شـب آبـٰی
#بیکلام 🎧🎶
معمولا به کسی اجازه نمیدهم اما تو بیا.
با دستهایت زبری دیوارهای چوبی را حس میکنی؟
خزههای سبز، اینجا را مفروش کردهاند؛ به نرمی قدم بردار.
این قفسههای پر از کتاب را میبینی؟ من صفحه به صفحهی آنها را دقیق به یاد دارم؛ با این حال گاهی هرکدام را بیرون میکشم، بو میکنم و دوباره با جزئیات میخوانم.
چای تازه دم دارم. شیرین نیست اما بوی زندگی میدهد.
پنجرهها آنقدر بزرگ هستند که اینجا را همیشه روشن نگه دارند.
با همهی اینها گاهی آسمان ابری میشود و تندباد، این مهمان ناخوانده از پنجره خودش را داخل میاندازد و از لای اوراق، بدترین خاطرهی مرا بیرون میکشد و جلوی پایم به زمین میاندازد. چایم را سرد میکند. فضا را از غبار اندوه آکنده میکند و میرود.
من میمانم و آشفته بازار دلم...
سخت است تنهایی کنار آمدن با این وضعیت.
حالا که آمدی، کنارم میمانی؟!
#آیهان_نویس
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
آبیتر از آنیم که بیرنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم
تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم
شاید که خدا خواسته دلتنگ بمیریم
- محمد عبدی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
مانند دویدن کودکی در سراشیبی است به تو فکر کردن. اندکی هیجان، اندکی هراس زمین خوردن.
- جمال ثریا
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
دنیا دیگر ظرافت نمیشناسد، نکته سنج نیست. آدمها نمیفهمند لحظه نشستن و برخاستن، نوشیدن یک لیوان آب یا باز کردن در یک قوطی توسط معشوق در چشم عاشق چقدر میتواند باشکوه، پر هیمنه و زیبا باشد. اما برایشان مهم است که اسم معشوقشان چقدر دهان را پر میکند و چند دهان را میبندد.
دنیا جای ژستهای تهی، لحظههای تهی، مردمان تهی و نیازهای بیپایه و امیال قلابی است.
–عقاید یک دلقک–
#برشی_از_کتاب
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
از آدمایی که هنوز ساعت مپی عقربهدار میندازن، هندزفری سیمدار استفاده میکنن، یه گردبند یا دستبند همیشگی دارن، نوشیدنی موردعلاقهی همیشگی دارن، خوشم میاد.
یه چیزایی بیدلیل واسم قشنگن.
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
حالِ مرا هرکس که میپرسد بگو خوب است
اشکش روان، اندوه جاری، زخمها کاریست
- حسین دهلوی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
وقتایی که دلت شکست مطمئن باش یکی از اون بالا در گوشت میگه:
" أَنَا عنْدَقُلُوب الْمُنْكَسِرَةِ "
یعنی من نزد قلبهای شکستهام!
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
زندگی صحنهی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمهی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
- مستانه سلطانی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
مهم نیست که غمما در برابر غم دیگری کوچیکه یا بزرگ.
اون غمِ ماست؛ مالِ ماست؛ جزوی از وجودمونه.
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