❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️
🥀رمان:#گاندو3🥀
🥀پارت:#پنجاه_پنج🥀
#خونهی_محمد
محمد: به نرده ی طبقه ی بالا تکه دادم اخیششششششش بلاخره تموم شد
عطیه : هیچی تموم نشده من از رئیس شما اجازه گرفتم تا ۱ ماه باید خونه باشی
محمد: 😳😳😳😳😳
کی من تا ۱ ماه
عطیه : بله
عزیز: حرف هم نزن که امکان نداره نظرما عوض بشه
محمد: من یک ماه تو خونه میمیرم 😳☹️
عطیه : یعنی نمیمونی؟
محمد: اصلا
عطیه، عزیز:😒☹️😐😐😐
محمد: الان شما ناراحت شدین
عزیز: نمیمونی دیگه ما هم دیگه با شما هیچ صحبتی نداریم
محمد: چی😳😳😳
باش میمونم ولی یک ماه نه چند هفته فقط😒
عطیه : اونم خوبه
عزیز: خب اول باید غذایی قویی بخوری
محمد: یا خدا معلوم نیست میخوایید با من چه کنین
عزیز: عطیه مراقب باش فرار نکنه😂
من برم یک چی درست کنم
محمد: آخه
عطیه : هیس🤫
آخه تو پدر شدی ولی هنوز لجبازی
محمد: هی 😕
این قدر نگو لجباز بچه فکر میکنه واقعا لجباز هستم
عطیه : هستی خوب
محمد:🤔🤭
_________
#بیمارستان_مریم
مجید: مریم چطوری
مریم : عاااااااالی
مجید: 😳😳
مریم : محمد خوب شده میخوای بد باشم
مجید: فدای دل مهربونت بشم❤️
مریم: ❤️خدانکنه
مجید جان
مجید: جانم
مریم: با دکتر صحبت کن اگه میشه زود تر مرخص بشم آخه دلم برای داداش تنگه
مجید: آخه
مریم: لطفا
مجید: چشم ،سعی میکنم
مریم: راستی بچه ها کجا هستن
مجید: بردم خونه ی مامانم یک چند روز
مریم : خداروشکر خیالم راحت شد
______
محمد: عطیه
عطیه: جانم
محمد: بی بلا گلم
مریم چطوره
عطیه : خوبه
محمد: کی میاد خونه
عطیه: زنگ میزنم میپرسم
محمد: ممنون ❤️😍
عطیه : قابل نداشت❤️😘
پ.ن: پارت خانوادگی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کپی رمان به شدت ممنوع می باشد🚫
زیادمون کنید 🥀
نویسنده: هستی 🥀
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️
🥀رمان :#گاندو3🥀
🥀پارت :#پنجاه_ششم🥀
#سهروز_بعد
مجید: مریم جان سریع آماده بشو خوب محمد و اینا منتظرن
مریم : بریم بریم
اول بریم بچه ها از مامانت بگیریم بعد
مجید: چشم ،بریم
مریم: بریم
____
عطیه : محمد کجا
محمد: بریم سر کار دیگه
عطیه: امروز 😳
سه روز بیشتر نیست خونه هستی
محمد: عطیه اذیت نکن بخدا برام از شکنجه بدتره بابا من خونه عادت ندارم زیاد
عطیه : حداقل از فردا الان مریم میاد
محمد: هی ☹️
باش فقط امروز ها
عطیه : باش این قدر هم شاکی نباش ❤️
محمد: چشم
__________
الن: جیسون مگه قرار نبود سوگند بکشی ؟
جیسون: کشتم
الن: چطور
جیسون: منتظر موندم تنها که شد کارش تموم کردم
الن: بلاخره یک کار درست انجام دادی
جیسون: 🧐
راستی آقا با سامان چه کنیم ؟
الن: هیچی فعلا لازم هست
__
شهیدی: میلاد .چشم از روی اتاق سوگند برنمیداری
میلاد: چشم آقا
شهیدی : سعید ندیدی ؟
میلاد: نه
__
سعید: آقا اجازه هست بیام داخل
عبدی : بیا داخل
سعید: آقا ببخشید درباره ی خواهرم خواستم بپرسم هر روز داره از من میپرسه
عبدی: گفتم که محمد باید باشه مگه نمیخوای عضو تیم محمد باشه
سعید: آقا اگه بشه که عالی هست ولی نشد هم اشکال نداره
عبدی: عضو تیم محمد هم نباشه بازم محمد باید ازش سوال کنه
سعید: مرسی چشم میگم منتظر بمونه
عبدی : پرونده خواهرت بگو بیاره که خودم هم کمی بخونم محمد هم تا چند روز دیگه میاد
سعید: خداروشکر 😍
حال رسول چطوره
عبدی : گفتم فرشید بره بیمارستان
سعید: آقا پرونده اصلا جلو نمیره
عبدی: میدونم تیم باید یک رئیس داشته باشه منم که نمیتونم یک چند روز خودم مراقبم اتفاقی نیفته بعد محمد میاد
سعید: ایشالا .
عبدی : پرونده از وقتی شروع میشه که محمد بیاد 😉
سعید: 😍
پ.ن: ......
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کپی رمان به شدت ممنوع می باشد🚫
زیادمون کنید 🥀
نویسنده: هستی 🥀
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک اسم دختر برای خواهر سعید پیشنهاد کنید
https://harfeto.timefriend.net/16509697858911
با توجه به سال تولدت 😄
بهار 🌺 = پندار اکبری
تابستان ☀ = علی افشار
پاییز 🍁 = وحید رهبانی
زمستان ☃️ = مجید نوروزی
.
.
.
.
با توجه به موضوع فیلمی که دوست داری 🎬👇🏻
ماجراجویی 🎣= تو جنگل ⛰️
کمدی 😂= وسط نمایش🎭
امنیتی و پلیسی و جنایی 🔪 = تو عملیات 🩸
سایر = تو خونتون 🏠
.
.
.
.
با توجه به شبکه ی تلویزونی مورد علاقت📺👇🏻
شبکه یک = میگه زیر خاکی پیدا کردم میدمش به تو 😍
شبکه دو = میگه مواظب اواح باش 😈
شبکه سه = میگه حواست باشه تیر نخوری اونوقت من میمیرم 🔫
آی فیلم = میگه وقت دنیا رومیگیری با این اخلاقت 😒
تماشا = میگه کاتوگانی اماشیو کا ( الکی مثلا چینیه 😂)
نمایش =میگه فیلم زیاد میبینی 🤔
نسیم = میگه خنده روی کی بودی تو ❤
.
.
.
.
منتظر فال هاتون هستم 👇🏻
https://harfeto.timefriend.net/16448316082380
♥️"وحید رهبانی"♥️
با توجه به سال تولدت 😄 بهار 🌺 = پندار اکبری تابستان ☀ = علی افشار پاییز 🍁 = وحید رهبانی زمستان ☃️ =
من شد وحید رهبانی توی عملیات میگه حواست باشه تیر نخوری اونوقت من میمیرم ❤️
وای خدا من قش کردم😍😍😍❤️❤️❤️😂
#هستی