"گناهی که شیطان هم از آن بیزار است"
✍امام جعفر صادق علیهالسلام :
اگر کسى سخنى را بر ضد مۆمنى نقل کند و قصدش از آن ، زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعى اش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خود خارج مى کند و تحت سرپرستى شیطان قرار مى دهد؛ ولى شیطان هم او را نمى پذیرد!
📚الکافی ج2 ص 358
#داستانک
💠 دهنه اسب را دزدیده و رفته...
🔹روزی حضرت امیر علیهالسلام به مسجد تشریف فرما شد. در مسجد، شخصی ایستاده بود. حضرت دهنه اسبش را به او سپرد تا به مسجد برود و برگردد. هنگامی که حضرت در مسجد بود، دو دینار در دست گرفت تا به عنوان مزد به آن مرد بدهد. وقتی برگشت، دید آن مرد دهنه اسب را دزدیده و رفته است.
🔰حضرت دو دینار را به قنبر داد و فرمود: به بازار برو و یک دهنه اسب خریداری کن. قنبر به بازار رفت، اتفاقا به آن شخص دزد برخورد و دید یک دهنه اسب در معرض فروش گذاشته است. قنبر فرمود: چند میفروشی؟ گفت: دو دینار. قنبر دو دنیار را داد و افسار را خرید.
🔷وقتی برگشت حضرت فرمود: قنبر! این افسار دزدیده شده است، به چند دینار خریدی؟ قنبر عرض کرد: دو دینار. حضرت فرمود: قنبر! ببین که این شخص چگونه رزق حلال خود را که برایش تعیین شده بود، حرام کرد.
📙کلید گنج سعادت، ص ۲۱
#درنگ: با اعمال نابجا رزق حلال خود را از بین نبریم!
@tarbiatemanavi
نقد طهارت در بهائیت | دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم
http://pajoohe.ir/%D8%B7%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AA__a-45814.aspx
#بهائیت
نقد معاد در بهائیت | دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم
http://pajoohe.ir/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AA__a-44793.aspx
نقد نبوت در بهائیت | دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم
http://pajoohe.ir/%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AA__a-45813.aspx
#بهائیت
مستند جنجالی از شبکه مستند
"جوان جاهلی به صورتم آب دهان انداخت و این کار زمینهساز طلاق با نامزدم شد." این خلاصهای از بیان یک طلبه بود که در مستندی از شبکه مستند پخش شد. قسمتهایی از این برنامه مستند که مصاحبهای با یک طلبه است به طرز گستردهای در فضای مجازی در حال پخش شدن است و حتی در رسانههای معاند نیز بازتاب داشته است.
دراین مستند به شکل عجیب وغیر متعارفی چهره طلبه پوشانده شده است که میتواند زمینهای را برای تمسخر ایجاد نماید؛ هم تمسخر آن طلبه و هم آن برنامه تلویزیونی. اینکه به هر دلیلی چهره مصاحبه شونده نامشخص باشد اشکالی ندارد و آن شخص مخیّر است که چهرهاش نمایان باشد یا نباشد؛ ولی در این مورد کجسلیقگی صورت گرفته - که چه بسا ناخواسته بوده- و به قول معروف تو ذوق مخاطب میخورد و یک پسزدگی را به همراه دارد؛ هر چند که سخنان مصاحبه شونده حق باشد.
بهتر بود به جای اینکه به این نحو نامأنوس چهره پوشانده شود، مثلا با تغییر نوع نورپردازی و تکنیکهای خاص تصویربرداری یا تصویربرداری از پشت سر این مخفینمایی صورت پذیرد که چه بسا جنبه هنری نیز داشت واین تبعات منفی را به همراه نداشت .
نکته دیگر پیرامون محتوای این مصاحبه است. در این مصاحبه علت طلاق طلبه سوال میشود و او میگوید زمانی که با نامزدمش در پارکی راه میرفتند جوانی موتوری آمد و بدون هیچ دلیلی به صورتش آب دهان انداخت و همین مسئله سبب شد که نامزدش او را بین لباس طلبگی و زندگی کردن با او مخیر کند و همین مسئله منجر به جدایی شد.
این مطلب واقعیتی بوده که این طلبه از زندگی شخصی خودش مطرح کرده است، ولی نکتهای که باعث سوء استفاده رسانههای معاند میشود این است که اینگونه وانمود میکنند که روحانیت در ایران پشتوانه مردمی ندارد و وجهه اجتماعیاش مخددوش است. این در حالی است که خیلی از طلبهها به خصوص طلبههایی که در شهری مثل تهران ساکن هستند و در میان مردم رفت و آمد دارند اذعان دارند که آنقدر که از مردم احترام دیدهاند، توهین ندیدهاند. این نکته مهمی است که بعضا مغفول میماند و دستاویزی برای انسانها و رسانههای مریضی میشود که همیشه دنبال بهانه جویی و سوءاستفاده هستند . درست است که بعضیها مانند این جوانی که آب دهان انداخته از روی جهالت و یا حتی عناد بعضا اهانتهایی را نثار روحانیون میکنند؛ ولی اینها جامعه حداکثری ایران را شامل نمیشوند. بخشی از این اهانتها ریشه در عملکرد اشتباه برخی روحانیونی دارد که بعضا هم دارای پست و مقام بودهاند و زندگی آنها با مرام اسلام فاصله قابل توجهی داشته و این مسائل بدبینیهایی را ایجاد کرده است. علاوه بر اینها لجنپراکنی شبکههای مجازی و ماهوارهای مسموم نیز در این بدبینی نقش قابل توجهی داشته است. جا داشت که در این برنامه مستند، ازاین منظر هم آسیب شناسی میشد و مسئله به گونهای مطرح میشد که این شائبهها را ایجاد نکند.
نکته دیگری که در این مستند به آن اشاره شد و جای تأمل دارد این است که برخی از مردم در مواجهه با چنین موضوعی که یک طلبه طلاق گرفته ممکن است دچار قضاوتهای ناصحیح شوند و بدون اینکه از اصل ماجرا اطلاعی داشته باشند احیانا انگی را به آن بنده خدا بزنند و صرفا به خاطر این که همسرش خواستار جدایی بوده تصور کنند که این طلبه مشکلی داشته است که کار به طلاق کشیده شده است. این حساسیتها از جانب مردم تا حدودی طبیعی است ولی نباید باعث قضاوت نابجا شود و فورا طلبهی بینوا متهم کرد.
🔰 نظر مراجع تقلید و علما درباره شهادت به ولایت در اذان و اقامه چیست؟
🔻 نظر مراجع تقلید معاصر:
▫️- حضرت امام خمینی (ره): «اَشْهَدُ انَّ عَلِیاً وَلِی اللّٰهِ» جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از «اَشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّٰهِ» به قصد قربت گفته شود.
