eitaa logo
🇮🇷🇮🇷آتش به اختیار 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
129 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
4.8هزار ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ان شاالله ثواب برکات نشر معارف اهل‌بیت علیهم السلام و کلام مولای متقیان را تقدیم به محضر چهارده معصوم سلام الله علیها میکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘ 📚 فراز ۱ ✅ لشكري انبوه از مسلمانان را به سوي بسر بن ارطاه (كه به يمن يورش برد) فرستادم، هنگامي كه اين خبر به او رسيد، دامن برچيد و فرار كرد، و پشيمان بازگشت، اما در سر راه به او رسيدند و اين به هنگام غروب آفتاب بود، لحظه اي نبرد كردند، گويا ساعتي بيش نبود، كه بي رمق با دشواري جان خويش از ميدان نبرد بيرون برد. برادر! قريش را بگذار تا در گمراهي بتازند، و در جدايي سرگردان باشند، و با سركشي و دشمني زندگي كنند، همانا آنان در جنگ با من متحد شدند آنگونه كه پيش از من در نبرد با رسول خدا (ص) هماهنگ بودند، خدا قريش را به كيفر زشتي هايشان عذاب كند، آنها پيوند خويشاوندي مرا بريدند، و حكومت فرزند مادرم (پيامبر (ص)) را از من ربودند. ⚘
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 🔴دشمنی قریش با امیرالمومنین ✅نامه در یک نگاه: ماجراى این نامه چنین است که بعد از داستان حکمین، چون معاویه شنید على(علیه السلام) بار دیگر آماده پیکار با او مى شود، در وحشت فرو رفت و براى تضعیف اراده مردم کوفه و عراق دست به برنامه هاى ایذایى زد از جمله ضحاک بن قیس را با سه هزار نفر لشکر به عراق فرستاد و گفت: هر کجا مى رسید طرفداران على را به قتل برسانید و اموالشان را غارت کنید و هرگز در یک جا نمانید; شب در یک جا و روز در جاى دیگر و از مقابله با لشکر على بپرهیزید. ضحاک که مرد مغرورى بود خود را به نزدیکى کوفه رسانید. امام(علیه السلام) سپاه بزرگى به فرماندهى حجر بن عدى فراهم کرد و او و لشکریانش را در هم کوبید. عده اى کشته شدند و بقیه از تاریکى شب استفاده کرده و فرار را بر قرار ترجیح دادند. ماجراى حمله ضحاک اجمالا به عقیل که در مکّه بود رسید. سخت نگران شد و در این هنگام نامه اى به برادرش امیرمؤمنان على(علیه السلام) نوشت که خلاصه نامه اش چنین بود: خداوند تو را از هرگونه ناراحتى حفظ کند و از بلیات نگه دارد. من براى عمره به مکّه آمدم. عبدالله بن سعد (برادر رضاعى عثمان بن عفان) را در مسیر دیدم که با چهل نفر از جوانان از فرزندان طلقا آمده بود. در چهره هاى آنها آثار ناراحتى دیدم. گفتم: اى فرزندان دشمنان پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به کجا مى روید؟ مى خواهید به دشمنان اسلام ملحق شوید شما از قدیم الایام دشمن ما بوده اید آیا مى خواهید نور الهى را خاموش کنید؟ سپس هنگامى که به مکّه آمدم دیدم مردم درباره حمله ضحاک بن قیس به اطراف کوفه و غارت گرى هاى او سخن مى گویند. اف بر این دنیا که مرد پستى همچون ضحاک را در برابر تو جسور ساخته; مردى که کمترین ارزشى ندارد و من چنین پنداشتم که شیعیان و دوستانت دست از یاریت برداشته اند. برادر! دستورت را براى من بنویس ما مى خواهیم تا زنده ایم با تو باشیم و با تو بمیریم. به خدا قسم دوست ندارم لحظه اى بعد از تو زنده بمانم. به خداوند عز و جل سوگند که زندگى بعد از تو ناگوار است. امام(علیه السلام) در پاسخ او نامه مورد بحث را نوشت و به او اطمینان داد که لشکریان ضحاک متلاشى شده اند و بعد از دادن تلفاتى فرار کردند و عقیل خوشحال شد. جالب