26.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 کلافه بودم. قلبم انگار میخواست از جا کنده شود. «کـرّار» حتی بـه تلفنهایم جواب نمیداد. شنیدم مردی صدایم زد. مـــردی جوان درســت در مقابلم، بر اســـبی سفیـــد و تنومند نشسته بود. تهِ دلم خالی شد.چه اتفاق عجیبی! فرودگاه و اسب؟! آخر آن اسب و آن ســــوار را با آن شکل و شمایل عجیـــب، چهجوری به آن محوّطه راه داده بودند؟!
📕 مسیر خارج از نقشه
▪️داستان جذاب ماجراجویی یک نویسنده در پیادهروی اربعین
▪️اثری پرطرفدار از نشر مهرستان
▪️به قلم مجید ملامحمدی
#اربعین #نوجوان #محرم
@bookmehrestan
Www.book.mehrestan.ir