eitaa logo
شــهرِکـتـʙᴏᴏᴋ ᴄɪᴛʏــاب
3.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
334 ویدیو
510 فایل
┄┅✧﷽✧┅┄ °تو بگو من گوش میدم(: @Nashenas_ketab_baz °اینجا را بِکاوید✆: @tablighatbookcity 4k••••🚎•3k °مطآلب کانآل‌را کپی‌نکنید✐خدآونـد فـوروآرد را آفرید
مشاهده در ایتا
دانلود
ژانر: شکارچیان غروب، جلد 7 از مجموعه قصه‌های سرزمین اشباح است. دارن شخصیت اصلی داستان بعد از اینکه به مقام شاهزاده اشباح می‌رسد، باید به همراه یک شاهزاده دیگر و آقای کریسلی ارباب شبح‌واره‌ها یعنی دشمن اشباح را بکشد. اگر بتوانند او را بکشند قبلیه اشباح‌ از نابودی‌ نجات‌ می‌یابد. ولی اگر دارن و گروهش شکست بخورند جهان غروب می‌کند. 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
ژانر: همدستان شب، جلد 8 از مجموعه قصه‌های سرزمین اشباح است. دارن شخصیت اصلی داستان به همراه دو شبح دیگر در پی کشتن ارباب شبح‌واره‌ها و مظهر پلیدی‌هاست تا قبیله اشباح را نجات دهد. او با چالش‌های دردناک زیادی مواجه می‌شود ولی دردناک‌تر از همه وقتی است که به شهر خود بازمی‌گردد و استیو دوست قدیمی‌اش را می‌بیند. آن لحظه متوجه می‌شود استیو حالا یک شبح‌واره است و قصد دارد.... 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
ژانر: قاتلان سحر، جلد 9 از مجموعه قصه‌های سرزمین اشباح است. دارن شخصیت اصلی داستان به همراه دو شبح دیگر در پی کشتن ارباب شبح‌واره‌ها و مظهر پلیدی‌هاست تا قبیله اشباح را نجات دهد. وقتی به شهرش بر می‌گردد حقایق دردناکی را متوجه می‌شود. او استیو را دیده و متوجه می‌شود یکی از شبح‌واره‌هاست. بعد ارباب شبح‌واره‌ها را می‌شناسد. او کسی نیست جز همان .... 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
ژانر: دارن شان یک پسربچه مدرسه‌ای معمولی، اما عاشق عنکبوت‌هاست. زندگی دارن واقعا معمولی است تا اینکه او با بهترین دوستش به سیرک عجایب می‌رود و خانم اکتا را می‌بیند. خانم اکتا عنکبوت حیرت‌انگیزی است. اما همین جانور بی‌نظیر دارن را بر سر دوراهی وحشتناکی قرار می‌دهد. دارن می‌تواند دوستش را زا مرگ نجات بدهد، اما برای این کار باید زندگیش را به دست یک شبح بسپارد، آن هم یک شبح خونخوار! 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
ژانر: "تیر به شانه راستم خورد و مرا به پشت روی زمین انداخت. از درد فریاد زدم. به دسته تیر چنگ زدم و آنرا کشیدم. دسته در دستم شکست و از قسمت سر فولادی اش که عمیق در تنم فرورفته بود، جدا شد. برای یک لحظه ، دنیای اطرافم به رنگ سرخ درآمد. فکر کردم دارم جان می دهم. اما بعد مه سرخ محو شد و دوباره خیابان و خانه ها آشکار شدند. بشدت نفس نفس می زدم. صدای قدم هایی را شنیدم که به سمتم می آمد. نشستم، موج تازه ای از درد به سوی من هجوم آورد. از شدت درد دندان هایم را محکم به هم فشردم. استیو را دیدم که گروه کوچکش را برای کشتن من رهبری می کرد. وقتی افتادم، باتون ها از دستم جدا شده بود. یکی دور و دیگری نزدیک بود دسته تیر را قاپیدم. نوک تیز شده آن می توانست به عنوان خنجر به کار رود با دیدن آن گانن هارست جلوی استیو رفت او به آروی و مورگانجیمز دستور داد: « پراکنده شوید» به سرعت اطاعت کردند. آن پسر، داریوس، پشت استیو بود. بیمار به نظر می رسید. فکر نمی کنم تا حالا به کسی شلیک کرده بود. با صدایی بی رمق و خشم آلود گفتم: «عقب بمانید!» و اسلحه های رقت بارم را به طرف آنها حرکت دادم." 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
