eitaa logo
شـب آبـٰی ‌
14.2هزار دنبال‌کننده
70 عکس
5 ویدیو
0 فایل
﷽ سرآغاز { 1401/7/10 } سرگشته و حیران در میان کوچه‌ها به دنبال تو می‌گردم؛ فقط می‌خواهم مثل آن شب‌آبی در آغوش تو آرام گیرم! ‌ • کپی؟ به جز #آیهان_نویس مانعی نیست☕️ • تبلیغات🌱 @tb_bluenight
مشاهده در ایتا
دانلود
. فراموش می‌شوی گویی که هرگز نبوده‌ای؛ مانند مرگ یک پرنده. مانند یک کنیسۀ متروکه فراموش می‌شوی. مثل عشق یک رهگذر و مانند یک گل در شب… فراموش می‌شوی. آدمیزاد باشی یا متن، فراموش می‌شوی. - محمود درویش 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. مثل یه ماموت غمگینم؛ یه غم منقرض شده. 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. گاهی حضور یک دوست در جهانت، به مثابه‌ی دستان خداوند است که حرف‌هایت را شنیده و تنهایی‌ات را دیده و حالا به شکل یک رفیق، برایت حمایت و نور فرستاده! گاهی حضور یک دوست در جهانت، شبیه به معجزه‌ای‌ست که ذره ذره اتفاق می‌افتد و ذره ذره به آسمان جهانت رنگ می‌پاشد. گاهی حضور یک دوست در جهانت، شبیه به آرزویی‌ست که آن را به خدا نگفته‌ای و برآورده شده! خدا همیشه به شیوه‌ی خودش مراقب توست و با زمان‌بندی خودش همه چیز را درست می‌کند... 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. سلاماً على لون الحزنِ فى عينيكِ. سلام بر رنگِ غمی که در چشمانت موج‌ می‌زند. - محمود درویش 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
شـب آبـٰی ‌
#بی‌کلام 🎧🎶
معمولا به کسی اجازه نمی‌دهم اما تو بیا. با دست‌هایت زبری دیوارهای چوبی را حس می‌کنی؟ خزه‌های سبز، اینجا را مفروش کرده‌اند؛ به نرمی قدم بردار. این قفسه‌های پر از کتاب را می‌بینی؟ من صفحه به صفحه‌ی آن‌ها را دقیق به یاد دارم؛ با این حال گاهی هرکدام را بیرون می‌کشم، بو می‌کنم و دوباره با جزئیات می‌خوانم. چای تازه دم دارم. شیرین نیست اما بوی زندگی می‌دهد. پنجره‌ها آنقدر بزرگ هستند که اینجا را همیشه روشن نگه دارند. با همه‌ی اینها گاهی آسمان ابری می‌شود و تندباد، این مهمان ناخوانده‌ از پنجره‌ خودش را داخل می‌اندازد و از لای اوراق، بدترین خاطره‌ی مرا بیرون می‌کشد و جلوی پایم به زمین می‌اندازد. چایم را سرد می‌کند. فضا را از غبار اندوه آکنده می‌کند و می‌رود. من می‌مانم و آشفته بازار دلم... سخت است تنهایی کنار آمدن با این وضعیت. حالا که آمدی، کنارم می‌مانی؟! 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. آبی‌تر از آنیم که بی‌رنگ بمیریم از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم تقصیر کسی نیست که این‌گونه غریبیم شاید که خدا خواسته دل‌تنگ بمیریم - محمد عبدی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. مانند دویدن کودکی در سراشیبی است به تو فکر کردن. اندکی هیجان، اندکی هراس زمین خوردن. - جمال ثریا 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. دنیا دیگر ظرافت نمی‌شناسد، نکته سنج نیست. آدم‌ها نمی‌فهمند لحظه نشستن و برخاستن، نوشیدن یک لیوان آب یا باز کردن در یک قوطی توسط معشوق در چشم عاشق چقدر می‌تواند باشکوه، پر هیمنه و زیبا باشد. اما برایشان مهم است که اسم معشوق‌شان چقدر دهان را پر می‌کند و چند دهان را می‌بندد. دنیا جای ژست‌های تهی، لحظه‌های تهی، مردمان تهی و نیازهای بی‌پایه و امیال قلابی است. –عقاید یک دلقک– 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. از آدمایی که هنوز ساعت مپی عقربه‌دار می‌ندازن، هندزفری سیم‌دار استفاده می‌کنن، یه گردبند یا دستبند همیشگی دارن، نوشیدنی موردعلاقه‌ی همیشگی دارن، خوشم میاد. یه چیزایی بی‌دلیل واسم قشنگن. 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