هدایت شده از ✦اخگر
کـتابخـونی؟ فور بزن چنلت و پُـرش کن!
نویسنده مورد علاقم؛
ژانر مورد علاقم؛
کتابی که حاضرم بارها بخونمش؛
کتابی که همه باید بخوننش؛
کتابی که باهاش خندیدم؛
کتابی که باهاش گریه کردم؛
کتابی که عاشق جلدشم؛
My library 📚 | 🌕 کافه کتاب
کـتابخـونی؟ فور بزن چنلت و پُـرش کن! نویسنده مورد علاقم؛ ژانر مورد علاقم؛ کتابی که حاضرم بارها بخون
ال.ام.مونتگمری
گمونم... کلاسیک، معمایی_جنایی و تا حدی فانتزی
کتاب های ال.ام.مونتگمری(حاضر نیستم، بار ها خوندمشون)
امممم، کتابی نیست که بگم قطعا همه باید بخونن ولی چون زیاد انگیزشی نمیخونم، فقط رویای دویدن و کتابخانه ی نیمه شب به ذهنم میرسه). از طرفی به نظرم کتابی که همه باید بخونن صرفا نباید انگیزشی یا برای تغییر زندگی باشه، میتونه برای شخص شادی و لذت رو فراهم کنه و به ارمغان بیاره پس... کتابای رولددال و مونتگمری رو دوباره پیشنهاد میکنم، به علاوه ی کتابای آگاتا کریستی
خندیدم؟ کتابای رولددال، خودِ ال.ام.مونتگمری، بچه ی چلمن، بیگ نیت، سه گانه ی قند و عسل و... البته جا داره بگم با کتابای آگاتا کریستی و کتاب دیوید کاپرفیلد _که دیشب داشتم میخوندم_ هم خندیدم🗿
تا حالا با کتابی گریه نکردم، درواقع همیشه دلم میخواست گریه کنم با یه کتاب، ولی وقتی واقعا داشت اتفاق میفتاد جلوشو گرفتم(بین این دو فاصله ی زیادی بود در حد چند سال، یعنی اوایل دلم میخواست سر یه کتاب گریه کنم، بعدا با خودم گفتم گریه نکنم سر کتاب). خلاصه اگه بخوام بگم کدوم کتاب ها و کجا هاش، اینم از فهرست: بخش نامه ی والتر به خواهرش تو جلد هشتم آنشرلی، کتاب پنج قدم فاصله(اصلا تو بخش هایی که مطمئنا همه باهاش گریه کردن، گریه نکردم، فقط جاهایی که با هم خوش بودن اشک داشت تو چشمام حلقه میزد که بهش دستور دادم بره🗿). یکی دیگه هم، دقیق نمیدونم، فکر کنم، فکرررر کنم آخرین روزِ خانم بیکسبی بود که تو اون هم سر بخش های خیلی ساده بود که حس غم و اندکی وجودم را فرا گرفت(آه)، اما نه، در کل کتابی نبود که باهاش قشنگ بشینم "گریه کنم"(دلیلشم که بالاتر گفتم)
کتابی که عاشق جلدشم... عاشق جلد همه ی کتابامم اما! اما کتابای انتشارات زنبور و پرتقال... اصلا حرفشو نمیزنم خودتون برین کتاباشونو بخرین🥰
جلد قدیانی ها رو هم دوست دارم ولی گمونم دلیلش بیشتر علاقه به خودِ کتاباشه
طرح جلد خوب های بد بد های خوب(مدرسه ی خیر و شر) مخصوصا جلد ۱ تا ۳ فوق العاده نننندثحثیدطتمثدیای
اولین کسیَم که واسه این سوالات انشا مینویسه اما راحت باشین و شما هم تو ناشناس بهم بگین
https://daigo.ir/secret/51138475850
Lorder671_everybody_wants_to_rule_the_world_-_lorde.mp3
زمان:
حجم:
6.7M
اینم واسه سیلوانا...
هدایت شده از اژدها سواران کتابخوان
حوصلم سر رفته پس بیاین:
چالش نویسندگی:
از زبان شروری که هیچ وقت نمیخواست شرور شه
از زبان شخصیتی که میتونست درد و رنج و احساسات و... دیگران رو حس کنه
از زبان عاشق و معشوقی که آخر داستان دیگه عاشق هم نیستن
از زبان کاراکتری که عاشق خواننده ی کتاب میشه(خواهش میکنم کتابو نبند! اگه ببندی من میمیرم!) یه همچین چیزی بید
شروری که آخر داستان برای نجاتِ قهرمان داستان خودشو فدا میکنه(من یه جا دیده بودم که یه نفر اون جمله ی معروفِ هیچ درختی نمیتونه تا بهشت بالا بره مگه اینکه ریشه هاش تا جهنم فرو رفته باشه رو نوشته بود و به نظرم خیلی مناسب این چالش بود)
یا میتونی جمله ی آخرِ کتابی که داستانش درباره ی این چیزاست بنویسی یا چند خط در موردش بنویسی یا چند خط از زبانشون اصلا مهم نیست هر چی دوست داری
#کتابخون
————
وای چه چالش باحالییییییی
چون عاشق نفرت از منی دقیقا یه کتابه از زبو شرور های داستان های معروف و دلیلشون برای شرور شدن و واقعا زیباست… و اصلا نمیتونید انتظار داشته باشید پایان هیچ کدوم از داستان هاش خوب باشه..
