❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️
🥀رمان:#گاندو3🥀
🥀پارت :#هشتاد_پنج🥀
ستاره : وقتی تلفنم با امید تموم شد بهم اجازه دادن فقط چند دقیقه سعید ببینم روبه روش نشستم انگار توی یک فکری بود ولی اهمیتی ندادم و شروع کردم
داداشی ؟
سعید: حرفت بزن میخوام برم
ستاره : چرا این جور میکنی بخدا من نمیخواستم به هیچ کس آسیبی بزنم
سعید :صدام بلند کردم و گفتم ولی زدی
ستاره : نزدم داداش هر چی به اون ها دادم که الکی بوده
سعید : تو میدونستی پسر خواهر آقا محمد الان گروگان هست توی همون خونه ی که تو رفت و آمد داری
ستاره : ولی من مقصر نیستم
سعید: ولی بلایی سرش بیاد تو هم مقصری ستاره تا زمانی که حل نشه ماجرا تصمیم دارم بیشتر یک غریبه باشی این خیلی بهتره
ستاره : حرفاش تموم شد بدون توجه بهم بلند شد و رفت.............
_
عبدی : رفتم اتاق محمد داخل بود سرش روی میز بود محمد قرار امید کی شد
محمد
هر چی صدا زدم سرش روی میزش بود و حرف نمیزد
محمددددد
محمد: بله آقا
عبدی: معلومه کجایی چرا حواب نمیدی
محمد: ببخشید اقا حواسم همش پیش رضا هست 😔
عبدی: 😔😔
قرار امید کی بود
محمد: امروز عصر ساعت 5 پارک شهر
عبدی : چرا پارک شهر حالا
محمد: آقا مگه مشکل داره خب اونجا گفت 😂
عبدی: خوبه حال خودته چطوره
محمد: همه چی خوبه ولی قلبم ......
عبدی: خوب میشه نگران رضا نباش تا خدا نخواد بلایی سرش نمیاد
محمد: 😔😔
_5عصر
امید : به بهونه ی خرید رفتم بیرون پارک شهر رفتم قراربود کنار آکواریوم پارک شهر همه دیگه ببینیم
_&
محمد: رسول و داوود
داوود تو از دور حواست باشه رسول صداش حرفاش کلمه به کلمه چک کن شاید رمزی حرف بزنه
سعید تو هم.....
سعید: آقا میشه من کاری انجام ندم دوست ندارم کاره ای باشم 😔
محمد: ای به امنیت ایران بستگی داره خانوادگی نیست باید یک کاری کنی
سعید: چشم 😔
محمد: برید سعید تو هم به عنوان کمکی پیش داوود باش
____
ستاره : سلام آقا امید ؟
امید : سلام ستاره خانم ببخشید مزاحم شدم
ستاره: مشکلی نیست چطور میخواید کمکم کنید
امید: الن بی رحم هست اگه میخوای راحت بشی باید یک زخم بهش بزنی و کارش تمومه
اول دوستی کن و از راه دوستی نابودش کن
ستاره : چرا این کارا خودتون نمیکنید
امید: من زخم بزرگی خوردم و باید از پایه نابودش کنم راستش کاری که باهام کرد اون قدر برام .......
ستاره : برات چی
امید: بیخیال من
ولی من همین الانم داره باهاش دوستی میکنم تا بهم اعتماد کنه الن اون قدر پست هست که یک پسر بچه گروگان گرفته
ستاره : پسر بچه😳😭😳
امید: اره چطور
ستاره: راستش اون پسر خواهر رئیس من هست
امید : به رئیس ات بگو من میترسم بهت نزدیک بشم ولی خودت یک فکری براش بکن الن کسی نیست که یک بچه زنده از دستش خلاص بشه
ستاره: 😔😔😔😭چشم
امید : من باید برم با اجازه
مراقب خودت باش😊
ستاره : ممنون خدافظ😔
محمد : با صدای امید قلبم درد اومد باید رضا پیدا کنم بغض راه نفس هام گرفته بود از ون رفتم بیرون که بغضم شکست و گریه ام گرفت 😭
رضا پیدا نشه مریم نابود میشه
پ.ن:.......
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کپی رمان به شدت ممنوع می باشد🚫
زیادمون کنید 🥀
نویسنده: هستی 🥀
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁
🍁
🍂رمان :#یک_وبیست🍂
🍂پارت :#هشتاد_پنج🍂
داوود: میدونستم روژان کسی نیست که این کارا کنه برای همین بیخیال موضوع شدم و رفتم سایت
علی پشت میز رسول بود رفتم و دستی به شونه اش زدم
سلام علی سایبری
رسول: سلام😂
داوود: رسول تویی😳
رسول: اره 😁😂توقع داشتی کی باشه
داوود: علی
رسول: بس نشست سر جایی من میز من شد به اسمش 😐😂آقا اینجا جایی منه الانم داشتم کارم انجام میدادم
داوود: کی مرخص شدی 😳
رسول: تو که نمیایی به من سر بزنی 😅من دیروز صبح مرخص شدم امروز هم به اسرار خودم اومدم سر کار
داوود: شرمنده 😅❤️خداروشکر 😍
رسول: دشمنت شرمنده داداش 🙂❤️
خوب حالا چخبرا
داوود: هیچی همش دردسر😅😂
رسول: چرا
داوود: چند روز پیش روژان تصادف کرد دو روزه مرخص شده
رسول: ا...الان خوبه😢
داوود: اره خوبه😂نگران نباش شما
رسول:😂😢
داوود: راستی با پدرم صحبت میکنم
رسول: دربارهی چی
داوود: تو و روژان
رسول: یعنی تو موافق هستی 😍
داوود: 😂😅اره
رسول: ایوللللللل😍😂مبارکههههه
داوود: اینو باید بگیم نه تو😂🤦🏻♀
رسول: 😁😁😂دیگه گفتم
داوود: 😂😂از دست شما
____________
ایکان: کارن صندلی ها که کنار هم نیست
کارن : نه آقا صندلی ها جدا گرفتم .
ایکان: خوبه این جور کسی شک نمیکنه
کارن: بله اقا😍
پ.ن: شب بخیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کپی رمان به شدت ممنوع می باشد🚫
زیادمون کنید 🥀
نویسنده: هستی 🥀
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://harfeto.timefriend.net/16643095045790