eitaa logo
چند خط کتاب
148 دنبال‌کننده
133 عکس
0 ویدیو
17 فایل
📚چند خط کتاب و مقاله 🚶گامی کوچک برای رشد فرهنگ مطالعه لینک کانال: http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0 ارتباط با مدیران کانال: @saeidzarei @Zghasemi0614
مشاهده در ایتا
دانلود
چند خط از کتاب «صلح کل»: ✨«موضوعی که به شکل گسترده بر تمام آثار بیدل سایه افکنده، تفکر عرفانی است. هرچند دیوانش یکسره در تسلط عرفان نباشد.» ✨«بیدل یکی از بزرگ ترین شاعران سبک هندی است... نه تنها از مدح دیگران سرباز میزد، بلکه مدح کسی را در حق خود نمی پذیرفت...روزی سیر دیباچه گلستان می کرد، چون به این مصرع رسید: «بیدل از بی نشان چه گوید باز» شاد شد و لفظ بیدل را تخلص خود قرار داد.» ✨«تمام مخالفت هایی که با ابن عربی می شود ریشه در موضوع وحدت دارد که اگر درست فهمیده و دریافت گردد همه اشکالات برمی خیزد.» ✨«سخن از ابن عربی سخن از یک فرد نیست، سخن از یک تفکر، یک اندیشه ی جریان ساز است که گستردگی آن تا روزگار ما را هم گرفته ...» ✨«هستی تجلی اسماءالله است و اسماء متنوع اند. انبیا هم تجلی اسماء الهی اند. هرکدام از آن ها اسمی از اسماءالله یا جلوه ای از وجود مطلق را به شکل و طور خاص، عینیت می بخشند و یا مقید می سازند. این تفاوت جلوه ها، تفاوت در مراتب آن هاست نه در اصول. به عبارت دیگر تفاوت و اختلاف ظاهری نتیجه ی استعداد آن هاست. ابن عربی در کتاب فصوص الحکم تفاوت میان شیوه های ارشاد و احکام پیامبران الهی را بر همین اساس مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد.» ✨«مبحث وحدت ادیان در اشعار بیدل یکی از مباحث عمده و قابل توجه است. او بااعتقاد به وحدت وجود همانند ابن عربی و دیگر عارفان تفاوت میان ادیان را در ظاهر می داند وگرنه همه در وجود و باطن یکی اند: موج های این محیط آخر گهر خواهد شدن🌷سبحه خوابیدست در پیچ و خم زنارها» ✨«ابن عربی وحدت وجود را در رساله الاحدیه چنین بیان می کند: «او هست و با او نه پس است و نه پیش، نه زیری نه زبری، نه دوری نه نزدیکی، نه وحدتی و نه تقسیمی، نه چونی و نه جایی و نه کیی، نه زمانی و نه آنی و نه عمری، نه بودی و نه مکانی و اکنون همان است که بوده، واحدی است بی وحدت و فردی است بی فردیت. از اسم و مستی ترکیب نشده، چه نام او «او» است و مسمای او «او». فسبحان من اظهر الاشیاء و عینهما» یعنی این خدای منزه است که در چهره صورت های خارجی ظهور کرده است، اصل و حقیقت این صور اوست.» ✨«ابن عربی می گوید خدا به هر چه بگوید باش! تجلی و ظهور می یابد، اعیان به این ترتیب از نفس رحمانی متجلی می شوند و این یعنی اسم الهی از باطن به ظاهر می آید. اسماء الهی در باطن وحدت محض دارند و چون ظاهر می شوند متکثر جلوه می کنند و این جلوه متکثر صنعت اعیان و مخلوقات است. عارف کامل در این کثرت اعیان، وحدت را مشاهده می کند و به معدوم بودن همه مظاهر اسم حقیقت وجودی تمامی اسماء را با خود دارد.» چند خط کتاب بخوانید👇👇🍃 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📕عبدالله 🖋سید علی بنی لوحی حاوی خاطراتی از همسر و هم رزمان و برش هایی از سخنان 💘شهید عبدالله میثمی است. سید علی بنی لوحی* کسی است که از ابتدای تأسیس لشکر ۱۴ امام حسین (علیه السلام) همراه فرماندهان شاخص این لشکر بوده و مدت ها مسئولیت ستاد لشکر را به عهده داشته است. برخی از روایت های کتاب، حاصل مشاهدات نویسنده بوده و کاملا اطمینان بخش می باشد.🌺 زیبایی کتاب زمانی جلوه گر می شود که بنی لوحی با ظرافت خاصی در صفحات فرد کتاب برش های جذابی از « منشور روحانیت» که فرمان راهبردی امام خمینی (ره) به مدارس علمیه و روحانیت می باشد، را آورده است؛ برخی از تکه های طلایی منشور روحانیت که در کتاب « عبدالله» آمده است: ✨«از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمی رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم خود اولین قربانی ها را بدهد و مهر ختام شهادت باشد.» ✨«علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین نرفته اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده اند.» «چه عزتی بالاتر از این که روحانیت با کمی امکانات تفکر اسلام ناب را بر سرزمین افکار و اندیشه مسلمانان جاری ساخته است.» ✨«امروز عده ای با ژست تقدس مأبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند.» 🌺از ویژگی های دیگر این کتاب، ذکر زندگی نامه شهید در ابتدای کتاب است که خلأ مفهوم کلی از شهید قبل از ورود به فضای کتاب را برای خواننده حل می کند. چند خط کتاب را به دیگران معرفی کنید👇✨ http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0 
برش هایی از کتاب «عبدالله»: ✨ «به مهاباد رفته بودیم. کردستان شلوغ بود و هر لحظه انتظار حمله ای را داشتیم. بچه های سپاه ناچار بودند با ماشین هایی تردد کنند که روی سقفش تیربار نصب شده باشد. از جلوی خانه ای رد می شدیم. دری باز شد و زنی به طرف ما آمد. گفت: من با شما کار دارم. مخاطبش حاج آقا میثمی بود. بچه های مهاباد از نزدیک شدن آن زن جلوگیری کردند. زمانی بود که دشمن از هر وسیله ای، حتی زنان به ظاهر محجبه، برای ضربه زدن و از بین بردن شخصیت ها استفاده می کرد. حاج آقا میثمی تا دید از نزدیک شدن آن زن جلوگیری می کنند، با تبسم گفت: « کاری نداشته باشید، بگذارید نزدیک تر بیایید و حرفش را بزند» ...» ✨ «در یکی از روزهایی که جبهه دار خوین بودیم، اوایل سال شصت را می گویم، قبل از اینکه عملیات ثامن الائمه (علیه السلام) را انجام دهیم، آقا مصطفی ردانی پور گفت: بیا برویم سری به آقا عبدالله بزنیم. آن زمان آقا عبدالله میثمی در یاسوج بودند. یک وانت برداشتیم و راهی شدیم. آقا مصطفی با یک شور و شوق و حال و هوای عجیبی طی مسیر می کرد، درست مثل عاشقی که به دیدار معشوق می رود. در