عباس #میوه هایی را که معمولا در دسترس همه نبود، نمی خورد.
می گفتم: قوت دارد بخور.
می گفت: قوت را می خواهم چه کار؟ من ورزش کارم. چه طور #موز ی را بخورم که گیر مردم نمی آید.
بعد صدایش را تغییر می داد و آمیخته با شوخی می گفت: مگر تو مرا نشناختی زن.
میوه را که بر می داشت بخورد، کلی در دستش می چرخاند و بر اندازش می کرد و می گفت: سبحان الله.
تا کلی نگاه شان نمی کرد، نمی خورد.
#شهید_عباس_بابایی
#آداب_غذا_خوردن
#زندگی_مردم_گونه
آسمان؛ بابائی به روایت هسر شهید، نویسنده: علی مرج، ناشر: روایت فتح، تاریخ چاپ: ۱۳۹۱- سیزدهم؛ صفحه 28.
@boreshha