.
حقیقت این است که مهم نیست کجا زندگی کنی، پیچیدگی همهجا هست. محیطی که در آن زندگی میکنی آن پیچیدگی را ایجاد نمیکند، بلکه مردمی که در اطرافت هستند این کار را میکنند.
–وقتی باران میبارد–
#برشی_از_کتاب
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
همچون انار، خون از دل خویش میخوریم
غم پروریم، حوصلهی شرح قصه نیست
- فاضل نظری
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
درونگرا بودن اینجوریه که هر حرفی میخوای بزنی، حس میکنی لزومی نداره اینو بگی، میخوای از مشکلاتت صحبت کنی، میگی خب مگه اینا میتونن واسم کاری کنن؟! بگم که چی؟! اینجوریه که دیگران فکر میکنن افسرده ای، درصورتی که فقط از اضافه گویی خوشت نمیاد!
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
هدایت شده از ♪♫تک نواز شب♫♪
امام علی علیهالسلام فرمودند:
مواظب افکارت باش که گفتارت میشود، مواظب گفتارت باش که رفتارت میشود، مواظب رفتارت باش که عادتت میشود، مواظب عادتت باش که شخصیتت میشود، مواظب شخصیتت باش که سرنوشتت میشود.
.
فراموش میشوی گویی که هرگز نبودهای؛
مانند مرگ یک پرنده.
مانند یک کنیسۀ متروکه فراموش میشوی.
مثل عشق یک رهگذر و مانند یک گل در شب…
فراموش میشوی.
آدمیزاد باشی یا متن، فراموش میشوی.
- محمود درویش
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
گاهی حضور یک دوست در جهانت، به مثابهی دستان خداوند است که حرفهایت را شنیده و تنهاییات را دیده و حالا به شکل یک رفیق، برایت حمایت و نور فرستاده!
گاهی حضور یک دوست در جهانت، شبیه به معجزهایست که ذره ذره اتفاق میافتد و ذره ذره به آسمان جهانت رنگ میپاشد.
گاهی حضور یک دوست در جهانت، شبیه به آرزوییست که آن را به خدا نگفتهای و برآورده شده!
خدا همیشه به شیوهی خودش مراقب توست و با زمانبندی خودش همه چیز را درست میکند...
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
سلاماً على لون الحزنِ فى عينيكِ.
سلام بر رنگِ غمی که در چشمانت موج میزند.
- محمود درویش
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
شـب آبـٰی
#بیکلام 🎧🎶
معمولا به کسی اجازه نمیدهم اما تو بیا.
با دستهایت زبری دیوارهای چوبی را حس میکنی؟
خزههای سبز، اینجا را مفروش کردهاند؛ به نرمی قدم بردار.
این قفسههای پر از کتاب را میبینی؟ من صفحه به صفحهی آنها را دقیق به یاد دارم؛ با این حال گاهی هرکدام را بیرون میکشم، بو میکنم و دوباره با جزئیات میخوانم.
چای تازه دم دارم. شیرین نیست اما بوی زندگی میدهد.
پنجرهها آنقدر بزرگ هستند که اینجا را همیشه روشن نگه دارند.
با همهی اینها گاهی آسمان ابری میشود و تندباد، این مهمان ناخوانده از پنجره خودش را داخل میاندازد و از لای اوراق، بدترین خاطرهی مرا بیرون میکشد و جلوی پایم به زمین میاندازد. چایم را سرد میکند. فضا را از غبار اندوه آکنده میکند و میرود.
من میمانم و آشفته بازار دلم...
سخت است تنهایی کنار آمدن با این وضعیت.
حالا که آمدی، کنارم میمانی؟!
#آیهان_نویس
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
آبیتر از آنیم که بیرنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم
تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم
شاید که خدا خواسته دلتنگ بمیریم
- محمد عبدی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
مانند دویدن کودکی در سراشیبی است به تو فکر کردن. اندکی هیجان، اندکی هراس زمین خوردن.
- جمال ثریا
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
دنیا دیگر ظرافت نمیشناسد، نکته سنج نیست. آدمها نمیفهمند لحظه نشستن و برخاستن، نوشیدن یک لیوان آب یا باز کردن در یک قوطی توسط معشوق در چشم عاشق چقدر میتواند باشکوه، پر هیمنه و زیبا باشد. اما برایشان مهم است که اسم معشوقشان چقدر دهان را پر میکند و چند دهان را میبندد.