My library 📚 | 🌕 کافه کتاب
حوصلم سر رفته پس بیاین: چالش نویسندگی: از زبان شروری که هیچ وقت نمیخواست شرور شه از زبان شخصیتی که
دلم میخواد این کتاب رو داشته باشم:)
از کتاب هایی که دیدگاه های متفاوت از شخصیت های مختلف ارائه میده خوشم میاد
تو جلد سومِ مدرسه ی خیر و شر هم نقطه نظر بعضی کاراکتر های شرور قصه ها بیان شده... و به نظرم واقعا جالبن!
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وای اژدهای آرزو عشق همیشگیمه😭😭😂❤️
تازه بخش های خفن دیگه هم بودن. مثل کفتر آهن به سر(هواپیما) که نذاشته تو این کلیپ.
پیشنهاد میکنم حتما ببینین، و البته با دوبله.
#انیمیشن
بچه ها انیمیشن مورد علاقتون چیه؟
و اگه خودتونو یه انیمیشن باز حرفه ای به حساب میارین، بیاین و بگین هر کمپانی انیمیشن سازی واسه کدوم ویژگی ش به نظرتون برتره؟
من اینجام :)
چالش های نویسندگی رو اگه جمع بندی کنم تقریبا یه همچین چیزی میشه(نوشتن چند خطِ آخر داستان، چند خط از زبان خود شخص یا هر شکل دیگه ای که دوست دارین) :
(این لیست آپدیت میشه)
از زبان شروری که هرگز نمیخواست شرور بشه
از زبان شخصیتی که میتونه درد و رنج و احساسات دیگران رو احساس کنه
از زبان عاشق و معشوقی که آخر داستان دیگه عاشق نیستن
از زبان کاراکتری که عاشق خواننده ی کتاب میشه
از زبان شروری که آخر داستان برای نجات قهرمان داستان خودشو فدا میکنه
داری کتابی مینویسی که جمله ی اول و آخرش یکیه، اون جمله چیه؟
بگو چشماش قشنگه بدون اینکه بگی چشماش قشنگه
بگو رفت و هرگز برنگشت بدون اینکه بگی رفت و هرگز برنگشت
از زبان کسی که به عشق/دوستش قول میده نجاتش بده ولی نمیتونه و شکست میخوره
بگو دوست داشتنی ترین و زیباترین کسی هستی که تا حالا دیدم بدون اینکه این جمله رو بگی
اگه بخوای شخصیت مورد علاقه ت رو به غیر انسان تشبیه و توصیفش کنی، به چی تشبیهش میکنی و از چه کلماتی استفاده میکنی؟
بگو زمان زیادی گذشته بدون اینکه بگی زمان زیادی گذشته
تو یه جمله عمق احساسات عاشق به معشوق رو بیان کن
از زبان یه شرور با یه قهرمان صحبت کن. درباره ی تجربیات اون شرور و چی شد که تبدیل به این انسان شد.
جنگ های ذهنی شرور رو یا از زبان شروری بنویس که قهرمان داستان رو به دام می ندازه ولی آزادش میکنه که بره (این اتفاق میتونه بدون اینکه اون قهرمان متوجه بشه باشه و اگه طرفدار تراژدی هستین، میتونین از زبان شرور/قهرمان بنویسین وقتی قهرمان داستان شرور رو میکُشه!)
چرا شرور ها رو بیشتر از قهرمان ها دوست دارن؟
چون قهرمان تو رو فدای یه شهر میکنه، ولی شرور یه شهر رو برات نابود میکنه.
My library 📚 | 🌕 کافه کتاب
چالش نویسندگی بعدی، درباره ی عاشق و معشوقی که آخر داستان دیگه عاشق هم نیستن: خواستم، واقعا خواستم. ب
شخصیتی که احساسات و درد و رنج دیگران رو حس میکرد
من پیش از مرگ بار ها زندگی کرده ام. رنج کشیدم، عاشق شدم، درد را با تک تک ذره های وجودم حس کردم، امیدوارم شدم، ناامید شدم. اما این ها احساساتی دسته دومند. من هرگز واقعا عاشق نشدم، هرگز دل شکسته نشدم، هرگز همگام نشدم و درک نکردم. من میخواهم، میخواهم یک انسان معمولی باشم. با درد های معمولی و رنج های زمینی. و این پایان من است. پایانی که خود، شروعی دیگر است.
شاید تنها راه نادیده گرفتن احساسات دیگران، شرارت بود...
نمیدانم
نمیدانم میخواهم چه شوم. شرور باشم یا قهرمان؟ برای خود زندگی کنم یا دیگران؟
#کتابخون
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه بخش از شاهنامه رو به صورت موزیکال گوش بدین✨