هدایت شده از در مسیر سعادت
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۳۷/به معاويه
🔻 #افشايادعايدروغينمعاويه
پس خداي را سپاس! معاويه تو چه سخت به هوسهاي بدعتزا، و سرگرداني پايدار، وابسته اي؟ حقيقتها را تباه كرده، و پيمانها را شكسته اي، پيمانهايي كه خواسته خدا و حجت خدا بر بندگان او بود. اما پرگويي تو نسبت به عثمان و كشندگان او را جواب آن است كه: تو عثمان را هنگامي ياري دادي كه انتظار پيروزي او را داشتي، و آنگاه كه ياري تو به سود او بود او را خوار گذاشتي، با درود.
⚘
#نامهها
#جلسه_پنجاهم_چهارشنبه_۱۵شهریور_۱۴۰۲_اربعین_حسینی
📕نهج البلاغه/خطبه۳۷-ذكر فضائل خود
🌷ويژگيها و فضائل امام علي (ع)
🍃آنگاه كه همه از ترس سست شده، كنار كشيدند، من قيام كردم، و آن هنگام كه همه خود را پنهان كردند من آشكارا به ميدان آمدم، و آن زمان كه همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت كه همه باز ايستادند من با راهنمايي نور خدا به راه افتادم، در مقام حرف و شعار صدايم از همه آهسته تر بود اما در عمل برتر و پيشتاز بودم، زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز كردم، و پاداش سبقت در فضيلتها را بردم. همانند كوهي كه تندبادها آن را به حركت درنمي آورد، و طوفانها آن را از جاي برنمي كند، كسي نمي توانست عيبي در من بيابد، و سخن چيني جاي عيبجويي در من نمي يافت. خوارترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را باز گردانم، و نيرومندها در نظر من پست و ناتوانند تا حق را از آنها باز ستانم.
✅علت سكوت و كناره گيري از خلافت
در برابر خواسته هاي خدا راضي، و تسليم فرمان او هستم، آيا مي پنداريد من به رسول خدا (ص) دروغي روا دارم؟ به خدا سوگند! من نخستين كسي هستم كه او را تصديق كردم، و هرگز اول كسي نخواهم بود كه او را تكذيب كنم. در كار خود انديشيدم ديدم پيش از بيعت، پيمان اطاعت و پيروي از سفارش رسول خدا (ص )را برعهده دارم، كه از من براي ديگري پيمان گرفت (پيامبر (ص) فرمود اگر در امر حكومت كار به جدال و خونريزي كشانده شود، سكوت كن)
#جلسه_پنجاهم_چهارشنبه_۱۵شهریور_۱۴۰۲_اربعین_حسینی
↩️تفسير ديگرى که شارح بحرانى، به عنوان يک احتمال ذکر کرده، اين است که امام مى فرمايد: پيش از آن که مردم با من بيعت کنند، اعلان اطاعت کردند و اين به صورت ميثاقى از آنها بر گردن من بود. بنابراين من راهى نداشتم جز اين که برخيزم و به دعوت آنان پاسخ گويم و بيعتشان را بپذيرم و به امر حکومت قيام کنم.
بنابراين جمله مزبور هماهنگ با جمله اى است که در خطبه شقشقيه آمد: «أَمَا وَالَّذى فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ! لَولا حُضُورُ الْحاضِرِ... لاََلْقَيْتُ حَبْلَها عَلى غارِبِها.» «به خدايى که دانه را شکافته و انسان را آفريده سوگند ياد مى کنم! اگر به خاطر حضور حاضران (توده هاى مشتاق بيعت) نبود ... مهار شتر خلافت را بر پشتش مى افکندم و رهايش مى کردم».
اين تفسير نيز بعيد به نظر مى رسد، زيرا مردم قبل از بيعت از فرمان آن حضرت اطاعت نکرده بودند، بلکه اعلان آمادگى براى بيعت داشتند و ميثاقى در آنجا وجود نداشت، مگر اين که به سراغ معناى مجازى ميثاق برويم.
***
نکته:
پيمانى که پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) با على (عليه السلام) داشت:
در خطبه بالا امام (عليه السلام) به پيمانى اشاره مى کند که ميان او و پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) بوده و از تعبيرات خطبه، اجمالا برمى آيد که پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) از آن حضرت پيمانى مبنى بر مدارا با حاکمان وقت بعد از خودش گرفته است، هر چند که حکومت آنها برخلاف موازين بود. در بعضى از منابع حديثى، روايتى از آن حضرت نقل شده که بيانگر مضمون اين پيمان است.
مرحوم سيد ابن طاووس، در کشف المحجّة، ضمن روايتى از على (عليه السلام) چنين نقل مى کند: «وَ قَدْ کانَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم)، عَهِدَ اِلَىَّ عَهْدَاً، فَقالَ: «يا بنَ أَبى طالِبْ! لَکَ وِلاءُ اُمَّتى. فَإنْ وَلُّوکَ فى عافيَة وَ اجْمَعُوا عَلَيْکَ بِالرِّضا فَقُمْ بِأَمْرِهِمْ وَ إِنِ اخْتَلَفُوا عَلَيْکَ فَدَعْهُمْ وَ ما هُمْ فيه فَاِنَّ اللهَ سَيَجْعَلُ لَکَ مَخْرَجَاً; پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) با من عهدى بسته است! او فرموده: «اى فرزند ابوطالب! تو سرپرست امّت من هستى (و از سوى خدا تعيين شده اى) اگر مردم ولايت تو را به طور مسالمت آميز پذيرفتند و همگى به آن رضايت دادند، بر امور آنان قيام کن! ولى اگر درباره تو اختلاف کردند، آنها را به حال خود واگذار که خداوند راه چاره و نجاتى براى تو قرار خواهد داد».
حقيقت اين است که گاه انسان بر سر دو راهى قرار مى گيرد که هر دو ناخوشايند است، ولى يکى از ديگرى ناخوشايندتر است. در چنين مواردى، عقل حکم مى کند که براى پرهيز از امر ناخوشايندتر، انسان به استقبال امرى که ناخوشايند است برود و اين همان چيزى است که به عنوان «قاعده اهم و مهم» معروف است و گاه از آن تعبير به «دفع افسد به فاسد» مى شود. برنامه اميرمؤمنان، على (عليه السلام) بعد از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، مصداق همين معنا بود.
امام (عليه السلام) بر سر دو راهى قرار گرفته بود، يا حکومت را که حقّ مسلّم او است و براى تداوم اسلام و مصالح مسلمانان بسيار کار ساز است رها سازد، و يا اصل اسلام به خطر بيفتد، چرا که احزاب جاهليت که در عصر ظهور اسلام گرفتار شکست شده بودند در کمين نشسته و منتظر فرصت بودند که بعد از پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم)، بر سر جانشينى او اختلافى روى دهد و مسلمانان به جان هم بيفتند و آنها از کمينگاه خارج شده، طومار اسلام را در هم بپيچند و حکومت را در اختيار خود بگيرند. به همين دليل پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) که اين امر را از قبل پيش بينى کرده بود، سفارش بالا را به على (عليه السلام) کرد و آن حضرت که با تمام وجودش به اسلام عشق مى ورزيد، سفارش پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) را مو به مو اجرا کرد.»
#پایان✅️
#نهج_البلاغه_نسخه_سعادت_بشریت
#نهج_البلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
#جلسه_پنجاهم_چهارشنبه_۱۵شهریور_۱۴۰۲_اربعین_حسینی