آن چند ساعتی که از اهواز به یاسوج می رفتیم، آقامصطفی که خود روحانی عارف و دل سوخته ای بود مرتب تعریف آقا عبدالله را می کرد. من قبل از آن آقاعبدالله را دیده و به منزل پدر ایشان که بسیار ساده و دارای نورانیت خاصی بود رفته بودم. اما حالا می رفتیم تا از برکت وجود نورانی او بهره بیشتری ببریم. » اینجا چند خط کتاب بخوانیم👇🍃✨ http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📘نگرشی دیگر به قرآن 🖋 مهدی نخاولی این کتاب مطالب، داستان ها و اطلاعات دینی را از آیت الله قاضی تا مایکل جکسون! از قصه هبوط آدم تا قصه‌هایی بسیار ساده که همگی دلالت بر مفاهیم قرآنی دارند، به تصویر می کشد. در این کتاب سعی شده قرآن به عنوان کتاب زندگی ساز برای انسان معرفی شود. عکس و مطالب از سایت و کانال : https://what.sapp.ir/nazrefarhangy/15895254017679017ekcrx-%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%D9%82%D8%B9%DB%8C @ketabresan به چند خط کتاب بپیوندید👇✨👇🌹 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
چند خط از بخش های مختلف کتاب: ✨«...در ارتباط با قرآن چه کرده ایم؟! عقل سلیم حکم می کند که در اوان بلوغ به عنوان یک مسلمان که می خواهد با قرآن انس بگیرد، در مورد روش صحیح قرائت قرآن پرس و جو کنیم و راه ارتباط صحیح با قرآن و دستورالعمل قرائت آن را به دست بیاوریم!!...» ✨«... یک روز به دکان سبزی فروشی🌿🥦 رفته بودم، دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول کاهو سوا کردن است؛ ولی به عکس معهود کاهوهای پلاسیده و آن هایی که دارای برگ های خشن و بزرگ هستند بر می دارد، من کاملا متوجه بودم؛ تا مرحوم قاضی کاهو ها را به صاحب دکان داد و ترازو کرد و آن ها را در زیر عبا گرفت و روانه شد، من به دنبالش رفتم و عرض کردم: آقا سوالی دارم! شما به عکس همه، چرا این کاهوهای غیرمطلوب را سوا کردید؟! مرحوم قاضی فرمود: آقاجان ! این مرد فروشنده، شخصی بی بضاعت و فقیری است و من گاه گاهی به او مساعدت می کنم و نمیخواهم چیزی به او بلاعوض داده باشم تا اولا آبرو و عزت و شرف او از بین برود و ثانیا خدای ناخواسته عادت کند به مجانی گرفتن و در کسب هم ضعیف شود و برای ما فرقی نمی دارد کاهوی لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها...» ✨«...برای مثال به نمونه زیر توجه کنید که کتاب مقدس درباره آدم و خلقت او در سفر پیدایش چنین آورده است: «خداوند انسان را در باغ عدن گذاشت تا در آن کار کند و از آن نگهداری نماید و به او گفت از همه میوه های درختان باغ بخور، به جز میوه درخت شناخت نیک و بد، زیرا اگر از میوه بخوری مطمئن باش خواهی مرد... خداوند فرمود شایسته نیست آدم تنها بماند .باید برای او یار مناسبی به وجود آورم...آن گاه خداوند همه حیوانات و پرندگانی را که از خاک سرشته بود، نزد آدم آورد تا ببیند آدم چه نام هایی بر آن ها خواهد گذاشت! بدین ترتیب تمام حیوانات و پرندگان نام گذاری شدند، پس آدم تمام حیوانات و پرندگان را نام گذاری کرد، اما برای او یار مناسبی یافت نشد...! آن گاه خداوند آدم را به خواب عمیقی فرو برد...» چند خط کتاب بخوانیم👇🌹 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
🖋دیوان عطار نیشایوری 📕شیخ فریدالدین عطار نیشابوری فريدالدين ابو حامد محمد بن ابوبكر ابراهيم بن اسحاق عطار نيشابوري(قرن۶و ۷ نیشابور). از دوران كودكي او اطلاعي در دست نيست جز اينكه پدرش در شهر شادياخ به شغل عطاري كه همان دارو فروشي بود مشغول بوده و فريدالدين كار پدر را ادامه مي دهد و به شغل عطاري مشغول مي شود. او در اين هنگام نيز طبابت مي كرده تا زماني كه آن انقلاب روحي در وي به وجود آمد و در اين مورد داستان هاي مختلفي بيان شده كه معروفترين آن اين است كه: 🌺«روزي عطار در دكان خود مشغول به معامله بود كه درويشي به آنجا رسيد و چند بار با گفتن جمله چيزي براي خدا بدهيد از عطار كمك خواست ولي او به درويش چيزي نداد. درويش به او گفت: اي خواجه تو چگونه مي خواهي از دنيا بروي؟ عطار گفت: همانگونه كه تو از دنيا مي روي. درويش گفت: تو مانند من مي تواني بميري؟ عطار گفت: بله، درويش كاسه چوبي خود را زير سر نهاد و با گفتن كلمه الله از دنيا برفت. عطار چون اين را ديد به شدت متغير شد و از دكان خارج شد و راه زندگي خود را براي هميشه تغيير داد.»   او بعد از مشاهده حال درويش دست از كسب و كار كشيد و به توبه و رياضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت یک عارف بود. عطار سپس قسمتي از عمر خود را به رسم سالكان طريقت در سفر گذراند و از مكه تا ماوراءالنهر به مسافرت پرداخت و در اين سفرها بسياري از مشايخ و بزرگان زمان خود را زيارت كرد. به چند خط کتاب بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
🌺سخن عطار در بیان مقاصد عرفانی ساده و گيراست. اگر چه در ظاهر كلام و سخن خود آن وسعت اطلاع و استحكام سخن استاداني همچون سنايي را ندارد ولي آن گفتار ساده كه از سوختگي دلي هم چون او باعث شده كه خواننده را مجذوب نمايد. تمثيل، حكايات مختلف يكي ديگر از جاذبه هاي آثار عطار است و او سرمشق عرفاي نامي بعد از خود، مولوي و جامي قرار گرفته ❌چنانكه مولوي گفته است: «عطار روح بود و سنايي دو چشم او🍃ما از پي سنايي و عطار آمديم» در مورد چگونگي مرگ او نيز گفته شده كه او در هنگام يورش مغولان به شهر نيشابور توسط يك سرباز مغول به شهادت رسيده كه شيخ بهاءالدين در كتاب معروف خود كشكول اين واقعه را چنين تعريف مي كند كه در زمان حمله مغولان، ضربت شمشيري توسط يكي از مغولان بر دوش شيخ خورد كه شيخ با همان ضربت از دنيا رفت و نقل كرده اند كه چون خون از زخمش جاري شد دانست كه مرگش نزديك است و با خون خود بر ديوار اين رباعي را نوشت: 💔در كوي تو رسم سرفرازي اين است مستان تو را كمينه بازي اين است 💔با اين همه رتبه هيچ نتوانم گفت شايد كه تو را بنده نوازي اين است... ✨ آثار عطار به دو دسته منظوم و منثور تقسيم مي شود. آثار منظوم او: 📕1- ديوان اشعار كه شامل غزليات و قصايد و رباعيات است. 2- مثنويات او عبارت است از: الهي نامه، اسرار نامه، مصيبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بي سر نامه،🕊منطق الطير، جواهر الذات، حيدر نامه، مختار نامه، خسرو نامه، اشتر نامه و مظهر العجايب. چند خط از کتاب دیوان عطار نیشابوری: ✨رباعی: «خواهی که به عقبی به بقایی برسی🍃باید که به دنیابه فنایی برسی  هر چند که راه بر سر آدمی است🍃 میرو، تو مترس، تا به جایی برسی» ✨غزل: « ای بـه عالـــــــــم کــــرده پیـــــدا راز پنهــــــان مرا من کیـــــم کز چــــون تویــــی بویی رسد جان مرا جــــان و دل پر درد دارم هـــم تـــــو در من می‌نگر چـــــون تـــــــو پیدا کـــــرده‌ای این راز پنهـــان مرا ز آرزوی روی تـــــــو در خــــون گــرفتم روی از آنک نیست جـــــز روی تــــو درمـــــان چشم گریان مرا گرچــــه از سرپای کــردم چــون قلم در راه عشق پــــا و ســـــــــر پیـــدا نیامــــد این بیـــــــابان مرا گـــــــر امیــــــــد وصـــل تو در پــی نباشد رهبرم تـــــــا ابـــــــد ره درکشــــــــد وادی هجـــران مرا چون تو می‌دانی که درمان من سرگشته چیست دردم از حــــــــد شــد چه می‌سازی تو درمان مرا جان عطـــــار از پریشانــــی است همچون زلف تو جمع کـــن بـــــــــر روی خـــــود جــان پریشان مرا» ------------------------------ حکایتی از «مصیبت نامه» عطار : ✨«در کنار دجله سلطان بایزید بود تنها فارغ از خیل مرید ناگه آوازی زعرش کبریا خورد بر گوشش که ای اهل ریا آنچه داری در میان کهنه دلق میل آن داری که بنمایم به خلق؟ تا خلایق قصد آزارت کنند سنگ باران بر سر دارت کنند؟ گفت یا رب میل آن داری تو هم شمه ای از رحمتت سازم رقم؟ تا که خلقانت پرستش کم کنند از نماز و روزه و حج رم کنند؟ پس ندا آمد ز وحی ذوالمنن نی ز ما ونی زتو رو دم مزن»✨ چند خط کتاب را به دیگرام معرفی کنید👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
🌺🍃حقیقت محمدیه🍃🌺 *تفسیر حضرت امام خمینی (ره) از انسان کامل یا حقیقت محمدیه (صلی الله علیه و آله)* ‏حضرت امام در تعریف انسان کامل‏‎ ‎‏می نویسد: انسان کامل، کون جامع است و‏‎ ‎‏آیینۀ تمام نمای همه اسما و صفات الهیه‏‎. او همان حقیقتی است که‏ دربردارندۀ حقایق است، «و همان کتاب الهی است که همۀ کتابهای الهی‏‎در آن است».‎ حقیقتی که دایرۀ وجود با او تمام می شود و اوست اول و آخر، و‏‎ ‎‏ظاهر و باطن، و اوست کتاب کلی الهی، انسان به اعتبار تکثرّش فرقان‏‎ ‎‏است یعنی جدا کنندۀ حق و باطل است و به اعتبار وجود جمعی اش قرآن است. به تعبیر حضرت امام(ره) انسان کامل مَثَل اعلای اللّه تعالی است و‏‎ ‎‏بزرگترین آیه و نشانۀ اوست. اوست که به صورت حق آفریده شده خلق‏‎ ‎‏آدم علی صورته؛‏‎ خلیفه خدا بر خلق است و کلید باب معرفت خدای‏‎ ‎‏تعالی است. هر کس او را بشناسد، خدای را نیز شناخته است. او در هر‏‎ ‎‏صفتی از صفاتش و از هر تجلی ای از تجلیّاتش، نشانه ای از نشانه های اللّه‏‎ ‎‏است.‏ ‏ ❌بنابراین، همان گونه که در اسمای الهیه، اسم «اللّه » کاملترین اسماست،‏‎ ‎‏در مظاهر نیز انسان کامل، کاملترین مظاهر است، و در میان شرایع،‏‎ ‎‏شریعت او کاملتر است؛ و کمال شریعت او با ولایت است، و نسبت‏‎ ‎‏ترتیب او به دیگر شریعت ها مانند نسبت خود اوست به دیگر صاحبان‏‎ ‎‏شرایع، و مانند اسم جامع است و سایر اسما. پس شریعت او تحت دولت‏‎ ‎‏اسم اللّه است که حکومتش ابدی و ازلی است، و دیگر شرایع نیز مظاهر‏‎ ‎‏شریعت او هستند و شریعت او کمال دیگر شرایع است. از این روست که🌺‏ ‎‏پیامبر(صلی الله علیه آو آله)🌺 می فرماید: 🌧«من پیامبر بودم، در حالی که آدم هنوز در میان آب‏‎ ‎‏و گل بود».🌧‏‏‏   امام خمینی (ره) در تقریرات فلسفه خود كه بیشتر رنگ و بوی صدرایی دارد ضمن مطرح نمودن بحث «صادر اول» به بررسی موجودات پرداخته و پس از بررسی عرض و جواهر پنجگانه عقل را شایستة صادر اول بودن معرفی می‌كند. به این ترتیب امام «عَرَض» را به جهت تاخر رتبه نسبت به جوهر و تقدم شیء بر خود شایسته صادر اول بودن نمی‌داند. از طرف دیگر جواهری همچون هیولی، صورت، نفس و جسم نیز به دلیل محذورات عقلی نمی توانند صادر اول باشند؛ ایشان همچنین برای اثبات صادر اول بودن عقل به دلایل نقلی نیز اشاره می‌كند. بر این اساس حضرت امام می‌فرماید: «پس صادر اول باید یك موجود صرف الفعلیه و بسیط الهویه باشد و انتخاب نام آن هم به اختیار شماست آن را 👌نور یا 👌روحانیت محمدیه (صلی الله علیه و آله) یا 👌عقل اول یا 👌قلم و یا 👌هر چه دلت می‌خواهد☺️، نامگذاری كن. اما دلیل نقلی بر اینكه صادر اول عقل است مانند قول پیامبر(صلی الله علیه و آله) كه: 👌«اول ما خلق الله العقل». حضرت امام در كتاب شریف «شرح حدیث جنود عقل و جهل» پس از اشاره به خلقت عقل توسط خداوند، بر اساس تفاوت عالم خلق و امر، فیض منبسط را همان عالم امر می‌داند و در نتیجه بین عقل و فیض منبسط تفكیك قائل می‌شود. در ادامه، عقل را اولین مخلوق و تعین اول فیض منبسط الهی می‌نامد و بر این اساس به خصوصیت دیگر عقل اشاره می‌كند و می‌افزاید: به حسب این تحقیق، وصف دیگری كه حق تعالی عقل را به آن توصیف فرموده ظاهر می‌شود. وآن اینكه: 👌این حقیقت را از نور خود خلق فرموده (یعنی از فیض منبسط و نور اشراقی خود) زیرا متعین ظهور مطلق ومتقوم به آن است. ایشان آفرینش عقل توسط نور منبسط و اضافة اشراقیه را یكی از ویژگیهای عقل می‌داند و معتقد است با آنكه همة ماسوی الله ظهور فیض منبسط و تجلی فیض اشراقی است، اختصاص عقل اول یا دیگر عقول به وجود منبسط برای افاده این مطلب باشد كه عالم عقلی جلوه تام و اولین تجلی این فیض است و سایر موجودات به واسطة عقل خلق شده اند.  نكتة مهم دیگر در اندیشه حضرت امام نگاهی است كه ایشان به رابطة عقل و مشیت دارد. توضیح آنكه مشیت در اندیشة امام خمینی (ره) بر اساس روایتی از معصوم(علیه السلام) واسطة خلقت ماسوی الله است، این در حالی است كه بر اساس روایتهای دیگر همین نقش را عقل نیز ایفا می‌كند. حضرت امام (ره) با توجه به همین نكته در توجیه اشكال مذكور معتقد است ✨🌹عقل به تعبیری همان مقام مشیت است، زیرا ظهور آن و مقام اجمال عوالم است. مرحوم آشتیانی در مقدمه خود بر مصباح الهدایة امام، 🍃عین ثابت حضرت ختمی مرتبت🍃را برتر از عقل اول می‌داند و بر این باور است كه حقیقت محمدیه(ص) مظهر جمیع اسماء الهی است. ✨🌹البته حضرت امام ( ره ) عقل اول و حقیقت محمدیه را یكی می‌داند و معتقد است اختلاف آنها مفهومی است. اگر بخواهیم به طور كلی نظر امام(ره) را در مورد عقل اول بدانیم می‌توان گفت ایشان عقل اول و مشیت را از نظر مصداق یك حقیقت می‌داند اما از جهت مفهومی و اعتباری آنها را متغایر معرفی می‌كند. مطالعه بیشتر اصطلاح حقیقت محمدیه، در سایت ویکی فقه👇 http://wikifeqh.ir/%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA_%D9%85%D8%AD
📘نشآت خمر ازلی در جلوات حقیقت محمدی از شرح بسنوی بر تائیه ابن عربی 🖋عبدالله بن محمد بُسنوی 📝مترجم: محمد خواجوی عبدالله بن محمد بُسنوی عارف و شارح ۱۰۵۴ق. در بوسنی به دنیا آمد. وی به سبب شرح فصوص الحکم ابن عربی مشهور به شارح فصوص است. شیخ محی الدین ابن عربی ره، قصیده‌ای را به نظم درآورده که مشتمل بر هدف و غرض الهی از تجلی جمعی احدی ذاتی، و ظهور و تجلی از این مظهر کلی محمدی می‌باشد، که در آن مراتب وجود و مواطن امرِ شهود، از تعین اول تا مظهر محمدی اکمل را بیان داشته و بسنوی بر این قصیده شرحی نوشته است. ❤️این کتاب ترجمه شرح بسنوی بر شعر ابن عربی می باشد که توسط محمد خواجوی ترجمه شده است. ✨«🍃(یکی از ابیات قصیده ابن عربی:)و من یتولی ربنا فهو غالب🌺و حزب الذی یلقاه حزب الهزیمة 🍃(ترجمه شعر:)هر کس را که پروردگارمان یاری کند، او غالب و پیروز است و با گروهی که برخورد کند‌، گروهِ هزیمت و شکست اند...» 🍃(شرح بسنوی بر شعر:)هر کس که پروردگار و مولایمان را دوست داردو بر پیروزی بر دشمنش که نفس و شیطان است از او یاری جوید، بر دشمنش چیره خواهد شد؛ زیرا هر کس برای خدا باشد، خدا هم برای اوست و یا: هر کس را که پروردگارمان یاری کند، پیروز است و گروه دشمن که در کار زار با او برخورد کنند، گروه شکست خورده است و آن، گروه نفس و حزب شیطان می باشد.» چند خط کتاب بخوانید👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
چند خط دیگر از کتاب📘: ✨«شیخ در کتاب تنبیهات علی علو «الحقیقة المحمدیه العلیة» می گوید: «بدان! حقیقت محمدیه عقل اول و «قلم» که خداوند بدان همگی خلایق را می داند و «حق» که آسمان ها و زمین بدان برپا و قائم است، نامیده می شود و بهترین نام ها برای حقیقت محمدیه «با» است. از حیث ظهور اشیاء بدان-چون حق تعالی واحد است، و از او جز واحد صادر نمی شود، لذا «با» نخستین چیزی است که از حق تعالی صادر گشت و آن در واقع الف است که از جهت ذاتش وحدانی و یکتاست و همواره جهت مرتبه اش «با» است چون در مرتبه دوم از وجود ظاهر گشته است، لذا «با» نامیده🍃 شد تا از حق تعالی امتیاز یابد و نام «الف» بر او تعالی بماند. بنابراین «با» از جهت مرتبه ۲ است...» » ✨« پس خداوند به نور خودش به آن هباء تجلی کرد، صاحبان افکار آن را هیولای کُل نامند که عالم تمامیتش در آن از جهت حق و صلاحیت می باشد. لذا هر موجودی در آن هباء بر حسب قوه و استعدادش از آن عالم می پذیرد. آن گونه که زوایای خانه نور چراغ را می پذیرد و بر مقدار نزدیک بودنش بدان نور، تابش و قبولش اشتداد و قوت می یابد. در آن هباء -نزدیک ترین موجود از جهت قبول-جز حقیقت محمد صلی الله علیه و آله که به تمام عقل نامیده می شود نبود، بنابراین او سید و سرور عالم -بدون استثناء- و نخستین ظاهر و هویدای در وجود می باشد، پس وجودش از آن نور الهی و از هباء و از حقیقت کل می باشد. عین شریفش از هباء پدید آمد و عین عالم ازتجلی او و از نزدیک ترین فرد به او علی بن ابی طالب رضی الله عنه امام عالم و سر تمام انبیاء بود...» ✨«شیخ رضی الله عنه(ابن عربی) در باب ششم از کتاب فتوحات در معرفت و شناخت آغاز خلق روحانی و اینکه نخستین موجود در آن خلق چه موجودی بوده؟ و از چه چیز پدید آمده؟ و در چه چیز پدید آمده؟ و بر چه مثالی پدید آمده؟ و غایتش از این آمدن چیست؟ و غیر این ها گوید: «آغاز خلقت 🍃هباء(ماده ای است که خداوند صورت عالم را در آن گشود)🍃 بود و نخستین موجودی که در آن پدید آمد در حقیقت محمدیه رحمانیه بود و به سبب لامکانی بودنش هیچ مکانی آن را محدود و فرا نمی گیرد! - از چه چیز پدید آمده است؟ از حقیقتی معلوم پدید آمده است که نه متعف به وجودی برمی گردد و نه به عدم! -و در چه چیز پدید آمده است؟ در هباء پدید آمده است! - و در چه مثالی پدید آمده است؟ بر مثال صورت معلوم-در نفس حق! -برای چه پدید آمده است؟ برای اظهار و آشکار نمودن حقایق الهی پدید آمده است. -غایتش چیست؟ غایتش رهایی از آمیزش و اختلاط است تا هر عالمی بهره و نصیب خود را از آفریدگارش -بدون هیچ امتزاج و آمیختگی- بداند، بنابراین غایت او اظهار و آشکار نمودن حقایقش است.» ✨«بدان مرتبه ی انسان کامل که از او کامل تری نیست-از عالم- مرتبه نفس ناطقه است به انسان، او سرورمان محمد صلی الله علیه و سلم است که غایت مطلوب از عالم می باشد و مرتبه ی کمال تنازلی از مرتبه ی او، به منزله قوای روحانی است از انسان که انبیاء علیهم السلام می باشند و مرتبه آنکه از مرتبه ی آنان پایین تر است یعنی اولیاء و صالحان از بندگان به منزله قوای حسی از انسان است در شکل. ✨« به فرموده ی الهی بنگر که : الم، ذالک الکتاب لاریب فیه، الف اشاره به ذات احدیت است از حیث این که نخستین شیء است و لام اشاره به وجود منبسط بر اعیان وجودی است، ، و میم اشاره به کون جامع است که انسان کامل می باشد بنابراین حق تعالی و عالم و انسان کامل ، کتابی است که در آن شکی نیست» ✨«بدان رب الارباب، حق تعالی است به اعتبار اسم اعظم و تعیّن اول. او منشأ تمام اسما و غایت الغایات و متوجه الرغبات و حاوی تمام مطالب و مطلوبات است، خداوند به رسولش (صلی الله علیه و آله) بدان اشاره کرده و فرمود: « و الی ربک المنتهی ...سرانجام سوی پروردگار تو است» ۴۲سوره مبارکه نجم. چون او صلی الله علیه و سلم مظهر تعیّن اول است- پس ربوبیت مختص او همین ربوبیت عظماست...» چند خط کتاب را به دوستانتان معرفی کنید👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
💌پستچی 🖋چیستا یثربی این کتاب داستانی ساده و شاعرانه دارد و با لحنی صمیمی و عامه پسند نوشته شده است. 💌پستچی📬علی رغم ضعف در شخصیت پردازی و در رعایت اصول و قواعد داستان نویسی مدرن، با استقبال زیادی رو به رو شد. چون ماجرای عشق دختر جوان را به یک رزمنده(علی) که قبلا پستچی محلشان بوده، روایت می کند. دلیل دوم استقبال مردم از این اثر این بود که چیستا یثربی در مصاحبه ها و فضای مجازی مدعی شد که داستان زندگیِ خودش را نوشته است. 💌راوی داستان دختری عاشق است که جنگ و علاقه معشوقش به جبهه و جهاد را مانع رسیدن آن دو به هم معرفی کرده است.❌هر چند که در واقعیت مصاحبه هایی از یثربی وجود دارد که می گوید علت این جدایی اختلاف سلیقه هایی بین او و علی است. ❌نکته ای که در داستان به آن پرداخته نشده، این است که زندگی های عاشقانه و جاودانی از رزمنده ها و همسرانشان هست که این مطلب را برای ما روشن می کند که اگر در پشت جنگ یا دفاع، اهداف متعالی وجود داشته باشد، نه عشق را سرکوب، بلکه آن را جاودانه می کند. پس زندگی عاشقانه با جنگ و دوری و حتی مرگ مادی منافات ندارد و این از نظر نویسنده به دور مانده. ❌درباره عدم تشکیل زندگی مشترک چیستا و علی هم باید گفت در مصاحبه های نویسنده معلوم می شود علت «جنگ و جهاد» نبوده و دلایل زیادی به جز جنگ وجود دارد که در کتاب به آن تاکید زیادی نشده و از این جهت یثربی وجوه مهمی از این جدایی را پنهان داشته است. 💌می توانید نقدی درباره این داستان در آدرس: http://garegin.blogfa.com/post/4033 بخوانید به چند خط کتاب بپیوندید👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0ه
📕چند خط از رمان پستچی:👇 ✨«آن موقع در بوسنی هنوز جنگی نبود. برایم مهم نبود بوسنی کجای این نقشه ی دنیاست، هر جا که بود، قرار بود علی را از من بگیرد و شاید علی تنها غنیمتی بود که من از این دنیا با خودم برداشته بودم. حالا جنگ من با مادر علی یا مادر افسرده ی خودم نبود، جنگ من با سرنوشت و پوتین های خبرنگاری ام نبود، جنگ من حتی با همکارانم نبود...»🍃 ✨« -...وقتی رفتم جبهه اون جا خیلی احساس تنهایی می کردم. خیلی خوب نمی توانستم با بقیه ارتباط برقرار کنم. من همیشه بچه ی مادرم بودم، پسر خونه، کمک خرج مادر... اونجا مردای واقعی را دیدم. چیزی که کم دیده بودم، چون پدرم رو تو سن پایین از دست داده بودم، هیچ وقت مرد درست حسابی بالای سرم نبود. فقط یه رفیق پیدا کردم، اسمش محسن بود، جز محسن هیچ کس منو به خاطر قیافه ام جدی نمی گرفت، همه می گفتن موهاتو رنگ کردی!🤦‍♂... اما محسن هرجا می رفتم باهام بود. راه و چاه رو نشونم می داد. بهم می گفت چی کار کنم، چی کار نکنم! کجا یا چه طور کفش هایم را واکس بزنم یا این که چه جوری خشاب اسلحه را پر کنم. محسن بچه بالای شهر بود، ولی همه چیز رو می دونست...محسن همیشه به من می گفت چون پسر بزرگه هستم، پدرم تمام آرزوهاش رو روی من سرمایه گذاری کرد، دلش می خواست زن بگیرم و براش نوه بیارم، حتی دختر رو هم انتخاب کرده بود.» گفتم: «دیدیش؟» گفت:« عکسش رو دیدم. دختر ساده و معصومی بود. ولی باید خودش رو ببینم بعد تصمیم بگیرم. به پدرم گفتم می رم جنگ و برمی گردم سربازی رو که تموم کردم، راجع به عروسی حرف می زنیم... » توی ماشین بودیم، داشتیم تدارکات می آوردیم یه دفعه یه چیزی زیر چرخ ماشین ترکید. ماشین چپ کرد. آتیش گرفته بود، من پام گیر کرده بود. از چند جا شکست تا خودمو آزاد کردم. اما وضع محسن خوب نبود. فرمون تو شکمش رفته بود. خونریزی داشت. گفت: «اگه رفیق منی برو! جای منم عاشقی کن. جای هر دوتامون زنده باش!. برو» میان اشک و دود، محسن و ماشین به آسمون رفتن. جلو چشم من! چشم من!» سکوت کرد. گفتم:« پات؟» گفت: « دو بار عمل کردم. می گن خوب می شه ولی خب، یه چیزی سر جاش نیست. من دیگه اون آدم قبلی نمی شم...»🍃 ✨«ناگهان حسی به من گفت که بعضی چیزها را نمی‌توان به تقدیر و سرنوشت سپرد. باید به خاطرش جنگید! یک حس آنی بود. ولى يقين داشتم که با دعا و صبر، هیچ چیز خود به خود حل نمی‌شود! مادر علی، دخترخواهرش را به من ترجیح می‌داد. مادر من، حال خوبی نداشت و پدرم، هنوز موضوع را باور نکرده بود و فکر می‌کرد این ها خیال پردازی های دختر شاعرمسلکش است! اگر می‌دانست جدی است، واویلا! می‌شناختمش!...»🍃 چند خط کتاب بخوانیم👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📙دهکده خاک بر سر 🖋فائزه غفارحدادی این کتاب روزنوشت های فائضه غفار حدادی از زندگی در لوزان سوئیس است. دوره ای که او با یک فرزند ۴ ساله و جنینی راهی کشوری غریب می شود که زبان آن را هم نمی داند. به همین خاطر او در توصیف کتاب خود نوشته «روایت هایی از یک سال زندگی در لوزان از زبان یک بی زبان». 🍃شاید اگر بخواهید در لوزان سوئیس زندگی کنید «دهکده خاک بر سر» به درد شما بخورد. 🍃 لحن طنز مهم ترین نکته ای است که در روایت «دهکده خاک بر سر» توجه برانگیز است. طنز این کتاب به قدری در همه جای آن دیده می‌شود که حتی قسمت‌هایی که خواننده انتظار شوخی و لبخندی ندارد باز هم با طنز با بیانی صمیمی روبه‌رو می‌شود. کانال چند خط کتاب💚👇🍃💚 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
چند خط از کتاب 🍃دهکده خاک بر سر🍃: 💚...بیمه ای به نفع والدین بچه های دست و پا چلفتی: یک نوع بیمه جدید اجباری هم امروز گریبانمان را گرفت که برای ما خنده دار است. به سختی ترجمه اش کرده ام: «بیمه مسئولیت اجتماعی والدین». باید پولی به بیمه بدهیم که اگر خدای ناکرده علیرضا توی فروشگاه و یا مکان های عمومی خسارتی به جایی زد، مثلا چیزی را انداخت و یا شیشه ای را شکست، بیمه خسارتش را پرداخت کند! 💚برخلاف تیم هسته ای، خیلی زود به نتیجه مشترک رسیدیم. ما توی ایران هم اهل تلویزیون دیدن نبودیم، چه رسد به اینجا که نه زبانشان را می فهمیم و نه از تماشای فرهنگشان لذت می بریم. اما این جا همه چیز پولی است حتی تصمیم برای نداشتن تلویزیون هم هزینه دارد... 💚...آن طوری که نوشته بود، این منطقه از زمان های دور تا اواسط قرن هجدهم دهکده کوچکی با کلبه های چوبی بوده که در گودی یک دره قرار داشته و رود کوچکی به همین نام هم از میان آن جریان داشته است. از آن جایی که شغل اکثر ساکنینش دباغی و چرم دوزی بوده و این حرفه بوی بدی داشته با سوسول شدن تدریج مردم ساکنین جدیدتر ترجیح داده اندکه به دهکده قدیمی لوزان که بالای همان دره بوده نقل مکان کنند و این منطقه به تدریج خالی از سکنه می شود. کم کم حتی دباغ ها هم دهکده را ترک می کنند...من بیشتر از تماشای این پوسته رنگارنگ و مدرن، دلم می خواهد برم کنار رود فلون و دستم را به خیسی و سردی آن بزنم و بو بکشم . شاید هنوز هم آن جا بوی دباغی بیاید. بوی دهکده ای که نتوانسته اهالی اش را نگه دارد و خاک بر سرش شده است. چند خط کتاب🍃 👇🍃 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📣😃 سلام ✅ به امید خدا، قراره از ۳۱ شهریور، با آغاز *هفته دفاع مقدس* ، کانال *گُوشهٔ مُعَیَّن چَشْم* کار خودش رو آغاز کنه. ✳️ در این کانال قصد داریم به خواست و مدد الهی، رمان انقلاب را با نام *گُوشهٔ مُعَیَّن چَشْم* ، نوشته عاطفه عبدی‌خان، با شما به اشتراک بگذاریم. ❤️ اگر دوست داشتید، خوشحال می‌شیم پذیرای حضورتون باشیم.❤️ 🌸 کانال در پیام رسان بله از هم‌اکنون آماده پذیرایی از حضور شماست.🌸 https://ble.ir/gusheye_moayyane_chashm
📕عشق ایرانی من 🖋بئاتریس اوره، کاترین سیگوره📝ترجمه آریا نوری 🌺این کتاب ماجرای واقعی یک پناهنده ایرانی و یک خانم فرانسوی را روایت می کند. در خلال داستان ❌حقارتی را که مهاجران در کشورهای بیگانه متحمل می شوند، به خوبی نمایان است و شاید افرادی که بی مهابا تصمیم به چنین مهاجرت هایی می گیرند، با دقت در این رمان متوجه سختی ها و رفتار تحقیر آمیز اروپایی ها با مهاجرین خواهند شد. ✨جالب این جاست که این موضوع توسط یکی از خود اروپایی ها که البته متعصب و نژادپرست نیست، یعنی بئاتریس اوره، روایت می شود و کاملا واقعی است. بئاتریس فرانسوی در این کتاب رفتارهای گروه‌های نژادپرست با پناهندگان، سوء استفاده قاچاق‌چیان از وضعیت پناهندگان و تمایل‌شان برای رفتن به انگلستان و کارهای کثیف این افراد پول‌پرست و درماندگی پناهندگان در انداختن خود جلوی کامیون‌های عبوری به انگلستان را بیان کرده است. او می‌گوید مگر همین دولت‌های فرانسه و انگلستان نبودند که لیبی و عراق را به آن روز انداختند، کشورشان را نابود کردند و حالا مردمی را که از آنجا گریخته‌اند را نمی‌پذیرند... به کانال چند خط کتاب بپیوندید👇✨👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0ه
✨چند خط از بخش های مختلف این کتاب: «تا چند روز وقتی پایم را در اردوگاه می گذاشتم احساس می کردم وارد منطقه جنگی شده ام؛ جنگی صد در صد نابرابر که بین مرفه ها و ندارها بود. بعضی از پناه جویان با شرایط می جنگیدند و بعضی هم از فرط درماندگی گریه می کردند...» «هر لحظه ممکن بود شرایط تغییر کند؛ باید حواسم را جمع می کردم. مطمئن بودم اگر کمی بیشتر اصرار کند قبول می کنم با او ازدواج کنم؛ آن هم در شرایطی که به طور موقتی میزبانش بودم. او می خواست به انگلستان برود و این آرزویش بود. من هم نمی توانستم چیزی جز این برایش بخواهم...» «اواخر اکتبر ۲۰۱۶، یگان های ضد شورش به دستور دولت و با حمله ای سازمان دهی شده اقدام به تخریب کامل اردوگاه کاله کردند؛ حالا گربه هایی که دنبال غذا یا آشیانه هستند به جای پناه جویان در آن لانه کرده اند.آن جا دوباره به فضایی خالی تبدیل شده است که تا چشم کار می کند امتداد دارد...» «به نظرم تا وقتی انگلستان باشد روند هجوم مهاجران به کاله ادامه دارد. آن ها از آفریقا و آسیا با قبول تمام خطرات احتمالی خودشان را به این جا می رسانند و به این آسانی ها تسلیم نمی شوند...» چند خط کتاب در این کانال👇🍃👇 http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
📕درآمدی بر فلسفه ی معاصر غرب 🖋آنتونی آپیا📝ترجمه حسین واله «این کتاب مروری بر مهم ترین مسائل فلسفه در دوران معاصر است. آنتونی آپیا در این اثر به دسته بندی، تنظیم و تبیین نقادانه ی موضوعات فلسفی و نیز برقرارسازی پیوندمیان این موضوع ها در طرحی جامع که نقشه ی عمومی فکر فلسفس در غرب را ی نمایاند، پرداخته است. ریشه یابی مباحت جاری فلسفه و پیگیری رد پای آن ها تا کهن ترین دوره های تفکر یونانی و ترسیم فرایندتحولی که در اندیشه ی فلسفی در هر موضوع رخ داده، همراه با نقد از ویژگی های این کتاب است.» http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
🍃مقدمه کتاب درآمدی بر فلسفه معاصر: «جذابیت فلسفه برای افراد گوناگون، دلایل گوناگون دارد. شرودینگر از بنیانگذاران نظریه ی کوانتم، هنگامی به فلسفه علاقه مند شد که کشف های او و همکارانش درباره طبیعت در سطح اتم، حیرتش از ساختمان اعجاب انگیز جهان را صدچندان افزون ساخت. دوستی دارم که در نوجوانی و در نخستین تجربه اش از پیوند عشق و دوستی، به کوی فلسفه گذر کرد. متحیر بود که آدمی چه آسان گول می خورد‌‌‌؛ در خیال اینکه کسی را خوب درک می کند و چه زود می فهمد که کاملا خطا کرده است. به این فکر افتاده بود آیا اساسا می توان دانست که در سر دیگری چه می گذرد یا نه. بسیارند کسانی که در تلاش برای یافتن خویشتن خویش، به فلسفه روی می آورند و برای معنا بخشیدن به زندگی و یافتن پاسخی به این سؤال که کیستند. به هر دلیلی که به فلسفه علاقه مند شده باشید، طبیعی است که به آثار فیلسوفان بزرگ سر بزنید... فیلسوفان اغلب مستقیم سراغ سؤال هایی نمی روند از این دست: واقعیت فیزیکی حقیقتا چیست؟ آیا اساسا می توان دانست دیگری چه فکر می کند؟ من کیستم؟ موضوعاتی که به نظر فیلسوفان بنیادی ترند برای خوانندگان عادی خیلی جالب توجه نیستند. مثلا به جای این پرسش که آیا می توان فهمید که در ذهن دیگری چه می گذرد، فیلسوف با این سؤال آغاز می کند که شناخت چیست. این پرسش به معرفت شناسی یعنی بررسی فلسفی شناخت مربوط است. با اینکه با این مباحث به طور طبیعی انتظار خوانندگان عادی برآورده نمی شود اما شروع از آن ها درست است.👇 فرض کنید در شهری بزرگ و غریب در آفریقا یا آسیا یا اروپا گم شده اید. شهر شلوغ و زنده است. نمی دانید کجای شهر هستید. راهتان را گم کرده اید. کوچه های تنگ، همشکل و فراوان گیجتان کرده اند. بهترین راه برای خروج از سردرگمی این است که به برجی بلند بالا بروید و از آنجا شهر را ببینید تا بفهمید در کدام موقعیت هستید. با این کار ناگهان تصویر برای شما روشن می شود... اکنون اگر از برج پایین بیایید و دوباره وارد کوچه پس کوچه ها بشوید، دیگر گم نمی شوید. در این کتاب، مثلا به این پرسش می پردازیم که آیا کشتن بی گناهان در هر حالتی نارواست یا نه. از این بحث به مسأله ماهیت اخلاق می رسیم؛ یا درباره ادعاهای ستاره شناسان بحث می کنیم و به این موضوع کشانده می شویم که چه عنصری موجب می شود یک نظریه را نظریه علمی به حساب آوریم. در اینجا حالت ما حالت آن گمشده در شهر غریب است. پرداختن به مفاهیم انتزاعی و دور شدن از مطالب ملموس به منزله بالا رفتن از پله های آن برج است. از آن بالا می توانیم مسأله را بهتر ببینیم. لذا وقتی به مسأله موردی قبلی برگشتیم، مانند کسی هستیم که از آن برج پایین آمده است. دیگر در میان مسائل، هاج و واج نمی مانیم. آشنایی با فلسفه از دو راه ممکن است یکی این که از مطالعه آثار فیلسوفان نامی ماند افلاطون یا تأملات دکارت شروع کنیم. راه دوم اینکه از معرفی برخی مسائل مهم فلسفه آغاز کنیم از این قبیل: معرفت چیست؟ و آیا اخلاق واقعیتی عینی دارد؟!در این کتاب به روش دوم پیش می رویم البته آراء فیلسوفان مهم را درباره هر موضوعی بررسی می کنیم. باید به یاد داشت که هدف ما بیشتر این است که مسأله فلسفی را بهتر بفهمیم. یافتن جواب برای آن ها یا توضیح اینکه فلان فیلسوف چطور فکر می کرده است، به این اندازه اهمیت ندارد. 🍃... امروزه افرادی که افلاطون می خوانند، کتاب های او را فاقد جذابیت می یابند. این سخن تا حدی درست است. بخش عمده سمپوزیوم درباره عشق اکنون نادرست می‌نماید. خوشبختانه حرف های مهم دیگری افلاطون دارد که تا کنون ارزش خود را از دست نداده اند. مثلا محاوه ته آتتوس درباره معرفت، هنوز هم اثری کلاسیک در فلسفه به شمار می رود. در فصل دوم به آن با خواهیم گشت. راز اینکه هنوز هم افلاطون و فیلسوفان زمان او را می خوانیم، فقط کنجکاوی درباره تاریخ فلسفه نیست. با مطالعه ی اثار پیشینیان، سرنخ هایی برای فهم بهتر مسائل امروز به دست می آید. ذکر این فیلسوفان یعنی تأمل در آنچه فلسفه را ممکن ساخته است. 🍃«... 25قرن پیش، ارسطو، قاعده ای بنیادی وضع کرد: در مطالعه ی هر موضوعی، باید آن اندازه دقت و شفافیت را که درخور آن موضوع است، به دست آورد. تمایزها را از این جهت بایدمهم شمرد که تنها در پرتو آن ها می توان نکات مهم را دریافت. اصطلاح های فنی ابزارهایی برای این مقصودند و خود فاقد موضوعیت هستند. فیلسوفان معاصر حتی المقدور می کوشند تا حدی که می توان به گفته برنارد ویلیامز فیلسوف انگلیسی معاصر، از زبان نسبتا ساده استفاده کنند. لذا با آنکه فلسفه اندوخته ای از اصطلاح های ویژه دارد، فلسفه ورزی صرفا نشخوار این اصطلاح ها نیست.» 🍃«... معرفی چند نمونه از بحث های فلسفی مؤثرتر از تعریف خشک و خالی فلسفه است... لذا با تعریف فلسفه آغاز نمی کنیم، با قدری فلسفیدن آغاز می کنیم.» http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
یکی از تیترهای کتاب درآمدی بر فلسفه ی معاصر با نام «عدالت»👇: 🍃«راولز می گوید به دو شرط یک جامعه عادلانه است و لذا حکومت آن جامعه هم موجه است: یکم_ نظامی گسترده از آزادی های اساسی و برابر وجود داشته باشد متناسب با نظامی از آزادی های همگانی و همه افراد جامعه بدون تبعیض از آن برخوردار باشند. دوم_ اگر از نظر دارایی یا برخورداری از آزادی تفاوتی بین افراد جامعه وجود دارد، حتما: الف) نفع گروه های زیردست اجتماعی مراعات می شود. ب) موقعیت های برتر در دسترس همه ی افراد شایسته جامعه باشد. در دفاع از این نظریه، راولز می گوید که اگر مردم در شرایط مناسبی باشند و بتوانند برای دستیابی به مطلوب خود چانه زنی کنند، انگاره ی عدالت او را بر همه ی بدیل های دیگر از جمله وضع طبیعی ترجیح خواهند داد. بازی چانه زنی مورد اشاره یک بازی ست که حاصل جمع دستاورد بازیگران متعددش صفر نیست و بازیگرانش عاقلانه رفتار می کنند و بر پایه ی منافع خود تصمیم می گیرند. این بازیگران علاقه مند به یافتن مبنایی برای همکاری هستند لذا سینه چاک جنگ و خونریزی و نبرد همه با هم نیستند. وقتی همه بازیگران را با هم درنظر می گیریم می بینیم که هیچ کدام قادر نیست یک تنه بر دیگران تسلط گیدا کند. در اینجا راولز به هابز نزدیک می شود. با افزودن دو شرط راه راولز از هابز جدا می شود. راولز مبنای موجه بودن دولت را عقلانیت منفعت جویانه نمی داند. با این دو شرط، وضعیت نخستین (original position) یعنی مردم در موقعیت چانه زنی، تعریف می شود. دو روش وجود دارد برای وارد کردن ملاحظات اخلاقی در طی مسیر درازی که از وضع طبیعی شروع و به دولت ختم می شود. یک روش این است که هر راهبردی را که متضمن اقدام خلاف اخلاق توسط بازیگران باشد، ممنوع کنیم. روش دیگر این است که صحنه ی چانه زنی را طوری ترتیب دهیم که بازیگران ناچار باشند ملاحظات اخلاقی را در نظر گیرند. تز راولز متضمن قصیده‌ای مضاعفی از هر دو قسم است. قید اول را راولز پرده ی ناآگاهی ( veil of ignorance) می نامد. این قید موجب می شود که هر کسی در هنگام محاسبه ی منافع خودش، منافع دیگران را نیز به حساب آورد. این قید می گوید بازیگران پشاپیش نمی دانند که قدرت و استعداد هر کدامشان چقدر خواهد بود. البته بازیگران درباره موضوعات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و روان شناسی، اطلاعات فراوان دارند. فقط از وضع خاص هر فرد از افراد جامعه ناآگاهند. این وضع را به اختصار چنین توصیف می کنیم‌: وقتی مردم پشت پرده ی ناآگاهی قرار دارند، موقعیت نسبی و اهداف خود را نمی دانند. سر‌‌ اینکه بازیگران باید این آگاهی ها را نداشته باشند، این است که وقتی دست به کار وضع مقررات می شوند، طوری عمل نکنند که منافع خودشان تأمین شود. اگر از پیش بدانم که در جامعه فردا من آدمی تنبل یا زیادی کوتاه قد خواهم بود، ممکن است گرایش پیدا کنم که طوری قانون وضع کنم که تنبل ها و کوتاه قدها نفعش را ببرند. اگر بدانم که مالکیت خصوصی در سعادت زندگی بسیار مؤثر خواهد بود، ممکن است در وضع قوانین، جانب مالکیت خصوصی را بیش از اندازه نگاه دارم. پرده ی ناآگاهی اثر نامطلوب خودمداری و منفعت طلبی را تعدیل می کند‌؛ چون برای هیچ کسی معلوم نیست که در چه جایگاهی قرار خواهد گرفت. لاجرم در فرایند ملاحظات، منافع دیگران را هنکم در نظر خواهد گرفت. می توان گفت این قید همان کاری را می کند که اصل تعمیم کانت در بحث اخلاق قرار بود بکند‌؛ فراگیر کردن مقررات به وجهی که هیچ تبعیضی بین مردمان به وجود نیاید. این یک راه ملاحظه ی اخلاقی. برابری: همه کس را به طور برابر به حساب بیاور در نتیجه بازی چانه زنی است که از طریق محدودسازی آگاهی بازیگران از پاره ای امور و آگاهی کافی آنان از اموری دیگر از جمله نظریه های متفاوت درباره عدالت حاصل می شود. قید دیگر راولز این است که راهبردها نباید با برخی اصول اخلاقی تعارض داشته باشند؛ بازیگران نباید حسد بورزند. روش راولز برای این کار نیست که مستقیما راهبردهای مبتنی بر حسد را کنار بگذارد بلکه کاری می کند که زمینه رشک ورزی میان بازیگران منتفی شود. یک دلیل راولز برای افزودن این قیداین است که اغلب ما حسد را از جمله عواطف منفی می دانیم که شایسته نیست بنیان داوری ما را درباره مؤسسه ی سیاسی دولت تشکیل دهد. وقتی شرط می کنیم که بازیگران عواطف نداشته باشند، طبعا نباید منفعت طلبی به معنایی که به طور اخلاقی مذموم است پایه داوری ما در باب دولت باشد. برای این که حسود نبودن را شرط لازم بازیگران بدانیم، دلیل روشنی لازم است. فیلسوف آمریکایی رابرت پول ولف معتقد است دلیل این قید خیلی واضح است. با توضیح این دلیل، فرصت می یابیم که پاره ای از نقاط قوت و ضعف نظریه راولز را بشناسیم. http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
14857-fa-baserat.pdf
3.62M
📗 ( pdf) رایگان بصیرت حضرت زهرا علیه السلام نویسنده؛ اصغر طاهرزاده ☑️ منابع و مستندات مربوط به فایل دهم از مجموعه‌ی سلام‌الله‌علیها http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0
🌺بخشی از دعای وداع ماه مبارک رمضان از امام سجاد علیه السلام🌺: « 🍃ثم قد فارقنا عند تمام وقته و انقطاع مدته و وفإ عدده🍃؛ این ماه بعد از آن که پایانش فرارسید, از ما مفارقت و هجرت کرد و ما را تنها گذاشت 🍃فنحن مودعوه وداع من عز فراقه علینا🍃؛ پس ما هم با ماه خدا وداع مى کنیم وداع با دوست عزیزى که مفارقتش براى ما توانفرساست, 🍃و غمنا و اوحشنا انصرافه عنا🍃؛ ما کسى را وداع مى کنیم که رفتنش براى ما بسیار گران و سخت است و ما را غمگین و گرفتار وحشت و ترس مى کند. 🍃ولزمنا له الذمام المحفوظ و الحرمه المرعیه والحق المقضى🍃؛ باید حقى که او بر عهده ما دارد, رعایت کنیم و حرمتى که در پیش ما دارد ارج نهیم و به تعهدى که بین ما و اوست وفا کنیم. 🍃السلام علیک... أفجَعَ فقدُهُ مَفقودا و مرجُوٍ آلم غَراقُهُ🍃؛ با درود ای (یاری) که چون رخت برندی، فراقت رنج افزا شود. ای مایه امید ماکه دوریت برای ما بس دردناک است.» 🌺🌷🍃عید سعید فطر مبارک🍃🌷🌺
📕خدا، ارزش، عقلانیت 🖌محمد علی مبینی نویسنده در این کتاب، نظریۀ جدید خود در باب ارزش اخلاقی مبتنی بر جهان‌بینی توحیدی را پیشنهاد داده است؛ این اثر در ۲۷۵ صفحه و در شمارگاه ۳۵۰ نسخه و به قیمت ۵۵۰۰۰۰ ریال تقدیم علاقه‌مندان شده است. در این کتاب، نظريه‌اي جديد در باب ارزش اخلاقي مبتني بر جهان‌بيني توحيدي ارائه مي‌شود؛ نويسنده بحث را با برخي تأملات معناشناختي و بررسي برخي نظريات به ويژه نظريۀ ارزش آيت الله مصباح يزدي شروع و سپس با توجه به اشکالات موجود، نظریۀ توحیدی جایگزین را پیشنهاد می‌كند؛ این پيشنهاد بر مفهوم تناسب و هماهنگی میان موجودات استوار است و تناسب محوري را میان خالق و مخلوقات لحاظ می‌كند؛ بر اساس مفهوم تناسب، نه تنها ارزش، بلکه عقلانیت نیز تبیینی جدید می‌یابد که از آن با عنوان عقلانیت وجودی یا ارزشی یاد می‌شود. 🆔@meshkatnoor http://eitaa.com/joinchat/4032036877Cc794fedda0