▫️- حضرت آیتالله خامنهای: گفتن «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللهِ» به عنوان شعار تشیّع خوب و مهم است ولی جزء اذان و اقامه نیست و باید به قصد قربت مطلقه گفته شود.
▫️- حضرت آیتالله سیستانی: «أَشْهَدُ أنَّ عَلِیاً وَلی الله» جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از «أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله» به قصد قربت گفته شود.
▫️- حضرت آیتالله مکارم شیرازی: «اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِیُّ اللّٰهِ» (یعنی گواهی میدهم که علی ولیّ خدا بر همهی خلق است) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از «اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّٰهِ» به قصد تبرّک گفته شود، لکن به صورتی که معلوم شود جزء آن نیست.
▫️- حضرت آیتالله شبیری زنجانی: سزاوار است پس از «أشهد أنّ محمداً رسول الله» به قصد تبرّک و تیمّن، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیرالمؤمنین و سایر معصومین (علیهم السلام) به نحوی که جزو اذان و اقامه محسوب نگردد، ذکر شود. و بیتردید اگر در شرایطی ترک این شهادت موجب تضعیف ولایت و تشیع گردد، ذکر آن لازم است.
▫️- حضرت آیتالله وحید خراسانی: «اشهد انّ علیا ولیّ اللّه» جزء اذان و اقامه نیست، ولی چون ولایت آن حضرت مکمّل دین است، شهادت به آن در هر حال و از جمله بعد از «اشهد انّ محمّدا رسول اللّه» از أفضل قربات است.
▫️- حضرت آیتالله سبحانی: «اَشْهَدُ انَّ عَلِیاً وَلِی اللّٰهِ» جزو اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ ، به قصد قربت مطلقه و زینت اذان و اقامه گفته شود.
▫️- مرحوم حضرت آیتالله خوئی: «اَشْهَدُ انَّ عَلِیاً وَلِی اللّٰهِ» جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أشهد أن محمداً رسول الله" به قصد قربت گفته شود.
▫️- مرحوم حضرت آیتالله بهجت: بعید نیست مستحب بودن اقرار به ولایت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب - علیه السّلام - در اذان، در صورتی که به نیت مطلوب بودن گفته شود.
▫️- مرحوم حضرت آیتالله فاضل لنکرانی: جزو اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللّٰهِ به قصد قربت گفته شود.
▫️- مرحوم حضرت آیتالله میرزا جواد تبریزی: شهادت بر ولایت علی علیه السلام و اولاد طاهرینش جزء اذان و اقامه نیست، لکن شعار شیعه شده است، در اذانی که در مجامع عمومی گفته میشود نباید شهادت بر ولایت ترک شود، اما در حال فرادی و مثل آن، ترک کردن مانعی ندارد، و الله العالم.
▫️ - مرحوم حضرت آیتالله صافی گلپایگانی: «أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی الله» جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله»، به قصد قربت گفته شود.
متن کامل:
https://hawzahnews.com/xbM8c
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
مجاهد کم نظیر
"میگویند تقوا از تخصص لازمتر است، آن را میپذیرم. اما میگویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست."
این جمله طلایی، کلامی متین از اسوهای ماندگار در عرصه علم و تقوا و تعهد در عصر معاصر است. آری این جمله از آنِ شهید مصطفی چمران است؛ همان کسی که علم و تقوا را در هم آمیخت و اینگونه تعهد را در عمل معنی کرد. چمران الگویی جاودان و مثال زدنی برای نسل بعد از خودش است ؛ کسی که میتوانست به عنوان یک نخبه علمی از بهترین امکانات مادی در مرفه ترین کشورهای دنیا بهرهمند شود ولی با نیروی ایمان و تقوا پشت پا به آن امکانات زد و مسیر مقاومت و جهاد را برگزید و جهادگری مثال زدنی شد. جهاد به معنای عام کلمه؛ هم جهاد در مقابل دشمنان و مستکبران خارجی، هم جهاد برای دستگیری از مستمندان و کمک به محرومان؛ از همکاری با امام موسی صدر و پایه ریزی جنبش امل در لبنان تا حضور در پاوه کردستان و شهامتی جانانه که مانع کشتار وسیع پاسداران و سقوط شهر شد تا نمایندگی مجلس و وزارت دفاع و حضور جدی در جبهههای جنگ، همه و همه روحیه جهاد و تقوای این مرد الهی را به نمایش گذاشته است.
امام خمینی (ره) در بخشی از سخنرانی خود یک روز پس از شهادت مصطفی چمران در صبح یکم تیرماه 1360 در حسینیه جماران درباره این شهید گفت: «شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید!»
همین جمله از این فقیه بزرگ، خود گویای عظمتی از شخصیت شهید چمران است که می تواند الگوی مناسبی برای همگان باشد تا سرلوحه زندگی خویش قرار دهند.
.
خطر همجنسگرایی برای بنیان خانواده
خانواده از ارکان مهم تشکیل دهنده جامعه است و طبیعتا جامعه سالم جامعهای است که از خانوادههایی سالم و پاک تشکیل شده باشد. درصد قابل توجهی از ناهنجاریهای اجتماعی که در جوامع مختلف شاهد هستیم به طرز ملموس و غیر قابل انکاری ریشه در مشکلات خانواده دارد.
مشکلات خانوادگی ابعاد مختلفی دارد و میتواند معلول مسائل گوناگونی باشد؛ مثلا اعتیاد معضلی است که اگر جدی شود میتواند بنیان خانه و خانواده را با خاک یکسان کند و زندگی چندین نفر را به تباهی بکشاند.
خیلی از موارد که برای خانواده مخاطرهآمیز است بعد از تشکیل خانواده به وجود میآید که عارض بر آن میشود؛ ولی مواردی هست که اساسا با بنیان خانواده در تعارض جدی است و کاملا باعث نابودی آن میشود.
داستان همجنسگرایی که در دنیای غرب رو به گسترش است و در بعضی کشورها به صورت یک قانون رسمی درآمده، از آن مواردی است که چیزی برای بنیان خانواده باقی نمیگذارد و حتی نسل بشر را نیز با مخاطره مواجه میکند.
جدای از بحث دینی، این کار شنیع، خلاف فطرت انسانی است و طبیعت انسان، پذیرش و تمایل قلبی به این موضوع ندارد. از طرفی تولید نسلی نیز در این صورت در کار نخواهد بود. نتیجه این میشود که شاکله خانواده به هم میریزد. ارکان اصلی خانواده دارای پدر، مادر و فرزند است. همجنسگرایی هیچکدام از اینها را ندارد و قطعا نظام خانواده را بحرانی میکند. طبیعتا این روند، ناهنجاریهای دیگری را در جامعه ایجاد میکند و انسان از برخی نعمتهایی که میتوانسته داشته باشد محروم میشود. اینها همه از تبعات منفی همجنسگرایی است که با فطرت و عقل انسانی در تعارض است و میتوان به این نتیجه رسید کسانی که مروج این تفکر و فرهنگ هستند، خواسته یا ناخواسته با فطرت و عقل انسانی به مقابله برخاستهاند و عملا خواهان برچیده شدن نظام مقدس خانواده هستند و حرمتی برای خانواده قائل نیستند.
#همجنسگرایی
#خانواده
شاه کلید ابراز محبت مردم
کم و بیش در اطراف خود شخصیتهایی را دیدهایم که وجههای فوقالعاده در بین مردم دارند و مردم هم خواسته یا ناخواسته علاقه خاصی به او دارند و با بزرگی و عظمت از او یاد میکنند. اولیاء الهی و ائمه معصومین علیهمالسلام الگوی سرآمد این ویژگی هستند و از این حیث در نوک قله قرار دارند؛ ولی سخن ما در این مجال کوتاه درباره این بزرگان نیست؛ بلکه افرادی در سطوح پایینتر و خارج از دایره عصمت است.
برای مثال خیلی از علمای دین این ویژگی را دارا بودهاند و نزد مردم ارج و قرب خاصی داشتهاند. در عصر معاصر مثلا امام خمینی(ره) و آیت الله بهجت (علیهالرحمه) یکی از مصادیق بارز این ویژگی هستند. ولی گاهی اوقات شخصیتهایی این خصوصیت را پیدا میکنند که چه بسا باعث اعجاب خیلی از مردم شود که این همه محبوبیت از کجا آمده است که تودههای مختلف مردم تا حد زیادی به او عشق می ورزند.
یکی از شخصیتهایی که در سالهای اخیر با چنین ابراز محبت عجیب و غریبی مواجه شد حاج قاسم سلیمانی بود. شخصیتی که مؤمن وغیر مؤمن، انقلابی و غیر انقلابی، او را تمجید کردند و محبتش در دل تودههای مختلف مردم با عقاید و سلایق گوناگون جا گرفت. تشییع جنازه کم نظیر او در ایران و عراق نشان از این محبت زائدالوصف داشت و چه بسا خیلی از مردم از این همه ابراز محبت متحیر شده بودند. وقتی از خارج به این واقعه نگاه میکنیم شاید این سوال پیش بیاید که به راستی دلیل چنین امری چیست.
آموزههای دینی پاسخ این سوال را داده است. امام جواد علیهالسلام به عنوان امام معصوم و حجت الهی در بیانی میفرماید: مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ إفْتَقَرَ النّاسُ إلَيْهِ، وَمَنِ اتَّقَى اللّهَ أحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ كَرِهُوا؛ هر كه خود را به وسيله خداوند بىنياز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر كه تقواى الهى را پيشه خود كند خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار مىگيرد، گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۷۹)
ویژگیهایی که در این حدیث شریف به آن اشاره شده است قابل تطبیق با این شخصیت الهی است. حاج قاسم با تقوا و خداترسی که داشت، از طرفی ترسی از او در وجود دشمنان بود و از طرفی محبتش در قلوب مردم . شاه کلید این محبت مردم، تقوا و خداترسی است که از ویژگیهای بارز حاج قاسم سلیمانی بوده است.
امام جواد علیهالسلام در حدیث دیگری میفرماید: ثَلاثُ خِصالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ: الاْنْصافُ فِى الْمُعاشَرَةِ، وَ الْمُواساةُ فِى الشِّدِّةِ، وَ الاْنْطِواعُ وَ الرُّجُوعُ إلى قَلْبٍ سَليمٍ؛ سه خصلت جلب محبّت مىكند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردى در مشكلات آنها، همراه و همدم شدن با معنويات. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۲)
این حدیث شریف نیز ابعاد دیگری از کارهایی را بیان میکند که باعث جلب محبت مردم میشود . تواضع و انصافی که شهید سلیمانی با مردم داشت و همچنین همدردی او با مردم از ویژگیهای روشن این مجاهد الهی بود که بر خیلیها پوشیده نیست. اینکه مثلا در جایی سیل میآمد و مردم محتاج کمکهای امدادی بودند، یکی از کسانی که در این امور پیشقدم بود و با جان و دل برای مردم تلاش میکرد حاج قاسم سلیمانی بود. با این اوصاف طبیعی است که محبتش اینگونه در قلوب مردم جای بگیرد.
🌹🌹🌹
یا امیرالمومنین یا ذا الکرم
یا امام المتقین یا ذا النعم
انّنا جئناک فی حاجاتنا
لا تخیّبنا و قل فیها نعم
🌹🌹🌹
جایی برای توجیه نیست!
پیرامون غدیر سخن بسیار است؛ خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این روز حجت را بر همگان تمام کرد و جای هیچگونه توجیهی برای عدم پذیرش ولایت امیرالمومنین علیهالسلام باقی نگذاشته است و علاوه بر آن، سایر ائمه علیهمالسلام را نیز معرفی کرده است.
بیعت تک تک افراد حاضر، حتی زنها با حضرت علی علیهالسلام ، تبریک گفتن برخی از صحابه به عنوان امیرالمؤمنین بودنِ حضرت و اشعار حسّان بن ثابت در غدیر خم که مورد پذیرش شیعه و سنی است، از جمله شواهد مهمی بر این مدعا است که رسول خدا صلی الله علیه و آله ولایت را به معنای امامت و سرپرستی به کار برده است؛ بخشی از شعر حسّان:
یُنَادِیهِمْ یَوْمَ الْغَدِیرِ نَبِیُّهُمْ
بِخُمٍّ فَأَکْرِمْ بِالرَّسُولِ مُنَادِیاً
یَقُولُ: فَمَنْ مَوْلَاکُمْ وَ وَلِیُّکُمْ
فَقَالُوا: وَ لَمْ یُبْدُوا هُنَاکَ التَّعَامِیَا
إِلَهُکَ مَوْلَانَا وَ أَنْتَ وَلِیُّنَا
وَ لَا تَجِدَنَّ مِنَّا لَکَ الدَّهْرَ عَاصِیاً
فَقَالَ لَهُ: قُمْ یَا عَلِیُّ فَإِنَّنِی
رَضِیتُکَ مِنْ بَعْدِی إِمَاماً وَ هَادِیاً
شاهد در اینجا عبارت امام و هادی است که به وضوح نشان میدهد منظور پیامبر صلی الله علیه و آله، سرپرستی و امامت بوده، نه دوستی و محبّت که اهل سنت به آن قائلند.
#غدیر
#ولایت
https://eitaa.com/bshn60/199
بالاترین فضیلت یعسوب الدین در قرآن
در تاریخ اسلام و در برخی از روزها رویدادهایی اتفاق افتاده که به قدری مهم است که بخشی از اعتقادات یک مسلمان را تشکیل میدهد؛ به خصوص اگر آیهای هم در آن مورد نازل شده باشد که اهمیت مسئله را بیش از پیش نمایان میسازد.
یکی از این وقایع داستان مباهله است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به همراه عزیزترین اعضاء خانوادهاش که همان اهل بیت علیهمالسلام باشند با مسیحیان نجران مباهله کرد.
آیه مباهله بار معنایی بسیار بلندی دارد و یکی از مهمترین نکات در این باره این است که از امیرالمومنین علی علیهالسلام به عنوان نفس پیامبر یاد شده است.
خداوند در آیه61 سوره آلعمران میفرماید «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ؛ و هر کس با تو درباره عیسی مجادله کرد، بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که بهمنزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم و لعنت خدا را بر دروعگویان قرار دهیم.»
شاهد در اینجا واژه "انفسنا" است که منظور از آن حضرت علی علیهالسلام است.
امام رضا علیهالسلام در پرسشی که مامون از ایشان کرد، بالاترین آیهای که در فضیلت امیرالمومنین علیهالسلام نازل شده است را همین آیه مباهله دانست.
جالب این است که امام رضا علیهالسلام آیات دیگری مثل آیه ولایت(انما ولیکم الله و رسوله...) و یا آیه اکمال دین(الیوم اکملت لکم دینکم ...) را به عنوان مهمترین فضیلت برای علی علیهالسلام ذکر نکرده؛ بلکه آیه مباهله و استدلال به اینکه امیرالمومنین علیهالسلام طبق این آیه نفس پیامبر است را به عنوان بالاترین فضیلت قرآنی برای حضرت ذکر کرده است.
بنابراین همین یک نکته به تنهایی اهمیت خاصی دارد و این معنا را میفهماند که علی علیهالسلام جان پیامبر است و عینا هر آنچه که نبی اکرم صلی الله علیه و آله از فضایل دارا بوده، به استثناء ویژگیهای خاص مثل نبوت، امیرمومنان نیز دارا بوده است و مسلمانان باید به این مسئله مهم اعتقاد قلبی داشته باشند؛ چرا که آیه قرآن است و جای تردیدی برای یک مسلمان معتقد باقی نمیگذارد.
#مباهله
#اهلبیت
درسی از مکتب عاشورا؛
🔴عاقبت شوم حرامخواری🔴
يکی از درسها و عبرتهای عاشورا، فرجام حرامخواری و تأثير سوء آن در عاقبت انسان است. امام حسين علیهالسلام در روز عاشورا بارها با سپاهيان عمر سعد احتجاج کرد و آنها را موعظه نمود؛ ولی گوش شنوايی نبود که حضرت را اجابت کند. امام علیهالسلام صراحتاً به سپاهيان عمر سعد که سخن حضرت را نمیشنيدند فرمود: شکمهای شما از حرام پر شده و به قلبهای شما مهر زده شده است. اين مطلب نشان میدهد که مال حرام مانع شنيدن موعظه حضرت و تأثيرپذيری از آن شده بود.
اهمیت کسب حلال
حقیقتا اگر انسان به این نکته بیندیشد، پی میبرد که مال حرام چه اثر فاجعهآمیزی در زندگی انسان میگذارد که موعظه فرزند رسول خدا، امام معصوم و حجت الهی را برنمیتابد و به هیچ عنوان تاثیر نمیپذیرد! و اساسا پذیرش حق در کالبد حرام برای او سخت و ناشدنی میگردد!
از اینجا میفهمیم که چرا تا این اندازه بر کسب حلال توصیه شده و جزء پایههای بندگی به حساب میآید.
در حدیث قدسی وارد شده که خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: یا احمد! عبادت ده قسم است که نُه قسم آن در طلب حلال است. پس وقتی که خوراک و نوشیدنی تو پاک شد در پناه من خواهی بود.(سفینهًْالبحار/ج2/ ص 320)
در روایت دیگری آمده است که عبادت هفتاد جزء است و بهترین آن تحصیل روزی حلال است.(معانیالاخبار/ص 367)
درحدیثی از نبیاکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که عبادت با مال حرام مانند ساختن بنا بر روی شن است.(عدهًْالداعی/ ص153)
شاید وجه اهمیت روزی حلال در عبادت این باشد که خیلی از امور عبادی به پاکی رزق بر میگردد؛ مثلا اگر با مال حرام لباسی تهیه شود و با آن لباس نماز خوانده شود نماز باطل است. خوردن مال حرام، حال معنوی را از انسان میگیرد و انسان را نسبت به عبادت به سستی و چه بسا ترک عبادت میکشاند. پرداخت خمس و زکات باید از مال حلال باشد. اگر کسی کسب حرام داشته باشد و احیانا بخواهد زکات و خمس بدهد طبیعتا مقبول درگاه الهی نیست.
اینها نمونهای از مواردی است که اهمیت حلال بودن مال را میرساند که تا چه اندازه رابطه مستقیم با سایر عبادات دارد؛ بنابراین بیجهت نیست که فرمودهاند: عبادت ده جزء است و نه جزء آن در طلب حلال است.
سختی کسب حلال
امام صادق علیهالسلام به غلام خود که مصادف نام داشت هزار دینار داد و برای تجارت به شهری فرستاد. مصادف اجناسی خرید و با عدهای از تجار راهی سفر شدند. نزدیک شهر که رسیدند به قافلهای برخورد کردند که از شهر خارج شده بودند و متوجه شدند اجناسی که به همراه دارند مورد احتیاج مردم آنجا است.
کاروانیان با یکدیگر همقسم شدند و پیمان بستند که هر دینار را به یک دینار سود بدهند. پس از فروش پول خود را برداشته و به طرف مدینه رفتند. مصادف خدمت امام آمد و دو کیسه زر داشت، هر کدام هزار دینار. عرض کرد فدایت شوم این کیسه اصل سرمایه است و این کیسه سود آن است.
امام فرمود: این سود زیاد است؛ شما مگر در آن جنس چه کردید؟
جریان را شرح داد که چگونه قسم خوردند. حضرت فرمود: سبحانالله همقسم میشوید که در مقابل هر دینار یک دینار سود بگیرید از مسلمانان. حضرت کیسه هزار دینار را برداشت و فرمود من احتیاج به چنین سودی ندارم. سپس فرمود: مصادف! پیکار با شمشیر سادهتر از بدست آوردن نان حلال است!(کافی/ ج5/ ص162)
این حدیث گویای این است که تا چه اندازه انسان در معرض کسب حرام قرار دارد و به راحتی میتواند از مسیر حلال خارج شود. کم نیست معاملاتی که بعضا آلوده به ربا و رشوه میشوند و مال حرام را نصیب عامل آن میکند.
