eitaa logo
بُت شناسی
2.3هزار دنبال‌کننده
466 عکس
477 ویدیو
24 فایل
🖎نقد و آگاهی در زمینه فِرق انحرافی از ثقلین، نقد تصوف و غلات، نقد مخربین اعتقادی شیعه. بدون خط قرمز در چهارچوب ثقلین instageram.com/botshenasi↩ ❎برای حمایت از کانال خارج نشید.❎
مشاهده در ایتا
دانلود
2.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جناب احمدی اصفهانی: برای غدیر کار کنید. غدیر تنها است. از اصل مالت یا سهم امام برای غدیر خرج کنید. @BotShenasi
🗯 ذخیره روز معاد امام هادی علیه السلام حضرت خطاب به امیرالمومنین علیه السلام عرض می فرماید؛ مَوْلایَ أَنْتَ الْحُجَّهُ عَلَى الْعِبَادِ مولای من تو حجّت بر بندگانی وَ الْهَادِی إِلَى الرَّشَادِ وَ الْعُدَّهُ لِلْمَعَادِ و راهنمای به سوی راه راستی و ذخیره روز معادی، مَوْلایَ لَقَدْ رَفَعَ اللَّهُ فِی الْأُولَى مَنْزِلَتَکَ مولای من خدا مقامت را در دنیا بلند کرد   @BotShenasi
🗯 هر کس می خواهد مانند پیامبران زندگی کند .... أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَحْیَا حَیَاةً تُشْبِهُ حَیَاةَ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ یَمُوتَ مِیتَةً تُشْبِهُ مِیتَةَ اَلشُّهَدَاءِ وَ یَسْکُنَ اَلْجِنَانَ اَلَّتِی غَرَسَهَا اَلرَّحْمَنُ فَلْیَتَوَلَّ عَلِیّاً وَ لْیُوَالِ وَلِیَّهُ وَ لْیَقْتَدِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِی خُلِقُوا مِنْ طِینَتِی اَللَّهُمَّ اُرْزُقْهُمْ فَهْمِی وَ عِلْمِی وَ وَیْلٌ لِلْمُخَالِفِینَ لَهُمْ مِنْ أُمَّتِی اَللَّهُمَّ لاَ تُنِلْهُمْ شَفَاعَتِی. 🔸 امام باقر علیه السلام فرماید: رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود: هر که خواهد مانند پیغمبران زندگی کند و مانند شهیدان بمیرد و در بهشتی که خدای رحمان کاشته، ساکن شود، باید از علی پیروی کند و با دوست او دوستی کند و به امامان پس از وی اقتدا کند: زیرا ایشان عترت منند و از طینت من آفریده شده اند. خدایا فهم و علم مرا بایشان روزی کن، وای بر آنها که از امت من مخالف ایشان باشند خدایا شفاعت مرا بآنها مرسان (خدایا ما را هم توفیق پیروی علی و دوستی دوستانش و رسیدن بشفاعت رسولت عطا فرما). 📚اصول کافی / ترجمه مصطفوی ؛ ج ۱ , ص ۲۹۸ @BotShenasi
🗯 دروغ می گویی که مرا دوست داری 🔸 ابن نباته گفت: خدمت امیرالمؤمنین علیه السّلام نشسته بودم. مردی وارد شد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! من شما را دوست دارم در پنهانی، همان طور که در آشکارا دوست می‌دارم. امیرالمؤمنین علیه السّلام با چوبی که در دست داشت به زمین زد و ساعتی همین کار را کرد. آنگاه سر برداشت و فرمود: دروغ می‌گویی! به خدا قسم چهره تو را در میان چهره‌ها و اسمت را در میان اسم‌ها نمی بینم. ▪️اصبغ گفت: من از شنیدن این مطلب سخت در تعجب شدم. طولی نکشید که مرد دیگری آمد و او نیز گفت: والله یا امیرالمومنین! من تو را در پنهانی چنان دوست دارم که در آشکارا دوست می‌دارم. آن حضرت مدتی طولانی با چوبی که در دست داشت به زمین می‌زد. سپس سر برداشت و فرمود: راست گفتی! سرشت ما سرشتی مورد رحمت است، در روز میثاق، خداوند از آنها پیمان گرفت. هرگز کسی از این گروه خارج نمی شود و کسی داخل آنها نمی گردد تا روز قیامت، اما باید برای فقر روپوشی تهیه کنی. از پیامبر اکرم شنیدم که می‌فرمود: سرعت تنگدستی به سوی دوستان تو، از سرعت سیل از بالای درّه به پایین آن بیشتر است. 📚بحارالانوار - جلد ۲۶، صفحه ۱۱۷ علیه السلام @BotShenasi
