eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
905 ویدیو
632 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
همراهی ارتش با انقلاب اسلامی به‌روایت امام خمینی 🖊یادداشت روزانه مورخ خبیر انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی 1357.11.10 🔹 طی مصاحبه‌ای از بازگشت امام به ایران ابراز نگرانی کرد و اظهار داشت ورود ایشان به ایران ممکن است کشور را به هرج و مرج بکشاند! 🔸تا کنون بیش از چهارصد نفر از ایرانیان و خبرنگاران برای همراهی با امام در سفر او به ایران ثبت‌نام کرده‌اند. لیکن شرکت اعلام کرده است که بیش از 240 نفر سرنشین نمی‌تواند داشته باشد. 🔹امام در پاسخ سؤال خبرنگاری که پرسید در سفر شما به ایران چه کسانی از شما محافظت خواهند کرد اظهار داشت:«حافظ من خداست و حفظ امنیت نیز بر عهده مردم ایران است.» از امام درباره مخالفت سؤال شد، پاسخ داد که ارتش با ماست، بخش عمده‌ای از ارتشیان هم‌اکنون به ملت پیوسته‌اند و با رفتن من به ایران دیگر ارتشیان نیز در صف ملت قرار خواهند گرفت. منبع: فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره6، زمستان 1384، ص296. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
✳️نامه جالب یکی از جوانان آلمان غربی به امام و پاسخ ایشان 🖊یادداشت روزانه مورخ خبیر انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ١٣۵٧.١١.١١ 🔹 امروز حال و هوای دیگری داشت. بسیاری از ایرانیان تلاش می‌کردند که در پرواز انقلاب، امام را همراهی کنند و از این‌که در هواپیما دیگر جایی برای آن‌ها نبود چشمان اشکباری داشتند. 🔸مقامات محلی و انتظامی یکی پس از دیگری به حضور امام می‌آمدند و مراسم تودیع به جا می‌آوردند. نوفل‌لوشاتو همراه با پرسنل خويش به حضور امام آمد امام از اینکه قریب ١٢۵ روز از اقامتگاه او مراقبت کردند تشکر کرد. 🔹اهالی نو فل‌لوشاتو چند تن از معتمدین شهر را همراه با بسته‌ای از په رسم هدیه به حضور امام فرستاد و نسبت به امام اظهار ارادت کردند. امام از میهمان‌نوازی آنها تشکر کرد. یکی از جوانان یادداشتی به خدمت امام نوشت. در نامه او آمده است: آقای خمینی عزیز نمی‌خواهم با تقاضای خود مزاحم شما بشوم، اما تا دیروز مشکلی داشتم می‌خواهم با مساعدت شما حل کنم. امیدوارم با محبتی که دارید کمکم کنید نامزدم به زودی هدیه سالروز تولدش را دریافت می‌کند، هدیه‌ای که از قلب من به او تقدیم می‌شود. او مشتاقانه دستخط بزرگان را گردآوری می‌کند و کلکسیونی از این دستخط‌ها دارد. چقدر خوشحال می‌شود که سلامی از شما دریافت کند. 🔸امام در پاسخ نوشت: بسمه تعالی سعی کنید برای جامعه فرد مفیدی باشید. سعی کن تحت تأثير قدرت‌های شیطانی واقع نشوید، سعی کنید متعهد باشید ان شاء الله سلامت باشید، روح الله الموسوی الخمینی 🔹امام پس از به جا آوردن نماز مغرب و عشا چند کلمه‌ای با حاضران و نمازگزاران سخن گفت و اظهار داشت چون ممکن است در سفرم به ایران خطراتی وجود داشته باشد، دوست ندارم هیچ‌کسی در این سفر با من همراه باشد این گفته امام ضجه و ولوله‌ای برپا کرد، صدای گریه و شیون از همه جا برخاست، حاضران يکصدا فریاد برآوردند که ما شما را تنها نمی‌گذاریم، در ذهن آنها تداعی کرد. امام هنگام حرکت به سمت فرودگاه طی اعلامیه‌ای از ملت فرانسه تشکر کرد.(فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره ۶، صص ٢٩٧-٢٩۶) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
شگفتی مهماندار هواپیمای امام از آرامش روحی ایشان 🖊یادداشت روزانه مورخ خبیر انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ١٣۵٧.١١.١٢ 🔹امام حدود ۱۲/۳۰ به وقت فرانسه و ٣/٣٠ بعد از نیمه شب به وقت تهران به سمت فرودگاه حرکت کرد. صدها خبرنگار در برابر اقامتگاه امام در اجتماع کرده و از آخرین لحظه‌های اقامت امام در آن محل و حرکتش به سمت فرودگاه عکس و فیلم تهیه می‌کردند. ده‌ها دستگاه ماشین پلیس و سرویس امنیتی امام را تا فرودگاه اسکورت کردند. هزاران نفر از ایرانیان در فرودگاه اجتماع کرده بودند و در پشتیبانی از امام و بر ضد شاه و بختيار شعار می‌دادند. 🔸امام پس از پرواز به طبقه دوم هواپیما رفتند و پس از به استراحت پرداختند. یکی از میهمانداران از آرامش امام در آن شرایط حساس و خطرناک شگفت‌زده شده بود می‌گفت من چندین‌بار از بالای سرشان رد شدم تا مطمئن شوم که به خواب رفته‌اند یا نه با کمال تعجب دیدم که با آرامش کامل در خواب به سر می‌برند. 🔹آنگاه که هواپیما در ساعت ٩/٣٠ بامداد در بر زمین نشست، آقای نخستین کسی بود که در استقبال امام وارد هواپیما شد. او می‌خواست امام را هنگام پایین آمدن از هواپیما همراهی کند، لیکن امام نپذیرفت و از او درخواست کرد که پیش از ایشان از هواپیما بیرون بیاید، آقای مطهری نیز برای استقبال از امام وارد هواپیما شد، همزمان با بازگشت امام به ایران نیروهای نظامی شاه و سربازان گارد شاهنشاهی در تیراندازی‌های خود ده نفر را در تهران به شهادت رسانیدند در اطراف و اکناف کشور نیز شماری به دست دژخیمان شاه شهید شدند. 🔸در سمنان نیز دو نوجوان به نام‌های ۹ ساله و ۱۶ ساله از اهالی مهدی‌شهر به شهادت رسیدند. آنان به همراهی جمعی از اهالی مهدی‌شهر به یمن بازگشت امام به خاک میهن با پنجاه دستگاه کامیون و سواری در حالی که چراغ‌های خود را روشن کرده و با بوق‌های ممتد شادی می‌کردند وارد سمنان شدند. نیروی انتظامی سرسپرده به رژیم شاه در به این کاروان شرف و شعف یورش برد که به شهادت محمود بلوری، علی همتیان و مجروح شدن على طالب منجر شد. 🔹امام پس از سخنرانی تاریخی در (س) با هلیکوپتر از آن محل بیرون برده شد این هلیکوپتر در بیمارستان یکصد تختخوابی فرود آمد و امام با وسیله‌ای به منزل خواهرش واقع در بلوار کشاورز رفت و تا پاسی از شب در آنجا به سر برد.(فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش ۶، صص ٢٩٨-٢٩٧) به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مصاحبه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363 صفحه نخست 🔹 خبرنگار: جناب آقاى خامنه‌اى شما در طول مبارزات خودتان قطعاً خاطرات بسیارى را دارید، از آن روزهایى که در تشریف داشتید در بودید که مسجد کرامت خود نقطه‌اى براى حرکت بود در مشهد و همچنین در طول تاریخ مبارزات و تظاهرات مردمى و همچنین در روز ۲۲ بهمن. اولین سؤال و مطلبى که مى‌خواستم خدمت‌تان بگویم این است که اگر از آن روزها، روزهاى پر التهاب مشهد و یا تظاهرات خاطره‌اى به نظرتان مى‌رسد بفرمایید. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم 🔹خیلى سؤال دشوارى است براى من و این بدان علت است که من از سال ۱۳۴۳ رفتم مشهد یعنى از قم برگشتم مشهد و در مشهد سکونت اختیار کردم تا سال ۱۳۵۷ که از مشهد خارج شدم. غیر از مدت‌هایى که حالا در بازداشت و یا تبعید و این‌ها مثلاً بودم بقیه اوقات را در مشهد گذراندم و تمام این دوران لبالب از خاطره‌هاى دوران انقلاب است براى من، یعنى شاید کمتر زمانى از آن) مدت ۱۳، ۱۴ ساله‌ى اقامت من در مشهد را مى‌شود در ذهنم جستجو کنم و پیدا کنم که در او یک نشانى و ردپایى از مسائل انقلاب نباشد. 🔸البته مى‌دانید انقلاب در دوره‌هاى مختلف یک حرکت را در حقیقت تعقیب مى‌کرد و این حرکت در زندگى ما و وضع ما در این ۱۳، ۱۴ سال هم همین‌طور مشهود بود یعنى من وقتى نگاه مى‌کنم مثلاً فرض کنید سال ۱۳۴۳ که رفتم مشهد براى سکونت را در نظر مى‌گیرم، یا قبل از آن، سال ۴۱ که شروع مبارزات بود و بعد ۴۲ که اوج اشتعال مبارزه بود در اول کار و زندان‌هایى که بازداشت‌هایى که مثلاً آن وقت‌ها مى‌شد و این‌ها و بعد که در رابطه با قم بود همه این‌ها یعنى در سال ۴۱ و ۴۲ من طلبه قم بودم، اگر مشهد مى‌آمدم در رابطه‌ى با قم کار داشتم و همچنین سال ۴۳. در این دوران مبارزه را و وضع خودم را در این مبارزه یک‌جور مى‌بینم بعد سال ۴۶، ۴۷، ۴۸ یک جور است، سال ۴۹ - ۵۰ یک‌جور است، از ۵۰ به بعد تا ۵۴ مثلاً، ۵۴ - ۵۵ یک‌جور است و ۵۵ و ۵۶ و ۵۷ هم باز یک‌جور است یعنى این‌ها یک تاریخى را تشکیل مى‌دهند یعنى یک سیرى را، یک مسیرى، یک روندى را به اصطلاح نشان مى‌دهند به انسان که یک جریانى است، به قول آن‌هایى که دلشان مى‌خواهد لغت فرنگى یک پروسه‌اى است که از اول تا آخر آدم نگاه مى‌کند، کاملاً مشخص است مراحلش چیه، از کجا شروع شده، چه جورى یک دوره به یک دوره تبدیل شده، آن روز ما نمى‌فهمیدیم حالا که داریم به پشت سرمان نگاه مى‌کنیم مى‌بینیم که داستان‌ها بوده هر کدامش هم یک خاطره‌اى دارد که خیلى مشکل است که انسان از بین این همه خاطره گوناگون و بعضى تلخ و بعضى شیرین در حین وقوع که البته الان همش شیرین است یعنى هر چه من نگاه مى‌کنم آن شدت‌ها و تلخی‌ها هم همه در کام من شیرین مى‌آید و اگر غیر از آن گذرانده بودم زندگى را، یقیناً براى من مایه تأسف بود و آن روز تلخ و شیرین و این‌ها همه جور آمیخته بود. 👇 صفحه دوم صفحه سوم صفحه چهارم صفحه پنجم صفحه ششم صفحه هفتم صفحه هشتم صفحه نهم صفحه دهم 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مصاحبه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363 صفحه دوم 🔹اشاره کردید به مسجد کرامت بد نیست که حالا از این قسمت بگویم، من قبلاً در یک مسجد دیگرى به نام نماز مى‌خواندم و امام جماعت مسجدى بودم به نام مسجد امام حسن مجتبى که در نزدیک منزل‌مان بود و در یک خیابان نسبتاً خلوتى، تا یک حدودى هم دور افتاده‌اى خیلى هم دور افتاده نبود اما خیلى هم محل رفت و آمد جمعیت نبود، آن‌جا نماز را شروع کردم و مسجدى که براى اول بار من را دعوت کردند براى امام جماعت که همین مسجد باشد، به این شکل بود که یک اتاقکى بود از این اتاقى که الان شما توش نشستید کوچک‌تر و مستمعینش هم دو صف ۵، ۶ نفره، دو سه صف ۵، ۶ نفره از پیرمردها و آدم‌هاى متوسط آن حول و حوش مسجد بودند، یک باربر بود به نام ملا که نمى‌دانم حالا زنده است یا فوت شده.... بله یک ملا بود، یک قهوه‌چى بود آن نزدیک، یک شاگرد مکانیک بود، غالباً هم در سنین مسن یا متوسط، یک حاجى خیرى بود که مسجد را او ساخته بود، همسایه مسجد بود، یک عده‌اى بودند در حدود مثلاً شاید ۲۰ نفر ۱۸ نفر بعد من که رفتم آن‌جا به مردم شب اول که نماز خواندیم پا شدم، دو سه شب که گذشته بود پا شدم رو کردم به مردم گفتم که با این چند شبى که ما با هم دور هم جمع شدیم یک حقى شما بر گردن من پیدا کردید یک حقى من بر گردن شما پیدا کردم. حق شما بر گردن من این است که من یک قدرى برایتان حرف بزنم و یک حدیثى چیزى برایتان بخوانم که شما گوش کنید. حق من هم بر گردن شما این است که شما آن حرف‌هاى من را گوش کنید و یاد بگیرید من حق خودم را عمل مى‌کنم شماها هم حاضرید حق خودتان را ادا کنید؟ خیلى خوش‌شان آمد و گفتند آره. 🔸در طول مدت خیلى کمى این مسجد کوچولو پر شد به طورى که جا کم شد و همان حاجى همسایه مسجد همت کرد و از عقب مسجد یک مقدار را اضافه کرد و مسجد شد بزرگ‌تر و در مدت شاید دو سه ماه آوازه این مسجد در مشهد به خصوص در میان جوان‌ها پیچید به طورى که وقتى مسجد کرامت که مزین‌ترین و بهترین و بزرگترین مسجد محله در مشهد محسوب مى‌شد ساخته شد و آراسته شد و کامل شد، بانى آن مسجد و کسبه دور و بر آن مسجد فکر کردند که مناسب هست که بیایند و بنده را که توى این مسجد پیش نماز بودم ببرند آن‌جا و در این صورت آن مسجد اجتماعى خواهد شد، همین‌جور هم شد، من را بردند آن مسجد و اجتماع خیلى زیادى شد که حالا شما مثل این‌که آن‌جا بودید و دیدید اجتماعات آن مسجد را و مبدأ واقعاً یک حرکت فکرى در بین قشرهاى متوسط شد. 🔹قبل از او با دانشجوها و اینها ما ارتباطات زیادى داشتیم، من کلاس داشتم کلاس‌هاى متعددى داشتم براى جوان‌ها و دانشجوها و طلبه‌ها و این‌ها لکن قشرهاى متوسط شهر و مردم کوچه و بازار که از مسائل انقلاب به خصوص مسائل بنیانى انقلاب چندان اطلاعى نداشتند و از سال ۴۲ که مسائل همه‌گیر بود چند سالى گذشته بود و مسائل فراموش شده بود، از مسجد کرامت مجدداً این فضاى انقلاب را حس کردند و یک تحولى در مشهد به وجود آوردند و البته مسجد کرامت خاطرات زیادى دارد از جمله آن خاطرات هم یکى این است که به من اطلاع دادند که از ساواک اعلام کردند که من حق دیگر ندارم بروم، بعد از مدتى که در آن مسجد چند ماهى هم بیشتر نشد که آن مسجد ما به‌طور مرتب مى‌رفتیم، البته بعد از آن من در طول سالیان دراز ارتباط داشتم با آن مسجد لکن رفت و آمد مرتب من که ظهر بروم، نماز شب بروم، هم ظهر صحبت مى‌کردم، هم شب صحبت مى‌کردم خیلى پر کار آن‌جا کار مى‌کردیم و شاید در هفته ۶ شب در آن مسجد صحبت مى‌کردم و ۷ روز یعنى ۷ روز صحبت مى‌کردم و ۶ شب، اینجورى بود، روز و شب در آن مسجد صحبت بود بعد مردم هم زیاد مى‌آمدند. به‌هرحال ساواک تعطیل کرد و برگشتیم ما به مسجد امام حسن منتها دیگر مسجد امام حسن این دفعه گنجایش آن جماعتى که با من بودند را نداشت لذا بود که اهل محل و همان حاجى سابق الذکر که خدا ان‌شاءاللَّه حفظش کند خیرش بدهد مرد خیر و خوبى بود، او همت کرد و یک مسجدى بزرگ‌تر از مسجد کرامت در همان محله مسجد امام حسن بوجود آورد که الان آن مسجد هست مسجد نسبتاً بزرگ خوبى است. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مصاحبه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363 صفحه سوم 🔹خبرنگار: دومین سؤالى که مى‌خواستم خدمتتان بگویم این‌که روز ۲۲ بهمن یوم‌اللَّه، شما کجا تشریف داشتید؟ و یک خاطره ویژه از آن روز الطفات بفرمایید تعریف کنید. 🔸خیلى رابطه‌اش ضعیف است با آن بحثى که قبلاً مى‌کردم اینى که شما سؤال مى‌کنید، یعنى کم رابطه است. اگر بخواهید یک خرده رابطه‌اش بیش‌تر بشود بد نیست که برگردیم به بعد از چند سال به مسجد کرامت باز، این خوب است. مسجد کرامت بعد از گذشت چند سال در سال ۵۷ مجدداً شد مرکز تلاش و فعالیت و آن هنگامى بود که من از تبعید برگشته بودم از ، و ماه آبان بود گمانم یا اواخر مهر بود یا توى آبان بود که برگشتم، وقتى بود که تظاهرات مشهد و جاهاى دیگر آغاز شده بود.... و شروع شده بود و یواش یواش اوج هم گرفته بود. ما آمدیم یک ستادى تشکیل شد در مسجد کرامت براى هدایت کارهاى مشهد و مبارزات در آن مرحوم و برادرمان جناب آقاى و من و یک مشت از برادران طلبه جوانى که همیشه با ما همراه بودند که دو نفرشان از آن‌ها هم الان شهید شدند یکى یکى هم ، این دو نفر هم جزو آن طلبه‌هایى بودند که دائماً در کارهاى ما با ما همراه بودند. 🔹در آن‌جا جمع مى‌شدیم و مردم هم در رفت و آمد دائمى بودند و آن‌جا شد ستاد کارهاى مشهد و عجیب این است که نظامی‌ها و پلیس از چهارراه نادرى که مسجد هم سر چهارراه بود جرأت نمى‌کردند این طرف‌تر بیایند از هیجان مردم، لذا ما توى این مسجد روز را با امنیت مى‌گذراندیم و هیچ واهمه‌اى که بریزند این مسجد را تصرف کنند یا ماها را بگیرند نداشتیم، ولیکن شب که مى‌شد آهسته از تاریکى شب استفاده مى‌کردیم و مى‌آمدیم بیرون و در یک منزلى غیر از منازل خودمان مى‌رفتیم شب را هر چند نفرى مى‌ماندیم و خیلى شب و روزهاى پرهیجان و پرشورى بود تا این‌که مسائل آذر ماه مشهد پیش آمد که مسائل بسیار سختى بود، یعنى اولش حمله به بیمارستان بود که ما رفتیم در بیمارستان متحصن شدیم، در روزى که حمله شد در همان روز ما حرکت کردیم که ماجراى این رفتن به بیمارستان هم خیلى ماجراى جالبى است، این‌ها چیزهایى هم هستش که هیچ کس هم متعرضش نشده یعنى چون کسى نمى‌دانسته، در همه شهرها یعنى جریانات پرهیجان و تعیین‌کننده‌اى وجود داشته از جمله در مشهد؛ و کسى این‌ها را به زبان نیاورده متأسفانه که این‌ها تکه تکه سازنده است. 