eitaa logo
شـب آبـٰی ‌
11.1هزار دنبال‌کننده
58 عکس
5 ویدیو
0 فایل
﷽ سرآغاز { 1401/7/10 } سرگشته و حیران در میان کوچه‌ها به دنبال تو می‌گردم؛ فقط می‌خواهم مثل آن شب‌آبی در آغوش تو آرام گیرم! ‌ • کپی؟ به جز #آیهان_نویس مانعی نیست☕️ • تبادل و تبلیغات🌱 @tb_bluenight
مشاهده در ایتا
دانلود
. غم، نه به وجود می‌آید و نه از بین می‌رود بلکه از شکلی به شکل دیگر تغییر می‌کند. 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. ما زندگی می‌کنیم که قیمت پیدا کنیم؛ نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم. - آیت‌ا... بهجت 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. چگونه چیزی بیاموزم اگر رنج نبرم؟ اما به هنگام رنج آرام می مانم. چه کسی باور میکند من رنجی عمیق دارم؟ گمان نمی‌کنم نباید رنجی باشد؛ گمان نمی‌کنم وجود رنج نشانه اشکال است؛ گمان نمی‌کنم نباید در تکاپوی رفع رنج باشم. سعی در غلبه بر رنج ندارم، اما در تلاش‌ام که رنج را "معنا" کنم؛ در تلاش‌ام رنج را عمیقا "درک" کنم. بدون مقاومت افسرده و پریشان نیستم. تنها امید دارم به حد کافی برای درک رنج و زندگی خردمند باشم. –برف در تابستان– 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. ‏چنان یک کودک گریه کردم. همان‌گونه خالی، همان‌طور بی معنی و بی‌دلیل. زیرا که من به ناحق، بسیار از تو دور هستم. 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. عیب رِندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت من اگر نیکم و گر بد، تو برو خود را باش هرکسی آن دِرَوَر عاقبت کار که کِشت - حافظ 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. محرمی نیست وگرنه که خبر بسیار است رمق ناله کم و کوه و کمر بسیار است ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید بنویسید که اندوه بشر بسیار است ساقه‌های مژه‌ام از وزش آه نسوخت شُکر! در جنگل ما هیزم تَر بسیار است سفره‌دار توام ای عشق بفرما بنشین نان ِجو، زخم و نمک، خون ِجگر بسیار است هر کجا می‌نگرم مجلس سهراب‌کُشی است آه از این خاک، بر آن نعش پسر بسیار است پشت لبخند من آیا و چرایی نرسید پشت دلتنگی‌ام اما و اگر بسیار است اشک ، آبادی چشم است بر آن شاکر باش هرکجا جوی روانی است کپر بسیار است سال‌ها رفت و نشد موی تو را شانه کنم چه کنم دوروبرت شانه به سر بسیار است - حامد عسکری 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. مدام به خودم يادآوری می‌كنم: كينه هدر دادن حال و قربانی كردن آينده، برای تسكين امری در گذشته است. تسكينی که هرگز رخ نخواهد داد. –سمت آبی آتش– 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. به که دلخوش باشم؟ استخوان‌های من از درد نه، از آدم‌ها تیر می‌کشد! - امیر وجود 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. ‏به نظرم شاید ما همه شخصیت های یک کتاب هستیم و وقتی حرفی رو یادمون میره دلیلش اینه که نویسنده اون رو پاک کرده تا یک چیز دیگه جاش بنویسه! 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. بسوز ای‌دل که تا خامی نیاید بوی دل از تو کجا دیدی که بی آتش، کسی را بوی عود آید - مولانا 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. من با وحشت تنهایی آشنایم؛ نه تنهایی در خلوت بلکه تنهایی در میان مردم. - کافکا 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. با خون خود دوباره رقم می‌زنم تورا ای زنده‌گی ساده به هم می‌زنم تورا امروز اگر به کام دل خسته نگذری فردا مگر به فرق سرم می‌زنم تورا گیرم به گوش هر که صدای تو خوش نخورد گیتار من! برای خودم می‌زنم تورا تو خوش‌ترین فروغ حیاتی به چشم من کی پیش آب و آینه کم می‌زنم تورا؟ در جذر و مد، سرود من از تو لبالب است در ساز زیر و نغمه بم می‌زنم تورا آهسته، اشپلاق زنان، درد دل کنان در جاده صبح زود قدم می‌زنم تورا - عفیف باختری 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. آدمیزادی که مریض عشق میشه هم سرمایش میشه دلتنگی هم عاقبتش! تا دلتنگی نکنی که فراموش نمی‌کنی... تا حسابی عزای عشق نگیری که گذر و حذر ممکن نیست... پس قدر بدون این دلتنگی رو که دروازه فراموشیه. –جیران– 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. بیماری‌ش اینقدر طولانی شد که اطرافیانش به مریضی‌ش عادت کردند و از یاد بردند که اون داره عذاب می‌کشه و یه روزی می‌میره. –مرگ خوش– 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
در کنار جاده بودم آن شبم باران بود یار تنهایی من در هرکجا باران بود غم مخوردم، صبر کردم، خنده بر لب داشتم دیر کردی فکرکردی انتظار آسان بود؟ دیگر از بس که هوا هم سرد بود ایستادم در دلم آشوب یک طوفان بود رعد یکباره بغریدو دلم ریخت بهم با خودم گفتم دلم آرام باش باران بود... آن شبم دیر آمدی دیگر هوا روشن بود فکر کردی گر نیایی دل به خود گوید که این پایان بود؟ -ارغوان 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. در من هزار دردِ نهان گريه می‌کنند... - حسین منزوی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
شـب آبـٰی ‌
#بی‌کلام 🎧🎶
امروز هم چشمانم را که باز کردم در نگاه اولم او را دیدم. چشمان‌ش غمگین. تبسم‌ش غمگین. دستان‌ش غمگین... ایستاد و در این وطن غارت شده به رقص مرگ پرداخت. گویی با دستانش قصد نوازش پروانه‌های سوخته را داشت و گویی هر طره‌ی زلفش با خاکستر و عود عجین شده بود. ترکیب وهم انگیز امید و غم. دریغ از یک خداحافظی رفتی و وطن‌ت را گلوله باران کردی. دردی که به من دادی را دوست دارم؛ بدون حرف و کلمه اما پر از مفهوم دلتنگی! این غم دوری و دلتنگی تو هر روز مانند یک کودک بزرگ‌تر و زیبا‌تر می‌شود؛ و چه کسی می‌فهمد عمق غم این بی سر و پا را؟! 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. چه درهم پیچ و گره خورده است درونم...! - محمود دولت آبادی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. نقشِ غلط مَبین که همان لوحِ ساده‌ایم - حافظ 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. "تو هزار بار خودتو از چشم من انداختی ولی من چون دوستت داشتم هر هزار بار فوتت کردم و باز گذاشتمت اون بالا. قطعا من اشتباه کردم، قطعا...!" - محمدمهدی تردست 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. در حیـرتم از مــرام ایــن مــردم پـست ایــن طــایفـه زنــده کــش و مــرده پـرست تا هســت بــه ذلــت بــکشندش بــه جـفا گــر مُـرد بــه عــزت ببــرندش سـر دســت عجـــبم آمـــده زیــن مــردم پســـت مـــردم زنــده کــش و مــرده پــرست مــردمــی چــون اجــل و عــزرائیــل مــی‌دهــند بــاده ی خــون دســت به دســت ســـر بــریــدن شــده قــانــون بقــا خنـــجری نیــست، هـــمه پـــنــبه بــه دســت گـــرز رســـتم شــده اســباب فـــریــب تیـــر آرش بـــر ســـیه خــاک نشـــست عشــق و ســودا ســخن مجــنون نیســت گوئــیا بــر دل او خـــار شـــکست مــی و ســاقی هـــمه در وهــم و خیــال روح انســـان ز دم خــون شـــده مــست عــاشـــقان مجــرم و محــکوم بــه دار روی دل بــار غمــی ســخت نشـــست نــالــه کــم کــن کــه بــه جــایــی نــرسد آه کنــعان بــه گلـــو نــالــه شــکست - سیــمیــن بهــبهــانی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. روزها رفته رفته كوتاه‌تر مى‌شوند. باران هم در يك قدمى‌ست. درِ خانه‌ام ‏تا انتها باز؛ ‏منتظرت ماندم! چرا اين‌قدر دير كردى...؟ - ناظم حكمت 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