#شهادت_امام_سجاد
#زین_العابدین.
سوال کردن آقا تو این سفر به شما کجا خیلی سخت گذشت ؟!! سه مرتبه فرمود الشام .. الشام .. الشام .. اونجا دیگه هم رنجِ اسارت بود و خاکستر به سر و روشون ریختن .. هم خارجی خطابشون کردن .. مقابلشون همه مزمار و نی و چنگ و دف و تار زدن .. بانگِ شادی سر هر کوچه و بازار زدن .. ان شالله غلط باشه این چیزی که منتسبِ به وجودِ نازنینشِ ..
اُقاد ذَلیلا فی دمشق کاننی
مِنَ الزَنج عبدُ غاب عنه نصیر
*چون غلام ما رو به غل و زنجیر بسته اند … من که حورانن کنیزند و بُوَد غِلمان غلامم*
و جَدی رسول الله فی کل مشهد
و شَیخی امیرالمؤمنین امیر
فیالیت اُمی لم تلدنی و لم اکن
یزید یَرانی فی البلاد ِ اسیر
🌴پیرمردِ بلا کشیده منم
🌴پسرِ شاهِ سر بریده منم
*من همین الان از آقام عذرخواهی کنم ، سادات پاتونو میبوسم ، بزارید من یخورده دستم باز باشه ، الان نگم کِی بگم ..*
آ🌴ن که از ناقه دید بانویی
🌴پایِ یک بوسه شد خمیده منم
🌴آن امامی که با تنِ تب دار
🌴عقبِ ناقه ها دوید منم …
🌴آن که وقت فرار از خیمه
🌴نالۀ خواهرش شنید منم …
🌴آن که در بینِ بوریا دلِ شب …
🌴پیکرِ یک امام چیده …
الله اکبر … نگاه کرد دید نقص عضو داره ، بدن کامل نیست … (منو نگاه) بدن کامل ، هی تو گودال میگشت … انگشت … سر و که دیدم بردن ، انگشت کجاست ؟ … ای نامرد ساربان ….
خودم دیدم که خنجر رویِ دستش ….
حسین …
*بعضی ها هنوز دارن نگاه میکنن ، به حضرت زهرا من روضه نخوندم ، الان میگم میبینی ، اما هر کی تو این چندتا بیت چشمش بارونی نشد ، باخته …*
🏴روضه در یک کلام ، وای از شام
🏴دردِ بی التیام ، وای از شام
(دست و پاش میلرزید اسم شام میومد)
چقدر ناسزا به ما گفتن
🏴همه جایِ سلام ، وای از شام
(یه بیتُ نشستم، اما هر وقت یادت اومد چشمت خیس شد ، برا این بی آبرو هم دعا کن …)
🏴دخترِ فاطمه اذیت شد
(از چی؟ تازیانه و کتک؟نه)
🏴از نگاهِ حرام وای از شام ….
*امام سجاد فرمود سهل ساعدی ، یه خورده پول داری؟… آقا پول برا چی؟گفت سهل ، بدم به اون نیزه دارها … اینقدر به بهونۀ سرها ، تو این مسیر خانواده مو نگاه … بگم یا جلو برن یا عقب … اینقدر تو ما رفت و آمد نکنن
السلام علیك یا اباعبدالله”
بی شك گدای خانه ات آقا شود حسین
هر قطره زود پیش تو دریا شود حسین
فیض گدایی تو به هر كس نمی رسد
باید كه زیر نامه اش امضا شود حسین
در روضه ها به قرب خداوند میرسیم
شب های هیئتت شب احیا شود حسین
*امام رضا فرمود:مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیی فِیهِ أمرُنَا” هركی تو مجلس ما اهل بیت شركت كنه”لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَمُوتُ القُلُوبُ” قلبش نمی میره،دل مرده نمیشه” حسین جان اگه ما تو رو نداشتیم دل مرده بودیم”همین كه خسته از گناه آلودگی میشم تا میام تو مجلس تو زنده میشم*
در روضه ها به قرب خداوند میرسیم
شب های هیئتت شب احیا شود حسین
*پیرمردا و محاسن سفیدا باید اینو بگن*
از كودكی تا دم مرگم به روی لب
تنها حسین بوده و تنها شود حسین …
ای كاش وقت مردن من وقت احتضار
ذكر مدام بر لبم آن جا شود حسین …
34 سال زین العابدین آب می دید گریه می كرد،غذا میدید گریه می كرد،هی میفرمود:”قُتَلِ ابْنُ رَسُولِ اللهِ جایِعا”یعنی بابام حسین و گرسنه كشتن؛ “قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ عَطْشاناً” بابامو تشنه كشتن” این روزا قافله داره میرسه شهر شام …” شامی كه قریب 40 سال،كینه امیر المومنین و مردمش به دل داشتن”آخ بمیرم ،قبل از اینكه اهل بیت وارد بشن سه روز
چند شعر برای #شهادت_امام_سجاد علیه السلام
یعقوب کربلا چه قدر گریه می کنی
از صبح زود تا به سحر گریه می کنی
یعقوب را که غصه ی یوسف شکسته کرد
داری برای چند نفر گریه می کنی؟
وقتی که چشم هات می افتد به معجری
حق داری ای عزیز اگر گریه می کنی
این طفل را به جان خودت آب داده اند
دیگر چرا میان گذر گریه می کنی
از صبح تا غروب فقط نیزه می زدند
داری به قتل صبر پدر گریه میکنی
چشمت چرا ضعیف شده بی رمق شده
یعقوب کربلا چقدر گریه می کنی!
با دیدن اسیر کجا می رود دلت
با دیدن فقیر کجا می رود دلت
علی اکبر لطیفیان
https://eitaa.com/brgzida
.
#قسمت_پایانی #روضه_امام_سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
آقام آقام آقام...
هوای حسین هوای حرم
هوای شب جمعه زد به سرم
روانه شدم به سوی ضریح
بگیری اگر زیر بال و پرم
بده صدقه به راه خدا
بده شب جمعه تو کرب و بلا
*میدونید شب آخری چی میگفت هی ناله میزد :هی وای...اونا که منو میشناسند و نمیشناسند من پسر کسی هستم که تو کربلا رنگ پوستش از شدت گرما تغییر کرد
من پسر کسی ام که چشمهای قشنگش پر از لخته های خون شد.من پسر کسی ام که سر خونی شو از قفا ذبح کردن. من پسر کسی ام که پیراهنش رو بردن و پیکر عریانش رو خاک کربلا مونداگر بشناسید من پسرِ پدری مظلومم..امشب داشت غسل میداد امام باقر تا بدن رو باز کرد پیراهن رو کنار زد دید هی داد هنوز جای غل و زنجیر جای رو این بدن مونده ...
هنوز جای این کیسه ها ی غذا رو شونه هاشه..حالا دلتو ببرم یه جای دیگه آی مردم ..من پسر کسی ام که نیمه شبی ،گریان پیکری رو غسل دادن
اسما میگه آقا سرش و گذاشت رو دیوار
آقا چی شد..گفت :اسما ، آب میریزم آب رد نمیشه اسما نگاه کن بازوش کبود شده..*
ننه ننه جوان ننه
جوان ننه جوان ننه
*درمون سوخت بهم دیگه گفتیم آی جوان ننه جوان ننه ای وای ای وای..*
نمیدونم حسن تو کوچه چی دیدهی صدا میزنه قهرمان ننه م لای لای.. درمون سوخت بهم دیگه گفتیم قربان در ِ سوخته ننم لای لای..تو کوچه راه و گم کرده بودی
به قربان چشم پر از خون شده ت لای لای ننم..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#کربلایی_مهدی_رسولی
#شهادت_امام_سجاد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•کوچه های مدینه...
#روضه #امام_سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
*در امالی شیخ صدوق وارده میگه داشت از کوچه ای رد میشد جزامی ها نشسته بودن....
