💠 #برنامه_نهج_البلاغه_خوانی
#از_شنبه_تا_چهارشنبه💠
⬅️شنبه با حکمتها و شرح حکمتها↗️
⬅️دوشنبه با خطبه ها و شرح خطبه ها↗️
⬅️چهارشنبه نیز نامه ها و شرح نامه ها↗️
#انس_بانهج_البلاغه
#انس_بامولای_متقیان
#انس_باامام_زمان
🌷🌷🌷🌷🌷
هم اکنون برنامه نهج البلاغه خوانی و بخش خطبه ها را خواهیم داشت
ممنونم از همراهی تک تک شما خوبان
#روزهای_دوشنبه_خطبه_های_مولای_متقیان
🌷🌷🌷🌷🌷
📚 #نهج_البلاغه_خطبه۴۶_در_راه_شام
🍃 #دعاي_سفر
🌷خدايا! از سختي سفر، و اندوه بازگشتن، و روبرو شدن با مناظر ناگوار در خانواده و مال و فرزند، به تو پناه مي برم. پروردگارا! تو در سفر همراه ما و در وطن نسبت به بازماندگان ما سرپرست و نگهباني، و جمع ميان اين دو را هيچ كس جز تو نتواند كرد، زيرا آن كس كه سرپرست بازماندگان است نمي توانند همراه مسافر باشد و آنكه همراه و همسفر است سرپرست بازماندگان انسان نمي تواند باشد (چند جمله اول، از رسول خدا (ص) است كه علي (ع) آن را با عباراتي رساتر به اتمام رساند)
🌺🍃
#شرح_خطبه_۴۶نهج_البلاغه_مولای_متقیان
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح خطبه(۴۶)🔹
🤲دعای هنگام سفر
خداوندا از رنج سفر به تو پناه مى برم!
بى شک مردان خدا و اولياءالله در همه حال متوجه خدا بوده اند، ولى در مشکلات و حوادث مهم و پيچيده توجّه بيشترى به ذات پاک او داشته اند، و کار خود را در اين گونه موارد با دعا و توسل به ذات پاکش شروع مى کردند که هم راهگشا بود، و هم مايه قوّت قلب و آرامش روح و اعتماد به نفس!
امام (عليه السلام) که پيشواى اين خيل عظيم بود به هنگامى که پا در رکاب گذاشت تا عازم ميدان صفّين شود، به پيشگاه خداوند چنين عرضه داشت:
«بارالها من از رنج و مشقّت اين سفر، و بازگشت پر اندوه از آن، و مواجه شدن با منظره ناخوشايند در خانواده و مال و فرزند، به تو پناه مى برم». «أللَّهُمَّ إِنَّي أَعُوذُ بِکَ مِنْ وَعَثَاءِ السَّفَرِ وَ کَآبَةِ الْمُنْقَلَبِ وَ سُوءِ الْمَنْظَرِ فِي الاَْهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ».
در واقع آنچه فکر يک مسافر را به خود مشغول مى دارد سه چيز است که امام(عليه السلام) در اينجا به هر سه اشاره فرموده است:
نخست مشکلات سفر است که با تعبير به «وَعْثاءِ السَّفَر» به آن اشاره شده است. دوم چگونگى بازگشت است که آيا انسان پيروزمند و با دست پرباز مى گردد و يا شکسته حال و با دست خالى که با تعبير «وَ کَآبَةِ الْمُنْقَلَبِ» به آن اشاره شده است، و سوم نگرانيهاى مربوط به خانواده و خانه و اموال که با تعبير «سُوءِ الْمَنْظَرِ فِي الاَْهْلِ وَ الْمالِ وَ الْوَلَدِ» ذکر شده است.
امام از تمام اين مشکلات و امور نگران کننده به خدا پناه مى برد، و حلّ همه آنها را از خدا مى خواهد.
سپس به نکته اى اشاره مى فرمايد که مايه دلگرمى دعاکنندگان و متوسّلان به درگاه خداست، عرض مى کند: «خداوندا! تو در سفر همراه مايى، و نسبت به بازماندگان ما در وطن، سرپرست و نگاهبانى، و جمع ميان اين دو را هيچ کس جز تو نمى تواند داشته باشد» (أَللَّهُمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ في السَّفَرِ، وَ أَنْتَ الْخَلِيفَةُ فِي الاَْهْلِ، وَ لاَيَجْمَعُهُما غَيْرُکَ).
آرى تنها خداست که ذات پاکش از زمان و مکان منزّه است، و در عين حال احاطه به تمام مکانها و زمانها دارد، جايى به او نزديکتر از جاى ديگرى نيست، و به همين دليل هم در سفر با ماست و هم در حضر با زن و فرزندان و بستگان و دوستان ما و چه جالب است که زمام زندگى خود را به دست کسى بسپاريم که بر تمام شؤون زندگى ما احاطه دارد، همه جا با ماست و همه جا با افراد مورد علاقه ما.
و در آخرين جمله هاى اين دعا، دليل اين موضوع را که هيچ کس جز خدا نمى تواند ميان اين دو حالت را جمع کند، چنين بيان مى فرمايد: «زيرا آن کس که سرپرست بازماندگان است همسفر نتواند بود، و آن کس که همسفر است جانشينى انسان را (در خانه و خانواده اش) نمى تواند برعهده گيرد» (لاَِنَّ الْمُسْتَخْلَفَ لاَيَکُونُ مُسْتَصْحَباً، وَالمُسْتَصْحَبُ لاَيَکُونُ مُسْتَخْلَفاً!).
آرى تمام مخلوقات مادى مکان دارند، و به همين دليل بودن آنها در يک جا مانع از بودن در جاى ديگر است، اين به خاطر محدوديت وجودى آنهاست، تنها وجود نامحدود پروردگار متعال است که نه مکان دارد و نه جهت، نه گذشته و حال و آينده، زمين و آسمان، و دور و نزديک و درون و برون نزد او برابر است، همان گونه که خودش فرموده (وَ هُوَ مَعَکُمْ أيْنَمَا کُنْتُمْ).
«او با شماست هر جا باشد» و (فَاَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ)«به هر طرف رو کنيد رو به سوى او مى کنيد».
مرحوم سيد رضى در پايان اين سخن مى گويد: «قسمت نخستين اين کلام از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) نقل شده، و اميرمؤمنان على (عليه السلام) آن را با جمله هايى فصيح و بليغ تکميل فرموده است و آن جمله ها از «لايَجْمَعُهُما غَيْرُکَ» تا پايان اين کلام مى باشد.
***
#نهج_البلاغه_نسخه_سعادت_بشریت
نکته:
فلسفه دعا:
کسانى که با منابع اسلامى سر و کار دارند به اين نکته واقفند که دعا و نيايش در تعليمات اسلام جايگاه ويژه اى دارد، تا آنجا که قسمت عمده عبادات اسلامى را دعا و نيايش تشکيل مى دهد، به گونه اى که روح عبادت دعا شمرده شده است همان گونه که در حديثى از پيغمبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) مى خوانيم: «اَفْزَعُوا اِلَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ فِي حَوائِجِکُمْ، وَ الْجَاؤُوا اِلَيْهِ فِي مُلِمَّاتِکُمْ، وَ تَضَرَّعُوا اِلَيْهِ، فَاِنَّ الدُّعاءَ مُخُّ الْعِبادَةِ!»; «در حوائج خود و به هنگام بروز مشکلات از خداوند مدد بطلبيد، و در سختيها به او پناه ببريد، و در پيشگاه او تضرع و دعا کنيد، چرا که دعا روح و مغز عبادت است».
در حديث ديگرى دعا به عنوان اسلحه مؤمن، و ستون خيمه دين، و نور آسمانها و زمين، معرفى شده است، (قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم): اَلدُّعاءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ، وَ عَمُودُ الدّينِ، وَ نُورُ السَّمواتِ وَ اَلاَْرْضِ).⬇️
#شرح_خطبه۴۶_بخش_دوم
↩️و امير مؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايد: «اَلدُّعاءُ مَفاتِيحُ النَّجاحِ، وَ مَقالِيدُ الْفَلاحِ»; «دعا کليد پيروزى و وسيله رستگارى است».اين مسأله به قدرى مهم است که قرآن مجيد با صراحت مى گويد: (قُلْ ما يَعْبَؤُا بِکُمْ رَبّي لَوْلا دُعاؤُکُمْ); «بگو پروردگارم به شما اعتنايى نمى کند اگر دعاى شما نباشد». ولى با اين حال بعضى از ناآشنايان به فلسلفه دعا خرده گيريهايى در اين زمينه دارند.
1 ـ گاه مى گويند: دعا با روح رضا و تسليم در برابر اراده خداوند نمى سازد، ما بايد تسليم اراده او باشيم و هر چه او مى پسندد همان را بپسنديم!
2 ـ دعا يکى از عوامل تخدير و کند شدن چرخهاى فعاليت و تلاش و کوشش است، چرا که مردم اين امور را رها مى کنند و به سراغ دعا مى روند!
3 ـ اضافه بر همه اينها، ما چگونه مى توانيم با دعا مقدّرات الهى را تغيير دهيم، اگر در علم خدا مقدّر شده حادثه اى رخ دهد، با دعاى ما تغيير نمى کند، و اگر مقدّر شده واقع نشود با دعاى ما واقع نمى شود، و به تعبير ساده، دعا نوعى فضولى در کار خداست، او هر چه مصلحت است انجام مى دهد و نيازى به دعاى ما نيست؟!
ولى اگر مفهوم واقعى دعا و فلسفه نيايش روشن شود جايى براى اين گفتگوها باقى نمى ماند.
مفهوم صحيح دعا اين است که ما منتهاى تلاش و کوشش خود را انجام دهيم، و آنچه را از توان ما بيرون است به لطف خدا بسپاريم، و با دعا حلّ مشکل را از او بخواهيم، و به مضمون (أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ يَکْشِفُ السُّوءَ); به هنگام اضطرار و عقيم ماندن تلاشها و کوششها به در خانه خدا برويم و دست به دعا برداريم، به همين دليل در روايات اسلامى تصريح شده است. آنهايى که بر اثر تنبلى و کوتاهى و ندانم کارى گرفتار محروميت مى شوند، دعايشان مستجاب نخواهد شد. جوان تنبلى که تن به کار نمى دهد دعايش درباره وسعت روزى به اجابت نمى رسد، و همچنين طلبکارى که مقدار قابل توجّهى از مال و ثروت خود را به کسى داده و شاهد و سندى نگرفته و شخص بدهکار انکار کرده است دعاى او در اين زمينه مستجاب نيست! خلاصه اين که ندانم کارى ها و تنبلى ها با دعا حل نخواهد شد.
با توجه به اين نکته دعا نه تنها عامل تخدير نيست، بکله عامل حرکت و تلاش تا آخرين حدّ توان است (دقّت کنيد).
اما اين که گفته مى شود دعا مقدّرات الهى را تغيير نمى دهد، پاسخش روشن است، دعا سبب افزايش قابليت و شايستگى انسان مى شود زيرا به درِ خانه خدا مى رود، دل و جان خود را به نور معرفت او صفا مى بخشد، از گناه خود توبه مى کند، چرا که توبه يکى از شرايط قبولى دعا است، و با اين امور قابليت بيشترى براى لطف پروردگار مى يابد، و مشمول عنايت تازه اى مى شود، زيرا خداوند مقدر کرده آنها که شايسته ترند بهره بيشترى از لطف و عنايت او داشته باشند.
به تعبير ديگر، خداوند نعمتها و برکاتى دارد که شامل حال بندگانش مى شود اما مشروط به شرايطى است يکى از شرايط آن است که به در خانه او بروند و دست به دعا بردارند روح خود را پاک کنند و به او نزديک شوند، بنابراين در پرتو دعا شرايط رحمت الهى حاصل مى شود و باران لطف او ريزش مى کند.
از آنچه در بالا گفته شد پاسخ اين ايراد که دعا با روح تسليم و رضا سازگار نيست، نيز روشن مى شود، چرا که دعا تأکيدى است بر تسليم و رضا چون خدا مى خواهد از طريق دعا بندگانش به او نزديک شوند، و در پرتو قرب به ذات پاک او مشمول برکات و رحمت و عنايت بيشترى گردند، و به همين دليل بارها و بارها در آيات و روايات دعوت به دعا شده است.
کوتاه سخن اين که دعا آثار تربيتى فراوانى در انسان دارد، روح و جان او را مى سازد، و زنگار جهان ماده را از او دور مى کند، او را به ذات پاک خدا، به نيکى ها و پاکى ها و صفات برجسته انسانى نزديک مى سازد، و راهى است براى کسب قابليت بيشتر براى تحصيل سهم افزونترى از فيض بى پايان پروردگار!
تأثير دعا و نيايش در پرورش روح آدمى در عصر ما وارد مرحله تازه اى شده است، و حتى پزشکان و روانشناسان جديد، بااهميت زيادى از آن ياد مى کنند و آن را دريچه اى براى حل مشکلات مى دانند که با ذکر يک نمونه از آن، اين سخن را پايان مى دهيم.
طبيب و روانشناس مشهور فرانسوى «آلکسيس کارل» در کتاب مشهورش به نام «نيايش» چنين مى نويسد:
«نيايش در همان حال که آرامش را پديد آورده است در فعاليتهاى مغزى انسان يک نوع شکفتگى و انبساط باطنى پديد مى آورد و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحريک مى کند، نيايش خصائل خويش را با علامات بسيار مشخص و منحصر به فرد نشان مى دهد. صفاى نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادى درونى، چهره پر از يقين، استعداد هدايت، و نيز استقبال از حوادث، اينها است که از وجود يک گنجينه پنهان در عمق روح ما حکايت مى کند، و تحت اين قدرت حتى مردم عقب مانده و کم استعداد نيز مى توانند نيروى عقلى و اخلاقى خويش را بهتر به کار بندند و از آن بيشتر بهره گيرند
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح خطبه (۴۶)🔹
#جلسه_هفتاد_و_دوم_دوشنبه۱۷مهرماه۱۴۰۲
#نهج_البلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
🤲دعای هنگام سفر
↩️امّا متأسفانه در دنياى ما کسانى که نيايش را در چهره حقيقيش بشناسند بسيار کمند»!