ژانر: دارن شان شخصیتی است نیمه شبح پس از فهمیدن اینکه داریوس، خواهرزاده‌اش است او را تبدیل به یک نیمه شبح می‌کند و در استادیوم فوتبال نبرد نهایی بین خیر و شر آغز می‌شود که در نبردی بین دارن و استیو، تقریباً استیو شکست می‌خورد که آقای دستینی به او می‌گوید که هر دو فرزندان دستینی(به فارسی معنی سرنوشت را می‌دهد ولی چون اسم خاص است تغییر نمی‌کند) هستند و او دوست داشت ببیند در این نبرد خونین چه کسی برنده می‌شود که دارن هم نقشه‌ای طراحی می‌کند تا استیو او را بکشد چون استیو هم به علت زخم‌های کاری به زودی می‌میرد. تا هردو به دریاچه ارواح بروند که بعد از چند هزار سال دستینی، ایوانا را به کمک دارن شان می فرستد و او دارن شان را از دریاچه ارواح بیرون می کشد و او را پیش دستینی می برد ، دستینی او را تبدیل به آدم کوچولو می کند و به موقعی که دارن شان برای اولین بار با استیو به سیرک عجایب رفته بودند می فرستد. ایوانا به دستینی حقه می زند و خاطرات دارن شان را در لباس آدم کوچولویی دارن شان پنهان می کند، دارن شان این خاطرات را به آقای تال می دهد و بعد از آن برای همیشه می میرد . 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
ژانر: رمانی تکان دهنده که با بهره از مسائل ماوراءالطبیعه و شیاطین و اقتباس از افسانه ای از کتاب مقدس تخیل خواننده را به تکاپو وامی دارد و او را با حوادث دلهره آور داستان و شخصیت ها همگام می کند. یک سیاستمدار آمریکایی به نام رابرت تورن پس از اینکه فرزند تازه متولد شده اش را در بیمارستان از دست می دهد، برای جلوگیری از آزار روحی همسرش، پسری را به سرپرستی قبول می کند. پس از بزرگ شدن دیمین رفتارهای عجیبی از او سر می زند که باعث نگرانی مادرش می شود. کشیش که دیمین را فرزند شیطان می داند سعی در فهماندن این موضوع به والدینش دارد، اما آن دو پذیرای این موضوع نیستند تا اینکه همسر رابرت به طرز مشکوکی می میرد. اکنون که رابرت به حرف های کشیش مطمئن شده به دنبال راهی برای خلاصی از دست پسرش می گردد، اما… 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
ژانر: رده سنی: کلی آدم استثنایی و خارق‌العاده دور هم جمع شده‌اند، تا جذاب‌ترین و عجیب‌ترین داستان‌ها را برایتان تعریف کنند. نویسنده‌ی این کتاب کترین دان در کتاب عشق خرکی هر چه در چنته داشته رو کرده و در خلق شخصیت‌ها و ماجراهای آن‌ها از تمام مهارت‌ها و استعدادهایش استفاده کرده است. این کتاب، معجونی از احساسات متعارضی مانند ترحم، هم‌دردی، انزجار، شادی و ناراحتی را به خورد خواننده می‌دهد. و خواننده که حالا وارد بطن داستان شده، پابه‌پای این شخصیت‌ها پیش می‌رود، می‌خندد، متعجب می‌شود یا سری از روی هم‌دردی تکان می‌دهد. کترین دان بیش از ده سال روی نوشتن این کتاب کار کرده و تمام این سال‌ها را اوتیسم خصوصی خود می‌داند. فضای این کتاب شباهت زیادی به «خانه‌ی دوشیزه پرگرین برای بچه‌های عجیب» دارد. جای تعجب نیست که «تیم برتون» کارگردان خلاق سینما که همیشه به‌دنبال شکار دیوانه‌وارترین سوژه‌ها برای فیلم‌سازی است، امتیاز ساخت فیلم از روی این کتاب را خریده است. سیاتل تایمز در نقد این اثر می‌نویسد: «این اثر یکی از شگفت‌انگیزترین رمان‌های آمریکایی دهه‌ی هشتاد است، یک فانتزی گروتسک و زنده، شبیه طبل حلبی گونتر گراس، مانند هر اثر بزرگ، عشق خرکی قوانین و قواعد خودش را می‌آفریند و با آن‌ها دنیایی فراموش‌نشدنی پدید می‌آورد». رمان عشق خرکی یکی از نامزدهای نهایی جایزه‌ی ملی کتاب آمریکا و جایزه‌ی برام‌استوکر شده است. علاقه‌مندان به داستان‌هایی با فضای فانتزی، طنز و گروتسک از خواندن این کتاب لذت خواهند بود. 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
