعه‌ست باز دلم نور خدایی گرفت شور «وَ کُنتُم شُفَعائی» گرفت آینه در آینه مات توام محو مرور کلمات توام وقت زیارت شد و یوم الغدیر وصف غدیریه و ذکر امیر سیر کن آیات و روایات را وصف کن آن پاک‌ترین ذات را از جلواتی ازلی گفته‌ای از صد و ده وصف علی گفته‌ای در شب ظلمت‌زدگان ماه اوست «أَوَّلُ مَن آمَنَ بِالله» اوست هر چه بر اوضاع جهان بگذرد در دو جهان هر چه زمان بگذرد آنچه تغیر نپذیرد علی‌ست وآن‌که نمرده‌ست و نمیرد علی‌ست آینه در آینه مات توام محو مرور کلمات توام کاش به آیین تو شاعر شوم با نظر لطف تو زائر شوم باز دلم تشنه‌ی ایوان اوست باز هوای حَرمش آرزوست شاعر: آقای [جشن دهۀ امامت و ولایت ۱۴۰۳.۰۳.۳۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
🎵 فایل صوتی قطعه تو کیستی؟! فروغ چراغ هدایتی تو لنگر سفینه‌ی نوح ولایتی ناخوانده درس، عالمه‌ی علم عالمی مکتب نرفته، بحر وسیع روایتی با چادرت به دایره‌ی حشر، سایبان با معجرت به معرکه‌ی صبر، رایتی بودی ز خردسالی خود یاور حسین هم خواهر حسینی و هم مادر حسین فُلک نجات را به خدا ناخدا تویی بال و پر عروج به سوی خدا تویی هم‌سنگر امام شهیدان قدم قدم از ابتدا تو بودی و تا انتها تویی روز جهاد هم‌ره و هم‌گام فاطمه هنگام خطبه هم‌نفس مرتضی تویی ماهِ دو مهرِ فاطمه و کوکب علی آیینه‌ی حسین و حسن، زینب علی اعجاز کرده خالق عالم به مدح تو بگشوده لب پیمبر اکرم به مدح تو با رمز «کاف» و «ها» که به قرآن نوشته است آغاز گشته سوره‌ی مریم به مدح تو بعد از چهارده صده با عشق و افتخار گوید سخن هماره مُحرم به مدح تو با آنکه در فراق و غم و رنج زیستی تاریخ کوچک است بگوید تو کیستی؟! تا روز حشر، خون خدا را پیمبری بازآ بخوان خطابه که شمشیر حیدری هم ذوالفقار خشم علی در خطابه‌ای هم مصحفِ مطهرِ زهرای اطهری عیسی اگر نظر به تو و مادرش کند گوید؛ عزیز فاطمه بالله تو برتری عباس اگر چه هست گرامی برادرت حاشا که بی‌اجازه نشیند به محضرت بر عزم و غیرت تو خدا گفت آفرین وقتی که خلق کرد تو را، گفت آفرین وقتی به قتلگاه گشودی زبان به شکر زهرا گشود لب به دعا، گفت آفرین تا شد ز خطبه‌ی تو نفس‌ها به سینه حبس بر نیزه سیدالشهدا گفت آفرین نطقت به کوفه معجزه‌ی ذوالفقار کرد بر چون تو شیر دخت، علی افتخار کرد وحی خدا بوَد سخن دلربای تو انداخت نقش، بوسه‌ی محمل به پای تو تاریخ شاهد است که تا صبح روز حشر خون حسین موج زند در صدای تو هر جا به یاد کرب و بلا خیمه می‌زنند آن خیمه گوشه‌ایست ز صحن و سرای تو بعد از حسین، فاطمه را نورعین تو در چشم جان ما تو حسینی، حسین تو کو مرد تا که مثل تو سینه سپر کند؟! از دین حق چو فاطمه دفع خطر کند هم شیر روز باشد و هم پارسای شب شب را همه به ذکر و عبادت سحر کند از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام با رأس غرق خون برادر سفر کند داغ حسین اگر جگرت را کباب کرد داغ سه‌ساله جان تو را سوخت، آب کرد ای مانده کوه درد و غمت روی شانه‌ها از کعبِ نی به پیکر پاکت نشانه‌ها داغت شراره‌ای به همه آشیانه‌ها ذکر تو و حسین تو قرآنِ خانه‌ها تنها ز تازیانه تن تو نشد کبود بر قلب ماست آن اثر تازیانه‌ها ایمان و عشق وغیرت ودین را چو آب بُرد دشمن تو را به جانب بزم شراب بُرد از بس که داغ ماند روی داغ بر دلت همچون خیام کرب و بلا سوخت حاصلت در بین خنده و کف و شادی به شام بود هجده سر بُریده در اطراف محمل‌ت روزی به روی دامن پُر مِهر فاطمه روزی دگر به گوشه‌ی ویرانه منزلت در خلوت تو اشک و دعا و انابه بود یک شب سر بُریده چراغ خرابه‌ی بود بر غربت تو شمع شب تار گریه کرد در لاله زار آبله‌ات خار گریه کرد حتی سه ساله‌ای که به ویرانه دفن شد تا صبح با دو دیده‌ی خونبار گریه کرد آن شب که روی دامن طفلش گرفت جا رأس بریده بهر تو بسیار گریه کرد مانند مادرت که غریبانه دفن شد دردانه‌ات به گوشه‌ی ویرانه دفن شد اشک تو سیل چشم همه خلق عالم است با آه تو همیشه جهان ماه ماتم است وقتی تو در خرابه نهی روی خود به خاک در چشم شیعه، ماه صفر هم مُحرم است نبوَد عجب بسوزد اگر هست و بود را تا شعله‌های دل ثمر نخل «میثم» است چشمی بده که باز بگریم برای تو آتش بزن که آب شوم در عزای تو زلف عفاف، رشته‌ی دامان زینب است آیات صبر، پایه‌ی ایمان زینب است ایثار و پاکدامنی و عزم و اقتدار این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است حبل المتینِ قافله سالار عاشقان تا روز حشر، موی پریشان زینب است گُل زخم‌های پیکر صد پاره‌ی حسین آیات بی‌شماره‌ی قرآن زینب است هر کس که پا نهد به عزاخانه‌ی حسین بر او کرم کنید که مهمان زینب است سرهای نوک نیزه همه دسته‌های گُل تن‌های پاره‌پاره، گلستان زینب است آن نیزه‌ای که خصم به قلب حسین زد زخم‌ش هنوز بر دل سوزان زینب است با یاد صبح یازدهم، صبح بی‌حسین هر روز صبح، شام غریبان زینب است وقتی که گفت با سپه کوفه؛ «اُسکُتوا» دیدند کائنات به فرمان زینب است وقتی رقیه را به ره شام می‌زدند دیدم حسین، دست به دامان زینب است یاللعجب مگر که قیامت به پا شده بر نیزه آفتاب درخشان زینب است مه بر فراز چرخ چراغ خرابه‌ها خورشید نوک نیزه ثناخوان زینب است روز جزا بهانه‌ی ما از برای عفو خون حسین و دیده‌ی گریان زینب است تا آفتاب بذل کند نور خویش را «میثم» همیشه بنده‌ی احسان زینب است شاعر: آقای [شب چهام ۱۴۰۳.۰۴.۱۹] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn