eitaa logo
از من و کتاب‌ها/بوکی‌شو🇮🇷🇵🇸
229 دنبال‌کننده
647 عکس
54 ویدیو
9 فایل
به معجزه کتابها ایمان بیار. https://eitaa.com/joinchat/1600258274Cfec16885eb اگه دوست داری کتاب بخونی ولی نمیدونی چی بخونی من اینجام👈 @soodehabedi
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله. خانم عایده سرور، بانویی که قسمت نشد در امضای کتاب ببینمشان، چون همان روز خبر شهادت پسر دیگرشان را به ایشان دادند و به جمع ما نیامدند. بانوی مقاومت و نمونه‌ای بسیار خوب از زن طراز انقلاب اسلامی، بله انقلاب اسلامی، چون این یک تفکر و ایدئولوژی است و محدود به جغرافیا و مرز خاصی نمی‌شود. کتاب خوش‌خوان و روانی بود با اینکه نویسنده ابتدا باید از عربی ترجمه می‌کردند و بعد می‌نوشتند اما متن یک دستی داشت. اطلاعات خوبی درباره لبنان در پاورقی‌ها آورده شده و خواننده را با حال و هوای داستان و مکان این اتفاقات بیشتر همراه می‌کند. شخصیت این بانو، جستجو و شجاعت او برای رسیدن به حقیقت و بعد پایداری در این مسیر، مساله‌ای بود که من را تحت تاثیر قرار داد. نوشتن یادداشت به این کوتاهی برای این کتاب و این بانو و شهید بزرگوار و با کراماتشان، حق مطلب را ادا نمی‌کند. توصیه می‌کنم اگر از روحیه‌ی حماسی، مقاومت و انقلابی خوشتان می‌آید حتما این کتاب را بخوانید. لینک این یادداشت در بهخوان https://behkhaan.ir/reviews/27f8c935-a19a-4327-8292-476da22eecb9?inviteCode=7612229ACB8
کلارا و خورشید، در ظاهر کتاب غیرمذهبی و بی‌ربطی به ماه رمضان هست. اما در باطن اینطور نبود. اسم نویسنده کافی بود تا انتخابش کنم. اثری از نویسنده‌ی کتاب عجیب و جذاب «بازمانده‌ی روز». از مترجم هم قبلا آثار دیگری خوانده بودم و خیالم تخت بود. بدون اینکه خلاصه و معرفی داستان را بخوانم، کتاب را شروع کردم. اولش کمی گیج شدم که راوی چه کسی است. کم‌کم متوجه شدم یک ربات دارد مشاهداتش را و ارتباطاتش را برایم تعریف می‌کند. داستان در روزگاری می‌گذرد که ربات‌ها دوستان و مراقبان همراه و صمیمی نوجوان‌ها می‌شوند. و عطف اولیه‌ی داستان زمانی‌است که جوزی، با کلارا ، ربات و راوی کتاب، هم‌کلام می‌شود. کلارا همراه جوزی می‌شود و به شیوه‌ی خودش به او در گذر از روزهای سخت زندگی کمک‌می‌کند. این روزها که هوش مصنوعی دارد اوج می‌گیرد ، بعضی از سازندگان جاه‌طلب آن گمان می‌کنند که امکان دارد چیزی ساخت که جایگزین انسان بشود. کلارا با مسیری که طی می‌کند، نشان می‌دهد که هیچ چیز، هیچ عدد و رقمی، هیچ هوش مصنوعی و برنامه‌ی صفر و یکی نمی‌تواند به عمق آنچه در قلب آدمی می‌گذرد، دست پیدا کند. قلب و لایه‌های تو در توی آن، احساسات عمیق و متنوعی که در آن موج می‌زند با حکمت و ابتکار خالقی آفریده شده که دست هیچ بنی‌بشری به کدهای ساخت و برنامه ریزی آن نمی‌رسد. کلارا و خورشید نویسنده کازوئو ایشی گورو مترجم امیرمهدی حقیقت نشر چشمه @bookishow
یک کتاب دیگر از کازوئو ایشی گورو شروع کرده‌ام. این بار هم با ترجمه‌ی امیرمهدی حقیقت. کتابهای قبلی که ازش خوانده‌ام کلارا و خورشید بود با همین مترجم. و باز مانده‌ی روز با ترجمه نجف دریابندری، که شاهکاری بود در ترجمه و انتخاب زبان توسط مترجم.
تو به اندازه‌ای که از غریزه و عادت الهام می‌گیری و طبیعی رفتار می‌کنی، از آدمیت فاصله داری. و به اندازه‌ای که نظارت و سنجش و حساب‌رسی داشته باشی و انتخاب در کارها و برخوردها داشته باشی، آدم هستی. و آدم بودن، خیلی سخت‌تر از طبیعی بودن است؛ چون آدم باید هرلحظه و هر عمل و هر حالت وهر برخوردی را بسنجد و بررسی کند و از عکس‌العمل‌های طبیعی و از انعکاس‌ها، به انتخاب‌های سنجیده روی بیاورد. و این سخت است. از کتاب اثر استاد نشر لیلة القدر
کمی هم از کتابهای دخترجون بخونیم ببینیم دنیای کتابهای نوجوان در چه حاله. از کتابخونه امانت گرفته، گفتم نبر تا من بخونم. روباهی به نام پکس
بسم‌الله کتاب جدیدی که از دیروز دارم می‌خوانم! دلیل انتخاب کردنش هم این بود که حدود دو سالی می‌شد اسم این کتاب را شنیده بودم. و بی اغراق و متاسفانه با شرمندگی باید بگویم تو این دوسال، هر بار کسی از استیو جابز اسم آورد، توی دلم اسم این کتاب را در جوابش گفتم! حالا دارم می‌خوانم ببینم واقعا درباره چیست و آی کیف می‌کنم از طنزش. راوی با تواضع خاصی خودش را یک کارمند دون‌پایه معرفی می‌کند و از تجربیات و مصاحبه‌های کاری‌اش با شرکت‌های استارتاپی روایت می‌کند. حالا من که در فضاها یا به قول این کتاب، اکوسیستم استارتاپ‌ها زیست نکرده ام تا به حال، اما برای شکل گرفتن دورهمی مهرآنا، یک دوره‌ای تحت تعلیمات استارتاپی و کسب‌ ‌و کاری قرار گرفته‌ام. استادمان آقای کریمی برایمان وقت می‌گذاشت و دانسته‌ها و آزموده‌هایش را برای ما خیلی فشرده توضیح می‌داد. و نگویم از لحظه‌ای که راوی توی کتاب رسید به قیف و نمودار فروش. آنقدر خندیدم که خواب از سرم پرید. در گروه مهرآنا من کسی بودم که باید قیف فروش می‌کشیدم و هربار تا آخرین لحظه به تعویق می‌انداختمش. خواب را از سرم پراند چون دیشب با یک چشم باز و یک چشم بسته داشتم این کتاب را می‌خواندم. یعنی نثرش آنقدر روان هست که بشود قبل از خواب خواند. یک جای دیگر هم توی کتاب هست که راوی با یکی از مدیران منابع انسانی یکی از همین شرکتهای به قول خودشان کول و باحال، برای مصاحبه گفتگو می‌کند. و طرف در هر جمله، فقط یکی دو تا کلمه را فارسی می‌گوید. لازم است توضیح بدهم یا شما هم یاد آن خانم مدیر شرکت فلان افتادید که فارسی کیلی کم بلد بود، و فیلم صحبتهایش وایرال یا پخش شده بود؟! به هرحال، اگر سر و کارتان با این مباحث و استارتاپ و کسب‌و کار و این صحبت‌ها بوده، خواندن این کتاب خالی از لطف نیست و طنز تلخش به دل می‌نشیند. کتاب خاطرات یک کپی‌رایتر دون‌پایه/ استیوجابز غلط کرد با تو نوشته آزاده رحیمی نشر اطراف کتاب پنجم سال۰۴ @bookishow
داستانهای اشمیت کوتاه، ساده و درباره عشق و روابط انسانی است. شخصیت‌ها گاهی چنان پیچیده می‌شوند که نمی‌شود پیش‌بینی شان کرد و گاهی آنقدر ساده، که راحت می‌شود حرکت بعدی را حدس زد. عبارت‌ها و جملات، ساده و روان هستند و قرار نیست شاهکار ادبیات خلق شود اما به جنبه‌های مختلفی از زندگی انسان‌ها و روابطشان با خود، دیگر انسان‌ها و طبیعت اشاره می‌کند. از خواندن این کتاب لذت بردم و داستان‌های شیرینی داشت. کتاب ششم۰۴
... و اما نقطه‌ی قدرت شیطان همواره نقطه ضعف او نیز هست و نه فقط شیطان، که این از سنن لایتغیر عالم است. وقتی دشمن از قواعد بازی بین‌المللی دیپلماسی عدول کند بهترین شرایط فراهم خواهد آمد که ما نیز در برابر قواعد بازی عصیان کنیم. و اکنون بر دنیای بی‌رحم ما چنین وضعی حاکم است. ... شهید سیدمرتضی آوینی کتاب آغازی بر یک پایان، انقلاب اسلامی و پایان انتظار
این هفته، تقریبا به کتاب خواندن، فیلم دیدن و کمی هم نوشتن، گذشت. حالا دارم «یک تکه زمین کوچک» را می‌خوانم. هنوز وسطهای کتاب هستم و نمی‌دانم چطور یک نویسنده انگلیسی، خودش را گذاشته جای یک پسربچه فلسطینی در رام‌الله و نوشته. کتاب تا این‌جایی که خواندم، پر از شوق زندگی و میل به مقاومت است و البته تلخی جاری در اشغال سرزمین فلسطین. احتمالا کتاب پانزدهم یا شانزدهم امسال باشد که می‌خوانم،شاید هم بیشتر.
بسم‌الله کتابی انگیزه‌بخش و امیدوار کننده برای همه، مخصوصا نوجوان‌ها و جوان‌هاست. بخشی از زندگی آقای علی حمامی و دوستانشان که با خودباوری و انگیزه و اراده قوی سعی می‌کنند همه‌ی نمی‌توانیم‌ها و نمی‌شود‌ها را از بین ببرند. نمونه‌اش ساخت وسایل هدایت آتش دقیق از روی نمونه آمریکایی، در اوج جنگ و زمانی که کشورمان برای مبارزه با دشمن بعثی نیازمند به این وسایل بود، تحریم بود و نمی‌توانست آنها را تهیه کند. این گروه جوری شبانه روز کار می‌کردند انگار اصلا خستگی و شکست برایشان تعریف نشده بود. این کتاب را دیروز شروع کردم و امروز تمام شد. البته اصطلاحات فنی هم داشت که بیشترش را توی کتاب توضیح داده‌اند. به نظرم اگر نوجوان دارید، مخصوصا پسر، حتما این کتاب را برای خواندن در اختیارش قرار بدهید.
کتابی که این روزها میخونم
کتابی که این روزها می‌خونم. مجموعه داستان‌های کوتاه از نویسندگان معاصر و معروف دنیا. اکثر داستان‌ها از نیمه دوم قرن بیست به بعد و از اوایل قرن ۲۱ هستند. تنوع موضوعات و ترجمه‌شون هم خیلی خوبه.