شـب آبـٰی
#بیکلام 🎧🎶
دریا بود یا اشک نهنگهای غمگین؟ کسی نمیداند.
تختهای بر امواج آن شناور بود.
یکی دست در دست دیگری، گویی تمام دنیا را داشت.
آن یکی به انعکاسش در آب خیره بود.
یکی در کنار دیگری آینده را امید داشتند؛ با هم و برای هم.
دریا آن یکی را در آغوش کشید؛ در حالی که به آفتاب چنگ میزد تا چشمی او را دریابد. اما... در تماشای آن دو، جزئی از دریا شد. حبابها روی آب جان میدادند.
یکی پرسید: غرق شد؟
دیگری گفت: غرق شد.
دریا همچنان مواج بود. یکی دست در دست دیگری، گویی تمام دنیا را داشت.
#آیهان_نویس
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
فطرس اگر ز یمن حسین پر گرفته است
جبریل را حسن پر پرواز داده است
- محمدحسین باقری
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
شـب آبـٰی
#بیکلام 🎧🎶
هر لحظه خود را به سخرهها میکوبند. میدانم تو را میخواهند! از بیچارگیست این کوبیدن امواج بر سخرههای سنگی دلم.
در طول روز هیچکس صدایشان را نمیشنود؛ راستش هرگز کسی صدایشان را نمیشنود.
گاهی در همهمه و شلوغی، برای من هم مبهم است نجوای غمانگیزشان.
اما امان از شب و سکوت و تنهایی...
دگر نیستی. عزیز دل، دگر کنارم نیستی.
ماه که بالا میآید، انگار هوای تو بیشتر به سرشان میزند. آرامآرام بالا میآیند و تمام وجودم را لبریز میکنند.
و تو هر شب در دریای اشکی چشمانم غرق میشوی.
#آیهان_نویس
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
میروی اما فقط اینبار پیش از رفتنت
خاطراتت را ببر تنهاییام را پس بده..!
- محدثه نبیحسینی
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
«امیدوارم یاد من نیفتی. همانجا زیر خروارها خاک بخواب که نبینی من مثل یک ملخ بالشکسته انتظار میکشم تا جانوری سیاه بیاید پاهای گندهاش را بگذارد روی کلهام.
میدانم، میدانم که لِهم میکند تا نفهمم چطور آمدم و چطور رفتم، و این را هم میدانم که مثل درختهای گذران در شیشهی تند ماشین به گذشته پرتاب خواهم شد. میدانم.»
–فریدون سه پسر داشت–
#برشی_از_کتاب
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
با وضو آمد به قصد لیلة الفرقت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود
- قاسم صرافان
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
اگر صبور نیستی، خود را صبور جلوه بده؛ زیرا کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و سرانجام یکی از آنان نشود.
- علیبنابیطالبعلیهالسلام
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
.
به کسی که به تو علاقهای ندارد، دل نبند.
- علیبنابیطالبعلیهالسلام
–نهجالبلاغه-نامه۳۱–
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در دل تنگ من افتاده هوای نجفت
مثل آن چاه که دلتنگ صدای تو شده
شـب آبـٰی