نکته دیگری که میتوان از این حدیث شریف برداشت کرد این است، اینکه درعرف جا افتاده با افزایش تقاضا، قیمت افزایش پیدا میکند، تفکر کاملا نادرستی است و در تعارض کامل با شرع مقدس است. اگر از نظر انسانی هم به آن نگاه کنیم عملا نوعی بیانصافی و ظلم و سوءاستفاده از احتیاج مردم است.
طلب حلال، نوعی جهاد است
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس از راه حلال برای معاش خانوادهاش تلاش کند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد کند.(من لایحضرهالفقیه/ ج3/ ص168)
امام صادق علیهالسلام فرمود: اگر مومن در سختی و عسرت باشد و تلاش کند تا قوت خود و قوت اهل و عیال خود را تامین کند و دست به مشاغل حرام نزند، مانند مجاهد راه خدا پاداش دارد.(کافی/ ج5/ ص88)
اثر مال حرام در نسل
در حدیث آمده است که «کسب الحرام یبین فیالذریه؛ کسب حرام در نسل خودش را نشان میدهد.»(کافی/ ج5/ ص125)
یکی از عوامل ناصالح شدن نسل انسان، مال حرامی است که اینگونه تاثیر خودش را میگذارد!
#عاشورا
#مالحرام
تلنگری از نهضت عاشورا
"این نامهای است به حسین بن علی علیهماالسلام از طرف شیعیان مؤمن و مسلمان او. پس از حمد و ثنای پروردگار، به سرعت به نزد ما بشتاب؛ زیرا مردم چشم به راه تو هستند و اندیشهای جز تو ندارند. پس بشتاب، بشتاب، بشتاب، والسلام؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ مِنْ شِیعَتِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُسْلِمِینَ أَمَّا بَعْدُ فَحَیَّهَلَا فَإِنَّ النَّاسَ یَنْتَظِرُونَکَ لَا رَأْیَ لَهُمْ غَیْرُک فَالْعَجَلَ الْعَجَلَ ثُمَّ الْعَجَلَ الْعَجَلَ وَ السَّلَامُ".
این یکی از نامههایی است که از سوی برخی کوفیان برای امام حسین علیهالسلام فرستاده شد. فراز دوم نامه برای زمانه و عصر ما بسیار آشناست. اگر کسی از ابتدا نداند که این نامه کوفیان در قرن اول هجری است، تصور میکند که نجوایی از شیعیان با حضرت مهدی موعود در عصر حاضر است. کلمات «انتظار» و «عجل» کلید واژه این نامه است.
اینجاست که جا دارد تلنگر و نهیبی به خود بزنیم که تا چه اندازه نسبت به ادعایی که داریم صادق هستیم! آیا واقعا منتظر امام زمان(عج) هستیم و درخواست تعجیل از روی صداقت است یا اینکه همچون کوفیان زمان امام حسین علیهالسلام، حرف و عمل، فاصله زیادی با هم دارند و فقط لقلقه زبانی است!
کوفیان همان چیزی را میگفتند که ما الان از آن دم میزنیم، به مناسبتهای مختلف دعای فرج میخوانیم و ادعای منتظر بودن داریم. البته که باید اهل دعای فرج باشیم و منتظر امام زمان؛ ولی سخن در این است که نباید به این مقدار بسنده کنیم؛ بلکه باید عبرت پذیر باشیم و فکر نکنیم که به صرف ادعای منتظر بودن و زمزمه دعای فرج، حقیقتا منتظر و سینه چاک حجت خدا خواهیم بود. واقعا معلوم نیست که اگر امام زمان(عج) ظهور کند و ما را به یاری بطلبد چه موضعی را اختیار خواهیم کرد و در کدام جبهه قرار خواهیم گرفت.
شاید این نامه کوفیان و عملکرد نهایی آنان تا حدودی مسئله را برای ما روشن کند که با وجود این همه مدعی انتظار و دعای فرج خوان، چرا امام زمان علیهالسلام هنوز ظهور نکرده است. شاید یکی از دلایل اصلی همین مسئله باشد و کُمیت خیلی از ما در عمل لنگ میزند.
نهضت عاشورا عبرتهای زیادی دارد و از ابعاد گوناگونی میتواند مورد بررسی قرار بگیرد. ترس از فرجام کار و اینکه انسان چقدر در ادعایش صادق است یکی از عبرتهای این نهضت استراتژیک است. بیان معروف امام حسین علیهالسلام در مسیر کربلا به نوعی ترس از فرجام را در وجود انسان زنده میکند؛ آنجا که فرمود: «إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ؛ مردم بندگان دنیا هستند و دین تنها بر زبانشان جاری است، تا زمانی که زندگیشان بچرخد دینگرا هستند، ولی هنگامی که در امتحان قرار گرفتند دین داران واقعی کم میشوند.»
#عاشورا
محاسن کلام
امام رضا علیهالسلام در حدیثی فرمود: «اگر مردم زیباییهای کلام ما را میدانستند از ما تبعیت میکردند؛ لو علم النّاسُ محاسنَ کلامِنا لَاتّبعونا». این بیان شریف میرساند که حداقل بخشی از نافرمانیها و گناهانی که درعرصههای مختلف در جامعه صورت می پذیرد و بیاعتنایی که به دستورات ائمه علیم السلام شاهد هستیم به همین نکته برمیگردد. این مطلب ثابت میکند آن طور که بایسته و شایسته بوده در تبلیغ دین و کلام معصومین علیهمالسلام اطلاع رسانی نشده، وگرنه طبق فرمایش امام علیهالسلام باید شاهد تبعیت حداکثری میبودیم؛ در حالی که در واقع چنین نیست وعده قابل توجهی از مردم توجه آنچنانی به این مسائل ندارند.
یکی از بسترهای مهم برای تببین معارف اهلبیت علیهمالسلام محافل حسینی است که در ایام محرم و صفر به برکت امام حسین علیه السلام رونق خاصی دارد و در طول سالیان متمادی این مجالس با عظمت، برکات متفاوتی را به دنبال داشته است. چه انسانهای گنهکاری که به برکت این مجالس توبه کردهاند و مسیر زندگیشان تغییر کرد و در مسیر هدایت قرار گرفتند. این تحولات معمولا معلول عنایت خاص حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام بوده، ولی به هر حال تبیین معارف الهی و احادیث معصومین علیهمالسلام هم در این امور تأثیر بسزایی دارد. این که چگونه معارف اهل بیت علیهمالسلام بیان شود تا به فرموده امام رضا علیه السلام زیبایی کلام برای مردم آشکار شود، خودش هنری است که شاید از عهده هر کسی بر نیاید و خوشا به سعادت کسانی که چنین توفیقی نصیبشان شود و در عرصههای مختلف بتوانند این زیبایی کلام را منعکس کنند که نتیجه آن هم طبق فرموده حضرت رضا علیهالسلام تبعیت از این بزرگان را به همراه دارد.
بنابراین میطلبد که در تبیین فرمایشات معصومین علیهمالسلام دقت نموده و از هر گونه برداشت شخصی و سلیقهای پرهیز شود و مطالب آنگونه که مورد نظر و رضایت این بزرگواران هست بیان شود تا تبیین زیباییهای کلام و در نتیجه، تبعیت محقق شود.
هدایتگری امام حسین علیهالسلام در زیارت اربعین
اینکه گفته شده تأسیس دین اسلام توسط نبیاکرم صلی الله علیه و آله بوده و بقای آن در نهضت امام حسین علیهالسلام است(الاسلام محمدی الحدوث و حسینی البقاء) و اینکه امام خمینی فرموده این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگهداشته است، حقیقتی ماندگار است و مختص صدر اسلام نیست؛ بلکه سالهای متمادی که شاید بتوان گفت تا عصر ظهور را شامل میشود، این بقاء ادامه خواهد داشت.
در زیارت اربعین میخوانیم که امام حسین علیهالسلام خون قلبش را بذل کرد تا بندگان خدا را از جهالت و حیرت ضلالت نجات دهد. ( بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وَ حِیرَهِ الضَّلالَه)؛ این عبارت نشان از اهمیت بالای قیام امام حسین علیهالسلام و شهادت آن حضرت دارد و در واقع ریخته شدن خون حضرت و شهادت ایشان از خود قیام مهمتر است که چنین اثری را به همراه دارد؛ یعنی نجات بندگان از جهالت و گمراهی. در اینجا نقش هدایتگری حضرت نیز نمایان میشود.
مجالس امام حسین علیهالسلام، هر ساله با شکوه و عظمت بیشتری نسبت به سالهای گذشته برگزار میشود و این روند با عنایت خداوند همچنان ادامه خواهد داشت. در این مجالس چه بسیار افراد آلوده و گنهکاری که توبه میکنند و چه افراد گمراهی که در مسیر هدایت و پیروی از اسلام ناب واقع میشوند و در زمره صالحان قرار میگیرند.
نمونههای زیادی در طول تاریخ از این تحولات بوده و بعد از این هم خواهد بود. اینها همه میتواند در راستای همان اثر هدایت گری امام حسین علیهالسلام باشد.
راهپیمایی عظیم اربعین
یکی از نمادهای هدایتگری امام حسین علیهالسلام که به خصوص در این سالهای اخیر به وضوح و روشنی نمایان شده، زیارت اربعین است که راهپیمایی عظیم و بینظیری را رقم زده است و خیل گستردهای از ارادتمندان و محبین آن حضرت را روانه کربلای معلی کرده است.
ایجاد وحدت، تکریم و تعاون مؤمنین به یکدیگر در این سفر معنوی کاملا مشهود و ملموس است. آیا این عظمت نمیتواند هدایتگری داشته باشد؟
اگر این سیل عظیم مشتاقان سیدالشهدا در عصر حاضر که عصر ارتباطات و رسانه است توسط رسانههای مهم دنیا مخابره شود خواهیم دید که تا چه اندازه این راهپیمایی میتواند در گسترش تشیع نقش ایفا کند و چه طیف زیادی را به مذهب حقه تشیع متمایل سازد. اینها همه نشان از همان هدایتگری دارد.
ولی افسوس که خیلی از رسانههای معروف و پر مخاطب جهان نمیخواهند این عظمت را ببینند و موضوع به این مهمی و با این حجم گستردگی را بایکوت خبری میکنند که گویا هیچ اتفاقی در این منطقه جغرافیایی نیفتاده است.
این در حالی است که همین رسانهها گاهی یک تجمع دهها نفری و بیاهمیت را بزرگ جلوه میدهند و به تحلیلهای مختلف هم در آن مورد میپردازند؛ ولی جمعیت میلیونی راهپیمایی اربعین را نمیبینند و منعکس نمیکنند. قطعا یکی از دلایل مهم آنها ترس از گسترش شیعه است.
از این رو چه بسا بتوان با جرأت اذعان کرد که در عصر حاضر علاوه بر مجالس عزاداری سیدالشهدا، راهپیمایی زیارت اربعین آن حضرت نقش زیادی در هدایت بندگان میتواند داشته باشد و مصداقی از همان عبارت زیارت اربعین باشد.
در محضر خدا بودن را جدی بگیریم!
"عالم محضر خداست؛ در محضر خدا معصیت نکنید". این جمله آشنایی از امام خمینی (ره) است و خیلیها این جمله را شنیدهاند.این عبارت نکتهای کلیدی است و ریشه در آموزههای دینی دارد.
خداوند متعال در قرآن کریم(سوره علق) میفرماید: «اَلَم یَعْلَم بانّ الله یَری؛ آیا (انسان) نمیداند که خدا میبیند؟!»
همچنین درسوره توبه می فرماید: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ؛ بگو: عمل كنيد! خداوند و فرستادهی او و مؤمنان، اعمال شما را مىبينند! و بهزودى، بهسوى داناى نهان و آشكار، بازگردانده مىشويد و شما را به آنچه عمل مىكرديد، خبر مىدهد!»
امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه میفرماید: «اِتَّقُوا مَعَاصِيَ اللّهِ فِي الْخَلَوَاتِ، فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ؛ از عصيان خداوند در خلوتها بپرهيزيد، چرا كه شاهد، همان حاكم و دادرس است.»
این دو آیه و این حدیث شریف، نمونهای از آموزههای دینی است که هر کدامشان به تنهایی گویای این است که عالم محضرخداست و باید از گناه کردن در محضر خدا پرهیز کرد. انسان مؤمن اگر هر یک از این موارد را در پیش چشم خود قرار دهد و این نکات را فراموش نکند، زمینه و انگیزه بسیار مناسبی برای دوری از گناه را برای خود فراهم کرده است. به نوعی این آموزهها نوعی تلنگر و زنگ خطری برای انسان است و یه یاد این مطالب بودن، باعث دوری از معصیت میشود.
نکته دیگر که در این باره جا دارد به آن اشاره شود این است که طبیعتا وسوسه شیطان است که انسان را به گناه کردن تشویق میکند و ارتکاب گناه در واقع پیروی از شیطان است.
