eitaa logo
♥️"وحید رهبانی"♥️
257 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
69 فایل
﴾﷽﴿ بزرگترین کانال 👈وحید رهبانی👉 در ایتا😍 اولین کانال رسمی آقا وحید 😎😍 اگه واقعا طرفدار آقا وحید و بچه های گاندو هستی از کانالشون حمایت کن❤ 💗بنشین جانا که حاله خوشی آمدی یارا💗 🌹☁عاشق کشی.. 🌹☁دیوانه کردن.. کانال ما باشما جون میگیره👊❣👊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 🍂رمان:🍂 🍂پارت :🍂 عطیه : از اتاق دکتر رفتم بیرون حالم فوق‌العاده بد بود 😭💔 عزیز اومد جلوم عزیز: چی شده عطیه عطیه: هیچی عزیز 😭 عزیز: دنیا کجاست عطیه : پیش شما بود دیگه عزیز: ولی میخواست بیاد پیش تو 😢 عطیه : پس الان کجاست😳 گوشی محمد دستم بود زنگ خرد عزیز صبر کنید جواب بدم بعد بریم دنبالش عزیز: باش عطیه : اسمش زده بود آقای عبدی رئیس محمد هست جواب دادم .... عبدی: الو محمد کجایی تو عطیه : س...سلام عبدی: سلام شما؟ عطیه : من عطیه هستم عبدی: اها سلام عطیه خانم خوبید عطیه : ممنون شما خوبید عبدی: منم خوبم گوشی بدید به محمد لطفا عطیه : محمد بی هوش هست 😔 عبدی: چرا 😳 عطیه : تمام حرف های دکتر و حال محمد با گریه تعریف کردم 😭 عبدی: ای وااااای 😭😭💔 کدوم بیمارستان 😭💔 عطیه : .........آدرس میده عبدی: الان میام 😭💔 عطیه : اصلا حواسم نبود که عزیز هم کنارم هست و ممکنه حرف هایی منو بشنوه 😭بهش نگاه کردم عزیز...چی شدی خوبی😱 عزیز: نشستم روی صندلی و فقط به یک نقطه خیره بودم .. م...محمد عطیه : عزیز محمد عمل میشه خوب میشه 😭 عزیز: م....محمد 😭 عطیه : عزیز تروخدا آروم باش 💔😭😭 دنیا کجاست پس؟ عزیز: دنیا پیش من نیست عطیه 😭😭 عطیه : پ...پس دنیا گم شده حالم بد شد یاعلی😭😭😭 بی اختیار بلند شدم فقط میدویدم دنیااااااااااااااا😭😭😭😭💔 عزیز: کل حیاط گشتم ولی نبود😭😭 _____________ سپند: بعد اینکه محل عوض کردیم یک خانم اومد تو خونه که با میشل و کلارا قرار گذاشت رفتم کنار ارشام میگم ارشام این کیه ارشام: تو هم مشکل داری ها یعنی نمیشناسی سپند: بگو بابا اه چقد لوس شدی تو 😒 ارشام: ساینا هست خو سپند: اها کیه حالا این ساینا خانم 😅🤔 ارشام: تو هم خنگی ها🤦‍♀دکتر هست سپند: کدوم دکتر ارشام: پاشو بابا تو هم سرکار گذاشتی منو😐 سپند:آخه دکتر چی هست برای یک دکتر این قدر احترام میزارن 😳🤦‍♀ولش بابا یک عکس گرفتم و برای آقا محمد فرستادم پ.ن :..... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کپی رمان به شدت ممنوع می باشد🚫 زیادمون کنید 🥀 نویسنده: هستی 🥀 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ناشناس این پارت ✨💜 https://harfeto.timefriend.net/16580510500986
هدایت شده از 𝚈𝙴𝙶𝙰𝙽
15.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جشن ولایت چـه دلپذیـر است💚 صاحب این عید حیّ قدیر است💚 بـه خلـق عالم علی امیـر است💚 افضل اعیاد خدا عید غدیر است💚 💚