توجّه است نویسنده مصادر نهج البلاغه پس از ذکر این نامه (نامه عقیل) مى نویسد: با توجّه به اینکه حمله ضحاک در اواخر عمر على(علیه السلام) واقع شده و عقیل چنین نامه اى حاکى از محبّت شدید و تسلیم فرمان على(علیه السلام) به برادرش نوشته، پس آنچه بعضى مى گویند که عقیل سرانجام برادرش امیر مؤمنان(علیه السلام) را رها کرد و به معاویه پیوست، دروغى بیش نیست. این نامه به چند نکته اشاره دارد: 1. حمله جمعى از طرفداران معاویه به اطراف کوفه و برخورد شدید سپاهیان امام(علیه السلام) با او که منجر به شکست سخت آنها شد. 2. شکایت امام(علیه السلام) از قریش و اینکه آنها همان گونه که بر ضد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با یکدیگر متحد شدند، بر ضد امام(علیه السلام) نیز متّفق گشتند. 3. نظر امام(علیه السلام) در مورد کسانى که بیعت با آن حضرت را شکستند و به دشمن پیوستند و اینکه پیکار با آنها لازم است تا به سوى حق بازگردند. 4. یادآورى این نکته که اقبال و ادبار افراد در روح او اثر نمى گذارد و همچنان محکم و استوار در مقابل دشمن ایستاده و خم به ابرو نمى آورد. داستان ضحاک بن قيس: همان گونه که قبلاً گفته شد، اين نامه پاسخى است از امام(عليه السلام) به برادرش عقيل درباره داستان حمله ضحاک بن قيس به اطراف کوفه و شکست سخت و عقب نشينى او، بنابراين ضمير در «اليه» به ضحاک باز مى گردد، هرچند بعضى از شارحان، اين داستان را مربوط به «بُسر بن ارطاة» و حمله او به يمن دانسته اند و عجيب تر اينکه بعضى ضمير را به معاويه باز گردانده اند در حالى که هيچ يک از اين دو صحيح نيست. به هر حال امام(عليه السلام) در آغاز نامه که سيّد رضى آن را براى اختصار حذف کرده (مطابق آنچه در کتاب تمام نهج البلاغه آمده و مصادر نهج البلاغه نيز نقل کرده است) پس از حمد و ثناى الهى و دعاى خير براى عقيل اعلام مى کند که نامه او به وسيله عبدالله بن عبيد ازدى به او رسيده و نگرانى او را از ماجراى حمله ضحاک به اطراف کوفه درک نموده است. آن گاه براى رفع نگرانى برادر ماجراى لشکرکشى معاويه را به وسيله ضحاک چنين شرح مى دهد و مى فرمايد: «من سپاهى انبوه از مسلمانان را به سوى او (ضحاک فرمانده لشکر معاويه) گسيل داشتم. هنگامى که اين خبر به او رسيد دامن فرار به کمر زد و با ندامت و پشيمانى عقب نشينى کرد; ولى سپاه من در بعضى از جاده ها به او رسيد و اين هنگامى بود که خورشيد نزديک به غروب بود» ...
✨﴾﷽﴿✨ 🔹🔹 (فَسَرَّحْتُ( إِلَيْهِ جَيْشاً کَثِيفاًمِنَ الْمُسْلِمِينَ، فَلَمَّا بَلَغَهُ ذَلِکَ شَمَّرَ هَارِباً، وَنَکَصَ نَادِماً، فَلَحِقُوهُ بِبَعْضِ الطَّرِيقِ، وَقَدْ طَفَّلَتِ الشَّمْسُ لِلاِْيَابِ). «کثيف» به معناى انبوه و پر جمعيّت است و مطابق بعضى از روايات، عدد لشکر امام(عليه السلام) در اينجا چهار هزار نفر بود از افراد تازه نفس و آماده که همچون عقاب بر سر دشمن وارد شدند و به همين دليل ضحاک و لشکرش فرار را بر قرار ترجيح دادند و از حمله خود به اطراف کوفه پشيمان گشتند; ولى لشکر امام(عليه السلام) به تعقيب آنها پرداخت و نزديک غروب به آنها رسيد که شرح ماجرا در جمله هاى بعد از همين نامه خواهد آمد. تعبير به «مِنَ الْمُسْلمين» اشعار به اين دارد که لشکر مخالف و فرمانده اصلى آنها در شام از مسلمانان نبودند. تعبير به «شمّر هارباً» در واقع سخريه اى است نسبت به ضحاک، زيرا «شمّر» معمولا به معناى دامن همت به کمر زدن براى انجام کار مهمى است، نه براى فرار که ضحاک آن را انتخاب کرده بود. جمله «قد طفّلت