eitaa logo
شــهرِکـتـʙᴏᴏᴋ ᴄɪᴛʏــاب
3.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
334 ویدیو
510 فایل
┄┅✧﷽✧┅┄ °تو بگو من گوش میدم(: @Nashenas_ketab_baz °اینجا را بِکاوید✆: @tablighatbookcity 4k••🚎•••3k °مطآلب کانآل‌را کپی‌نکنید✐خدآونـد فـوروآرد را آفرید
مشاهده در ایتا
دانلود
کتـٰابهامون #لحظه_های_واقعی #یک_روز_قشنگ_بارانی #در_خیابانی_که_تو_زندگی_میکنی #خاطرات_حاج_سیاح #تسخیر_شدگان #نامه_به_فلیسه #سفر_به_انتهای_شب #پشت_درهای_بسته #بازی_های_میراث #بانوی_میزبان #جای_خالی_سلوچ #قمار_عاشقانه #آنجا_که_جنگل_و_ستاره‌ها_به_هم_میرسند #نوری_میان_اقیانوسها #کنت_مونت_کریستو #سیصد_و_شصت_و_پنج_روز_بدون_تو #هزار_خورشید_تابان #در_باب_قدرت
ژانر: رده سنی: این رمانْ داستان زن‌ و شوهری به نام پاتریشیا و ایتن را به تصویر می‌کشد که در ششمین ماه ازدواج خود هستند که به‌دنبال خانه‌ی رؤیاهای خود و به پیشنهاد مشاور املاکشان، راهی جاده شده‌اند. در جاده برف سنگنی می‌بارد و سیگنال مکان‌یاب آن‌ها از کار افتاده است. تریشیا اصرار دارد برگردند و قید بازدید از خانه را بزنند، اما ایتن تا کارش را به انجام نرساند، دست‌بردار نیست. بالاخره خانه را پیدا می‌کنند، یکی از چراغ‌های آن به‌طرز مشکوکی روشن است، اما کسی در خانه نیست و هیچ ماشینی در اطراف خانه دیده نمی‌شود. تریشیا با دیدن خانه حس بدی پیدا می‌کند. او احساس می‌کند که اتفاق وحشتناکی در این خانه رخ داده است پاتریشیا و ایتن به خانه وارد می‌شوند. در کمال تعجب، اسباب و اثاثیه‌ی خانه کامل است، اما مشخص است مدت زمان‌ زیادی هیچ‌کس در خانه زندگی نکرده. کتابخانه‌ی بزرگی توجه تریشیا را جلب می‌کند. تا زمانی که کولاک متوقف شود و مشاور املاک سربرسد، تریشیا ترجیح می‌دهد با کتابی خودش را سرگرم کند. پرتره‌ی آویخته‌شده به دیوار و چند کتاب روان‌شناسی در قفسه‌ی کتاب‌خانه از روان‌شناسی به نام دکتر ادرین هیل، تریشیا و ایتن را به این فکر فرو می‌برد که این خانه متعلق به دکتر هیل بوده است؛ روان‌شناسی که مدتی پیش خبر ناپدید شدن و قتل او در صدر اخبار قرار گرفته بود و در نهایت نیز نتوانسته بودند قاتل او و جنازه‌اش را پیدا کنند. 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