📣📣📣📣📣📣
سلام علیکم
اگر در جمع دوستان برادری هست ک بتواند سبک اشعار را با صدای خوش اجرا کند.. ممنون میشم سبک اشعار را برای خواهران وبرادران ک مبتدی هستند اجرا کنند..
تا انشاءالله کانال برنامه ی آموزشی هم داشته باشه
تشکر از همکاری شما🌹🌺
#متن_روضه_شب_هفتم_ امام حسین(ع)
🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴
سینه ی غم داران چوشمع سوزان است
خون شده دل یاران هفتم شهیدان است
اشکِ لاله ها رنگین،قلبِ لاله ها خونین
راس لاله های دین روی نیزه تابان است
◾دلتو ببر کربلا ان شاءالله کربلا این روضه رو بخونیم ،امشب شبِ هفتمِ امام حسین و شهدای کربلاست، هفت شبه که رقیه بابا نداره هفت شبه که زینب بی برادر شده، هفت شبه که رباب علی اصغر نداره، آی جوون دارا الان هفت شبه که لیلا بی علی اکبر شده، آی داغ دیده ها کجای مجلس نشستین، بیاین امشب با بی بی زینب و رقیه هم ناله بشیم،آی کربلائیا روز هفتم که میشه دختر میاد کنار قبر باباش، خواهر میاد کنار قبر برادرش دسته گل میارن عکس بابا رو میارن زیر بغلای خواهرا و دخترا رو میگیرن احترام میکنن و تسلا میدن ، عزاداری میکنن اما بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله الان آواره ی بیابونا هستن ، سر حسین بالای نیزه هاست بدنش تو کربلا به هر بهانه ای کتکشون میزنند ، آب میخوان کتک میزنند، غذا میخوان کتک میزنند ، بهانه ی بابا می گیرن کتکشون میزنن😭😭😭الهی غریب تو مجلس ما نباشه الهی هیچ وقت گرفتار نشی ، الهی هیچ وقت بی کس نشی چی کشیدند یتیمان حسین، چی کشید بی بی زینب، بیایین امشب با اشکِ چشماتون مرهم بزارید رو قلب داغدار بی بی فاطمه ی زهرا س ، ان شاءالله روزی که همه ی چشمها گریانند چشم شما گریان نباشه امروز هر روضه ای رو میشه خوند، بزار روضه ی عطش رو بخونم و التماس دعا، هِلال ابن نافع میگه صدای العطش حسین شنیدم رفتم ظرفی رو آب کردم گفتم ببرم دم آخر حسین فاطمه رو سیراب کنم، یه مرتبه دیدم شمر داره از قتلگاه بیرون میاد، صدا زد هِلال کجا میری و آب برای کی میبری، گفتم صدای العطش حسین فاطمه رو شنیدم براش آب آوردم گفت هلال برگرد من حسینو سیرابش کردم، گفتم نانجیب تو که آبی نداشتی ، میگه دیدم دامنش رو کنار زد سرِ بریده ی حسینو دیدم😭😭😭 میگه دیدم شمر داره میلرزه گفتم نانجیب تو که کار خودتو کردی دیگه چرا میلرزی، صدا زد هِلال همین که داشتم سر حسینو از بدن جدا میکردم یه مرتبه دیدم صدای یه مادری میاد از گوشه ی قتلگاه هی میگه آخ غریب مادر حسین، عزیز مادر حسین😭😭😭
هر کجای مجلس نشستی ارباب بی کفن رو صدا بزن یا حسییییین، یا حسیییییین
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695
❣﷽❣
🔶#روضه_امام_حسین_ع 4
🔷#روضه_شب_هفتم_امام_حسین_ع
❣بر چهرهٔ قرصِ ماه مهدی صلوات
❣بر عطر خوش نگاه مهدی صلوات
❣برندبه های جمعه های منتظران
❣بر خاک ره سپاه مهدی صلوات
🌿#السلامعلیکیااباعبدالله
🌿#یاحسین3
🌟مرغ دل پرمیزند پیوسته سوی کربلا
🌟گشته ذکر صبح وشامم گفتگوی کربلا
🌟درصف محشرکه سرمی آورم بیرون زخاک
🌟میکندچشمم به هرسو جستجوی کربلا
🌟دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه
🌟بشنوم در گوشهٔ مقتل صدای فاطمه
🌟دوست دارم مرقدشش گوشه گیرم دربغل
🌟با سرشک دیده سقایی کنم در کربلا
🌟عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین
🌟تابرات کربلایم راکند امضا حسین
🌟با همین پروندهٔ سنگین و این بار گناه
🌟می خرد مارا دراین دنیاوآن دنیا حسین
💥#یاحسین3
♻️ گفت برادرم از دنیا رفت
دو سه شب از مرگش..
یک شب تو خواب دیدم خیلی گرفتاره.. خیلی ناراحته..
از خواب بیدار شدم
خیلی ناراحت شدم. یکی دو شب گذشت. دوباره خوابشو دیدم..
دیدم تو ناز و نعمته... گفتم: برادر! چه شد یک دفعه حال و روزت خوب شد؟ گفت: دیشب خانمی رو
تو قبرستان دفن کردند..
خدا بخاطر اون زن عذاب رو از همه اهل قبرستان
برداشت. گفتم: این زن کیه؟؟
گفت: عیال استاد اشرف آهنگره
گفتم: مگر این زن چه کرده؟ گفت: نمی دونم؛ همین قدر بهت بگم..
این خانم اینقدر مهمه.. که از سر شب تا به صبح امام حسین(ع) سه مرتبه اینجا به دیدنش اومده
🔅#یااباعبدالله
میگه صبح از خواب بیدار شدم. اومدم به بازار آهنگرا ،دیدم یکی از مغازه ها بسته است.
گفتم: این مغازه کیه؟ گفتند: مغازه اشرف آهنگره گفتم: چرا بسته است؟
گفتند: خانمش از دنیا رفته..
میگه من هم مثل بقیه برای تسلیت رفتم پیش اشرف آهنگر..
میگه وقتی خلوت شد گفتم: آقا! خانمت کربلا رفته است؟ گفت: نه.
گفتم: خانمت روضه خوان امام حسین ع بوده؟ گفت: نه.
(گفت: آقا! به خانم من چه کار داری؟اینا چه سوالیه میکنی) گفتم: یک خواب عجیبی
دیدم..جریان را نقل کردم تا جریان را گفتم،، گفت: درست خواب دیدی
گفتم: چرا گفت: خانم من فقط یک برنامه داشت. مقید هم بود..صبح که نمازشو میخوند، می اومد زیر آسمان بالای بلندی رو به قبله می ایستاد و سه مرتبه صدا میزد..
السلام علیک یا ابا عبدالله!
زیارت عاشورا میخوند..
(پول نداشت کربلا برود.. کار دیگری هم نمی توانست انجام بدهد دست به سینه به امام سلام میداد)
آقا جان قربونت برم آقا تو به یاد من بلشی ولی من یادت نکنم آقا ؟
🌺#صلاللهعلیکیااباعبدالله
⬅️دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا..آی حاجت دار آی جوون دارا..
شب/روز هفت ابی عبدالله...
روز هفتم/سوم که میشه..دختر میاد کنار قبر بابا...خواهر میاد کنار قبر برادر..
دسته گل میارن..عکس بابارو میارن .
زیر بغلای خواهرا و دخترها رو میگیرن..تسلا میدن..یه دل سیر گریه میکنند
(عزاداری میکنند سبک میشن)
⬅️اما من بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله...آوارهٔ بیابونا...سر حسین ع بالای نیزه ..بدنش تو کربلا...بچه ها آواره اند...به هر بهانه ای کتکتشون میزنند...آب میخوان میزنند..
غذا میخوان کنک میزنند..
بابارو میخوان کتک میخورند..
⏹الهی غریب نشی... الهی گرفتار نشی...الهی بی کس نشی..
چه کشیدند یتیمان حسین ع
چه کشید بی بی زینب س
💔امان از دل زینب
💔چه خون شد دل زینب
✔️(هر روضه ای میشه خوند)✔️
صدا زد...
◼️بهسویشاموکوفهامچه ظالمانه میبرند
◼️نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
◼️سر تو را به نوک نی زدند این ستمگران
◼️نمی روم ولی مرا به تازیانه میبرند
⬅️عصر روز یازدهم عمر
سعد دستور داد یک عده عرب اومدند محمل ها را بستند. یک وقت دستور داد:
حالا برید زن و بچه هارو سوار کنید. تا جلو اومدند که زنها را سوار کنند،
بی بی زینب صدا زد: شما مردها به ما نامحرمید. ما به شما نامحرمیم. کنار بروید..
بی بی همهٔ زنها و بچه های اهل خیمه رو سوار ناقه کرد..
نوبت رسید به عمه سادات زینب..
بمیرم اومد سوار ناقه بشه هر چی دورو بر خودشو نگاه کرد..دید محرم نداره..
صدا زد..
(#دشتی)
⚫️کجایید ای هواداران ببینید محمل زینب
⚫️که بر باد فنا رفته بساط محمل زینب
⚫️کجایی ای علی اکبر، شبیه روی پیغمبر
⚫️کجایی ای علمدارم، ضیای چشم خونبارم
یه وقت دیدند بی بی زینب س صدا زد: وا غربتاه.. وا
حسیناه..ای داد از غریبی..
☑️خواهره دیگه... کنار جنازه برادره اگر گریه نکند چه کنه..
جا داشت یک عده بیان بی بی رو
دلداری بدن..بهش تسلیت بگن..
از کنار بدن برادر بلندش کنند..
چه کردند؟
بمیرم زینب را کتک زدند..
با تازیانه...
💔امان از دل زینب
💔چه خون شد دل زینب
هر چقدر ناله داری به سوز جگر زینب کبری س سه مرتبه ناله بزن بگو
🌹#یا_حسین
🎆هدیه به روح مطهر حضرت زهرا وایمه ی اطهاروحضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات
https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695
🖤🏴سینه زنی جان سوز ویژهٔ ایام محرم وصفر وشب های جمعه
▪️▪️▪️▪️
یا حسیــن😭😭😭😭
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود ، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من ..
«عزیز خواهر غریب مادر ...»
یک گوشۀ گودال ، مادر رو دیدم من
که رفته بود از حال ، دیر رسیدم من
صدا زدی من رو ، خودم شنیدم من
صدایِ رگ هات بود ، دیر رسیدم من ..
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود ، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من ..
عمامه تُ بردند ، دیر رسیدم من
شمشیرِتُ بردند ، دیر رسیدم من
افتانُ و خیزانُ ، نفس بریدم من
پیرُهنُ بردن ، دیر رسیدم من
با بوسه از رگ ها ، به خون تپیدم من
میان خاک و خون ، دیر رسیدم من
«عزیز خواهر غریب مادر ...»
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود ، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من ..
«عزیز خواهر غریب مادر ...»
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695