ژانر: رده سنی: کودکی نوپا، پس از حادثه ی قتل عام وحشتناک اعضای خانواده اش، به گورستانی می رود که در آن، ارواح و سایر موجودات ماوراءالطبیعه قبول می کنند که او را مانند یکی از خودشان بزرگ کنند. «نوبادی (هیچ کس) اوونز» که دوستانش او را با نام باد می شناسند، پسری معمولی و نرمال است. او معمولی تر هم می شد اگر در گورستانی بزرگ زندگی نمی کرد و معلمینش ارواح نبودند و قیمی تنها و منزوی نداشت که نه به این دنیا تعلق دارد و نه به دنیای مردگان. خطرات و ماجراجویی های زیادی در قبرستان برای پسری کوچک وجود دارد. اما اگر باد گورستان را ترک کند، زندگی اش توسط مردی به نام جک-که قبلا خانواده ی باد را کشته-مورد تهدید قرار خواهد گرفت. رمان کتاب گورستان، اثری جادویی، نفسگیر و سرشار از ماجراهایی میخکوب کننده است که مطمئنا مخاطبین در همه ی سنین را جذب خود خواهد کرد. 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
ژانر: رده سنی: در داستان این رمان، مردی میانسال برای حضور در یک مراسم خاکسپاری، به خانه ی دوران کودکی خود بازمی گردد. اگرچه خانه ای که او در گذشته در آن زندگی می کرد، مدت هاست از بین رفته، این شخصیت همچنان به سوی مزرعه ی انتهای جاده می رود؛ جایی که در آن، وقتی هفت ساله بود، با دختری فراموش نشدنی به نام لتی همپستاک و مادر و مادربزرگ این دختر آشنا شد. او دهه هاست که به لتی فکر نکرده و با این حال، وقتی بر لب تالاب درون مزرعه (تالابی که لتی آن را یک اقیانوس می دانست) می نشیند، گذشته ای محو و وهم آلود دوباره به سراغش می آید؛ گذشته ای بسیار عجیب، ترسناک و مخاطره آمیز که می تواند برای هر کسی چالش برانگیز باشد، چه برسد به پسری هفت ساله. 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
ژانر: رده سنی: رمان خدمتکار کتابی مهیج درباره‌ی دختری جوان است که به عنوان خدمتکار در خانه‌ی مجلل خانواده‌ی وینچستر استخدام می‌شود. این کتاب که نامزد جایزه‌ی بهترین اثر در ژانر تریلر و رازآلود به انتخاب وبسایت گودریدز بوده است، داستانی از خانه‌ای مرموز و ترسناک و خدمتکاری است که کسی از گذشته‌ی تاریکش خبر ندارد. کتاب از صحنه‌ی قتلی در یک خانه‌ی مجلل شروع ‌می‌شود. شخصی در اتاق زیر شیروانی خانه به قتل رسیده که هویت مشخصی ندارد. میلی کالووی، خدمتکار خانه، درحالی‌که کنار افسر پلیس روی مبل گران‌قیمت خانه نشسته، درباره‌ی همه‌چیز اظهار بی‌اطلاعی می‌کند. 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
ژانر: مزرعه پدربزرگ و مادربزرگ جودی هیجان انگیزترین جای دنیا نیست. با این حال جودی خیلی دوست دارد تابستان ها را آنجا بگذراند؛ آخر، قصه های ترسناک پدربزرگ و پنکیک های شکلاتی مادربزرگ بی نظیر است. اما امسال تابستان، مزرعه واقعا عوض شده است. محصول ذرت کم شده، مادربزرگ و پدربزرگ خسته و بی حوصله اند. مترسک قبلی رفته و دوازده مترسک با صورت های زشت و شرور، جایش را گرفته اند. یک شب، نوری در صحنه عجیبی می بیند. مترسک ها می جنبند و روی پایه هایشان پیچ و تاب می خورند. مترسک ها زنده می شوند... 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