دنیا جای ژستهای تهی، لحظههای تهی، مردمان تهی و نیازهای بیپایه و امیال قلابی است.
–عقاید یک دلقک–
#برشی_از_کتاب
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
از آدمایی که هنوز ساعت مپی عقربهدار میندازن، هندزفری سیمدار استفاده میکنن، یه گردبند یا دستبند همیشگی دارن، نوشیدنی موردعلاقهی همیشگی دارن، خوشم میاد.
یه چیزایی بیدلیل واسم قشنگن.
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
حالِ مرا هرکس که میپرسد بگو خوب است
اشکش روان، اندوه جاری، زخمها کاریست
- حسین دهلوی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
وقتایی که دلت شکست مطمئن باش یکی از اون بالا در گوشت میگه:
" أَنَا عنْدَقُلُوب الْمُنْكَسِرَةِ "
یعنی من نزد قلبهای شکستهام!
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
زندگی صحنهی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمهی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
- مستانه سلطانی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
مهم نیست که غمما در برابر غم دیگری کوچیکه یا بزرگ.
اون غمِ ماست؛ مالِ ماست؛ جزوی از وجودمونه.
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
آدمها شبیه گلهایند و مثل همان گلها هم مراقبت میخواهند:
_اضطرابیها شبیه گلهای گلخانهای و آپارتمانیاند، لطیف و حساس.
_تنوعطلبها، گلهای خودرویِ مقاومِ دشت و بیابانند.
_برونگراهای اجتماعی شبیه گلهای تزیینی پر رنگ و لعاباند.
_و کمالگراها شبیه گلهای روندهاند در جستجوی جایی...
- دکتر روحالله صدیق
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
هدایت شده از فرخ
تو شدی دوزو کلک،پر شدهای از حیله
این دلِ نارَسِ من ، مار تو را میبیند
.
کلوخهی غم را باید به آبِ دهان خیس کرد و به زبان هی چرخاند و چرخاند و بعد فرو داد.
گفتن ندارد...
- هوشنگ گلشیری
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
مردمی که به خانههای تاریک و بی دریچه عادت کردهاند از پنجرههای باز و نورگیر، گریزان هستند؛ آخر چشمشان را میزند و خستهشان میکند. جنگ با افکارِ پوسیده دشوارتر از جنگ رو در رویِ جبهه هاست.
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
خاطره، چیز عجیبیست؛ گاه مثل شعبدهباز از کلاه، عکسهایی فوری را بیرون میکشد که خیال میکردی تا ابد فراموششان کردهای.
–طوطی–
#برشی_از_کتاب
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
ما با دو قطره اشک به یک عمر روشنیم
کم مصرف است مردمِ بیکس چراغشان
- معنی زنجانی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
نمیدانم چرا اغلب خیال میکنند من انسان پرتحملیام؟ هستم، اما نه آنقدری که ديگران فکر میکنند. باصلابت به نظر میرسم اما درونم را کسی نمیشناسد. لابد اینطور دیده میشوم. شاید خودم را بد معرفی کردهام. انگار بیلبورد متحرکی هستم که اطلاعاتی ناقص و نامیزان را از دنیای درونم به بیرون مخابره میکند. بارها تاب و توانم را سنجیدهام. خرابم! ناپایدار و شکنندهام. اما آخرِ هر ماجرا وقیحانه زندهام و دوام آوردهام. بیآنکه بفهمم چطور. دوستانم تحسین میکنند. نمیدانم از چه میگویند. گاهی لذت میبرم. پنهان نمیکنم که این نظرات مطلوب است. بخاطر تحملم، گاهی از هر جانبی ستایش هم میشوم، دستشان درد نکند، اما آنها خبر ندارند که درونم آشوب است، میخواهم گریه کنم و پشت دامن کسی قایم شوم. آدمها نمیدانند که تا کجاها بیخبرند.
حس میکنم کسی مرا نمیشناسد. این نکته منشأ ناراحتیهایم بود. اما سنوسالم که بالاتر آمد، درک کردم که زندگی همین است. هیچکس، دیگری را نمیفهمد. مگر ما چقدر درون خود را برای مردم آشکار کردهایم؟ مگر دیگران چقدر وقت و حوصله دارند. هر چه بزرگتر میشوم بیشتر درک میکنم که موجود مهمی نیستم و انسان کلا مهم نیست. بگذریم.
- معین دهاز
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
و هیچکس با خودش فکر نمیکند، که من از جنس فولاد نیستم...
- آلبر کامو
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