الشمس» ـ با توجّه به اينکه طفول به معناى نزديک شدن است ـ اشاره به اين است که دو لشکر هنگامى به هم رسيدند که خورشيد نزديک غروب بود و تعبير به «اياب» کنايه از اين است که خورشيد صبحگاهان گويا از مقر خود به سوى ما مى آيد و عصرگاهان به مقرش باز مى گردد و اين تعبير لطيفى است براى غروب آفتاب. آن گاه در ادامه اين سخن مى فرمايد: «مدت کوتاهى اين دو لشکر با هم جنگيدند و اين کار به سرعت انجام شد; درست به اندازه توقف ساعتى (و ضحاک و لشکرش درمانده و پراکنده شدند) و در حالى که مرگ به سختى گلويش را مى فشرد نيمه جانى از معرکه به در برد و از او جز رمقى باقى نمانده بود و با سختى و مشقت شديد از مهلکه رهايى يافت»; (فَاقْتَتَلُوا شَيْئاً کَلاَ وَ لاَ، فَمَا کَانَ إِلاَّ کَمَوْقِفِ سَاعَة حَتَّى نَجَا جَرِيضاًبَعْدَ مَا أُخِذَ مِنْهُ بِالْمُخَنَّقِ، وَلَمْ يَبْقَ مِنْهُ غَيْرُ الرَّمَقِ، فَلاَْياً بِلأْي مَا نَجَا). فراموش نبايد کرد که اين ماجرا در خطبه 29 نيز به آن اشاره شده و آن خطبه و اين نامه با يکديگر هماهنگ است. تعبير به «کَلاَ وَ لاَ» به معناى اين است که اين کار به سرعت انجام گرفت هماهنگ تلفظ کردن «لا و لا» و در بعضى از تعبيرات در کلمات عرب «لا و ذا» گفته مى شود و هر دو اشاره به همان کوتاهى زمان است که در فارسى به جاى آن مى گوييم: مانند يک چشم بر هم زدن. تعبير به «بَعْدَ مَا أُخِذَ مِنْهُ بِالْمُخَنَّقِ» ـ با توجّه به اينکه مُخنّق به معناى گلوگاه است که اگر آن را فشار دهند انسان خفه مى شود ـ اشاره به اين است که لشکريان امام(عليه السلام) ضحاک را تا پاى مرگ پيش بردند به گونه اى که جز رمقى از او باقى نمانده بود. اين تعبير هم در عربى معمول است و هم در فارسى که وقتى شخصى را تحت فشار شديد قرار مى دهند مى گويند: گلويش را فشرد. قابل توجّه است که ابراهيم ثقفى در کتاب الغارات ماجرايى را نقل مى کند که تفسيرى است بر جمله امام(عليه السلام): «وَلَمْ يَبْقَ مِنْهُ غَيْرُ الرَّمَقِ; جز رمقى از ضحاک باقى نمانده بود» مى گويد: هنگامى که ضحاک از دست فرمانده لشکر على(عليه السلام) «حجر بن عدى» فرار کرد شديدا تشنه شد، زيرا شتر حامل آب را گم کرد. در اين حال لحظه اى خواب خفيفى بر او عارض شد و به همين جهت از جاده منحرف گرديد. هنگامى که بيدار گشت تنها چند نفر از لشکرش با او بودند و هيچ کس آب به همراه نداشت. بعضى از آنها را فرستاد تا آب پيدا کنند ولى پيدا نشد. ناگهان مردى پيدا شد به او گفت اى بنده خدا تشنه ام مرا سيراب کن. گفت: به خدا سوگند نمى دهم تا قيمت آن را بپردازى. گفت: قيمت آن چيست؟ گفت: قيمتش دين توست. سپس داستان را ادامه مى دهد تا اينکه سرانجام به جمعيتى رسيدند که در آنجا آب بود و سيراب شدند. تعبير به «لاَْياً بِلأْي» با توجّه به اينکه لأى به معناى شدت است مفهومش اين است که ضحاک و باقيمانده لشکرش با شدتى بعد از شدت، از آن مهلکه نجات يافتند. سپس امام(عليه السلام) اشاره به بخش ديگرى از نامه برادرش عقيل مى کند که نوشته بود: عبدالله بن سعد (برادر رضاعى عثمان بن عفان) را در مسير ديدم که با چهل نفر از جوانان قريش به سوى مقصد نامعلومى مى روند از آنها پرسيدم به کجا مى رويد اى فرزندان دشمنان پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) آيا مى خواهيد به معاويه ملحق شويد. امام(عليه السلام) مى فرمايد: «(اما آنچه درباره مخالفت هاى قريش با من گفته اى) قريش را با آن همه تلاشى که در گمراهى و جولانى که در دشمنى و اختلاف و سرگردانى در بيابان ضلالت