🗯 مگر اینکه شیطان شریک نطفه اش بوده باشد. ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام] بِالْإِسْنَادِ إِلَی دَارِمٍ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ الْکَعْبَةِ فَإِذَا شَیْخٌ مُحْدَوْدِبٌ [۹] قَدْ سَقَطَ حَاجِبَاهُ عَلَی عَیْنَیْهِ مِنْ شِدَّةِ الْکِبَرِ وَ فِی یَدِهِ عُکَّازَةٌ وَ عَلَی رَأْسِهِ بُرْنُسٌ أَحْمَرُ وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَةٌ مِنَ الشَّعْرِ فَدَنَا إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ النَّبِیُّ مُسْنَدٌ ظَهْرَهُ عَلَی الْکَعْبَةِ [۱۰] فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ادْعُ لِی بِالْمَغْفِرَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خَابَ سَعْیُکَ یَا شَیْخُ وَ ضَلَّ عَمَلُکَ فَلَمَّا تَوَلَّی الشَّیْخُ قَالَ لِی یَا أَبَا الْحَسَنِ أَ تَعْرِفُهُ فَقُلْتُ لَا قَالَ ذَلِکَ اللَّعِینُ إِبْلِیسُ قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام فَعَدَوْتُ خَلْفَهُ حَتَّی لَحِقْتُهُ وَ صَرَعْتُهُ إِلَی الْأَرْضِ وَ جَلَسْتُ عَلَی صَدْرِهِ وَ وَضَعْتُ یَدِی فِی حَلْقِهِ لِأَخْنُقَهُ فَقَالَ لِی لَا تَفْعَلْ یَا أَبَا الْحَسَنِ فَإِنِّی مِنَ الْمُنْظَرِینَ إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ وَ اللَّهِ یَا عَلِیُّ إِنِّی لَأُحِبُّکَ جِدّاً وَ مَا أَبْغَضَکَ أَحَدٌ إِلَّا شَرِکْتُ أَبَاهُ فِی أُمِّهِ فَصَارَ وَلَدَ زِنًا فَضَحِکْتُ وَ خَلَّیْتُ سَبِیلَهُ ▪️ امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: در جوار کعبه بودم که مردی خمیده پشت که از شدت پیری ابروانش چشمانش را پوشانده بودند، عصایی در دست، کلاهی سرخ بر سر و جامه ای مویی بر تن آمد و به پیامبر صَلی الله علیهِ و آله نزدیک شد در حالی که آن حضرت به دیوار کعبه تکیه داده بود، سپس عرض کرد: یا رسول الله، برای من طلب آمرزش کنید! پیامبر صَلی الله علیهِ و آله فرمود: پیرمرد، تلاشت بیهوده و عملت تباه باد! و چون آن پیرمرد رفت، به من فرمود: یا أباالحسن، آیا او را می‌شناسی؟ عرض کردم: خیر، فرمود: او همان ابلیس ملعون است! علی علیه السلام فرمود: پس به دنبالش دویده تا اینکه به وی رسیده و بر زمینش زده روی سینه اش نشستم و دستم را روی گلویش فشردم تا خفه اش کنم که به من گفت: یا أباالحسن، این کار را مکن که من تا روز قیامت مهلت داده شده ام. ای علی، به خدا سوگند من تو را بسیار دوست می‌دارم و کسی نیست که از تو نفرت داشته باشد مگر اینکه من شریک نطفه پدر و مادرش بوده‌ام و او زنازاده شده است، پس خندیده و رهایش کردم.   📚بحارالانوار - جلد ۳۹، صفحه ۱۷۳ علیه السلام @BotShenasi
