eitaa logo
شــهرِکـتـʙᴏᴏᴋ ᴄɪᴛʏــاب
3.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
334 ویدیو
510 فایل
┄┅✧﷽✧┅┄ °تو بگو من گوش میدم(: @Nashenas_ketab_baz °اینجا را بِکاوید✆: @tablighatbookcity 4k••••🚎•3k °مطآلب کانآل‌را کپی‌نکنید✐خدآونـد فـوروآرد را آفرید
مشاهده در ایتا
دانلود
ژانر: رده سنی: علیرغم تلاش‌ بسیاری از روانشناسان در سال‌های اخیر، باور‌های اشتباه رایجی در مورد افراد مبتلا به اختلال‌های روانی وجود دارد. بسیاری از افراد احساس میکنند این افراد توانایی کمتری در حل مشکلات زندگی دارند، بیشتر مرتکب جرم و جنایت میشوند و حتی خطرناک‌تر از افراد عادی جامعه هستند. این باورها باعث شده‌اند مردم از افراد مبتلا به اختلال‌های روانی دوری کنند و حتی کمتر به‌دنبال این باشند که ریشه‌های مشکلات آن‌ها را بشناسند. همه‌ی این‌ها در حالیست که اکثر مطالعات و پژوهش‌های آماری نشان میدهند افراد مبتلا به اختلال‌های روانی، بیش از آنکه عاملین خشونت و جرم باشند، خود قربانیِ آن هستند.فریدا مک فادن، که خود یک پزشک متخصص مغز است و تاکنون چندین کتاب با محوریت افراد مبتلا به اختلال‌های روانی یا پزشکی نوشته است، در کتاب بخش دی به باورهایی پرداخته که در بین مردم‌عادی و حتی جامعه‌ پزشکی دررابطه با بیماران روانی وجود دارد. داستان کتاب بخش دی، که میتوان آن را یک رمان روانشناسانه و دلهره‌آور دانست، به یک دانشجوی پزشکی به نام ایمی برنر میپردازد که در یک بیمارستان دوره‌ی کارورزی خود را میگذراند. ایمی، از زمان ورود به این بیمارستان، به دلایلی شخصی که ما در آغاز داستان از آن‌ها اطلاعی نداریم، از بخش دی، که بیماران مبتلا به اختلال‌های روانی شدید در آن بستری هستند، دوری کرده است. اما زمانی که شیفت شبانه‌ی بخش دی به او سپرده میشود، ایمی راهی جز این ندارد که 13 ساعت را در این بخش بیمارستان، پشت درهای بسته بگذارند. 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
ژانر: رده سنی: این رمانْ داستان زن‌ و شوهری به نام پاتریشیا و ایتن را به تصویر می‌کشد که در ششمین ماه ازدواج خود هستند که به‌دنبال خانه‌ی رؤیاهای خود و به پیشنهاد مشاور املاکشان، راهی جاده شده‌اند. در جاده برف سنگنی می‌بارد و سیگنال مکان‌یاب آن‌ها از کار افتاده است. تریشیا اصرار دارد برگردند و قید بازدید از خانه را بزنند، اما ایتن تا کارش را به انجام نرساند، دست‌بردار نیست. بالاخره خانه را پیدا می‌کنند، یکی از چراغ‌های آن به‌طرز مشکوکی روشن است، اما کسی در خانه نیست و هیچ ماشینی در اطراف خانه دیده نمی‌شود. تریشیا با دیدن خانه حس بدی پیدا می‌کند. او احساس می‌کند که اتفاق وحشتناکی در این خانه رخ داده است پاتریشیا و ایتن به خانه وارد می‌شوند. در کمال تعجب، اسباب و اثاثیه‌ی خانه کامل است، اما مشخص است مدت زمان‌ زیادی هیچ‌کس در خانه زندگی نکرده. کتابخانه‌ی بزرگی توجه تریشیا را جلب می‌کند. تا زمانی که کولاک متوقف شود و مشاور املاک سربرسد، تریشیا ترجیح می‌دهد با کتابی خودش را سرگرم کند. پرتره‌ی آویخته‌شده به دیوار و چند کتاب روان‌شناسی در قفسه‌ی کتاب‌خانه از روان‌شناسی به نام دکتر ادرین هیل، تریشیا و ایتن را به این فکر فرو می‌برد که این خانه متعلق به دکتر هیل بوده است؛ روان‌شناسی که مدتی پیش خبر ناپدید شدن و قتل او در صدر اخبار قرار گرفته بود و در نهایت نیز نتوانسته بودند قاتل او و جنازه‌اش را پیدا کنند. 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
ژانر: رده سنی: رمان خدمتکار کتابی مهیج درباره‌ی دختری جوان است که به عنوان خدمتکار در خانه‌ی مجلل خانواده‌ی وینچستر استخدام می‌شود. این کتاب که نامزد جایزه‌ی بهترین اثر در ژانر تریلر و رازآلود به انتخاب وبسایت گودریدز بوده است، داستانی از خانه‌ای مرموز و ترسناک و خدمتکاری است که کسی از گذشته‌ی تاریکش خبر ندارد. کتاب از صحنه‌ی قتلی در یک خانه‌ی مجلل شروع ‌می‌شود. شخصی در اتاق زیر شیروانی خانه به قتل رسیده که هویت مشخصی ندارد. میلی کالووی، خدمتکار خانه، درحالی‌که کنار افسر پلیس روی مبل گران‌قیمت خانه نشسته، درباره‌ی همه‌چیز اظهار بی‌اطلاعی می‌کند. 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
ژانر: رده سنی: در این اثر داستان زوجی را روایت می‌کند که ارتباط عاطفی خوبی با یکدیگر ندارند و پس از یک دهه زندگی مشترک، به بن‌بست رسیده‌اند. آن‌ها برای فرار از روزمره‌ها و کلیشه‌های زندگی‌شان راهی یک سفر ماجرجویانه به قصد طبیعت‌گردی شدند تا غبار کدورت‌ها را دور بریزند و رنگی تازه به زندگی‌شان بدهند. یک روز پیش از راهی شدن نوا و کلیر به سفری که با دوستان‌شان ترتیب داده بودند، فرزندشان به آن‌ها گفت به این سفر نروید! من خواب دیده‌ام که هیولایی شما را نابود می‌کند! آن‌ها این حرف را ناشی از تخیلات کودکانه فرزند خود می‌بینند و به این صحبت اعتنایی نمی‌کنند. روز سفر فرا می‌رسد و شش دوست که در حقیقت سه زوج بودند به قصد اقامت در جنگلی بکر و مرموز، شهر را ترک می‌کنند. پس از اتفاقات هولناکی که طی این روزها رخ می‌دهد، در نهایت درمی‌یابند که یک قاتل در میانشان است و از این جمع تنها یک زوج به خانه برمی‌گردند 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