داشتند، رها کن. آنها با يکديگر در نبرد با من هم دست شدند همان گونه که پيش از من در مبارزه با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) متحد گشته بودند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 🔹 (فَدَعْ عَنْکَ قُرَيْشاً وَتَرْکَاضَهُمْ فِي الضَّلاَلِ، تَجْوَالَهُمْ فِي الشِّقَاقِ، وَ جِمَاحَهُمْ فِي التِّيهِ، فَإِنَّهُمْ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَى حَرْبِي کَإِجْمَاعِهِمْ عَلَى حَرْبِ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله) قَبْلِي). سپس مى افزايد: «خدا قريش را به کيفر اعمالشان برساند آنها پيوند خويشاوندى را با من بريدند و خلافت فرزند مادرم (پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله)) را از من سلب کردند»; (فَجَزَتْ قُرَيْشاً عَنِّي الْجَوَازِي! فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي، وَسَلَبُونِي سُلْطَانَ ابْنِ أُمِّي). جمله «فَجَزَتْ قُرَيْشاً عَنِّي الْجَوَازِي» با توجّه به اينکه «جوازى» جمع جازية به معناى جزا و مکافات عمل است، مفهومش اين است که مکافات اعمال قريش دامان آنها را بگيرد و گرفتار عواقب سوء اعمال خويش بشوند و اين در واقع نفرينى است براى آنها که نه حق خويشاوندى را رعايت کردند و نه اجازه دادند امام(عليه السلام) به خلافتى که خدا براى او مقرر داشته بود و پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بر آن تأکيد فرموده بود و ضامن سعادت دين و دنياى مسلمانان بود برسد. آرى آنها در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله) سرسخت ترين دشمنان آن حضرت بودند و آتش تمام جنگ هاى ضد اسلام به وسيله قريش و رؤساى آنها برافروخته شد و آخرين گروهى بودند که در برابر پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) تسليم شدند و به او ايمان آوردند، در حالى که ايمان بسيارى از آنها صورى بود نه واقعى. بعد از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با خليفه و جانشين او امير مؤمنان على(عليه السلام) نيز همان رفتار را کردند، بلکه بر اثر انگيزه انتقام جويى شدت عمل بيشترى به خرج دادند. در حديثى از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم که روزى به على(عليه السلام) خطاب کرد در حالى که گريان بود و اشک مى ريخت و فرمود: «ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ أَقْوَام لاَ يُبْدُونَهَا لَکَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِي; براى اين گريه مى کنم که کينه هايى در سينه هاى گروهى وجود دارد و امروز قادر بر اظهار آن نيستند; ولى بعد از من در برابر تو اظهار خواهند کرد». در ذيل خطبه 172 در جلد ششم همين کتاب (پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)) در شرح شکايتى که امام(عليه السلام) از قريش به پيشگاه خدا مى کند گفتار مبسوط ترى درباره دشمنى هاى قريش نسسبت به آن حضرت داده ايم. تعبير به «ابْنِ أُمِّي» درباره پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) يا به جهت آن است که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و امام(عليه السلام) هر دو از فرزندان فاطمه مخزومى دختر عمرو بن عمران مادر عبدالله (پدر گرامى پيامبر(صلى الله عليه وآله)) و مادر ابوطالب (پدر گرامى امير  مؤمنان(عليه السلام)) بودند و يا به سبب اينکه فاطمه بنت اسد مادر امير  مؤمنان(عليه السلام) در آن زمان که پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) در کفالت ابى طالب بود همچون مادر به تربيت او مى پرداخت، لذا پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) درباره او فرمود: «فاطِمَةُ أُمّى بَعْدَ أُمّى; فاطمه بنت اسد بعد از مادرم (آمنه) مادرم بود». ✔️پایان بخش اول