🗯 در آتش بود ... یر، بصائر الدرجات إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْمَشْهَدِیِّ مِنْ آلِ رَجَاءٍ الْبَجَلِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنَا وَ اللَّهِ أُحِبُّکَ قَالَ فَقَالَ لَهُ کَذَبْتَ قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَحْلِفُ بِاللَّهِ أَنِّی أُحِبُّکَ فَتَقُولُ کَذَبْتَ قَالَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْأَرْوَاحَ قَبْلَ الْأَبْدَانِ بِأَلْفَیْ عَامٍ وَ أَسْکَنَهَا الْهَوَاءَ ثُمَّ عَرَضَهَا عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَوَ اللَّهِ مَا مِنْهَا رُوحٌ إِلَّا وَ قَدْ عَرَفْنَا بَدَنَهُ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَیْتُکَ فِیهَا فَأَیْنَ کُنْتَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام کَانَ فِی النَّارِ  ▪️بجلی از حضرت صادق علیه السّلام نقل کرد که مردی به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السّلام عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! به خدا من شما را دوست می‌دارم. فرمود: دروغ می‌گویی! عرض کرد: سبحان اللَّه! یا امیرالمؤمنین، من به خدا قسم می‌خورم که شما را دوست می‌دارم! حضرت فرمود: دروغ می‌گویی! فرمود: مگر نمی دانی خداوند ارواح را دو هزار سال قبل از بدن‌ها آفرید و آنها را در هوا ساکن کرد و سپس آنها را به ما اهل بیت عرضه نمود؟ به خدا قسم هیچ روحی نیست مگر اینکه با بدن آن می‌شناسیم. به خدا قسم تو را در میان آنها ندیده ایم. تو کجا بودی؟ حضرت صادق علیه السّلام فرمود: در آتش بود.  📚بحارالانوار - جلد ۲۶، صفحه ۱۱۹ @BotShenasi
🗯 شیعه امیرالمومنین علیه السلام باید صلابت داشته باشد تا دشمن بترسد. حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلرَّیَّانِ بْنِ اَلصَّلْتِ عَنِ اَلرِّضَا عَلِیِّ بْنِ مُوسَی عَنْ أَبِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: رَأَی أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَجُلاً مِنْ شِیعَتِهِ بَعْدَ عَهْدٍ طَوِیلٍ وَ قَدْ أَثَّرَ اَلسِّنُّ فِیهِ وَ کَانَ یَتَجَلَّدُ فِی مِشْیَتِهِ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَبِرَ سِنُّکَ یَا رَجُلُ قَالَ فِی طَاعَتِکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّکَ لَتَتَجَلَّدُ قَالَ عَلَی أَعْدَائِکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَجِدُ فِیکَ بَقِیَّةً قَالَ هِیَ لَکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ قَالَ اَلرَّیَّانُ بْنُ اَلصَّلْتِ وَ أَنْشَدَنِی اَلرِّضَا لِعَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ یَعِیبُ اَلنَّاسُ کُلُّهُمْ زَمَاناًوَ مَا لِزَمَانِنَا عَیْبٌ سِوَانَا نَعِیبُ زَمَانَنَا وَ اَلْعَیْبُ فِینَاوَ لَوْ نَطَقَ اَلزَّمَانُ بِنَا هَجَانَا وَ إِنَّ اَلذِّئْبَ یَتْرُکُ لَحْمَ ذِئْبٍوَ یَأْکُلُ بَعْضُنَا بَعْضاً عِیَاناً . 🔻امیر المؤمنین (علیه السّلام) یکی از شیعیانش را پس از دیر زمانها دیدار کرد سن او گذشته بود و چابک راه میرفت باو فرمود پیر شدی ای مرد گفت در طاعت تو ای امیر المؤمنین فرمود چابک میروی گفت بقصد دشمنانت ای امیر المؤمنین فرمود هنوز در تو توانی مانده عرض کرد تقدیم آستانت یا امیر المؤمنین، 🔻ریان بن صلت راوی این حدیث از امام رضا (علیه السّلام) گوید آن حضرت از عبد المطلب این اشعار را برایم خواند: مردم همه از زمان خود عیب کنند عیبی نبود زمانه را جز خود ما ما عیب زمان کنیم و عیب از خود ماست گر نطق کند زمانه هجوش بر ما است از گوشت گرگ، گرگ پرهیزد و ما از گوشت هم خوریم عیان و بس بی پروا 📚 الأمالی (للصدوق) , جلد ۱ , صفحه ۱۷۷  📚جامع احادیث ترجمه شده (غیر از احادیث بحارالانوار) - حدیث شماره ۴۹۸۳۲ - صفحه ۴۹۸۳۳ علیه السلام @BotShenasi
🗯 شجاعت علوی 🔸از امام باقر علیه السلام روایت شده است که درباره کلام خدای تعالی « أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ » مومنون/۶۱ - {آنانند که در کارهای نیک شتاب می‌ورزند}، تا ادامه آیه، فرمود: کسی بر علی بن ابی طالب علیه السلام پیشی نگرفت. از ابن عباس روایت شده است که گفت: وقتی علی بن ابی طالب علیه السلام سرش را پایین می‌انداخت می‌ترسیدیم که آغازگر سخن باشیم. و به امیرالمؤمنین علیه السلام گفته شد: با چه چیز بر رقیبان چیره شدی؟ گفت: با تسلط ترس از من بر دل هایشان. نطنزی در الخصائص از سفیان بن عُیَینِه از شقیق بن سلمه روایت کرد و گفت: عمر راه می‌رفت، به پشت سرش نگریست و دوید. از او در مورد آن سوال کردم گفت: وای بر تو آیا شیرزاده شیر، سخاوتمند زاده سخاوتمند، شکافنده شجاعان ضربه زننده بر سر ظالمان و سرکشان و صاحب دو شمشیر و فکر را پشت سرم نمی بینی؟ گفتم: این علی بن ابی طالب علیه السلام است. گفت: مادرت به عزایت بنشیند تو او را تحقیر کردی. در جنگ احد با پیامبر صلی الله علیه و آله بیعت کردیم که هر کس از ما بگریزد گمراه و هر کس کشته شود شهید است و رسول الله بهشت را برای او ضمانت می‌کند. وقتی دو گروه با هم روبرو شدند ما را شکست دادند. و او به تنهایی با آن‌ها می‌جنگید تا این که نفَس رسول الله صلی الله علیه و آله و جبرئیل حبس شد سپس گفت: او را شناختید و با او مخالفت کردید و یک مشت خاکستر انداخت و گفت: زشت باد چهره ها. به خدا قسم کسی از ما نبود مگر این که خاکستر به چشمش اصابت کرد و بازگشتیم در حالی که به چهره‌های خود دست می‌کشیدیم و می‌گفتیم: تورا به خدا ای اباالحسن، ما را ببخش، خدا تو را ببخشد. جنگ و گریز عادت عرب است. پس بگذر، و کم پیش آمده که او را تنها ببینم مگر این که از او ترسیدم. 🔻و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس، کسی را بکشد، آن چه از او می‌گیرد از آن اوست. علی علیه السلام از این کار پرهیز می‌کرد. و کسی را که می‌گریخت تعقیب نمی کرد. و از هر کس که استغاثه می‌کرد عقب می‌نشست. و ضربه خلاص به زخمی نمی زد. وقتی علی علیه السلام عَمرو را کشت. عَمرو گفت: ای پسر عمو مرا نیازی به تو افتاده: زشتی پسر عمویت را آشکار نکن و لباس او را از او مگیر. علی علیه السلام فرمود: این بر من آسان است و علی علیه السلام در مورد آن می‌گوید: از لباس هایش چشم پوشیدم، اگر من ضربه خورده و پرت شده بودم لباس هایم را به غارت می‌برد. محمد بن اسحاق گفت: عمر به او گفت: چرا زره او را بر نداشتی سه هزار می‌ارزید و عرب را مانند آن نیست؟ گفت: من شرم کردم که پسر عمویم را عریان کنم. و روایت شده که خواهر عَمرو آمد و او را در لباسش دید و اندوهگین نشد و گفت: براستی که بزرگواری او را کشته است. علی علیه السلام فرمود: ای قنبر شکارهای مرا عریان مکن. منظورش این بود که گناهکارانی را که کشتم غارت مکن. 📚بحارالانوار -جلد۴۱،صفحه۷۳ علیه السلام @BotShenasi
🗯شجاعت علوی ۲ از علی بن حسین علیه السلام روایت شده است که فرمود: رسول الله صلی الله علیه و آله روزی بیرون رفت و نماز صبح خواند. سپس فرمود: ای گروه مردم کدام یک از شما به سوی سه نفری که به لات و عزّی قسم خورده اند که مرا به قتل برسانند برمی خیزد؟ به خدای کعبه قسم که دروغ گفته اند. گفت: مردم ساکت ماندند و کسی سخن نگفت. فرمود: گمان نمی کنم علی علیه السلام در میان شما باشد. عامر بن قَتاده برخاست و گفت: او امشب بیمار است و نیامده تا همراه شما نماز بخواند. اجازه بدهید او را با خبر کنم. پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: می‌توانی. نزد او رفت و او را با خبر کرد. پس امیرالمؤمنین علیه السلام بیرون آمد گویی که از بند جسته است، و بر او لباسی بود که دو طرف آن را بر گردنش بسته بود. گفت: ای رسول الله این خبر چیست؟ گفت: فرستاده پروردگارم است که مرا با خبر کرده از سه نفری که برای به قتل رساندن من به سویم می‌آیند، و قسم به خدای کعبه که دروغ گفته اند. علی علیه السلام فرمود: ای رسول الله من مخفیانه وتنها به سوی آن‌ها می‌روم. این لباسم را بر من بپوشان. رسول الله فرمود: بلکه این لباس و این زره و این شمشیر من است، سپس زره و امامه بر او پوشاند و شمشیر به او داد و او را بر اسبش سوار کرد. امیرالمؤمنین علیه السلام بیرون رفت، سه روز گذشت و نه جبرئیل خبری از او آورد و نه خبری از زمین بود. فاطمه سلام الله علیها در حالی که حسن و حسین علیهما السلام را بر آغوش داشت پیش آمد و می‌گفت: نزدیک است این دو پسر یتیم شوند. پیامبر صلی الله علیه و آله در حالی که گریه می‌کرد اشک چشمانش جاری شد. سپس گفت: ای گروه مردم! هر کس خبری از علی آورد بهشت را بر او مژده می‌دهم. و مردم به خاطر بزرگی چیزی که در پیامبر دیدند به دنبال علی علیه السلام پراکنده شدند، و اسب‌های تندرو بیرون رفتند. عامر بن قتاده روی آورد و مژده علی علیه السلام را می‌داد، و جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمد و از آن چه بود او را با خبر کرد. علی امیرالمؤمنین علیه السلام آمد در حالی که همراهش دو اسیر، یک سَر و سه شتر و سه اسب بود. پیامبر فرمود: ای ابا الحسن آیا دوست داری تو را از آن چه برایت پیش آمده با خبر سازم؟ منافقان گفتند: او ساعتی پیش دچار درد و رنج بود (از بی خبری از علی) و اکنون می‌خواهد درباره او صحبت کند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بلکه تو ای ابا الحسن سخن بگو تا گواهی برای مردم باشی. فرمود: بله ای رسول الله وقتی در وادی شدم این‌ها را دیدم که سوار برشتر هستند. مرا صدا زدند: تو که هستی؟ گفتم: من علی بن ابی طالب هستم پسر عموی رسول الله صلی الله علیه واله، گفتند: برای خدا فرستاده ای نمی شناسیم، برای ما یکسان است که با تو روبرو شویم یا با محمد. و این کشته شده بر من حمله کرد و میان من و او ضرباتی جریان یافت. و باد سرخ رنگی وزید و در آن صدای شما را ای رسول الله شنیدم که می‌گویی: گریبان زره او را برای تو قطع کردم پس رگ شانه او را بزن، آن را زدم و شدت به خرج ندادم. سپس باد زرد رنگی وزید که صدای شما را در آن می‌شنیدم که می‌گویی: زره از ران او را برای تو برگرداندم، پس رانش را بزن، آن را زدم و انداختمش. و سرش را جدا کردم و پرت کردم. این دو مرد به من گفتند: به ما رسیده که محمد مهربان و شفیق و بخشنده است. ما را نزد او ببر و بر ما عجله مکن، دوست ما به اندازه هزار جنگجو بود. پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: ای علی! صدای اولی که گوش تو را نواخت صدای جبرئیل بود و صدای دیگر صدای میکائیل، یکی از دو مرد را پیش بیار، او را پیش آورد، و فرمود: بگو لا إله إلا الله و أشهد أنّی رسول الله گفت: به راستی که حرکت دادن کوه ابو قبیس برای من دوست داشتنی تر است از گفتن این جمله. فرمود: ای علی او را عقب ببر و گردنش را بزن. سپس فرمود: دیگری را پیش بیار. فرمود: بگو: اشهد ان لا إله إلا الله و أشهد أنّی رسول الله. گفت: مرا به دوستم ملحق کن. فرمود: ای علی او را عقب ببر و گردنش را بزن. او را عقب برد. امیرالمؤمنین علیه السلام خواست گردنش را بزند، که جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمد گفت: ای محمد پروردگارت به تو سلام می‌رساند و می‌گوید، او را نکش او در میان قومش نیک خوی و سخاوتمند است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی دست نگه دار. این فرستاده پروردگارم عزوجلّ مرا با خبر کرد که او در میان قومش نیک خوی و سخاوتمند است. مشرک در زیر شمشیر گفت: این فرستاده پروردگارت است که تو را با خبر کرد؟ فرمود: بله. گفت: به خدا که درهمی را با برادری که با من بود صاحب نشدم و در جنگ چهره در هم نکشیدم. و من شهادت می‌دهم که خدایی جز الله نیست و این که تو فرستاده خدایی. رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: این از کسانی است که نیک خویی و سخاوتش او را به بهشت نعیم کشاند. 📚 بحارالانوار-جلد۴۱؛صفحه ۷۴ @BotShenasi
🗯 سخاوت علوی قب، [المناقب] لابن شهرآشوب الصَّادِقُ علیه السلام: أَنَّهُ علیه السلام أَعْتَقَ أَلْفَ نَسَمَةٍ مِنْ کَدِّ یَدِهِ جَمَاعَةً لَا یُحْصَوْنَ کَثْرَةً وَ قَالَ لَهُ رَجُلٌ وَ رَأَی عِنْدَهُ وَسْقَ نَوًی مَا هَذَا یَا أَبَا الْحَسَنِ قَالَ مِائَةُ أَلْفِ نَخْلٍ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَغَرَسَهُ فَلَمْ یُغَادَرْ مِنْهُ نَوَاةٌ وَاحِدَةٌ فَهُوَ مِنْ أَوْقَافِهِ وَ وَقَفَ مَالًا بِخَیْبَرَ وَ بِوَادِی الْقُرَی وَ وَقَفَ مَالَ أَبِی نیرز وَ الْبُغَیْبِغَةِ وَ أرباحا وَ أرینة وَ رغد وَ رزینا وَ ریاحا عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ أَمَرَ بِذَلِکَ أَکْثَرَ وُلْدِ فَاطِمَةَ مِنْ ذَوِی الْأَمَانَةِ وَ الصَّلَاحِ وَ أَخْرَجَ مِائَةَ عَیْنٍ بِیَنْبُعَ وَ جَعَلَهَا لِلْحَجِیجِ وَ هُوَ بَاقٍ إِلَی یَوْمِنَا هَذَا وَ حَفَرَ آبَاراً فِی طَرِیقِ مَکَّةَ وَ الْکُوفَةِ وَ هِیَ مَسْجِدُ الْفَتْحِ فِی الْمَدِینَةِ وَ عِنْدَ مُقَابِلِ قَبْرِ حَمْزَةَ وَ فِی الْمِیقَاتِ وَ فِی الْکُوفَةِ وَ جَامِعِ الْبَصْرَةِ وَ فِی عَبَّادَانَ وَ غَیْرِ ذَلِکَ 🔸از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: علی علیه السلام از دست رنج خودش هزار نفر را آزاد کرد، جماعتی که از شدت زیادی شمرده نمی شدند. مردی که باری از هسته خرما را نزد او می‌دید گفت این چیست ای ابا الحسن؟ فرمود: اگر خدا بخواهد صد نخل خرما. آنها را کاشت و یک هسته را فرو نگذاشت. آن از وقفیات او بود و مالی را در خیبر و وادی القری وقف کرد، و دارایی‌های أبی نیرز، البُغَیْبِغَة، ارباح، ارینه، رغد، رزین و ریاح را برای مؤمنین وقف کرد و اکثر فرزندان فاطمه سلام الله علیها را که امانتدار و صالح بودند دستور به آن داد. و صد چشمه در یَنبُع خارج کرد و آن را برای حاجیان قرار داد که تا زمان ما باقی است. و چاه‌هایی در راه مکه و کوفه حفر کرد، و آن مسجد الفتح در مدینه است، و در مقابل قبر حمزه، در میقات، کوفه و جامع بصره و در آبادان و غیره را وقف کرد.  📚بحارالانوار - جلد ۴۱، صفحه ۳۲ علیه السلام @BotShenasi
🗯وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله امام صادق علیه السلام فرمود: چون وفات رسول خدا صلّی اللّٰه علیه و آله در رسید، عباس بن عبد المطلب و امیر المؤمنین علیه السلام را طلب کرد و بعباس فرمود: عموی محمد! قبول می‌کنی که ارث محمد را ببری و قرضش را بپردازی و بوعده هایش وفا کنی؟ او نپذیرفت و گفت: ای رسول خدا پدر و مادرم قربانت، من پیر مردم، عیالم بسیار و مالم اندک است و تو در سخاوت با باد مسابقه گذاشته ای چه کسی طاقت وصایت ترا دارد؟ حضرت اندکی سر پائین انداخت و سپس فرمود: عباس می‌پذیری که ارث محمد را ببری و قرضش را ادا کنی و وعده هایش را عملی کنی؟ عرضکرد: پدر و مادرم بقربانت پیر مردی عیالمند و نادارم و تو با باد مسابقه داری. فرمود: همانا این وصیت بکسی می‌سپارم که شایسته دریافت آنست، سپس فرمود: ای علی! ای برادر محمد! قبول داری که وعده‌های محمد را عمل کنی و قرضش را بپردازی و میراثش را بگیری؟ (در کیفیت سؤال حضرت از این دو نفر نکته ای لطیف است که در خطاب بعباس اولا گرفتن میراث را می‌فرماید و نسبت بعلی علیه السلام قرض و وعده را مقدم میدارد تا تلویحا اشاره بطرز فکر آن دو نفر نموده باشد) علی عرضکرد: آری پدر و مادرم بقربانت، سود و زیانش با من، علی علیه السلام فرمود: من بپیغمبر نظر می‌کردم، دیدم انگشتر خویش از انگشت بیرون کرد و فرمود: تا من زنده‌ام این انگشتر بدست کن، چون در انگشتم نهادم، بآن نظر کردم و آرزو بردم که از تمام ترکه آن حضرت همین انگشتر را داشته باشم. سپس فریاد زد، ای بلال! آن کلاه خود و زره و پرچم و پیراهن و ذو الفقار و عمامه سحاب و جامه برد و کمربند و عصا را بیاور، علی علیه السلام فرماید: من تا آن ساعت آن کمربند را ندیده بودم، قطعه و رشته ای آورد که چشمها را خیره می‌کرد و معلوم شد که از کمربندهای بهشتی است، پیغمبر فرمود: ای علی، جبرئیل این را برایم آورد و گفت: ای محمد این را در حلقه‌های زره بگذار و در جای کمربند بکمر ببند، سپس دو جفت نعلین عربی طلبید که یکی وصله داشت و دیگری بی وصله بود و دو پیراهن خواست یکی پیراهنی که با آن بمعراج رفته بود و دیگر پیراهنی که با آن بجنگ احد رفته بود و سه کلاه را طلب کرد: کلاه مسافرت و کلاه روز عید فطر و قربان و روزهای جمعه و کلاهی که بسر میگذاشت و با اصحابش مجلس می‌کرد، سپس فرمود: ای بلال دو استر: شهباء و دلدل و دو شتر: عضباء، و قصوی و دو اسب، جناح و حیزوم را بیاور - جناح اسبی بود که بدر مسجد بسته بود و پیغمبر برای کارهای شخصی خود مردی را میفرستاد که آن را سوار شود و بتازد و حیزوم اسبی بود که پیغمبر باو می‌فرمود: «پیش برو ای خیزوم »و الاغی را که عفیر نام داشت آورد. پیغمبر فرمود: تا من زنده ام، اینها را دریافت کن، امیر المؤمنین علیه السلام گوید: نخستین چارپائی که مرد، همان عفیر بود، ساعتی که پیغمبر صلّی اللّٰه علیه و آله درگذشت، افسارش را پاره کرد و میتاخت تا در محله قبا بر سر چاه بنی خطمه رسید، خود را در آن افکند و همان چاه گورش گشت و روایت شده که امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: این الاغ با پیغمبر صلّی اللّٰه علیه و آله بسخن درآمد و گفت: پدر و مادرم قربانت! پدرم از پدرش و او از جدش و او از پدرش نقل کرد که او با جناب نوح در کشتی بوده و نوح برخاسته و دست بکفل او کشیده و گفته: از پشت این الاغ، الاغی آید که سید پیغمبران و آخرین ایشان بر آن سوار شود، خدا را شکر که مرا همان الاغ قرار داد.   📚جامع احادیث ترجمه شده (غیر از احادیث بحارالانوار) - حدیث شماره ۵۹۲ - صفحه ۵۹۳ علیه السلام @BotShenasi
🗯 هر کس به او پناه برد نجات یابد لی، [الأمالی للصدوق] مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیَّبِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ: قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهُ أَرْشِدْنِی إِلَی النَّجَاةِ فَقَالَ یَا ابْنَ سَمُرَةَ إِذَا اخْتَلَفَتِ الْأَهْوَاءُ وَ تَفَرَّقَتِ الْآرَاءُ فَعَلَیْکَ بِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَإِنَّهُ إِمَامُ أُمَّتِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیْهِمْ مِنْ بَعْدِی وَ هُوَ الْفَارُوقُ الَّذِی یُمَیِّزُ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ مَنْ سَأَلَهُ أَجَابَهُ وَ مَنِ اسْتَرْشَدَهُ أَرْشَدَهُ وَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِهِ وَجَدَهُ وَ مَنِ الْتَمَسَ الْهُدَی لَدَیْهِ صَادَفَهُ وَ مَنْ لَجَأَ إِلَیْهِ آمَنَهُ وَ مَنِ اسْتَمْسَکَ بِهِ نَجَّاهُ وَ مَنِ اقْتَدَی بِهِ هَدَاهُ یَا ابْنَ سَمُرَةَ سَلِمَ مَنْ سَلَّمَ لَهُ وَ وَالاهُ وَ هَلَکَ مَنْ رَدَّ عَلَیْهِ وَ عَادَاهُ یَا ابْنَ سَمُرَةَ إِنَّ عَلِیّاً مِنِّی رُوحُهُ مِنْ رُوحِی وَ طِینَتُهُ مِنْ طِینَتِی وَ هُوَ أَخِی وَ أَنَا أَخُوهُ وَ هُوَ زَوْجُ ابْنَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ إِنَّ مِنْهُ إِمَامَیْ أُمَّتِی وَ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ تِسْعَةً مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُ أُمَّتِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً .  🔸عبدالرحمان بن سمره گوید: عرض کردم: یا رسول الله، مرا به سوی رستگاری هدایت فرما! فرمود: ای پسر سمره، اگر تمایلات متفاوت و آرا متفرّق گشت، علی بن ابی طالب را دریاب که امام اُمّت و جانشینم بعد از من بر ایشان، اوست. او تمیز دهنده حق از باطل است؛ هر که از او بپرسد پاسخش می‌گوید، هرکه از وی راهنمایی جوید راهنماییش کند، آنکه حق را از وی طلب کند آن را خواهد یافت، کسی که طالب هدایت باشد و نزد او رود، بدان می‌رسد. هرکس به او پناه برد امانش می‌بخشد. آنکه به او تمسّک جوید رستگارش می‌کند و هرکس از او پیروی نماید هدایتش می‌کند. ای پسر سمره، هر که با وی در صلح باشد و ولایتش را بپذیرد، جان سالم به در می‌برد و هر که در مقابل وی ایستاده و با او دشمنی کند، هلاک گردد؛ ای پسر سمره، علی از من است، جانش از جان من و سرشت او از سرشت من است. او برادر من است و من برادر او؛ او همسر دخت من فاطمه سرور زنان جهان از اولین تا آخرین است و دو امام اُمّت من از اوست و دو سرور اهل بهشت، حسن و حسین و نُه امام از نسل حسین از اوست که نهمین آن‌ها قائم اُمّت من است، جهان را پر از عدل و داد می‌کند بعد از اینکه آکنده از ظلم و ستم شده باشد.   📚بحارالانوار - جلد ۳۶، صفحه ۲۲۶ علیه السلام @BotShenasi