🔸وقتى که ما خبر به ما رسید ما در مجلس روضه بودیم و من را پاى تلفن خواستند، من رفتم تلفن را جواب دادم و من دیدم از بیمارستان است و چند نفر از دوست و آشنا و غیر آشنا از آن طرف خط دارند با کمال دستپاچگى و سراسیمگى مى‌گویند حمله کردند، زدند، کشتند و به داد برسید ... بچه‌هاى شیرخوار را زده بودند بله درست است، من آمدم آقاى طبسى را صدا زدم آمدیم این اطاق، عده‌اى از علما در آن اطاق جمع بودند، یک چند نفر از معاریف مشهد هم بودند و روضه هم در منزل یکى از معاریف علماى مشهد بود. 🔹من رو کردم به این آقایان گفتم که وضع در بیمارستان اینجورى است و رفتن ما به این صحنه احتمال زیاد دارد که مانع از ادامه تهاجم و حمله به بیماران و اطباء و پرستارها و این‌ها بشود و من قطعاً خواهم رفت و آقاى طبسى هم قطعاً خواهند آمد ما با ایشان قرار هم نگذاشته بودیم اما خب مى‌دانستم که آقاى طبسى پهلوى هم نشسته بودیم، گفتم ما قطعاً خواهیم رفت اگر آقایان هم بیایید خیلى بهتر خواهد شد و اگر هم نیایید ما به‌هرحال مى‌رویم. لحن توأم با عزم و تصمیمى که ما داشتیم موجب شد که چند نفر از علماى معروف و محترم مشهد گفتند که ما هم مى‌آییم از جمله آقاى حاج و آقاى و بعضى دیگر، ما گفتیم پس حرکت کنیم. حرکت کردیم و راه افتادیم به طرف بیمارستان و گفتیم هم پیاده مى‌رویم. وقتى که ما از آن منزل آمدیم بیرون و جمعیت زیادى هم در کوچه و خیابان و بازار و این‌ها جمع بودند دیدند که ما داریم مى‌رویم گفتیم به افراد که به مردم اطلاع بدهند ما مى‌رویم بیمارستان و همین کار را کردند گفتند، مردم افتادند پشت سر این عده و ما پیاده راه از حدود بازار تا بیمارستان را در حدود شاید مثلاً سه ربع تا حالا یک ساعت راه بود این راه را پیاده طى کردیم و هر چه مى‌رفتیم جمعیت بیشتر با ما مى‌آمد و هیچ تظاهر و یعنى شعار و کارهاى هیجان‌انگیز هم نبود، فقط همین حرکت مى‌کردیم به طرف یک مقصدى، تا این‌که رسیدیم نزدیک بیمارستان. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مصاحبه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363 صفحه چهارم 🔹آن خیابانى که، بیمارستان امام رضاى مشهد مى‌دانید یک فلکه‌اى جلویش هست، یک میدانى هست جلویش که حالا اسمش فلکه امام رضاست و یک خیابانى است که منتهى مى‌شود به آن فلکه، سه تا خیابان یعنى به آن فلکه منتهى مى‌شود ما از آن خیابانى که خیابان آن وقت اسمش جهانبانى بود، نمى‌دانم حالا اسمش چیه، داشتیم مى‌آمدیم به طرف آن خیابان از دور دیدیم که سربازها راه را سد کردند. یعنى یک صف کامل و تفنگ‌ها هم دستشان ایستادند و ممکن نیست از این‌ها عبور کنیم، من دیدم که جمعیت یک مقدارى احساس اضطراب کردند من آهسته به برادرهاى اهل علمى که بودند گفتم که ما باید در همین صف مقدم با متانت و بدون هیچ‌گونه تغییرى در وضع‌مان برویم پیش تا مردم پشت سرمان بیایند و همین کار را کردیم، سرها را انداختیم پایین، بدون این‌که به رو بیاوریم که اصلاً سربازى و مسلحى کسى وجود دارد در مقابل ما، رفتیم نزدیک به مجرد این‌که به مثلاً یک مترى این سربازها رسیدیم من ناگهان دیدم که مثل این‌که بى‌اختیار این سربازها از جلو پس رفتند و یک راهى به قدر عبور سه چهار نفر باز شد ما رفتیم. 🔸فکر آنها این بود که ما برویم بعد راه را ببندند اما نتوانستند این کار را بکنند، به مجرد این‌که ما از این خط عبور کردیم جمعیت ریختند و این‌ها نتوانستند کنترل بکنند، شاید در حدود مثلاً چند صد نفر آدم با ما تا دم در بیمارستان آمدند بعد هم گفتیم که در را باز کنند دیدیم بله طفلک‌ها بچه‌هاى دانشجو و پرستار و طبیب و این‌ها که توى بیمارستان بودند با دیدن ما جان گرفتند، گفتیم در بیمارستان را باز کردند و وارد شدیم. رفتیم به طرف آن جایگاه وسط بیمارستان که یک جایگاهى بود آن‌جا و یک مجسمه‌اى چیزى هم به نظرم بود که بعدها آن مجسمه را هم فرود آوردند و شکستند. لکن آن وقت به نظرم مجسمه هنوز بود ... اوائل بیمارستان بود، بله یعنى اول اول هم نه، یک مقدارى آن اوائل که سر یک چهارراهى بود و یک جاى وسیعى بود، بیمارستان امام رضا خب بیمارستان خیلى بزرگى است. 🔹به آن‌جا که رسیدیم به مجرد این‌که رسیدیم آن‌جا ناگهان دیدیم که رگبار گلوله‌هایى که بعد که پوکه‌هایش را پیدا کردیم دیدیم کالیبر ۵۰ بوده، چقدر واقعاً این‌ها گستاخى در مقابل مردم به خرج مى‌دادند با کالیبر، در حالى که براى متفرق کردن مردم یا کشتن یک عده مردم کالیبرهاى کوچک مثلاً ژ۳ یا این چیزها هم کافى بود اما با کالیبر ۵۰ که یک سلاح بسیار خطرناکى است و براى کارهاى دیگرى به درد مى‌خورد این‌ها به کار بردند روى مردم. من بعدها که در آن بیمارستان متحصن شدیم آن کالیبرها را جمع کرده بودم از زمین، این پوکه‌ها را، خبرنگارهاى خارجى که آمده بودند من این پوکه‌ها را نشان مى‌دادم مى‌گفتم که این یادگارى‌هاى ماست ببرید به دنیا نشان بدهید که با ما چگونه رفتار مى‌کنند. 🔸به‌هرحال رفتیم آن‌جا یک، یک ساعتى آن‌جا بودیم بعد خب معلوم نبود که چیکار مى‌خواهیم بکنیم، رفتیم توى یک اطاقى ما چند نفر از معممین و چند نفر از افراد بیمارستان که ببینیم حالا چه باید کرد چون هیچ معلوم نبود، معلوم شد تهاجم ادامه دارد حتى ماها را و مردم را و همه را گلوله‌باران کردند. من آن‌جا پیشنهاد کردم که ما این‌جا متحصن بشویم یعنى اعلام کنیم که همین جا خواهیم ماند تا خواسته‌هایى برآورده بشود و خواسته‌ها را مشخص کنیم، توى جلسه ۸، ۹ نفر ۱۰ نفر از اهل علم مشهد حضور داشتند من براى این‌که مطلب هیچ‌گونه تزلزلى، خدشه‌اى پیدا نکند بلافاصله یک کاغذ آوردم و نوشتم که ما جمع مثلاً امضاءکنندگان زیر اعلان مى‌کنیم که در این‌جا خواهیم بود تا این کارها انجام بگیرد که یادم نیست حالا این کارها چى بود یکى دو تایش را یادم است، یکى این‌که فرماندار نظامى مشهد عوض بشود، یکى این‌که عامل گلوله‌باران بیمارستان امام رضا محاکمه بشود یا دستگیر بشود، یک چنین چیزهایى را مثلاً و اعلان تحصن کردیم و این تحصن، عجیب اثر مهمى بخشید هم در مشهد و هم در خارج از مشهد یعنى، بعد معلوم شد که آوازه او جاهاى دیگر هم گشته و این یکى از مسائل، یا یکى از آن نقطه عطف‌هاى مبارزات مشهد بود که بعد آن وقت آن هیجان‌هاى بسیار شدید و تظاهرات پرشور مردم مشهد به دنبال این بود و کشتار عمومى‌اى که بعد از آن در مشهد نمى‌دانم یازدهم یا دوازدهم ... دهم دى، بله اتفاق افتاد جلوى استاندارى که مردم را زدند و بعد هم توى خیابان‌ها راه افتادند و صف‌هاى نفت و صف‌هاى نان و این‌ها را گلوله‌باران کردند ... با تانک و ماشین مى‌رفتند. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مصاحبه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363 صفحه پنجم 🔹خبرنگار: حالا اگر این سیر را ادامه بدهید تا زمانى که به تهران تشریف آوردید و قضیه ۲۲ بهمن 🔸آمدن ما به تهران قبلاً قرار بود که خیلى زودتر انجام بگیرد یعنى من وقتى که از تبعید برگشتم و آمدم مشهد یک مدتى مشهد بودم، کارهاى مشترکى را با دوستان تهران داشتیم و این‌ها اصرار داشتند که من تهران فعلاً بمانم. من هم قصدم این بود منتها چون محرم و صفر پیش آمد که دو دستور امام نسبت به محرم و صفر، ما رفتیم مشهد که کارهاى محرم و صفر را با دوستان همکارى کنیم و سامان بدهیم و چون کارها خیلى مثل همه جاى دیگر دست و پاگیر و در ارتباط با مردم و این‌ها بود، تظاهرات فراوان و سازمان دادن راهپیمایى‌هاى چند صد هزار نفرى مشهد که خیلى مهم و بى‌سابقه بود، طبعاً من هر چى مى‌خواستم هى بیایم نمى‌توانستم. تا این‌که از تهران آقاى مرحوم بارها براى من پیغام فرستادند که براى یک کار مهمى من باید بیایم تهران و من دوستان مشهد را راضى کردم که بیایم تهران و آمدم، که آن کار مهم هم عبارت از این بود که امام من را به عنوان عضو معین کرده بودند و من خبر نداشتم از این قضیه و این‌ها مى‌خواستند به من ابلاغ کنند و این طبعاً ایجاب مى‌کرد که من در تهران بمانم، تا این‌که آمدم تهران. تهران خب در ، استقبال در بودیم تا آن روزهاى بسیار حساس قبل از ۱۲ بهمن، قبل از آمدن امام. 🔸یکى از خاطراتى که در این رابطه من یادم هست که شاید براى شما جالب باشد خاطره آن شبى است که اعلان شد که فرداى آن روز فرودگاه را بستند یعنى ... قبل از بله، آن شبى بود که ظاهراً همان روز قبلش بود که بختیار اعلامیه‌اى داده بود و مى‌خواست این اعلامیه در رادیو خوانده بشود، قبلاً با دوستان خودش در شوراى انقلاب چون مى‌دانید که چند نفر از اعضاى شوراى انقلاب با بختیار دوست بودند، سوابق دوستى داشتند و شاید یک خرده رودروایستى هم داشتند و به وسیله آن‌ها این اعلامیه را فرستاد در شوراى انقلاب که ببینند شوراى انقلاب با این اعلامیه موافق است یا نه؟ 🔹البته شاید آن روز اسم شوراى انقلاب را هنوز بر این جمع منطبق نمى‌دانستند، البته مى‌دانستند شوراى انقلابى هست، شاید نمى‌شناختند که این جمع شوراى انقلاب است اما به‌هرحال کسانى که معلوم بود با امام ارتباط دارند که شخص بارز آن‌ها مرحوم و شهید مطهرى و اینها بودند اشخاص بارزى که معلوم بود با امام در ارتباط هستند دائماً و بعضى از برادران دیگرمان مثل آقاى برادرمان آقاى ، شهید ، اینها کسانى بود که مشخص بود که مشخص بود با امام در ارتباط هستند در زمینه مسائل تظاهرات و این‌ها. آن اعلامیه را فرستاد آن روز عصرى در مدرسه رفاه بودیم که آن اعلامیه را یکى از همان آقایانى که با آن گروه ارتباط داشت آورد آن‌جا و گفت بله این اعلامیه را بختیار داده و گفتند که امام هم موافقت کردند با این اعلامیه ... بله همان اعلامیه‌اى بود که در او گفته بود که من مى‌خواهم براى پاره‌اى از گفتگوها و تبادل‌نظر بروم پاریس و با آیت‌اللَّه خمینى صحبت کنم. که ما برایمان خیلى غیر قابل باور بود که امام ملاقات با بختیار را با این شرط به این سادگى بپذیرند، چون ما مى‌دانستیم قبلاً که اذن دخول زیارت امام استعفا از مقامات و حتى یک خرده بالاتر، تبرى کردن از نظام پادشاهى و این چیزهاست، اصلاً این آن وقت ما مى‌گفتیم این اذن دخول خدمت امام است، آن وقت چطور ایشان با این چیز مثلاً بى‌رمق و ضعیف، این متنى که خیلى ضعیف بود چنین اجازه‌اى پیدا کرده باشد براى ما غیر قابل تصور بود، لکن از طرفى آن آقایى که این را آورده بود و جزو خودمان هم بود دیگر، جزو شوراى انقلاب بود، به تحقیق مى‌گفتش که نخیر این کار حتماً انجام گرفته و اینها. مرحوم شهید بهشتى اول توى جلسه نبود بعد ایشان آمد، قبل از آنى که ایشان بیاید شهید مطهرى یک اصلاح در این عبارت کرد بعد که شهید بهشتى آمد یک اصلاح هم ایشان کرد که این دو تا اصلاح تقریباً محتوا را عوض مى‌کرد، مثلاً براى کسب نظر او نوشته بود فرض کنید کردند کسب تکلیف، که این خیلى فرق مى‌کرد کسب نظر با کسب تکلیف، مثلاً یک چنین تغییراتى را که به کلى عوض مى‌کرد محتواى آن نامه را این دو برادر، مرحوم شهید مطهرى و شهید بهشتى در این عبارت آوردند گفتند اگر این جور باشد شاید مثلاً مورد قبول قرار بگیرد لکن باز هم به نظر آن‌ها و به نظر همه ما بعید بود اصلاً که امام با یک چنین چیزى قبول کنند، لکن آنها به طور قطع مى‌گفتند که اینجور است. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مصاحبه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363 صفحه ششم 🔹در اثناى صحبت بود یکى از حضار از خودهایمان از آن چند نفرى که ما با هم بودیم گفت خوب است ما برویم خودمان از پاریس سؤال کنیم این مشکلى ندارد، تلفن توى اطاق دیگرى بود شهید مطهرى پا شد رفت آن‌جا و گفتش که من مى‌روم صحبت مى‌کنم رفت و بعد از اندکى ایشان برگشت گفتش که بله، حالا آن طرف خط با ایشان کى صحبت کرده بود من درست نمى‌دانم، بین یکى دو نفر در ذهنم مردد است چون یقین ندارم ...نه آقاى فردوسى بود نه آقاى محتشمى، حالا یکى دو نفر دیگر از آن طرف صحبت کرده بودند و گفته بودند که بله امام قبول کردند و شما هم بی‌خود اصرار نکنید و این‌ها، ایشان گفته بود که ... دیگر حالا لابد کرده بودند، من آنى که پیش خودمان اتفاق افتاده آن را من نقل مى‌کنم، یعنى روایتى است که از حادثه مشهود خودم دارم مى‌گویم ... احتمال دارد دیگر، لابد اینجور بوده. آن آقایى که پشت خط بود به شهید مطهرى گفته بود که شماها بی‌خود اصرار مى‌ورزید که این راهى تغییرش بدهید امام همان را قبول کردند، ایشان گفته بود ما خب این دو تا تغییر که بهتر است که ما این را توانستیم به گردن بختیار بگذاریم و بقبولانیم آن طرفى که پشت خط بود گفته بود که نه، اصرار خیلى نکنید و کارى کنید که به ساعت ۸، اخبار بعدازظهر که ساعت ۸ هست برسد این، ایشان برگشت گفت بله امام قبول کردند و مى‌گویند اصرار هم نکنید ما گفتیم خب حالا این دو تا اصلاحى که ما کردیم لااقل این دو تا اصلاح پس باشد. همان ساعت علماى قم و آیت‌اللَّه منتظرى و همه، علمایى که از شهرستان‌ها آمده بودند و عده‌اى که به احتمال ورود امام آمده بودند تهران، این‌ها همه در دبیرستان علوى دخترانه، دبیرستان علوى اسلامى آن‌جا جمع بودند و قرار بود که ما هم برویم آن جا. 🔸ما بلند شدیم رفتیم آن‌جا توى آن جلسه و به عنوان یک خبر جدید این مطلب را یادم نیست حالا یا شهید بهشتى یا شهید مطهرى گفتند در آن مجلس، که بله یک چنین اعلامیه‌اى بختیار داده و ظاهراً امام هم قبول کردند. در مجلس برادرانى از جمله آیت‌اللَّه‌العظمى منتظرى گفتند نه، امام این را قبول نمى‌کند، قبول نکرده، خب این همان نظر ماها بود یعنى ما هم فکر مى‌کردیم که این غیر قابل قبول است براى امام، اما آن تلفنى که شده بود، طبعاً آن تلفن نشان مى‌داد که امام قبول کردند. دوستان ما که در آن جلسه بودند گفتند که نه این را ما خودمان با پاریس تماس گرفتیم قبول کردند امام، ایشان مى‌گفتش که آقاى منتظرى مى‌گفتند که نخیر، من باور نمى‌کنم تا خودم صحبت بکنم با پاریس و جلسه طول کشید و بگومگوهایى توى آن جلسه شد سر همین قضیه که آیا امام حالا این متن جدید و اصلاح شده را قبول مى‌کنند یا نمى‌کنند، همه ما معتقد بودیم که اگر قبول بکنند امام، کار عجیبى انجام گرفته، این را همه دانستند منتها چون آن جمع موجود توى آن جلسه سابقه آن تلفن را هم نداشتند و خودشان با پاریس صحبت نکرده بودند مایل بودند که خودشان مستقیم صحبت بکنند. به نظرم مى‌رسد که آقاى منتظرى تلفن کردند به پاریس و گفتند اینى که من مى‌گویم بنویسید ... یا شاید هم ضبط کردند من حالا آنى که توى ذهن من است این است، که ایشان گفتند که آنى که من مى‌گویم بنویسید و خدمت امام بگویید و جواب ایشان را به من بگویید و ما رفتیم مدرسه رفاه منتظر جواب امام بودیم که نیمه شب آن اعلامیه کوتاه حضرت امام رسید که نخیر من به کسى قول ندادم قبول هم نمى‌کنم، تا استعفاء هم ندهد تا چه نکند من قبول نخواهم کرد که آن پخش شد در همه‌ى کشور و فردا در روزنامه‌ها نوشتند و نمى‌دانم در رادیو هم، رادیو گمان نمى‌کنم گفته باشند اما در روزنامه‌ها که نوشتند. این آن تکه جالب و ناگفته این خاطره بود که چون نشنیده بودم من که کسى گفته باشد. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مصاحبه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363 صفحه هفتم 🔹بعضى‌ها هم توى بعضى از نوشتجات و این‌ها دیدم که یک ذره هم توأم با تحریف و این‌ها هم گفتند، بله این مال آن شب بود و اما مسأله تحصن. آن شبى که قرار بود ما صبح برویم تحصن بکنیم آن روزى بود که امام قرار بود بیایند، نیامدند و ما رفتیم در و شهید بهشتى سخنرانى کردند و بنده قطعنامه را خواندم، آن روز بهشت زهرا این جورى بود دیگر؟ یک سخنرانى شهید بهشتى کردند بعد هم یک قطعنامه‌اى تهیه کرده بودیم من هم رفتم قطعنامه را خواندم و برگشتیم. وقتى که برگشتیم صحبت شد که حالا قدم بعدى چى باشد؟ فکر تحصن در تهران بى‌ارتباط به تجربه تحصن در مشهد نبود، یعنى تجربه‌ى موفق تحصن بیمارستان مشهد تشویق‌کننده بود به این تحصنى که در تهران انجام گرفت. 🔸مدتى بحث شد که کجا تحصن انجام بگیرد، بعضى مى‌گفتند در مسجد بازار مسجد امام که آن وقت اسمش مسجد شاه بود آن‌جا تحصن انجام بگیرد، بعضى جاهاى دیگر را پیشنهاد مى‌کردند یک وقت پیشنهاد دانشگاه هم شد که دیدیم بسیار جالب و از همه جهت این خوب هست لذا بود که حرکت کردند صبح، برادرها صبح زود رفتند دانشگاه منتها خوف این بود که دانشگاه را ببندند، قبلاً ما فرستادیم با آن رئیس آن وقت، رئیس نه، رئیس دانشگاه نخیر، با یکى از مسؤولین دانشگاه آن شخصى بود که بعدها به نظرم رئیس دانشگاه شد آن وقت یکى از دست‌اندرکارهاى دانشگاه بود تفاهم کردیم مشکلات زیادى هم سر راه ما انصافاً درست کردند اما مسجد خوشبختانه باز بود، ما رفتیم داخل مسجد و فوراً آن اطاقک سر مسجد را آن‌جا را ستاد کارها قرار دادیم و بلافاصله یک اعلامیه منتشر کردیم یعنى اولین کارى که کردیم یک اعلامیه نوشتیم گفتیم که این اعلامیه پخش بشود و ما حضورمان در این‌جا آن وقتى فایده خواهد داشت که زبان و بیان همراهش باشد و این کار را کردیم و این سیاست را ما تا آخر هم ادامه دادیم و همین بود که اثر کرد، زیرا که اگر سخنرانى‌ها و اعلامیه‌ها نبود مفهوم نمى‌شد که چکارى انجام گرفته، نه مردم در جریان قرار مى‌گرفتند و تبلیغات دستگاه هم مى‌توانست شاید آن را جور دیگرى جلوه بدهد لذا بود که چند تا برنامه در دانشگاه بود 🔹یکى سخنرانی‌هایى بود که مستمراً در مسجد دانشگاه انجام مى‌گرفت که همه ماها هر کدام یک برنامه سخنرانى را این‌جا گذاشتیم و دیگران سخنرانى مى‌کردند، یکى اعلامیه‌ها بود، یکى هم یک نشریه، یک بولتن روزانه ما منتشر مى‌کردیم، الان درست یادم نیست، دو تا بولتن ما منتشر کردیم یکى در دانشگاه، گمانم اسمش تحصن بود، گمانم اسمش تحصن، اصلاً گذاشتیم تحصن، یکى هم در هنگام تشریف آوردن امام، یعنى هنگام ورود امام، بعد از ورود امام در مدرسه رفاه دادیم که آن را من یکى دو شماره‌اش را دارم، یک وقتى توى کاغذهایم دیدم که از این دومى یکى دو شماره هست که نشان‌دهنده سبک روحیات و افکار و آن هیجانات و احساسها و دیدهاى خیلى ابتدایى نسبت به حوادث بى‌سابقه و سریع آن روز ماست که آدم حالا نگاه مى‌کند مى‌بیند که با مسائل چگونه برخورد مى‌کرده. به‌هرحال مسأله‌ى تحصن هم به این شکل آغاز شد. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مصاحبه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363 صفحه هشتم 🔹خبرنگار: روز ۲۲ بهمن شما کجا تشریف داشتید؟ 🔸روز ۲۲ بهمن یک سابقه‌اى دارد. روزهایى که امام تشریف آورده بودند مى‌دانید دیگر، مقر کارها در مدرسه رفاه بود، امام محل‌شان در دبستان علوى شماره ۲ بود؛ که باید خیابان ایران را یعنى کوچه مستجاب را باید طى مى‌کردیم و از خیابان ایران هم مقدارى مى‌گذشتیم مى‌رفتیم مى‌رسیدیم آن‌جا و تمام این مسیر هم مى‌دانید دیگر پر بود از جمعیت تمام ساعات روز، یعنى گروه‌هایى که ... فشرده، که نمى‌شد آن‌جا بمانند، بله. ساعت‌هاى متمادى مردم در تمام سطح خیابان و کوچه‌هاى اطراف همین‌طور ایستاده بودند منتظر، که گروه گروه، دسته دسته بروند امام را تا حیاط پر مى‌شد امام را زیارت مى‌کردند یک دستى تکان مى‌دادند و مردم امام را مى‌دیدند و به هیجان مى‌آمدند و عده‌اى غش مى‌کردند و آن‌ها مى‌رفتند از منزل بیرون، عده دوم مى‌آمدند و تمام ساعات روز تقریباً پیش از ظهر مردها بودند، بعدازظهر زن‌ها، به نظرم این جورى بود، پر بود. 🔹 ما یک ستاد جدید هم تشکیل دادیم در دبیرستان علوى اسلامى براى کارهاى تبلیغات و مسائل همین اعزام افرادى به کارخانه‌ها براى این‌که کارگرها را توجیه بکنند و از نفوذ بعضى از عناصر در کارخانه‌ها که داشت انجام مى‌گرفت جلوگیرى کنند و کارهاى تبلیغاتى گوناگون دیگر، که آن مادر دفتر تبلیغات امام هست که سازمان تبلیغات اسلامى و و همه از همان تشکیلات کوچولوى آن روز سرچشمه گرفت و منشعب شد. 🔸یک روز من داشتم بین این دو سه تا مقر را براى یک کارى با سرعت با عجله مى‌رفتم یکى از دوستان من را نگه داشت گفت شماها این‌جا مشغول کارهاى خودتان هستید توى این کارخانه‌ها عوامل کمونیست رفتند دارند کارگرها را تحریک مى‌کنند، دارند تخریب مى‌کنند، دارند کارهاى بد انجام مى‌دهند، من خیلى به نظرم جدى نیامد، اصلاً حساس نشدم نسبت به این مسأله از بس کار زیاد بود. 🔹مى‌دانید آن روزها لحظات آن قدر پر حادثه بود که قدرت ذهنى و حتى چشم انسان قادر نبود که همه این حوادث را ببیند، تمام مشکلات و فتوحات و حوادث و تازه‌هاى کشور در این محدوده مکانى کوچک و در آن چند روز داشت خودش را نشان مى‌داد و بر یک عده معدودى تحمیل مى‌شد که این‌ها باید این‌ها را حل و فصل مى‌کردند، لااقل مى‌دیدند و واقعاً چنین قدرتى وجود نداشت براى هیچ‌کس، خیلى مشکل بود، خیلى روزهاى دشوار و پر حادثه‌اى بود. 🔸من خیلى برایم این مطلب حساس نیامد، رفتم در آن محلى که داشتیم توى همان دبیرستان علوى، یک نفر دیگر یا همان برادر آمد یک گزارش مفصل‌ترى داد من احساس کردم که یک حادثه‌اى است و بروم ببینم، پرسیدیم کجا بیش‌تر حساس است، یک کارخانه‌اى را اسم آوردند گفتند توى این کارخانه عده‌اى هستند و این‌ها، من گفتم من خودم بروم ببینم که چه خبر است. رفتم توى کارخانه دیدم بله کارگران این کارخانه ۸۰۰ نفر بودند، ۵۰۰ دختر و پسر کمونیست بر این‌ها اضافه شده بودند و مى‌دانید خانواده‌اى تشکیل مى‌شود در منطقه کارگرى یک بخشى از منطقه کارگرى تهران، یعنى کارخانه‌هاى زیادى نزدیک هم‌اند که هر حادثه‌اى در یکى از این کارخانه‌ها مى‌توانست که با سرعت سرایت کند به جاهاى دیگر و معلوم شد که یک پایگاه این‌ها مى‌خواستند درست کنند و همین جا را پایگاه قرار دادند با یک حرکات تند و سختى، تهدید به قتل، مثلاً مدیر یا مدیر فنى یا مثلاً مدیرعامل یا این طور چیزها که حالا نسبت به مدیرعامل و این‌ها که ما فرارى هم بودند، مدیرعامل و اینهایش ظاهراً نبودند هم خیال مى‌کنم آن‌جا، لکن نسبت به همه‌ى کسانى که توى آن‌جا یک مسؤولیت‌هایى داشتند که به یک نحوى به مدیرعامل ارتباط پیدا مى‌کرد یک نوع شدت عمل به‌وجود بیاید که کارگرها احساس پیروزى بکنند و با یک نقطه‌نظر خاص و با یک جهت‌گیرى خاصى چیز بکنند. من رفتم آن‌جا دیدم وضع این جورى است و مشغول حل و فصل قضایا شدم روز من آن‌جا گذشت، این روز مثلاً ۲۱ بهمن بود. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مصاحبه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363 صفحه نهم 🔹روز ۲۲ بهمن من در این کارخانه بودم یعنى توى این کارخانه بودم که خبر پیروزى بر آن گروهى که رفته بودند نیروى هوایى را چیز بکنند را شنیدم که از لشکر گارد حمله کرده بودند به نیروى هوایى و شکست خوردند به وسیله مردم و به وسیله نیرو تار و مار شدند آن را شنیدم و در راه بازگشت از آن کارخانه بود که دیدم که رادیو گفتش که صداى انقلاب اسلامى ایران، ماشین را نگه داشتم از ماشین آمدم پایین روى زمین خیابان افتادم زمین و سجده کردم، یعنى به قدرى براى من عجیب بود این حادثه اگر چه بعد از آمدن امام خب معلوم بود که حادثه اتفاق افتاده، اما این‌که از صداى ایران، از فرستنده رسمى کشور این صدا به گوش من برسد این براى من یک چیز اصلاً باورنکردنى بود و این حرف خنده‌آور را هم به شما بگویم که من تا مدت‌ها شاید تا چند هفته دائماً این فکر و این شک براى من پیش مى‌آمد که من نکند خواب باشم و کارى مى‌کردم که اگر خوابم از خواب بیدار بشوم، دیدم نخیر از خواب بیدار نمى‌شوم و معلوم شد که نخیر بیدارى است و واضح‌ترین و جدى‌ترین و اصیل‌ترین حوادث بیدارى دوران عمر ما هم هست و در این راه بودم من. 🔸خبرنگار: در طول انقلاب شما با شخصیت‌هاى زیادى که الان میان ما نیستند و به ملأ اعلى پیوستند بودید، خوب است که الان یک یادى هم از آن‌ها بشود اگر خاطره خاصى از این شهدا در ارتباط با آن روزها دارید این را بفرمایید. 🔹این از آن سؤال قبلى هم سخت‌تر است، خب من با خیلى از این شهداى نامدار و معروف معاشرت داشتم، مأنوس بودم، روزها و شب‌هاى زیادى را با این‌ها گذراندیم، با هم بودیم و در همین ایام هم ما تقریباً دائماً با هم بودیم، کم‌تر ساعاتى بود که ما چند نفر از هم جدا بشویم. چند چیز ما را به هم متصل مى‌کرد یکى شوراى انقلاب بود که تمام کارها و بارها آن روز بر دوش شوراى انقلاب بود حتى بعد از تشکیل دولت موقت هم باید در حقیقت همین عده بودند که کارها را روبراه مى‌کردند. رادیو را باید مواظب مى‌بودیم، پادگان‌ها را باید مواظب مى‌بودیم، مردم همین کسانى شاید عده‌اى به تحریک گروهک‌ها، اسلحه‌خانه‌ها را غارت مى‌کردند باید مواظب بودیم، از جاهاى مختلف مراجعه مى‌کردند مشکلات فراوانى وجود داشت باید مراقبت مى‌کردیم، تمام مسائل به این جمع مربوط مى‌شد لذا بود که ما دائماً با هم بودیم و با همه این‌ها من خاطره دارم و واقعاً عاجزم از این‌که بتوانم یکى از این خاطرات را جدا کنم. البته آن شب ۲۲ بهمن یا شب ۲۱ بهمن یادم نیست حالا یکى از این شب‌ها بود، این شب‌ها این شب‌هاى از هفده هیجدهم بهمن تا آن طرف و به خصوص از ۱۹ بهمن که نیروى هوایى آن رژه را در حضور امام راه انداختند که خب خیلى مسأله جدى‌تر شد احتمال کودتا و این چیزها بود دیگر، خب مى‌دانید دیگر گمان کودتا... بله کاملاً گمان کودتا مى‌رفت و بعدها هم در خلال این نوشتجاتى که بعضى از این فراری‌ها نوشتند و البته راست و دروغ سر هم کردند چیزهایى را نوشتند، از لابه لاى حرف‌هاى آن‌ها آدم با این‌که انکار مى‌کنند مى‌شود فهمید که واقعاً این‌ها قصد داشتند که یک حرکتى اگر بتوانند انجام بدهند اگر چه نمى‌توانستند، یعنى چنین امکانى نداشت، کودتا به معناى سرکوب میلیون‌ها آدم بود خب ... بله یعنى مثلاً مى‌توانستند بیایند چند تا تانک دیگر توى خیابان‌ها بیاورند، بود تانک‌ها، یا یک چند تا مثلاً گلوله بیش‌تر به مردم بزنند، چند جا را بمباران کنند، چیزى که حاجت آن‌ها را برآورده کند اصلاً برایشان ممکن نبود چون همه مردم را بایستى از بین مى‌بردند لکن نسبت به مقر حضرت امام و همچنین مدرسه رفاه که محل اجتماع ما بود و هم که روز ۱۵ بهمن تشکیل شده بود ۱۴ یا ۱۵ بهمن تشکیل شد در همان مدرسه رفاه کارهاى خودش را شروع کرده بود، نسبت به این دو جا احتمال حملات بیشترى وجود داشت ممکن بود مثلاً مى‌گفتند ممکن است بیایند بمباران کنند یا چتربازهایى را پیاده کنند آن‌جا یک کارهایى را انجام بدهند به خصوص بعد از آنى که [نقص] مثلاً فرض کنید که خمپاره بود، شاید بعضى از چیزهاى خطرناک بود، ممکن بود با یک آتش‌سوزى ناگهان یک انفجار بزرگ بوجود بیاید یک چنین چیزهایى احتمالش بود یعنى یک خطرهاى اینجورى به‌هرحال جدى بود. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مصاحبه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی-سال1363 صفحه دهم 🔹شب‌ها که مى‌شد مصراً از ما مى‌خواستند که ما برویم و در جاهاى مختلفى قرار بگیریم، در یک جا نباشیم براى این‌که اگر چنانچه یک حادثه‌اى پیشامد کرد همه با هم از بین نروند و چند نفرى بمانند. ما البته خودمان ترجیح مى‌دادیم برویم مدرسه علوى و در همان‌جایى که امام اقامت دارند ما هم همان جاها باشیم، دوست مى‌داشتیم، شنیدیم، خبر آوردند براى ما که امام گفتند نه، این‌جا جمع نشوند همه و متفرق بشوند. دو تا از آن شب‌هاى جدا جدا در منازل گوناگون خوابیدن را من با مرحوم و بودم یعنى دو شب را با هم بودیم...ما منزل حاجى لبانى بودیم، حاج ، من و مرحوم شهید بهشتى و شهید باهنر دو شب را در منزل ایشان که همان نزدیک بود چون خانه‌هایى را انتخاب مى‌کردیم که نزدیک به آن‌جا باشد و هر جمعى توى یک خانه‌اى زندگى مى‌کردند. آن شب‌ها را من فراموش نمى‌کنم که ما فکر مى‌کردیم، مطالعه مى‌کردیم، با هم بحث مى‌کردیم که فردا را چگونه برنامه‌ریزى کنیم و چه بکنیم و دائماً صداى انفجار و گلوله و حتى گلوله‌هاى منورى که به طرف، تصور ما این بود که به طرف بیت امام پرتاب مى‌شود آن‌ها را دائماً مشاهده مى‌کردیم، خیلى شبهاى هیجان‌انگیز و بى‌نظیرى بود واقعاً... 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
اعلامیه تحصن روحانیت انقلابی در دانشگاه تهران 8بهمن1357 بسمه تعالی 🔹ملت مسلمان ایران، حکومت غیرقانونی و غاصب در بی‌شرمی و اهانت به حیثیت ملت ایران روی پیشینیان نوکرصفت خود را سفید کرد. در روز جمعه 6بهمن در و و و و و و بعضی از شهرستان‌های دیگر دست به کشتارهای فجیع وحشیانه زد و با بستن فرودگاه‌های کشور بر روی رهبر محبوب ملت آیت‌الله العظمی دام ظله احساسات پاک مردم شرافتمند ایران را که با قلبی لبریز از عشق و دیدگان پراشک و شوق در انتظار مقدم فرخنده‌ی رهبر عظیم‌الشأن خود بود، سخت جریحه‌دار ساخت و خشم سهمگین ملت ایران را که ریشه او و اربابانش را خواهد سوخت بیش از پیش برانگیخت. 🔸اینجانبان به‌عنوان اعتراض به اعمال ضدانسانی دولت غیرقانونی بختیار از ساعت 9صبح روز یکشنبه 8بهمن ماه جاری تا بازگشت حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی به آغوش پر از مهر ملت در تحصن اختیار می‌کنیم و از این محل مقدس در کنار برادران دانشجوی خود ندای حق‌طلبانه خود را به‌گوش جهانیان خواهیم رساند. برقرار باد جمهوری اسلامی به‌رهبری امام خمینی روحانیون متحصن دانشگاه تهران 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
ابتکار جوان سبزواری در انتقال سخنرانی امام خمینی به شهر خود 🖊یادداشت روزانه مورخ خبیر انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ١٣۵٧.١١.١٣ 🔹امام حدود ساعت ۱۲ نیمه شب وارد مدرسه رفاه شد و مورد استقبال جمعی از علما، مردم و کمیته استقبال که ساعت‌ها بود از امام بی‌خبر و نگران بود قرار گرفت. امام در لحظه ورود به اتاق استراحت خود، روی پله ایستاد و خطاب به حاضران سخنانی ایراد کرد و این نکته را يادآور شد که آنچه تحقق يافت از توان بشر خارج بود. عنایت خداوند شامل حال این ملت شد و این دودمان شر و فساد را از میان برد و ملت را از شرشان آسوده ساخت، بنابراين، همه ما باید شکرگزار او باشیم و قدر این نعمت را که او به ما ارزانی داشته است، بدانیم. 🔸امام در ملاقات با جمعی از نیروی هوایی به بختیار هشدار داد که اگر یک نفر از این همافران دستگیر شده به دست جلادان از بین بروند همه آنان را به کیفر اعمال‌شان می‌رسانم. 🔹اهالی سبزوار زودتر از دیگر هموطنان ما توانستند سخنرانی امام در بهشت زهرا(س) را بگیرند و به آن گوش فرادهند. یک سخنرانی امام را در بهشت زهر الأس) ضبط کرد و تلفنی به سبزوار فرستاد. از ساعت ۴ تا ٨ بعد از ظهر سخنرانی امام در سبزوار چندین‌بار به وسیله فرستنده محی که پنجاه کیلومتر برد داشت پخش شد. این فرستنده به ابتکار یک جوان سبزواری ساخته شد که پیام‌های انقلابی را در شهر پخش می‌کرد. به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
رژه نظامی ارتشی‌ها در مقابل امام 🖊یادداشت روزانه مورخ خبیر انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی 1357.11.14 🔹امام پس از ورود به ایران نخستین مصاحبه مطبوعاتی خود را برگزار کرد. امام در این مصاحبه هشدار داد که دولت غیرقانونی بختیار اگر بخواهد با کمک آمریکا و انگلیس در برابر ملت بایستد ممکن است حکم جهاد بدهد. 🔸امام در ملاقات با جمعی از پرسنل ارتش، دیدم که به سلام نظامی ایستادند. این برنامه به‌مدت ده دقیقه که پرسنل ارتش از برابر امام عبور کرد ادامه داشت. 🔹برنامه ملاقات امام با مردم این‌گونه است که طرف‌های صبح آقایان به ملاقات امام می‌آیند و بعد از ظهرها خانم‌ها با امام دیدار دارند. 🔸شنیدم که امام اعضای شورای انقلاب اسلامی را برای تعیین دولت موقت به نشست فراخوانده است و در این نشست اکثریت اعضای شورا، آقای مهندس مهدی بازرگان را برای انتصاب به‌سمت دولت موقت به امام پیشنهاد کرده‌اند.(فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش ۶، صص 300-299) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
نامه تاریخی شهید صدر به امام خمینی 🖊یادداشت روزانه مورخ خبیر انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی 1357.11.15 🔹این روزها در هر کوی و برزن سرود «بختیار، بختیار، سنگر تو منقل و وافوره» به‌گوش می‌رسد. او در یک سخنرانی رجزخوانی کرده است که من در سنگر خود ایستاده‌ام، من مرغ توفانم و از موج نمی‌ترسم و... مردم در پاسخ او سروده‌اند: نه مرغ توفانی، نه مرد میدانی، اسیر وافوری و... 🔸امام طی حکمی مهندس بازرگان را به‌عنوان رئیس دولت موقت تعیین و مأمور تشکیل کابینه کرد و از عموم ملت ایران خواست طی تظاهرات و راهپیمایی‌ها نظرشان را درباره دولت مهندس بازرگان اعلام کنند. 🔹شهردار تهران از سمت خود استعفا داد و به‌صف مردم پیوست. استعفای او شاهپور بختیار را تا آن حد خشمگین و ناراحت کرد که اعلام داشت او را دستگیر و مجازات خواهد کرد! 🔸آیت‌الله حاج سیدمحمدباقر صدر طی نامه‌ای به امام نوشته است: «بسمه‌تعالی 🔹این نامه را به حضرتعالی در یکی از حساس‌ترین لحظات تاریخ اسلام می‌نویسم تا بدین وسیله اعتماد و اعتزاز بی‌نهایت خود را نسبت به پیروزی‌های غرورآفرین ملت مسلمان ایران اظهار کنم. 🔸 پیروزی‌های پی در پی و چشم‌گیری که با رهبری خردمندانه آن حضرت صورت گرفت و برنامه نجات‌بخش اسلامی را به‌جای دو تمدن و ایدئولوژی متقابل شرق و غرب به بشریت عرضه داشت. پیروزی شکوهمندی که با همت عظیم ملت مسلمان ایران به رهبری حکیمانه آن حضرت تحقق پیدا کرد و این سرزمین اسلامی را از لوث شبح طاغوت پاک کرد و رأفت و کرامت ملت مسلمان ایران را که جریحه‌دار شده بود از نو احیا و زنده کرد. پیروزی تاریخی بزرگی که با سعی و مجاهدت روحانیت بیدار و آزاد اسلامی به رهبری آن حضرت صورت گرفت و با همبستگی و هم‌فکری تمام نیروهای فکری و علمی جامعه روحانیت به‌ثمر رسید که در باب خود در تاریخ مجاهدات جامعه روحانیت شیعه کم‌نظیر است و همین وحدت و یکپارچگی و هم‌بستگی بود که این پیروزی بزرگ اسلامی را برای جامعه مسلمان ایران تضمین نمود. 🔹در این هنگام که ما با امید و دعای فراوان از درگاه الهی چشم به راه مراحل بعدی پیروزی این نهضت عظیم اسلامی هستیم، همه وجود و امکانات خود را در خدمت آن وجود بزرگ و نهضت مقدس اسلامی می‌گذاریم و از خداوند متعال خواستاریم که بر عمر و عزت آن حضرت بیفزاید و آرزوی دیرینه و بزرگ ما را در سایه مرجعیت و رهبری آن حضرت محقق فرماید. ان شاء الله 6ربیع‌الاول1399» 🔸اهالی قائم‌شهر طی اجتماع باشکوهی نام شهرشان را که شاهی بود، به قائم‌شهر تغییر دادند. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
پیشنهاد منتظری برای قطع ملاقات بانوان با امام و واکنش قاطع امام خمینی 🖊یادداشت روزانه مورخ خبیر انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی 1357.11.16 🔹 وزیر خارجه پیشین آمریکا از سرایت انقلاب اسلامی به دیگر کشورهای خاورمیانه هشدار داد و گفت از هم‌اکنون باید به فکر پیشگیری باشد. 🔸رهبر مسلمانان در ملاقات با امام پشتیبانی خود و دیگر برادران اهل تسنن از امام و انقلاب اسلامی ایران اعلام کرد. 🔹یکی از روحانیان* در ملاقات با امام در حضور جمعی از روحانیان و دوستان به امام پیشنهاد داد که ملاقات با خانم‌ها را تعطیل کنید. این‌ها در این‌جا جمع می‌شوند و بر اثر شدت جمعیت و ازدحام فوق‌العاده برخی از آنان از خود بی‌خود می‌شوند و از حال می‌روند، چادر از سرشان می‌افتد، سر و گردن‌شان پیدا می‌شود که صورت خوشی ندارد. امام نگاه تندی به او کرد و اظهار داشت:«آیا فکر می‌کنی اعلامیه من و شما شاه را از ایران بیرون کرد؟ همین‌ها بودند که شاه را بیرون کردند.» 🔸* این پیشنهاد از جانب آقای شیخ مطرح شد. پاسخی که امام به او داد شاید به نظر برسد که با پیشنهاد چندان هم‌خوانی ندارد، لیکن نکته‌ای در آن نهفته است امام با ژرف‌نگری خود دریافت که مسئله از خود بی‌خود شدن خانم‌ها در میان اجتماع زنان و این‌که سر و گردن‌شان پیدا می‌شود بهانه است، انگیزه اصلی این است که قدم قدم برای بیرون راندن زنان از صحنه در همان روزهای نخست ورود امام به ایران که هنوز انقلاب به درستی به پیروزی نرسیده بود، آغاز شده بود، از این رو امام با آن برخورد کرد. منبع: فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره6، صص302-301 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚نگاهی گذرا به سرفصل‌های کتاب «انقلاب اسلامی؛ پرسش‌ها و پاسخ‌ها» معرفی آثار بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی به‌مناسبت ایام‌الله دهه فجر فصل اول: جریان‌ها و حرکت‌های روحانیون شیعه قبل از انقلاب اسلامی فصل دوم: شبهاتی در ماهیت انقلاب اسلامی فصل سوم: وارونه‌نمایی انقلاب اسلامی با خاطره‌گویی و تاریخ‌سازی فصل چهارم: سؤالاتی پیرامون منابع تاریخ انقلاب اسلامی فصل پنجم: پایداری، مقاومت و فلسطین فصل ششم: جریانات سیاسی و احزاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی؛ پرسش‌ها و پاسخ‌ها-حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی به‌کوشش: سهراب مقدمی شهیدانی 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاهی گذرا به سرفصل‌های کتاب «انقلاب‌نامه» چهارده مقاله در تحلیل زمینه‌ها، رخدادها و پیامدهای انقلاب اسلامی به‌کوشش: سهراب مقدمی شهیدانی معرفی آثار بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی به‌مناسبت ایام‌الله دهه فجر فصل اول: تجارب تشکیلاتی روحانیت شیعه در دوران معاصر فصل دوم: مناسبات مردم و علمای شیعه؛ عرصه‌ها و ابعاد فصل سوم: نهضت نواندیشی دینی؛ از تجددخواهی تا تجدیدنظرطلبی دینی فصل چهارم: قیام 15خرداد؛ تبلور اجتماعی ظرفیت‌های مردمی روحانیت و افول تحلیل‌های حزبی فصل پنجم: تحلیلی بر سیره امام خمینی در مراعات اصل صداقت سیاسی فصل ششم: انقلاب واژگان؛ مروری بر پیشینه تاریخی شعر انقلاب اسلامی فصل هفتم: صاعقه سخنوری در غروبی سپیده‌گشا؛ بازخوانی متن کامل، زمینه‌ها و پیامدهای سخنرانی آقایان خزعلی، خلخالی و ربانی املشی در مراسم بزرگداشت ارتحال آیت‌الله سیدمصطفی خمینی در 6آبان1356-قم فصل هشتم: تحلیل و بررسی ادله غیرلفظی ضرورت تشکیل حکومت دینی فصل نهم: پیشینه‌شناسی مفهومی جمهوری اسلامی فصل دهم: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ پیشینه و سیر تدوین فصل یازدهم: بازکاوی پروژه تطهیر پهلوی در منابع تاریخی منتشر شده در جمهوری اسلامی فصل دوازدهم: خوانش انتقادی داستان نتایج انقلاب ایران به روایت نیکی کدی فصل سیزدهم: بازکاوی نقش آمریکا در ایجاد آشوب‌های کور دی ماه 96 بر اساس اطلاعات آشکار فصل چهاردهم: نگاهی کلان‌نگر به دستاوردهای راهبردی انقلاب اسلامی در گام نخست خرید اینترنتی از غرفه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاهی گذرا به سرفصل‌های کتاب «قیام پانزده خرداد طلیعه نهضت امام خمینی» معرفی آثار بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی به‌مناسبت ایام‌الله دهه فجر فصل اول: گوشدگی تاریخ جدید در چشم‌انداز قیام 15 خرداد فصل دوم: نهضت 15خرداد فریادی در مرگ‌آباد تجدد و تحجر فصل سوم: 15خرداد؛ پایه‌های استوار انقلاب اسلامی و نقطه عطف زوال سلطانیسم و سکولاریسم در ایران فصل چهارم: 15خرداد؛ نقطه عطف بیداری اسلامی و گذار از جنبش‌های غربی به جنبش‌های اسلامی فصل پنجم:15خرداد زمینه‌های تبلور یک آرمان تاریخی و گوشدگی زبان دین در حوزه سیاست فصل ششم: 15خرداد و مقابله با سیاه‌نمایی‌های غرب علیه فرهنگ ایرانی-اسلامی فصل هفتم: 15خرداد، رخدادی که تبدیل به تاریخ شد «قیام پانزده خرداد طلیعه نهضت امام خمینی» دکتر مظفر نامدار به‌کوشش: سهراب مقدمی شهیدانی خرید اینترنتی از غرفه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
نامه به مسئولین نظام در مورد تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام‌/1 🔻 | 17بهمن بسمه تعالی‌ 🔹محضر مقدس رهبر عظیم الشان، حضرت آیت الله العظمی امام خمینی- دامت برکات وجوده الشریف‌ 🔸در سایه اظهارات اخیر آن وجود مبارک، از لحاظ نظری مشکلاتی که در راه قانونگذاری و اداره جامعه اسلامی به چشم می‌خورْد برطرف شده؛ و همان‌گونه که انتظار می‌رفت این راهنمایی‌ها مورد اتفاق نظر صاحب‌نظران قرار گرفت. 🔹مسئله‌ای که باقی مانده شیوه اجرایی اعمال حق حاکم اسلامی در موارد احکام حکومتی است. در حال حاضر لوایح قانونی ابتدا در وزارتخانه‌های مربوط، و سپس در کمیسیون مربوط در دولت، و سپس در جلسه هیات دولت مورد شور قرار می‌گیرد. و پس از تصویب در مجلس، معمولًا دو شور در کمیسیون‌های تخصصی دارد، که با حضور کارشناسان دولت و بررسی نظرات متخصصان، که معمولًا پس از اعلام و انتشار به کمیسیون‌ها می‌رسد، انجام می‌شود. و معمولًا یک لایحه در چند کمیسیون، به تناسب مطالب، مورد بررسی قرار می‌گیرد. و دو شور هم در جلسه علنی دارد، که همه نمایندگان و وزرا یا معاونان وزارتخانه‌های مربوط در آن شرکت می‌کنند، و به تناسب تخصص‌ها اظهار نظر می‌کنند و پیشنهاد اصلاحی می‌دهند. و اگر کار به صورت طرح شروع شود، گرچه ابتدا کارشناسی دولت را همراه ندارد، ولی در کمیسیون‌ها و جلسه عمومی، همانند لوایح، کارشناسان مربوط نظرات خود را مطرح می‌کنند. 🔸پس از تصویب نهایی، شورای نگهبان هم نظرات خود را در قالب احکام شرعی یا قانون اساسی اعلام می‌دارد که در مواردی مجلس نظر آن‌ها را تامین می‌نماید. و در مواردی از نظر مجلس قابل تامین نیست، که در این صورت مجلس و شورای نگهبان نمی‌توانند توافق کنند. و همین جاست که نیاز به دخالت و تشخیص موضوع حکم حکومتی پیش می‌آید. گرچه موارد فراوانی از این نمونه‌ها در حقیقت اختلاف ناشی از نظرات کارشناسان است که موضوع احکام اسلام یا کلیات قوانین اساسی را خلق می‌کند. 🔹اطلاع یافته‌ایم که جنابعالی در صدد تعیین مرجعی هستید که در صورت حل نشدن اختلاف مجلس و شورای نگهبان، از نظر شرع مقدس یا قانون اساسی یا تشخیص مصلحت نظام و جامعه حکم حکومتی را بیان نماید. در صورتی که در این خصوص به تصمیم رسیده باشید، با توجه به اینکه هم اکنون موارد متعددی از مسائل مهم جامعه بلاتکلیف مانده، سرعت عمل مطلوب است. عبد الکریم موسوی- سید علی خامنه‌ای- احمد خمینی- میر حسین موسوی- اکبر هاشمی رفسنجانی‌ (صحیفه امام، ج20 صص464-463) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
نامه به مسئولین نظام در مورد تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام‌/2 بسم الله الرحمن الرحیم‏ ‏‏ 🔹گرچه به نظر اینجانب پس از طی این مراحل زیر نظر کارشناسان، که در تشخیص این‏‎ ‎‏امور مرجع هستند، احتیاج به این مرحله نیست، لکن برای غایت احتیاط، در صورتی که‏‎ ‎‏بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان شرعاً و قانوناً توافق حاصل نشد، مجمعی‏‎ ‎‏مرکب از فقهای محترم شورای نگهبان و حضرات حجج اسلام: خامنه‌ای، هاشمی،‏‎ ‎‏اردبیلی، توسلی،‏‎‏ موسوی خوئینی‌ها، و جناب آقای میرحسین موسوی، و وزیر‏‎ ‎‏مربوط، برای تشخیص مصلحت نظام اسلامی تشکیل گردد؛ و در صورت لزوم از‏‎ ‎‏کارشناسان دیگری هم دعوت به عمل آید و پس از مشورت‌های لازم، رأی اکثریتِ‏‎ ‎‏اعضای حاضرِ این مجمع مورد عمل قرار گیرد. احمد‏‎‏ در این مجمع شرکت می‌نماید تا‏‎ ‎‏گزارش جلسات به اینجانب سریع‌تر برسد.‏ 🔸حضرات آقایان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمه‌ای است که گاهی‏‎ ‎‏غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز می‌گردد. امروز جهان اسلام نظام جمهوری‏ ‎‏اسلامی ایران را تابلوی تمام‌نمای حل معضلات خویش می‌دانند. مصلحت نظام و مردم از امور مهمه‌ای است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در زمان‌های دور و نزدیک زیر سؤال برد، و اسلام امریکایی مستکبرین و متکبرین را با پشتوانه میلیاردها دلار توسط ایادی داخل و خارج آنان پیروز گرداند. از خدای متعال می‌خواهم تا در این مرحله حساس آقایان را کمک فرماید.‏ ‏‏به تاریخ 17 بهمن ماه 1366‏ ‏‏روح الله الموسوی الخمینی‏ (صحیفه امام، ج20، صص465-464) ‏🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db‎‎
سیره انقلابی حضرت امام کاظم علیه‌السلام امام خمینی قدس سره الشریف: «حكام جائر مى‌ديدند كه اگر امام (ع) آزاد باشد زندگى را بر آن‌ها حرام خواهد كرد و ممكن است زمينه‌اى فراهم شود كه حضرت قيام كند و سلطنت را براندازد از اين جهت مهلت ندادند. اگر مهلت داده بودند بدون ترديد حضرت قيام مى‌كرد. شما در اين شک نداشته باشيد كه اگر فرصتى براى موسى بن جعفر (ع) پيش مى‌آمد قيام مى‌كرد و اساس دستگاه سلاطين غاصب را واژگون مى‌ساخت.»(ولایت‌فقیه امام خمینی، ص149) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
سخنرانی مرحوم فلسفی پس از هفت سال ممنوعیت منبر 🖊یادداشت روزانه مورخ خبیر انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ١٣۵٧.١١.١٧ 🔹امام در جمع علما و روحانیان تهران و دیگر شهرستان ها، آقای فلسفی واعظ را به حضور فراخواند و از او خواست در آن جمع سخنرانی کند. آقای فلسفی پس از هفت سال ممنوع المنبر بودن امروز برای نخستین بار در حضور امام به سخنرانی پرداخت. 🔸در این سخنرانی از خفقان دوران رضاخان و محمدرضا سخن گفت و این خاطره شیرین را بیان کرد: «در دوران رضاخان خفقان به حدی شدید بود که حتی برای تجدید چاپ کتاب حافظ هم باید از دستگاه سانسور رضاخانی اجازه می گرفتند و سانسورچی ها هم تا آن حد وحشت داشتند که هرجا در کتاب نام یا عنوان «رضا» را می دیدند برای اینکه بعدا دچار دردسر نشوند آن را اساسا حذف می کردند. 🔹ناشری کتاب حافظ را به اداره سانسور مطبوعات و انتشارات برد و اجازه تجدید چاپ آن را تقاضا کرد و به او گفتند برو هفته دیگر بیا. هفته بعد وقتی مراجعه کرد دید به همه صفحه های کتاب حافظ مهر مجاز است خورده است، جز یک صفحه که به او گفتند در این صفحه آمده است: «رضا به داده بده وزجبین گره بگشا». گفتند این اسم «رضا» را باید حذف کنی. 🔸ناشر گفت این یک مصرع از شعر حافظ است چگونه آن را بردارم و ثانیا اگر کلمه «رضا» را بردارم چه چیز جای آن بگذارم. سانسورچی بی سواد دوران رضاخانی پاسخ داد من چی می دانم! بنویس تقی به داده بده، نقی به داده بده، علی به داده بده!! از نقل این داستان توسط آقای فلسفی حضار به شدت خندیدند». 🔹شنیدم اهالی کردستان طی راهپیمایی باشکوهی از امام و دولت مهندس بازرگان پشتیبانی کردند و این شعار را می دادند: سنی و شیعه فرقی نیه رهبر ما خمینیه 🔸در تهران نیز صدها هزار نفر به خیابان ها ریختند و پشتیبانی خود را از دولت موقت مهندس بازرگان اعلام کردند. 🔹در زاهدان چماق به دستان با اتومبیل وارد صف تظاهر کنندگان شدند و چند تن را شهید و بیش از ۶٠ تن را مجروح کردند و بیش از یکصد دستگاه وسیله نقلیه مردم را منهدم کردند. (فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش ۶، صص ٣٠۴ - ٣٠٢) به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db