¹ خب دیگه چطوری بگم بیهوش شد😂؟ ممنون ❤️💗 ² اره برنامه دارم ایشالا وقتی بهوش اومد 😂 ³ سعی میکنم نترس من زیاد یزید نیستم 😁 ⁴ممنون💗😍 ⁵ مرررسی❤️💗 ⁶حمایت ⁷ کی من ؟ نیستم بابا😂🤦‍♀ ⁸فعلا که رفت اتاق عمل ⁹من گفتم از کجا میدونی بگیرن نگفتم حتما نمیگیرن 😂🤷‍♀ ¹⁰شهید که خوبه😍😍پس بیا شهیدم کن😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 🍂رمان :🍂 🍂پارت :🍂 عطیه: فقط اشک می‌ریختم داشتم میرفتم سمت حیاط تا دنبال دنیا بگردم که یک آقا جلو من وایساد عبدی: سلام عطیه خانم عطیه : سلام شما عبدی: من ریس محمد هستم 😅 عطیه : اها سلام آقای عبدی 😭 عبدي: چیزی شده بنظر یکم استرس دارید عطیه : دنیا😭😭😭 عبدی: دنیا چی شده عطیه : دنیا گم شده 😭 عبدی: یعنی چی🤔 عطیه: همه چی بهش گفتم عبدی: ای وااای😱😭 ____________ عبدی: با عطیه خانم رفتیم اتاقی که محمد بود دیدم عزیز هم هست سلام ☺️ عزیز: سلام شما ؟ عطیه : ریس محمد هست😔 عزیز: اها خوبید عبدی: ممنون به اتاق نگاه کردم محمد بیهوش بود بهش سرم وصل بود کی عمل میشه؟ عزیز: اجازه هایی لازم دادیم دکتر گفت یک ساعت دیگه عمل میشه عبدی: خداروشکر 😔💔 با اجازه من برم به بچه ها بگم دنیا پیدا کنن عطیه : ممنون😭💔 ___________ رسول: داشتم کارام انجام می‌دادم که آقای عبدی زنگ زد سلام آقا عبدی: سلام رسول تنهایی رسول: اره هیچ کس پیشم نیست چطور 🤔 عبدی: ببین دنیا دخترمحمد گم شده اطراف بیمارستان آزادی دنبالش بگرد تمام دوربین ها چک کن رسول: یا علی😱 حالا چرا بیمارستان عبدی: بعدا برات میگم تو فعلا دوربین ها چک کن رسول دقیق باش رسول: چشم آقا 😢با اجازه بووووووق قطع کرد _________ رسول : دوربین ها هک کردم بیرون بیمارستان همه چیز انگار عادی بود دوربین های بخش هم چک کردم که یک دختر بنظرم آشنا بود🤨 ایولللل دنیا هست که همین جور که فیلم ها پیش می‌رفت یک مرد گرفتش😱....... مشخصات ظاهری مرده چک کردم تا بیرون بیمارستان پیداش کردم 😍 که با صدای که از پشت سرم اومد ترسیدم روژان : سلام رسول : سلام😢 روژان: از چیزی ترسیدید؟ رسول: نه نه مشغول کار بودم یهو ترسیدم 😁کاری داشتید ☺️ روژان: خواستم ببینم میتونید یک کمک کوچیک کنید رسول: بله حتما ☺️فقط میشه یکم صبر کنید کار خیلی مهمی دارم روژان: نه اشکالی نداره از علی آقا کمک میگیرم و رفت رسول: ناراحت شد🤨🤦‍♀ بیخیال بابا دنیا مهم تره 😬 __________ عطیه : محمد آماده کردن و بردن اتاق عمل 😭به دیوار تیکه دادم و فقط دعا میکردم 😭💔خدایا محمد از من نگیر 😭😭💔 عطیه : روی صندلی نشستم داشتم دیوونه میشدم😭💔خدایا من سلامتی محمد از تو میخوام 😭😭😭😭💔 عبدی: همه ناراحت بودن نگران محمد بودم 😭پس دلیل این سر گیجه ها تومور بود😔💔 _______ رسول : ایوللللللللللللللللللللللللل 😍💪🏻 داوود: چخبره 😐 رسول: رد کسی که دنیا دزدیده بود زدم💪🏻😍 داوود: دختر آقا محمد😳کی دزدیدن😳 رسول: اوه خراب کاری کردم😬😬 چیزه یک نفر توی بیمارستان دنیا دزدیده آقای عبدی گفت ردش بزنم همین 😬 داوود: حالا چرا بیمارستان 😳 رسول: اونو خودم هم نمیدونم 😬 سعید: چی شده 🤨به منم بگید فرشید: منم میخوام بدونم😌🤨 رسول: یاخدا😬🤦🏻‍♀ ____5ساعت بعد ____ عطیه: بس طول و عرض اتاق عمل طی کردم دیگه پاهام درد میکرد 😔💔 بلاخره دکتر اومد بیرون 😍 دکتر: همراه آقای حسنی؟ عطیه و عزیز و عبدی : بله😢💔 پ.ن: ..... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کپی رمان به شدت ممنوع می باشد🚫 زیادمون کنید 🥀 نویسنده: هستی 🥀 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دکتر اومد بیرون 😢💔 ناشناس این پارت ✨💜 https://harfeto.timefriend.net/16581335927135