eitaa logo
اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی
1.4هزار دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
2 فایل
﷽ 🇮🇷کانال‌حفظ‌ونشرآثارحاج‌ابوذربیوکافی @AbozarBiukafi_ir ارتباط با ادمین @Biukafi_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میره به میدون اما ، دل عمو همراشه میره گل یاسی که آینه‌ی باباشه زنده میشه شور جمل شوقش، عزمش میشه مثل ذکرش احلی من العسل داغشو الهی که نبینه داره میوزه بوی مدینه @Abozar_Biukafi میاد صدای ناله ، میاد صدای فریاد چی میمونه از لاله ، میون دستای باد تیر و تیغ و سنگ و خنجر تازه شده داغ اکبر این گل ارباً اربا پرپر اومده عمو ولی خمیده قاسم اما دیگه قد کشیده *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میره به سوی خیمه‌ها ، با صد امید و آرزو میرسه از حرم هنوز ، زمزمه‌ی عمو عمو از خیمه‌ها، صدای العطش میرسه به گوش عمو همش آخه علی از تشنگی دیگه کرده غش شور میزنه ولی دیگه دلش صف کشیدن آخه مقابلش کوفیا تا بره به باد همه حاصلش داره میگه الهی حاجتمو کن روا آخه منو میکُشه شرمندگی ای خدا "واویلتا واویلا ، واویلتا واویلا" @Abozar_Biukafi سه‌شعبه‌های حرمله ، سوزونده قلب عالمو گذاشته رو دل همه ، دنیایی از درد و غمو به خون نشوند تموم دلها رو هدف گرفت چشای سقا رو ریخته زمین یه مشک آب نه یک دریا رو خدایا با عمود آهنین شد لاله‌گون یاس ام‌البنین ماه حرم با صورت افتاده رو زمین شمیم یاس پرپر ، پیچیده توی صحرا دل حسین رو خون کرد ، ناله‌ی ادرک اخا "واویلتا واویلا ، واویلتا واویلا" *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
حاج ابوذر بیوکافیJamadioSani 1401.10.06 - Shab 04 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 2 - 04 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
زمان: حجم: 11.88M
فکرشو نمی‌کردم | باورشم برام سخته | آتیش و در جنّت فکرشو نمی‌کردم | دختر رسول الله | بمون تووی غربت و ضِلْعٍ کَسَروه، گُل از شاخه شکسته دل مولا شده خون، از نماز نشسته مونده گُل بین آتیش و دود شده پاس پیمبر کبود وقتی مردنگی مُرده بود دیگه بی‌زارم از سکوت بی‌جاتون دیگه بی‌زارم از تموم حرفاتون دیگه بی‌زارم مردم از دنیاتون فکرشو نمی‌کردم | شعله‌ور بشه اینجا | بعض و کینه ای مردم فکرشو نمی‌کردم | مرتضی بشه تنها | توو مدینه ای مردم و حَقٍ غَصَبوه، چی شد اون همه بیعت؟! چی شد حق علی و چی شد راه ولایت؟! حُرمت‌ها رو شکستن چرا؟! دست مولا رو بستن چرا؟! همه ساکت نشستن چرا؟! دیگه بی‌زارم از سکوت بی‌جاتون دیگه بی‌زارم از تموم حرفاتون دیگه بی‌زارم مردم از دنیاتون شاعر: آقای [شب ۰۴ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
حاج ابوذر بیوکافیVeladat H-Fatemeh S 1395 - 01 - Abozar Biukafi - Madh.mp3
زمان: حجم: 5.1M