نکته قابل تأمل اینجاست که خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَقالَ الشَّيطانُ لَمّا قُضِيَ الأَمرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُم وَعدَ الحَقِّ وَ وَعَدتُكُم فَأَخلَفتُكُم وَ ما كانَ لِيَ عَلَيكُم مِن سُلطانٍ إِلّا أَن دَعَوتُكُم فَاستَجَبتُم لي فَلا تَلوموني وَلوموا أَنفُسَكُم ما أَنا بِمُصرِخِكُم وَما أَنتُم بِمُصرِخِيَّ إِنّي كَفَرتُ بِما أَشرَكتُمونِ مِن قَبلُ إِنَّ الظّالِمينَ لَهُم عَذابٌ أَليمٌ ؛ و شیطان، هنگامی که کار تمام میشود، میگوید: خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابراین، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، بیزار و کافرم! مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکی دارند!»(سوره ابراهیم)
در این آیه شریفه به صراحت بیان شده که شیطان در روز قیامت به گنهکاران میگوید من را سرزنش نکنید؛ خدا به شما وعده حق داد و من هم به شما وعده دادم و خُلف وعده کردم. من بر شما تسلطی نداشتم و فقط شما را دعوت کردم و شما هم دعوت مرا پذیرفتید. این سخن شیطان مانند آب سردی است که بر پیکر انسان گنهکار ریخته میشود و از صد فحش و ناسزا برای انسان سنگینتر است. این چه بد عاقبتی است که انسان عمری را در اطاعت شیطان باشد و سرانجام هم این ملعون خبیث بگوید مرا ملامت نکنید و به قول معروف بگوید چشمتان کور و دندتان نرم، میخواستید حرف مرا گوش ندهید! معاذالله ازچنین عاقبتی !
به هر حال چه خوب است که انسان با نصب العین قرار دادن این آموزهها و هشدارها، راه پیروی از خدا را در پیش بگیرد و اسیر وسوسههای شیطانی نگردد؛ چرا که در نهایت علاوه بر عذاب الهی، از شیطان هم زخم زبان میشنود که این هم خودش میتواند عذابی دیگر باشد.
#تقوا
#محضرخدا
#شیطان
ضعف فرهنگی در تبیین حجاب
اینکه فلسفه حجاب چیست و عدم رعایت آن چه پیامدهایی دارد و محدوده آن چیست، نکاتی ریشهای است که اگر در بین مردم جا بیفتد و درست تبیین شود، عمدهی معضلات بحث حجاب برطرف خواهد شد. خانواده، رسانهها، آموزش و پرورش و سایر نهادهای آموزشی، نقشی مهم در این رابطه میتوانند داشته باشند.
یکی از معضلات جدی در این باره که دامنگیر خانوادهها و نهایتا جامعه شده، علاوه بر تبلیغات مسموم فضای رسانهای و فضای مجازی، عدم تبیین درست و اقناعی از سوی محیطهای آموزشی برای دانشآموزان است. مثلا یک دانش آموز دبیرستانی تا چه اندازه به اهمیت حجاب واقف است؟! موضوع محدوده حجاب از نظر شرعی یک بحثی است و موضوع تفهیم فلسفه حجاب و چرایی پوشش بحثی دیگر. به هر حال این مطلب روشن است که تمام انسانها به خصوص نوجوانها در مرتبه عالی ایمان و اعتقاد به خدا و احکام الهی نیستند که به صرف دانستن احکام حجاب به آن روی بیاورند. به نظر میرسد که در ابتدا چرایی پوشش و تبعات منفی بی حجابی باید تبیین شود و نوجوان به اقناع برسد و بعد در مرحله بعد پای احکام فقهی به میان بیاید. این نکته مهمی است که غفلت از آن باعث این ناهنجاریها شده و کار را به جایی رسانده که خیلیها اینگونه که شاهد هستیم از حجاب فراری هستند و رسما آن را مانع آزادی میدانند.
یکی از راهکارهای عملی در جهت فرهنگ سازی حجاب، پرداختن جدی به این مقوله در آموزش و پرورش است تا یک دانش آموز، خصوصا دختر، بالاخره به این نتیجه برسد که حجاب به صلاحش است و قطعا خیری در آن بوده که از نظر شرعی نیز بر آن تأکید شده است. مثلا یکی از کارها میتواند این باشد که حداقل یک واحد درسی به طور ویژه درباره حجاب در مدارس تدریس شود و به تمام زوایای آن پرداخته شود تا نوجوان به اقناع برسد. طبیعتا وقتی نوجوانان در این موضوع توجیه باشند، کمتر از تبلیغات مسموم فضای مجازی آسیب میبینند و چه بسا به طور کامل واکسینه شوند و اصلا تأثیر نپذیرند؛ از طرفی همین نوجوان وقتی در آینده خودش صاحب خانواده شود بهتر میتواند در تربیت فرزندانی عفیف قدم بردارد؛ ولی تا زمانی که که پدر و مادر خودشان توجیه نباشند که چرا باید حجاب داشت، طبیعتا فرزندان خود را نیز در این راستا تربیت نمیکنند و نتیجه همین میشود که شاهد هستیم؛ نه خانواده به فکر است و نه متولیان آموزشی و فرهنگی.
نکته دیگر این است که افراد بدحجاب متفاوت هستند و درست نیست که همه را به یک چشم ببینیم. خیلی از ناهنجاریهای حجاب ناشی از عدم آگاهی نسبت به میزان پوشش است و افراد توجیه نیستند که محدوده حجاب چیست؟ بعد از اینکه موضوع مشخص شود، عملکردها متفاوت خواهد شد؛ بعضیها که افراد معتقدی هستند و دوست دارند که در مسیر رضای خداوند متعال باشند، حجاب شرعی را رعایت میکنند و دیگر مانند قبل نخواهند بود؛ ولی آن دسته از افراد که دارای ایمان ضعیفی هستند همچنان مقید به حفظ حجاب شرعی نیستند و پوششی فرمالیته خواهند داشت.
#حجاب
یادگاری معرفتی از امام حسن عسکری علیهالسلام
زیارت جامعه کبیره میراثی گرانبها از امام هادی علیهالسلام است که تقریبا نزد شیعیان و محبین آل الله شناخته شده است.
از امام حسن عسکری علیهالسلام نیز صلواتی بر چهارده معصوم به یادگار مانده که خیلی شناخته شده نیست. این صلوات، صلواتی مستقل درباره هر یک از این بزرگان و انوار الهی است. این صلوات مضامین بلندی دارد و شامل صفاتی از هر یک از ایشان نیز است.
راوی که این صلوات را نیز مینوشته، میگوید: وقتی صلوات بر امام هادی علیهالسلام تمام شد و نوبت به خود حضرت رسید، امام سکوت کرد. در این مورد به او عرض کردم[که بقیه را بفرمایید]. حضرت فرمود: اگر این مطلب از دین نبود که خداوند امر کرده آن را به اهلش برسانیم، هر آینه دوست داشتم که ساکت بمانم؛ ولی چون در مقام دین است، بنویس... . در ادامه حضرت صلوات بر خودش و امام عصر علیهالسلام را ذکر کرد.
متن کامل این صلوات در مصباح المتهجد شیخ طوسی آمده و شیخ عباس قمی نیز این صلوات شریف را در مفاتیح الجنان، تحت عنوان صلوات بر حجج طاهره آورده است.
#امامحسنعسکری
#زیارت
شایعه؛ نفاق؛ فتنه
در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: «لا تَکرِهُوا الفِتنَهَ فِی آخِرالزَّمانِ فَاِنَّها تُبیرُ المُنافِقِین؛ از فتنه اکراه نداشته باشید که فتنه منافقین را نابود میکند.»(کنزالعمال)
این حدیث شریف گویای این است که فتنهها بستری برای پاکسازی جامعه از منافقین است. شاید یکی از مصادیق این نابودی و به عبارتی پاکسازی منافقین، همان چیزی باشد که در وقایع اخیر کشور و به مناسبت فوت مهسا امینی اتفاق افتاد. شاهد بودیم که بعضیها به واسطه این اتفاقات و آشوبهایی که ایجاد شد موضعگیریهای داشتند که قبلا به این وضوح مطرح نکرده بودند. همین موضوع باعث شد تا ماهیت آنها نمایان شود و رسما صف خود را از دیگران جدا کنند. طبیعتا این اتفاق باعث افول جایگاه این افراد خواهد شد و اعتبار گذشته را برای توده مردم نخواهند داشت.
شایعه پراکنی و ایجاد فتنه
یکی از عوامل مهم ایجاد فتنه در جامعه ترویج شایعه و استقبال مردم از خبرهای بی پایه و اساس و سادهانگاری برخی دیگر است که هر سخنی را قبول میکنند و توجهی به منبع آن ندارند.
آیهای در قرآن است که به آیه "نبأ" معروف است. اگر فقط به این آیه عمل شود، دامن زدن به خیلی از شایعات صورت نمیگیرد. خداوند در این آیه میفرماید: «يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِن جَاءَكمُْ فَاسِقُ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُواْ أَن تُصِيبُواْ قَوْمَا بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُواْ عَلىَ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما آورد، درباره آن تحقيق كنيد، مبادا به گروهى از روى نادانى آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد.» (حجرات/6)
در این آیه به صراحت، از پذیرشِ مطلقِ خبر فاسق نهی شده است. طبیعتا کسانی که شایعهپردازی میکنند انسانهای مورد اعتماد و با تقوایی نیستند و مصداقی از فاسق هستند. وقتی سرچشمه خبری، افرادی هستند که هیچ بویی از خداترسی و صداقت نبردهاند چگونه باید حرف آنها را پذیرفت و از آن بدتر، چرا باید کلام آنها را به عنوان خبر درست برای دیگران نقل کرد؟! مثلا چگونه میتوان به شبکهای اعتماد کرد که مسئولین اصلی آن مسلک بهایی دارند و تحت نفوذ انگلیس و آمریکایی هستند که کارش دشمنی با ایران اسلامی و مستقل است!
از این رو اگر آیه نبأ را سرلوحه خود قرار دهیم و در جامعه نهادینه شود خود به خود خیلی از زودباوریها برطرف میشود و جلوی خیلی از شایعات گرفته میشود.
اهداف شایعه پراکنی
اهداف و اغراض مختلفی باعث میشود که فرد یا گروهی شایعه سازی کنند و آن را در فضای جامعه منتشر سازند.
متأسفانه شایعه پراکنی برای برخی جنبه تفریح و سرگرمی دارد و میتوان گفت که به این کار اعتیاد پیدا کردهاند. اصولا این افراد از ایجاد شایعه لذت میبرند. معمولا این افراد غرض خاصی ندارند و بعضا به خاطر ایجاد جوی خاص دست به این کار ناپسند میزنند که نوعی بیماری اخلاقی نیز حساب میشود.
یکی از مهمترین اهدافی که شایعه پراکنان در جامعه دنبال آن هستند تخریب فرد یا جریان خاصی است که به این واسطه وجهه آن شخص یا آن جریان را خدشه دار کنند.
ایجاد شبهات اعتقادی، سیاسی و ... از دیگر اهدافی است که شایعه پردازان را به درست کردن شایعه سوق میدهد.
رابطه نفاق و شایعه پراکنی
دروغ، نشانه نفاق است؛ برایاینکه شخص دروغگو زبان و دلش یکی نیست و تفاوت داشتن دل و زبان چیزی جز نفاق نیست. در آيه 77 سوره توبه مىخوانيم: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ؛ اعمال آنها تا روز قیامت نفاقى در دلهايشان ايجاد كرد، به خاطر اينكه عهد خدا را شكستند و دروغ مىگفتند». در این آیه شریفه، دروغ یکی از عوامل نفاق شمرده شده است.
در آیه دیگری، به نوعی شایعه پردازی از نشانههای منافقان ذکر شده است: «لَئنِ لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِينَ فىِ قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فىِ الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يجُاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا؛ اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بىاساس در مدينه پخش مىكنند دست از كار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان مىشورانيم، سپس جز مدّت كوتاهى نمىتوانند در كنار تو در اين شهر بمانند.»(احزاب/60)
شاهد در اینجا کلمه "مرجفون" است که به معنای شایعه پردازان است و به منافقین نسبت داده شده است و یکی از مصادیق بارز آن در حال حاضر پایگاههای اطلاع رسانی جریاناتی مثل گروه مجاهدین خلق، بی بی سی و ... هستند که تبحر خاصی در نشر اکاذیب، تخریب و شایعه پراکنی دارند.
#شایعه
#نفاق
#فتنه
شما دیگه چرا؟
🔷️هر از گاهی از آقای ضرغامی حرکات و اقوالی مشاهده میشود که با شئونات یک مسئول مسلمان و انقلابی سازگاری ندارد. یک بار فیلمی از او منتشر میشود که در مواجهه با دختر بالغی که حجاب ندارد، بدون اینکه تذکری بدهد، دستی هم بر سر او میکشد و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده! این یعنی خلاف شرع آشکار! اخیرا هم توئیتی زده و ضمن انتقاد به عملکرد ستاد امر به معروف نوشته: "بابا جون مردم اگر نخوان امر به معروف بشن کیو باید ببینند."
🔷️ظاهرا روحیه لیبرالی و دموکراتیک جناب ضرغامی گُل کرده و برای خوشایند عدهای، امر به معروف و نهی از منکر را سبک میانگارد.
ممکن است که ستاد امر به معروف در عملکرد خود دچار اشتباهاتی شده باشد؛ ولی این درست نیست که صورت مسئله پاک شود و از بیخ و بن امر به معروف را به چالش بکشیم.
🔷️جا دارد که از ایشان بپرسیم که آقای ضرغامی شما دیگه چرا؟ شما که مثلا جزء مسئولین متدین و انقلابی بودید! وقتی که شمای نوعی اینگونه نسبت به امر به معروف موضعگیری میکنید، از دیگران چه انتظاری باید داشت؟ فراموش نکنیم که قیام ماندگار سالار شهیدان برای چه بود!
#امربهمعروف
#ضرغامی