به هر حال دعا و نيايش در هر زمان خوب و سازنده است، ولى به هنگام انجام کارهاى مهم که انسان نياز به نيرو و توان بيشترى دارد از اهميت ويژه اى برخودار است.
به همين دليل اولياءالله همواره در کارهاى مهم دست به درگاه پروردگار برمى داشتند، و با دعا و ياد او توان و نيرو مى گرفتند، و با توکل بر ذات پاکش آرام مى يافتند، و بدون ترس و واهمه از عظمت مشکلات به جنگ آنها مى رفتند، چرا که مى دانستند هر مشکلى در برابر اراده حق سهل و آسان است.
مخصوصاً به هنگام مسافرتها به ويژه سفرهاى خوفناک، دعاى خود و دوستانشان بدرقه راهشان بود، و اگر مى بينيم امام اميرمؤمنان على (عليه السلام) نيز به هنگام حرکت به صفّين طبق گفتار بالا به خدا پناه مى برد، و دعا مى کند در واقع به سنت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) و انبياء پيشين عمل فرموده است.
هنگامى که نوح در آن طوفان هولناک سوار بر کشتى شد، مأموريت پيدا کرد که رو به درگاه خدا آورد و براى نجات خود از او کمک بگيرد: «(فَاِذَا اسْتَوَيْتَ اَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ عَلَى الْفُلْکِ فَقُلِ الْحَمْدُللهِِ الَّذِي نَجّانا مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمْينَ، وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنى مُنْزَلا مُبارَکاً وَ اَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلينَ); هنگامى که تو و همه کسانى که با تو هستند سوار کشتى شديد بگو ستايش براى خدايى است که ما را از قوم ستمگر رهايى بخشيد، و بگو: پروردگارا! ما را در منزلگاهى پر برکت فرود آر، و تو بهترين فرود آورندگانى».
و هنگامى که موسى (عليه السلام) از ترس مأموران خونخوار فرعون از مصر بيرون آمد و به سوى مدين حرکت کرد گفت: اميدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدايت کند» (وَ لَمّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْيَنَ قالَ عَسى رَبِّي اَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبيلِ).
و هنگامى که بر دروازه مدين به يارى دختران شعيب برخاست و گوسفندان آنها را آب داد، در سايه اى قرار گرفت و عرض کرد: «پروردگارا! هر خير و نيکى بر من فرستى به آن نيازمندم» (رَبِّ اِنّي لِما أَنْزَلْتَ اَلَّيَ مِنْ خَيْر فَقيرٌ).
پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) نيز به هنگام ترک مکه در سفر تاريخى هجرت به مدينه، سفرى که بسيار مخاطره آميز و هولناک بود، در حالى که از مفارقت مکه و خانه خدا سخت ناراحت بود، و در دل آرزو مى کرد که به آن بازگردد بشارت بازگشت به آن سرزمين را از وحى آسمانى دريافت داشت و آيه زير بر تو نازل شد: (اِنَّ الَّذي فَرَضَ عَلَيْکَ الْقُرآنَ لَرَآدُّکَ اِلى مَعاد); همان کسى که قرآن را بر تو فرض کرده، تو را به جايگاه و زادگاهت بازمى گرداند. اين تعبير نشان مى دهد که او در اين حال دست به دعا برداشته بود، و يا حالت دعا داشت که اجابت آن از سوى حق رسيد. در روايات اسلامى نيز دستور به دعاهايى به هنگام سفر داده شده است.
اين سخن را با جمله اى از دعاى على (عليه السلام) به هنگام حرکت از کوفه به شام پايان مى دهيم: در بعضى از روايات آمده است هنگامى که پاى مبارکش را در رکاب نهاد «بسم الله» گفت، و هنگامى که بر پشت مرکب سوار شد فرمود: (سُبْحانَ الَّذي سَخَّرَ لَنا هَذَا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنْينَ وَ اِنّا اِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ); پاک و منزّه است خداوندى که اين مرکب را مسخّر ما فرمود وگرنه ما توانايى تسخير آن را نداشتيم و ما به سوى پروردگارمان بازمى گرديم، سپس دعايى را که در خطبه مورد بحث آمده تلاوت فرمود.»
#پایان_شرح_خطبه۴۶
#نهج_البلاغه_نسخه_سعادت_بشریت