باغ حضور غرق گل يادِ فاطمه‌ست روح نماز و مسجد و سجاده فاطمه‌ست تنها مدينه نه، همه‌ عالم وجود روشن ز سجده‌های سحرزاد فاطمه‌ست آن‌كس كه در نهايت اخلاص و بندگی ايمان به‌پای چادرش افتاده فاطمه‌ست آن بانويی كه بعد نبی با حماسه‌اش درس وفا به اهل ولا داده فاطمه‌ست قبرش اگرچه شمع و رواقی نداشته قم، تا ابد مدینه‌ی‌ آباد فاطمه ست يعنی به‌پای بوسی آئينه‌اش بيا آه اين ضريح پنجره فولاد فاطمه‌ست هستی ماست نوكري اهل بيت او خيرالعمل محبت اولاد فاطمه‌‌‌ست اين انقلاب جلوه‌ای از انقلاب اوست بی‌شك "امام" هدیه‌ی ميلاد فاطمه‌ست اين انقلاب فاطمی‌است و حسينی‌است با رهبری كه آينه‌دارِ خمينی است شاعر: آقای کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
موّاج می‌شویم و به دریا نمی‌رسیم پرواز می‌شویم و به بالا نمی‌رسیم این بال‌ها شبیه وبالند، ابترند وقتی به سیر عالم معنا نمی‌رسیم این چشم‌های خیس و تهی دست شاهدند بی تو به جلوه زار تماشا نمی‌رسیم تا بی کرانه‌های حضور خدایی‌ات پر می‌کشیم روز و شب اما نمی‌رسیم باشد اگر تمام جهان زیر پایمان حتی به خاک پای تو آقا نمی‌رسیم این حرف‌ها نشانه‌ی تقصیر فهم ماست حیران شدن میان صفات تو سهم ماست دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری! از مرز عقل‌های زمینی فراتری ای بی‌کرانه! لایتناهی‌ست وصف تو آئینه‌ی صفات الهی‌ست وصف تو مبهوت جلوه‌های جلالت کمیت‌ها کی می‌رسد به درک کمال تو بیت‌ها ای باشکوه از تو سرودن سعادت است این شعرها بهانه‌ی عرض ارادت است هفت آسمان به درک حضورت نمی‌رسد خورشید تا کرانه‌ی نورت نمی‌رسد محراب را که عرصه‌ی معراج می‌کنی جبریل هم به گرد عبورت نمی‌رسد چشم مدینه مات سلوک دمادمت بوی بهشت می‌وزد از خاک مقدمت محو خودت تمام سماوات می‌کنی از بس که عاشقانه مناجات می‌کنی آقا کلیم طور تمنا شدیم و بعد دلتنگ چشم‌های مسیحا شدیم و بعد مثل نسیم در به در کوچه ها شدیم با چهره‌ی محمدی ات آشنا شدیم ای مظهر فضائل پیغمبر خدا آئینه‌ی شمایل پیغمبر خدا شایسته‌ی سلام و تحیّات احمدی احیا کننده‌ی کلمات محمدی نور علی و فاطمه در تار و پود توست شور حسین و حلم حسن در وجود توست قرآن همیشه آینه‌ی تو انیس توست تفسیر بی‌کران معانی حدیث توست قلبش هزار چشمه‌ی نور و معارف است هر کس به آیه‌ای ز مقام تو عارف است روشن ترین ادلّه‌ی علمی است سیره‌ات وقتی که حجّتند به عالم عشیره‌ات هرکس که تا حضور تو راهی نمی‌شود علمش به جز زیان و تباهی نمی‌شود هر قطره که به محضر دریا نمی‌رسد سر چشمه‌ی علوم الهی نمی‌شود بی بهره است از تو و انفاس قدسی‌ات اندیشه‌ای که لا یتناهی نمی‌شود جابر شدن، زُراره شدن با نگاه توست آقای من اگر تو نخواهی نمی‌شود کون و مکان اداره شود با اراده‌ات عالم دخیل بسته به نعلین ساده‌ات فردوس دل اسیر خیال تو می‌شود آئینه محو حسن جمال تو می‌شود دریاب با نگاه رحیمت دل مرا وقتی که بی قرار وصال تو می‌شود یک شب به آسمان قنوتت ببر مرا تا بی کرانی ملکوتت ببر مرا سائل کنار ساحل لطفت چگونه است؟ دستان با سخاوت دریا نمونه است من را که مبتلای خودت می‌کنی بس است اصلاً مرا گدای خودت می‌کنی بس است قلب مرا ز بند تعلق رها و بعد دلبسته‌ی خدای خودت می‌کنی بس است در خلوت نماز شبت مثل فاطمه شایسته‌ی دعای خودت می‌کنی بس است شب‌های جمعه سمت مدینه که می‌بری دلتنگ کربلای خودت می‌کنی بس است امشب برای ما دو سه خط از سفر بگو از کاروان خسته و چشمان تر بگو روزی که بادهای مخالف امان نداد هفت آسمان به قافله‌ای سایه‌بان نداد خورشید بود و سایه‌ی شوم غبارها خورشید بود همسفر نیزه‌دارها دیدی به روی نیزه سر آفتاب را دیدی گلوی پرپر طفل رباب را دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود تیر سه شعبه با دل مولا چه کرده بود در موج خیز شیون و ناله دویده‌ای تا شام پا به پای سه ساله دویده‌ای گلزخم‌های سلسله یادت نمی‌رود هرگز غروب قافله یادت نمی‌رود هم ناله با صحیه‌ی ماتم گریستی یک عمر پا به پای محرم گریستی شاعر: آقای [ولادت امام باقر (ع) ۱۴۰۱.۱۱.۰۳] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
امروز دلتنگم، نمی‌دانم چرا! شاید... این عمر با من راه می‌آید؟ نمی‌آید؟ اصلاً چقدر از راه مانده؟ من کجا هستم؟ کِی اختیار لحظه‌هایم رفت از دستم؟! دلخوش به رفتن بودم امّا راه گم کردم این راه روشن را چه شد ناگاه گم کردم؟! حتی چراغ روشنی هم این طرف‌ها نیست در ازدحام ابرها، خورشید پیدا نیست فانوس دل، می‌خواهد ای خورشید، نور از تو خیری ندارد باقی این عمر دور از تو این نامه را با خود نسیم آورده، می‌خوانی؟ از عاشقی در راه مانده، او که می‌دانی عمری‌ست از تو بی‌خبر ماندم، خبر داری! مولا! خبر از حال قلب محتضر داری! می‌ترسم از این روزهای غربت دنیا می‌ترسم از دیروز، از امروز، از فردا این لحظه‌ها بی یاد تو دلگیر و دلتنگ‌اند این نغمه‌ها بی عطر نام تو بدآهنگ‌اند این روزها شاید تو دلتنگی که این‌گونه یک‌باره دیگرگون شده دنیای وارونه من خوب می‌دانم تو دلگیری از این دنیا دلگیری از روز و شب ما بی‌تفاوت‌ها بی‌تو تمام عمر ما غرق تماشاییم بار گرانی بر زمین... ما گرم حاشاییم دلگیری از بی‌رنگی این شادی و غم‌ها دلگیری از دنیای تکراری آدم‌ها هر صبح جمعه آمد و ما خواب می‌دیدیم دریای عشقت بود و... ما مرداب می‌دیدیم یک شب بیا بیدار کن ما را که برخیزیم از عشق خود سرشار کن ما را که برخیزیم «أَینَ استقرّت»... دل هواخواه نگاه توست! مولا کدامین جاده امشب سر به راه توست؟! ای کاش با یاد تو امشب همسفر بودم از روضه‌ی پنهانی تو با خبر بودم شاید که داری سر به روی تربت مادر ای روضه‌خوان کوچه‌های غربت مادر شاید رسیدی کربلا دیشب، شب جمعه آه از شب بی‌تابی زینب، شب جمعه شب‌های جمعه کربلا غوغاست، عاشوراست شور حسینی در جهان برپاست، عاشوراست در جان عالم محشری کرده به‌پا! او کیست؟ اصلاً شب جمعه، شب آرام ماندن نیست ما هم شب جمعه عزیز از دست دادیم، آه آه از شبی که رفت ماه ما به قربانگاه در جان ما آتشفشان داغ او زنده‌ست این داغ، این آتشفشان، هر شب گدازنده‌ست در هر رگ ما شور خون‌خواهی‌ به جوش آمد هنگام فریاد آمد و وقت خروش آمد آن انتقام سخت نزدیک است می‌دانیم با ذکر أَین المُنتقم، ما مرد میدانیم او با سپاهی از شهیدان می‌رسد آری دارد سپاه او چه سردار و علمداری فردا که آفاق جهان یک‌دست بارانی‌ست آری علم دست سلیمانی‌ست! زیبا نیست؟ این رجعت عشق است، این عهد شهیدان است بیرق به دست حاج قاسم... بین میدان است شوق شهادت داشت، عمری بندگی می‌کرد یک عمر مانند شهیدان زندگی می‌کرد در خاطر یاران همیشه عین باران بود بر خصم توفنده چو دریایی خروشان بود دلتنگ بود و با یتیمان گریه سر می‌داد آغوش گرمش بوی آغوش پدر می‌داد باران شده وقت دفاع از هر ستم‌دیده مثل اسیری دم‌به‌دم بر خویش لرزیده «للظالمِ خصماً و للمظلومِ عونا» بود او عطر مولا داشت، خاک پای مولا بود او مرد میدان بود آری مرد میدان‌ها جا داشت در دل‌های سوری‌ها و افغان‌ها لبنان و سامرا، یمن، غزّه، گواه من خورشید شب‌های غریبان بود ماه من او از تمام ما یقیناً ندبه‌خوان‌تر بود یابن‌الحسن‌هایش ولی در بین سنگر بود او سالیانی صبح جمعه منتظر مانده در خط حمله، ندبه خوانده، اشک فرمانده او «لَيْتَ شِعْرِي» گفته با مولای خود امّا در خط حمله در بیابان‌های سامرا «اَینَ استقرّت»... دل هواخواه نگاه توست! مولا کدامین جاده امشب سر به راه توست؟! دل‌ها اسیر سوز و سرمای زمستان است دنیای ما محتاج لبخند بهاران است گرمای دستان تو را کم دارد این شب‌ها لبخند زیبای تو را می‌خواهد این دنیا می‌آیی از فصل گُل و لبخند می‌دانم در روزهای آخر اسفند... می‌دانم با تو بهار رفته، از تبعید می‌آید می‌آیی و آن روز با تو عید می‌آید شاعر: آقای [دعای ندبۀ مسجد مقدس جمکران ۱۴۰۱.۰۴.۱۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
حاج ابوذر بیوکافیShavval 1402.02.25 - Shab 25 - Misaq - Shahadat I-Sadeq A - 02 - Abozar Biukafi - Rouzeh - Edit.MP3
زمان: حجم: 9.6M
غروب سرخ نگاه‌ش به‌رنگ ماتم بود غریب شهرِ خودش نَه؛ غریب عالم بود چقدر روضه‌ی کرب‌وبلا به پا می‌داشت به روی سر در خانه همیشه پرچم بود برای داغ دل بی‌قرار و پُر دردش همیشه زمزمه‌ی روضه مثل مرهم بود شبی که در تب آتش؛ بهشت او می‌سوخت شکسته قامت و آشفته‌حال و درهم بود چه شد که در وسط کوچه‌ی بنی‌هاشم پُر از تلاطم اشکِ مصیبت و غم بود شتاب مرکب و آقای قد خمیده‌ی ما میان کوچه زمین خوردنش مسلّم بود غم اسارت و داغ جسارت و غربت چقدر در نظرش کربلا مجسّم بود خلاصه لحظه‌ی آخر؛ زمان تدفین‌ش بساط غسل و بساط کفن فراهم بود کنار پیکر او هر دلِ عزاداری به یادِ بی‌کسی کشته‌ی مُحرم بود تنی که غرق به خون مانده بود در گودال سری که بر سر نیزه پناه عالم بود شاعر: آقای [شهادت امام صادق (ع) ۱۴۰۲.۰۲.۲۵] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
حاج ابوذر بیوکافیMoharram - H.Sarollah.Rasht - Abozar Biukafi - Dame Payani #G.mp3
زمان: حجم: 12.96M
بوی کربلا، داره روضه‌های ما مگه یادمون میره، خاطرات جبهه‌ها دریادل باصفا، عاشق بی‌ادعا یک به یک تا خدا پَر می‌کشیدن غرق شور و نوا، محو نور خدا تا عرش کربلا پَر می‌کشیدن یار خمینی بودند، عاشقای حسینی بودند همه در شور و نوا آرزوی همه‌شون، بوده که بشن آخر راه فدای خون خدا (آقااا... وااا وااا وااا ...) توی این دیار، به زیر این آسمون می‌مونه چه باشکوه، تا همیشه اسم‌شون صیاد و کاظمی، چمران و آوینی املاکی باقری، یادشون بخیر همّت ردانی‌پور، کاوه جهان‌آرا زین الدین باکری، یادشون بخیر جون دادن عاشقونه، همه تا باشکوه بمونه پرچم کشورمون هستی‌شونو می‌دادن، تا همیشه باشه مستدام سایه‌ی رهبرمون (آقااا... وااا وااا وااا ...) راه سرخ‌تون، راه مستقیم ماست راهی که به لطف حق، امتداد کربلاست تا که داریم تَوون، همه تا پای جون پیشتیبان ولی، می‌مونیم والله یعنی تا آخرین، قطره‌ی خون‌مون یار سیدعلی، می‌مونیم والله چشم تموم جهان، به خدا که شده حیرون از عزت رهبری‌مون خونی که در رگ ماست، هدیه ی ما به رهبر ماست رهبر حیدری‌مون (آقااا... وااا وااا وااا ...) آخرین امید، ای پناه شیعیان العجل ای امام عشق، بیا صاحب الزمان وارث ذوالفقار، دنیاست چشم‌انتظار یابن الزهرا بیا، یا اباصالح می‌رسی با خروش، داری بر روی دوش پرچم کربلا، یا اباصالح می‌رسی با شور و شین، میشه یالثارات الحسین شعار نهضت تو شور و صلابت حق با ظهور تو میشه عیان فدای عزت تو (آقااا... وااا وااا وااا ...) شاعر: آقای کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
حاج ابوذر بیوکافیZelHajjeh 1402.04.10 - Shab 13 - H-AlZahra S - Eid Qadir - 11 - Abozar Biukafi - Madh.mp3
زمان: حجم: 5.07M
تسبیح انبیاء معظم؛ «علی‌علی»ست نقش لب پیمبر خاتم؛ «علی‌علی»ست رمز نجات حضرت موسی میان نیل؛ فریاد استغاثه‌ی آدم؛ «علی‌علی»ست رمز تقرب همه‌ی اهل کائنات آوای هر فرشته دمادم؛ «علی‌علی»ست لبیک کعبه و حجر و مسجد الحرام زیباترین ترنم زمزم؛ «علی‌علی»ست هر گوشه را که می‌نگرم ذکرخیر توست آقای من عبادت عالم؛ «علی‌علی»ست وقتی علی تجلی اسماء اعظم است بی‌شک تجلیات خدا هم؛ «علی‌علی»ست شاعر: آقای [شب سوم دهۀ بیعت و ایّام ۱۴۰۲.۰۴.۱۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
حاج ابوذر بیوکافیMoharram 1401.05.11 - Shab 05 - H.Sarollah.Rasht - 10 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
زمان: حجم: 4.31M
بوی کربلا، داره روضه‌های ما مگه یادمون میره، خاطرات جبهه‌ها دریادل باصفا، عاشق بی‌ادعا یک به یک تا خدا پَر می‌کشیدن غرق شور و نوا، محو نور خدا تا عرش کربلا پَر می‌کشیدن یار خمینی بودند، عاشقای حسینی بودند همه در شور و نوا آرزوی همه‌شون، بوده که بشن آخر راه فدای خون خدا (آقااا... وااا وااا وااا ...) توی این دیار، به زیر این آسمون می‌مونه چه باشکوه، تا همیشه اسم‌شون صیاد و کاظمی، چمران و آوینی املاکی باقری، یادشون بخیر همّت ردانی‌پور، کاوه جهان‌آرا زین الدین باکری، یادشون بخیر جون دادن عاشقونه، همه تا باشکوه بمونه پرچم کشورمون هستی‌شونو می‌دادن، تا همیشه باشه مستدام سایه‌ی رهبرمون (آقااا... وااا وااا وااا ...) راه سرخ‌تون، راه مستقیم ماست راهی که به لطف حق، امتداد کربلاست تا که داریم تَوون، همه تا پای جون پیشتیبان ولی، می‌مونیم والله یعنی تا آخرین، قطره‌ی خون‌مون یار سیدعلی، می‌مونیم والله چشم تموم جهان، به خدا که شده حیرون از عزت رهبری‌مون خونی که در رگ ماست، هدیه ی ما به رهبر ماست رهبر حیدری‌مون (آقااا... وااا وااا وااا ...) آخرین امید، ای پناه شیعیان العجل ای امام عشق، بیا صاحب الزمان وارث ذوالفقار، دنیاست چشم‌انتظار یابن الزهرا بیا، یا اباصالح می‌رسی با خروش، داری بر روی دوش پرچم کربلا، یا اباصالح می‌رسی با شور و شین، میشه یالثارات الحسین شعار نهضت تو شور و صلابت حق با ظهور تو میشه عیان فدای عزت تو (آقااا... وااا وااا وااا ...) شاعر: آقای [شب پنجم ۱۴۰۱.۰۵.۱۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
🎵 فایل صوتی قطعه سلامٌ علی آل یاسین و طاها سلامٌ علی آل خیر البرایا سلام خدا و سلام رسولش به ماه‌ی که همتا ندارد به دنیا اگر در فضائل... جمیل الثنایا اگر در خصائل... کریم السجایا به صورت حمید است و محمود و احمد به سیرت علی است و عالی و اعلیٰ به هنگامه‌ی کارزار است حیدر به هنگام ذکر و مناجات، زهرا حسین است در علم و حلم و سیادت شده عین عباس ساقی و سقا که ساقی عشق است و مَرد شهادت که سقای آب حیات است و یحیی خوشا آن اذانی که باران فیضش کُند خاک دل‌مُرده را باز احیاء فدای نمازی که وقت قیامش سراسر شود دشت چشم تماشا فدای قنوتی که پرواز داده به افلاک دل‌های دردآشنا را فدای سجودی که با اشتیاقش به خاک حرم سجده آورده طوبی فدای سلامی که گفته‌ست پاسخ به صد شوق آن را نبّی البرایا خوشا آن جوانی که در خُلق و خویش شود سوره‌ی حُسن یوسف سراپا برای پدر چیست زیباتر از این؟! جوانش شود سرو خوش قد و بالا برای حسین است از این چه خوشتر؟! که هر جا سخن گفت با ماه لیلا به غیر از «سَمِعتُ» به غیر از «اَطَعتُ» نیاورد آن ماه حرفی به لب‌ها ببینید در این بیابان، چه ماهی مهیا شده تا زند دل به دریا که دریادل است و به لب دارد اینک ألَسنا علی الحق؟ ألَسنا؟ ألَسنا؟ چه سخت است از او چنین دل‌بُریدن مگر تاب می‌آوَرَد قلب بابا؟! بپرسید از چشم یعقوب، مردم از این هست جانکاه‌تر؟! هست آیا؟! نگاه حسین است حرزی به جانش به لب‌های زینب خدایا خدایا به بازی گرفته چنان مرگ را او که شد مست از آن رزم، شمشیر حتی گرفته‌ست در دست خود ذوالفقاری که برخاسته بانگ «لا سیف الا...» چه شوری‌ست در سر، چه شوقی‌ست در دل شگفتا از این جان‌فشانی شگفتا شهادت شده مست چشمان مستش که مشتاق‌تر پَر گشوده‌ست حالا برای تماشای صبح نگاهش دل قُدسیان است غرق تمنا ملائک همه صف‌به‌صف در طوافش بهشت است دلتنگ آن ماه‌سیما ببین کیست آغوش وا کرده سویش ببین کیست کوثر به دست آمد اینجا به بعثت رسیده مگر مصطفایی؟! و یا رفته تا آسمان‌ها مسیحا؟! ذبیح است سوی منا پَر گشوده؟! و یا این بیابان شده طور سینا؟! رسیده‌ست دیگر زمان عروجش شنیده‌ست از سوی حق «ارجعی» را زبان لال مانده به توصیف ذاتش همان ذات ممسوس در ذات یکتا سلامٌ علی اهل بیت النبوه سلامٌ علی آل یاسین و طاها شاعر: آقای [شب هشتم ۱۴۰۳.۰۴.۲۳] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
🎵 فایل صوتی قطعه ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سربه‌مُهرِ سحرهای عالمی ماتم‌کده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمّد است همراه توست معجزه‌های پیمبری داری به روی شانه عبای پیمبری مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست لایتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت بَرین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کِی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری»؟! کِی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را ...؟! از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان» شاعر: آقای [روز شانزدهم ۱۴۰۱.۱۲.۱۸] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های ▫️ Biukafi_Matn