✨﴾﷽﴿✨ 🔹شرح نامه (۳۶) بخش دوم🔹 ✅ایستادگی در مبارزه با باطل 🔹دست از مبارزه با خائنان بر نمى دارم: سخن امام(عليه السلام) در اين بخش از نامه، ناظر به مطلبى است که عقيل در پايان نامه خود که سابقاً گذشت آورده بود که: «فرزند مادرم! نظر خود را درباره جنگ با مخالفان صريحا اظهار کن. اگر مى خواهى تا پاى مرگ بجنگى من و فرزندانم با تو هستيم و من هرگز دوست ندارم لحظه اى بعد از تو زنده بمانم»، امام(عليه السلام) مى فرمايد: «و اما آنچه درباره جنگ از من پرسيده اى و رأيم را خواسته اى، عقيده من اين است، با کسانى که پيمان شکنى (و نقض بيعت) و پيکار با ما را حلال مى شمرند بجنگم تا آن گاه که خدا را ملاقات کنم (و چشم از جهان بپوشم)»; (وَأَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ مِنْ رَأْيِي فِي الْقِتَالِ، فَإِنَّ رَأْيِي قِتَالُ الْمُحِلِّينَ حَتَّى أَلْقَى اللهَ). تعبير به «مُحِلِّينَ» يا اشاره به کسانى است که بيعت او را شکستند و در بصره پرچم جنگ جمل را برافراشتند و کسانى که بعدا به آنها پيوستند(1) و يا اشاره به ستمگران شام است که جنگ با او را در صفين حلال شمردند و بعد از واقعه صفين نيز همان راه نادرست شيطانى را ادامه دادند. ظاهر اين است که هر دو گروه را شامل مى شود. آن گاه امام(عليه السلام) براى اينکه اراده قاطع خود را در اين مبارزه پيگير به برادرش نشان دهد و به او اطمينان بخشد که مخالفت گروه زيادى از اين پيمان شکنان تأثيرى در اراده او ندارد مى فرمايد: «(در اين راه) نه کثرت جمعيّت مردم در اطرافم بر عزت و قدرت من مى افزايد و نه پراکندگى آنها از اطراف من موجب  وحشتم مى شود»; (لاَ يَزِيدُنِي کَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِي عِزَّةً، وَلاَ تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَةً). شعارى است آميخته با شعور و معرفت بسيار و برگرفته از آيات شريفه قرآن: (أَلَيْسَ اللهُ بِکَاف عَبْدَهُ)(2) و يا (وَلاَ تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ)(3) و امثال آن و نشان مى دهد که اولياى الهى و مردان بزرگ الهى با تکيه بر پروردگار هرگز از انبوه مخالفان وحشت نمى کردند و از کثرت موافقان مغرور نمى شدند. اگر همه مسلمانان اين سخن بزرگ امام(عليه السلام) را شعار خويش سازند به يقين در برابر هجمه سياسى و نظامى و فرهنگى غرب، حالت انفعالى به خود راه نمى دهند و سرانجام در تمام اين جبهه ها پيروز خواهند شد. سپس امام(عليه السلام) در گفتارى پرمعنا و کوبنده، برادرش را خطاب کرده مى فرمايد: «(برادر) هرگز گمان مبر که فرزند پدرت ـ هرچند مردم او را رها کنند ـ از در تضرع و خشوع (در برابر دشمن) در آيد يا در برابر ظلم و ستم سستى به خرج دهد يا زمام خويش را به دست هر کس بسپارد و يا به اين و آن سوارى دهد»; (وَلاَ تَحْسَبَنَّ ابْنَ أَبِيکَ ـ وَلَوْ أَسْلَمَهُ النَّاسُ ـ مُتَضَرِّعاً مُتَخَشِّعاً، وَلاَ مُقِرّاً لِلضَّيْمِ(4) وَاهِناً، وَلاَ سَلِسَ(5) الزِّمَامِ لِلْقَائِدِ، وَلاَ وَطِيءَ(6) الظَّهْرِ لِلرَّاکِبِ الْمُتَقَعِّدِ). اين عبارت چهارگانه که امام(عليه السلام) بيان فرموده مراحل مختلف تسليم در مقابل دشمن را بيان مى دارد که هر يک از ديگرى بدتر است; نخست اينکه در برابر دشمن به