eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
107 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
دشمن زدند و از آن گذشتند و به آن سوی اتوبان رفتند . یکی از نیروهای گردان امام حسین (ع) می گوید ، نیروهای دشمن در کانال مستقر بودند . با فرمان تجلایی ، رزمندگان به جای پنهان شدند به سوی آنها یورش بردند و همه را از پا درآوردند . تجلایی بی امان می جنگید و پیشاپیش همه بود . گردان سیدالشهداء قرار بود از طرف روستای القرنه پیشروی کند ، اما خبری از آنها نبود . عده ای به سوی روستا روان شدند اما بازنگشتند و عده ای دیگر اعزام شدند که از آنها هم خبری نشد . اصغر قصاب و علی تجلایی تصمیم گرفتند به طرف روستا حرکت کنند . تانکهای دشمن از اتوبان می آمدند و نیروهای رزمنده عملاً در محاصره دشمن قرار گرفته بودند . به طرف روستای القرنه حرکت کردیم . خاکریزی بلند در نزدیکی روستا بود ، در پشت آن پنهان شدیم و مدتی بعد درگیری آغاز شد . روستا پر از نیروهای عراقی بود که در پشت بامها مستقر بوده و بر همه جا مسلط بودند . نیروهای عمل کننده تمام شد . اصغر قصاب در شیب خاکریز تیری به دهانش اصابت کرده و از پشت سرش درآمده و به شهادت رسید . تجلایی بسیار ناراحت بـود اما با اطمینـان کار می کرد . بی سیم چـی گـردان سیدالشهـدا از راه رسیـد و گفت : « گردان نتوانست از روستا عبور کند و فقط من رد شدم . » صدای تانکهای دشمن از طرف اتوبان هر لحظه شنیده می شد . تعداد نفرات خودی تنها شش نفر بودند و با خاکریز بعدی حدود پانزده متر فاصله داشتند . تجلایی به سوی خاکریز بعدی رفت . او لحظه ای بلند شد تا اطراف را نگاه کند که ناگهان تیری به قلبش اصابت کرد . خیلی آرام و آهسته دراز کشید ، بی آنکه دردی از جراحت بر رخسارش هویدا باشد . با دست اشاره کرد که آن اشارت را درنیافتیم . تجلایی پیش از حرکت به همه گفته بود : « با قمقمه های خالی حرکت کنید چون ما به دیدار کسی می رویم که تشنه لب شهید شده است . » آرام چشمانش را بست و صورتش گلگون شد
مهدی تجلایی در بهمن ۱۳۶۱ ، در عملیات والفجرمقدماتی به شهادت رسید و جنازه او در منطقه عملیاتی باقی ماند . در سال ۱۳۷۳ ، پیکرمطهرش کشف و به زادگاهش انتقال یافت ، اما پیکر علی ...
#دفاع_مقدس #شهادت_زمینه_سازان_ظهور #شهیدعلی_ومهدی_تجلائی #مدافع_حرم #شهید #شهادت #گردان_153_حضرت_قاسم
بخشی از وصیتنامه شهید :  برادران پاسدارم! امیدوارم با بزرگواری خودتان این بنده ذلیل خدا را عفو کنید. سفارشی چند از مولایمان علی (ع) برای شما دارم. در همه حال پرهیزگار باشید و خدا را ناظر و حاضر بر اعمال خود بدانید. یاور ستمدیدگان و مستمندان جامعه و یاور تمامی‌ مستضعفان باشید، مبادا یتیمان و فرزندان شهدا را فراموش کنید. سلسله مراتب و اطاعت از مسئولین را با توجه به اصل ولایت رعایت کنید. در هر زمان و هر مکان، با دست و زبان و عمل، امر به معروف و نهی از منکر کنید. برادران مسئول! که به طور مستمر در جهت پیشبرد اهداف انقلاب، شبانه‌روزی فعالیت می‌کنید، به عدالت در کارهایتان و تصمیم‌گیری‌هایتان به عنوان یک مرز ایمان داشته باشید. عدالت را فدای مصلحت نکنید، پرحوصله باشید و در برآوردن حاجات و نیازهای آنها بکوشید. در قلب خود، مهربانی و لطف به مردم را بیدار کنید و طوری رفتار نکنید که از شما کراهت داشته باشند. برایم الهام شده که این بار اگر خداوند رحمان و رحیم بخواهد، به فیض شهادت نائل خواهم آمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طفل بوَد، در نظر پیر عشق   هرکه نگردد سپر تیر عشق دل چو بوَد مخزن اسرار عشق جان که بود شارح تفسیر عشق دم بدم از گوشه میدان عشق  می شنوم نعره تکبیر عشق 🌷معرفی شهید 🎂زمینی شدن : ۳۷.۰۱.۰۱، چالوس 🕊آسمانی شدن : ۶۲.۰۲.۰۱، نورد اهواز 💠ارائه : جناب جامانده از شهدا 📆یکشنبه ۹۸.۱۱.۱۳ ⏰ساعت ۲۱:۰۰ 🕊گروه به یاد شهدا http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84 کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃 eitaa.com/booyenaena
طفل بوَد، در نظر پیر عشق   هرکه نگردد سپر تیر عشق دل چو بوَد مخزن اسرار عشق  جان که بود شارح تفسیر عشق دم بدم از گوشه میدان عشق  می شنوم نعره تکبیر عشق به یادشهدا:
 قسم به خون مقدس شهیدان، قسم به اشک دیده یتیمان، قسم به سوز و گداز مادران، قسم به درد و غم تنهایان، قسم به جای گلوله سوزان جانبازان، قسم به فریاد الله اکبر جنگاوران، قسم به عشق و آزادی عدالت خواهان، قسم به زمین مقدس کربلای شهیدان، قسم به نیم روز عاشورای سوزان، قسم به خون و شرف و عزت خوبان، قسم به همه مقدسات که تا زمانی که کفر و ظلم و خباثت و جنایت است، خواهم جنگید و اگر شد جسمم و گرنه روحم را به کربلا خواهم رساند. »
آری، این فریاد سوگندنامه شهیدان اسلام از جمله معلم شهید سید عباس ساجدیاست. کسی که در اولین روز سال 1337 نگاهش در شهرستان چالوس به روی جهان گشوده شد. او سه برادر و چهار خواهر داشته و خودش فرزند پنجم خانواده اش بود.
ایشان تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و متوسطه را در شهرستان چالوس به اتمام رسانید و از سال 1356 تا 1358 به مدت 2 سال توانست فوق دیپلم در رشته علوم انسانی را از دانشسرای راهنمایی تحصیلی ساری با معدل عالی کسب کند و به استخدام اداره آموزش و پرورش شهرستان چالوس در می آید. او در سال 1357 به مدت 4 سال مامور به خدمت در کمیته انقلاب چالوس می شود و رئیس کمیته بود و مسئول ستاد نماز جمعه هم بودند و خدمات ارزنده ای را در آنجا به یادگار می گذارند. او قبل از انقلاب در پخش اعلامیه ها و تصاویر حضرت امام خمینی (ره) خیلی تلاش می کرد و چند بار توسط ساواک دستگیر و زندانی شد.