📪 پیام جدید
https://eitaa.com/boookcafe/7069
دختری که بال در آورد قشنگ بود
شاهکار نبود ولی قشنگ بود
تو کانالم معرفیش کردم اگه میخوای یه سرچ بزن دختری که بال در آورد پیداش میکنی..
#سیلوانا
#دایگو
به به سلام😭❤️
سیلوانااا خیلی دلم برات تنگ میشه میخوای بری😭💔❤️🔥 ولی امیدوارم موفق بشی واسه کنکورت عزیزم😭❤️✨
My library 📚 | 🌕 کافه کتاب
راستی من تا فردا یا امشب داستان رو میفرستم
سیلوانا اگه پیویت رو داشته باشم کافیه که یه وقت بخوام بهم پیام بدم یا باید شمارتو داشته باشم؟ آخه فکر کنم گفتی کلا ایتا رو به امون خدا میسپاری نه؟
هدایت شده از Daily Wizards
سیلوانای عزیزم
اول از همه تنها وایبی که ازت میشه گرفت، یه جنگل سبز، اونم سبز تیره ست. خزه های فراوون و شاخه های در هم در هم. شاید اون وسطا یه جادوگری هم سوار جاروی دسته دارش، به سمت قلعه ی سیاهِ تاریکی میره. تاریکی، که سیلوانا با زیبایی روحش میتونه اون رو از بین ببره. یه الف با لباس سبز روشن، گوشای تیز اِلفی، پاهای برهنه و بدون کفش، پوست سفید و چشمای درشت زمرّدی، انگشت های کشیده و باریک و موهای روشنی که به سفیدی میزنن! با قوه ی تخیل قوی! ولی اینجا، خونهَت، محل زندگیت، دیگه چه نیازی به قوه ی تخیل هست؟ وقتی حتی خودت هم یه موجود افسانه ای و جاودان هستی. مثل یک گوزن تیزپا، مثل یک عقاب تیزبین، مثل یک غزال زیبا، مثل یک پروانه ظریف و در عین حال مثل شیر قدرتمند و شجاع.
همیشه همراهت کمان بلند سفید از جنس چوب بلوط داری،و البته تیر هایی محکم از جنس راش با سرِ تیزی که میتونه قلب یک شرور رو از کار بندازه.
تو تنه ی یه درخت که هزاران سال سن داره و ماجراهای زیادی رو به چشم دیده، خونه ی زیبا و کوچیکی داری. بوی سبزه های معطر فضا رو پر کرده و روی دیوار خونه ت، خاطرات سال ها زندگی کردن رو وصل کردی.
یه زخم داری، از دشمن همیشگی ت، پادشاه دروغین الف ها. زخمی روی صورتته و جاش داره خوب میشه اما زخم اصلی، رو قلبت رد انداخته... حالا با ذهن خلاق و عجیبت، میخوای نقشه ای بکشی که این پادشاه پلید رو از بین ببری!
اگه یه کتاب بودی، مطمئنا جلد سخت بودی، به رنگ سبز تیره و عکس یه الف جنگلی یا یه جنگل روشنِ سبز، روی جلد نقش بسته بود.
احتمالا وقتی کتاب باز میشد، پودر ستاره به بیرون می پاشید و عطر مهتاب فضا رو پر میکرد. و شایدم و صدای رودخونه رو میشنیدی یا عطر خزه های قدیمی که به هوا بلند میشن. مثل وقتیه که همه جا در سکوته، انگار دنیا متوقف شده، یه بعد از ظهر، مزرعه ی کنار پرچین، علفزار های بلند، و تو میپری وسط علفزار و یه عالمه پروانه بلند میشن! یه حسی مثل اون:)
اگه یه موسیقی بودی، جادویی میشدی و در روح افراد، روان. وقتی انسان ها و غیر انسان ها به موسیقیت گوش میسپارن، در قلبشون رسوخ میکنی!
اگه یه انیمیشن بودی... درست نمیدونم، چون خودم کارتونش رو ندیدم، ولی یه کارتون بود که چند تا شخصیت الفی داشت. تو مطمئنا یه همچین کارتونی میشدی.
مطمئنا آرامش رو به وجود افراد تزریق میکنی، در سکوتِ جنگل، و زیباییِ پر ابهتِ اون!
نویسنده ای که بهت تشبیهش میکنم، جی.آر.آر.تالکینه. خالق هابیت و ارباب حلقه ها!
و در آخر بگم، تو دنیای جادویی و مسحور کننده ی تخیل، محصور و محدود به واقعیت نیستی. میتونی اوج بگیری و تا آسمون ها بری. ولی مطمئنم تو واقعیت هم، تو هرگز محدود و محصور نیستی و اوج میگیری، و به موفقیت میرسی. به اهدافت!
اولین تقدیمی ای که داشتیمو😭✨ واسه سیلواناست این یکی.
امروز داشتم به درخت ها نگاه میکردم و به این فکر کردم که سیلوانا رو مثل درخت های سرسبز و الف های جنگلی میبینم😭✨
(احساس افتخار از اینکه چند تا از سنجاق های کانال سیلوانا از نوشته های منن)
و خیالپردازی ها و ایده ها و...
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/boookcafe/7072
بهم پیام بده شمارمو برات بفرستم برای احتیاط
#سیلوانا
#دایگو
بهت پیام میدم ولی با یه آیدی دیگه که شناسایی نشم😭🤣
همچنان وقتی میخوام شماره رو داشته باشم🤣🤦♀
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/boookcafe/7074
اکلیلی شدمممیممیمینیمقن عرررر😭✨✨
وای یادش بخیر چقدر خوش گذشت این تابستون پیش شماها😭
#سیوانا
#دایگو
جدی امروز وقتی درخت ها رو دیدم نا خودآگاه گفتم یاد یه آدم افتادم و اون سیلوانا بود😭✨
آره واقعا واقعا واقعا واقعا واقعا یا یه عمر واقعا
تابستون زیبا و به یاد ماندنی
یکی از معما های حل نشده ی خانواده و زندگیم، معنی کلمه ی ifilm بود.
(هنوزم هست)