قدیم جزام یه بیماری بود مُسری کسی جزام میگرفت از شهر بیرونش میکردن باید میرفت یه گوشه ای از شهر یه محله هایی داشتن ،ممنوع هم بود رفت و آمد این ها به داخل شهر خوب کسی که نه میتونست کار کنه ،نه پول و زندگی داشت در اوج فقر و فلاکت زندگی میکردن قربونش بشم می اومد از این کوچه ها رد میشد زین العابدین. جزامی ها دیدن پسر پيغمبر رد میشه یه سفره ای پهن بود صدا زدن آقا با ما هم سفره میشید یا نه؟ زین العابدین یه نگاه بهشون کرد گفت اگه روزه نبودم باهاتون همسفره میشدم اما حالا من یه چی بهتون بگم قبول میکنید گفتن جانم آقا جان.. گفت مهمونی میاید خونه ی من..ما ؟ما جزامی ها بیایم خونه شما؟
فرمود: قبول میکنید ؟گفتن: بله آقا جان
فرمود: غلامم رو میفرستم دنبالتون
اومد تو خونه فرمود: مهمون دارم غذای خوب آماده کنید. وقتی سر سفره اش جمع شدن زین العابدین نشست یه جوری با محبت برخورد میکرد.. بگو آقا جان ما جزام گناه داریم..صلی الله علیک یا سيدنا الغریب حسین،حسین*
کوچه های مدینه و بوی
زخمهای تنی که می آید
چشمهای سفید یعقوب و
بوی پیراهنی که می آید
مرد سجاده ای که درک نکرد
هیچکس آیه ی مقامش را
در هیاهوی شهر کوفه نداد
هیچکس پاسخ سلامش را
تا عزاداریش شروع شود
دیدن شیر خواره ای کافی است
تا صدایش به گوش ما برسد
دیدن گوشواره ای کافی است
وقت افطار کردنش هر شب
تا که چشمش به آب می افتاد
تشنگی ضریح لبهایش
یاد طفل رباب می افتاد
من نمیدانم که خاکستر
چه به روز امام آورد
زیر خنجر زیر زنجیر پیکر زردش
معجزه بود اگر دوام آورد
تا که این مرد قافله زنده است
حرف کاروان نزنید
پیش این مردِ گریه، جانِ حسین
حرفی از چوب خیزران نزنید.
#شاعر:علی اکبر لطیفیان
حیا کن ظالم از خدای اکبر
چوب نزن به لبهای حسین
*دل زینب سلام الله علیها سوخت و فرمود ان شاء الله ذلیل بشی یزید .به اون لبها چوب نزن به لب مهمانِ تازه از راه رسیده با چوب زخم نزن.. به اون لبهای زخمی و خشکیده از عطش چوب نزن جدم پیامبر به آن لبها بوسه زده..اون دندونها رو پیغمبر بارها بوسیده بود ..نانجیب نزن جلو چشم دخترهاش نزن..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#کربلایی_مهدی_رسولی
#شهادت_امام_سجاد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
🏴 #زمینه یا #شور شهادت #امام_سجاد علیه السلام و روضه ی کربلا
#زمینه_امام_سجاد
#شور_امام_سجاد
#کارم_شده_چهل_سال
🏴بند اول
کارم شده چهل سال/دعا و گریه زاری
دعا شده بهونه/مگه خبر نداری؟!
یه نیمه روزی کشتن/تو کربلا بابامو
همه برادرامو/عموی باوفامو
سراشونو بریدن و_رو نیزه ها کشیدن و
با نعل تازه ای خدا_روی اونا دویدن و
دیدم که میبرید سر و
دیدم زجه ی مادر و
دیدم هجوم لشکر و
خنجر به حنجر بابا رسیده بود
سر روی دامنه قامت خمیده بود
(مظلوم ابالشهید)
🏴بند دوم
کارم شده چهل سال/گریه برای شیرخوار
به این بهونه لعنت/به حرمله هزار بار
دیدم که اون دو ملعون/بهم اشاره کردن
سه شعبه چاره کردن/گلوشو پاره کردن
شاهد قبر کوچیکی_تو کربلا منم منم
شاهد راس کوچیکی_رو نیزه ها منم منم
دیدم که میکشم عذاب
دیدم که دارم اضطراب
دیدم شکایت رباب
گهواره خالی و نجوای لای او
در بین ازدحام مُردم برای او
(مظلوم اخالشهید)
🏴بند سوم
کارم شده چهل سال/گریه واسه اسارت
یادم نمیره بزمه/حرامی و جسارت
کوچه به کوچه رفتم/محله ی یهودی
از اونجا یادگاری/دارم فقط کبودی
چشای بی حیا بود و_خنده ی شامیا بود و
سر بابامو میدیدم_که زیر دست و پا بود و
دیدم که میکشم عذاب
دیدم سر به خون خضاب
دیدم بزم می و شراب
میزد به لعل گل با چوب خیزران
لعلی که بوسه زد جدم نبی بر آن
(مظلوم ابالشهید)
🎤 کربلایی رضا غیاثی
https://eitaa.com/brgzida
#شهادت_امام_سجاد
✍️کربلایی امیرحسین سلطانی
👇