تضرع و خشوع و تقاضا بنشيند و ديگر اينکه از قدرت دشمن بهراسد و سستى کند و تسليم شود و سوم اينکه افزون بر تسليم، زمام خود را به دست او بسپارد که تا هر جا خاطر خواه اوست ببرد و سرانجام اينکه پشت خود را خم کند و در مسير خواسته هاى دشمن به او سوارى دهد. چه تعبيرات دقيق و زيبا و گويايى که از نهايت فصاحت و بلاغت کلام امام(عليه السلام) حکايت دارد و حضرت تسليم در برابر دشمن را در تمام اشکالش ترسيم کرده و از خود نفى مى کند. تعبير به «مُتَقَعِّدِ» که در بعضى از نسخ «مقتعد» آمده، به معناى کسى است که جايى را محل نشستن خود انتخاب کرده و اشاره به سوارى است که بر مرکب خود نشسته و تنها در مسير از آن استفاده نمى کند، بلکه در تمام حاجات خود از آن بهره مى گيرد; گاه مى ايستد و با کسى سخن مى گويد، گاه همان طور که سوار است چيزى مى خرد و گاه چيزى به ديگرى تحويل مى دهد. خلاصه بر مرکب نشسته و بى خيال از سنگينى وزنش بر دوش مرکب همه کارهاى خود را سواره انجام مى دهد.
💐💐💐💐💐 ان شاءالله همگی پای درس امیرالمؤمنین علی علیه السلام باشیم سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان یوسف زهرا(عج) و شادی دل امیرالمؤمنین علی علیه السلام صلواتی تقدیم میکنیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💐💐💐💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقد ميگيرى همين راهى كه آمدى رو ادامه ندى و برگردى؟ جاماندیم ولی بیاید مبلغ فرهنگ عظیم اربعین ارباب مون باشیم @brjko1402
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠مجموعه معرفت انگیز را خواهیم داشت توجه داشته باشیم رابطه با خدا در همه کارهای ما موثر است ان شاءالله همگی از جمله کسانی شویم که بهترین رابطه را با خدا داشته باشیم و مانوس با خدا و اهل‌بیت علیهم شویم همگی با دقت و توجه گوش دهیم و بهره ببریم و برای دیگران نیز ارسال کنیم 🔻🔻🔻🔻🔻
چگونه عبادات کنیم 04.mp3
9.9M
🤲 عبادت، ارتباطی‌ست میان ما و هرقدر قلب تطهیرتر، صاف‌تر و زلا‌تر شود؛ موانع دریافت‌های غیبی، در قلبمان کمتر و کیفیت عبادات ما بیشتر و بهتر می‌گردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اولین بخش از برنامه که بجای برنامه که مجموعه ۲۰ قسمتی بود که به پایان رسید را خواهیم داشت
[✍🏻| ] وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا و بر خدا توکّل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد! 🌼آیه ۳ سوره مبارکه احزاب🌼 برنامه (کارگاه_توکل) را تقدیم به محضر شما خوبان می‌شود امید که همگی بهره ببریم و برای دیگران نیز ارسال کنید
روی پای خدا 01.mp3
8.17M
👣 لذّت توکل ، شبیه لذّت همان کودکی است، که بعد از آموختنِ شنا ، از مربی خود انقطاع حاصل کرده، و خود را سبک، رویِ آب رها می‌کند! (کارگاه_توکل)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از امروز را نیز خواهیم داشت حتما کلیپ های صوتی حاج آقا علوی را با دقت گوش دهیم
اربعین ۱۴۰۲ ج۱.3gpp
7.52M
🔊 🏴سفر اربعین ۱۴۰۲🏴 🔺جلسه اول 📍در اتوبوس (به سمت مرز) 🎙حجت الاسلام علوی ⏰ مدت زمان: ۱۰ دقیقه 🍬 رؤیای شیرین! اما کوتاه 🎯 آقای خوبم! برای زیارت اربعین از روز اول محرم گریه کرده‌ایم! آماده‌ی آماده‌ایم! 🥇صعود به قله! با نردبان زیارت امام حسین علیه السلام 💚 به بهشت میروی! امام صادق جانمان گفتنا! 🥺 التماس انبيا و اولیا و ملائکه برای زیارت سیدالشهدا علیه السلام 🚌 از همین اول سفر چه‌کار کنم؟! 🍃💎✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا