bsk
تا به كى باشى و من پى به حضورت نبرم..؟!
آرزوى منى ، اى كاش به گورت نبرم ...
#کانون_شهدا
@bskchannel
bsk
شهیده #زینب_کمایی
بانویی که راهیان نور همراه مابود
و باهم اون چند روزوشب رو گذروندیم...
امشب شب تولد این شهیده است🎈
برای آشنایی بیشتر بااین شهید؛
مستند "من میترا نیستم " را ببینید.
این مستند روایتی است از زندگی دختری نوجوان و #انقلابی که به دلیل فعالیت های فرهنگی-مذهبی اش توسط #منافقین به شهادت میرسد...
📥 دریافت: lish.ir/H7L
#کانون_شهدا
@bskchannel
bsk
🌺🍃🍃🍃 #الگوی_صبر #اگر_عاشقی_سر_مشوی_از_مرض @bskchannel
۲۴ مرداد ۱۳۶۱ یادآور خاطره ای هولناک در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است، سازمان تروریستی منافقین در راستای اهداف پلید خود و درپی ضربات متعدد اطلاعاتی و امنیتی اقدام به ربایش و شکنجه سه تن از پاسداران کمیته انقلاب اسلامی می نمایند. در این اقدام که به تعبیر سرکردگان سازمان منافقین"عملیات مهندسی"نامگذاری گردید، باهدف تخلیه اطلاعاتی برادران پاسدار اقدام به وحشیانه ترین ونامتعارف ترین شکنجه ها اعم از سوزاندن اعضای بدن، کندن پوست سر، شکستن دندان ها و درآوردن چشم، ریختن آب جوش و... بطور زنده نموده و در نهایت پیکر نیمه جان این سربازان وطن را در اطراف تهران زنده بگور می نمایند.😓
براساس اعتراف مسئول تیم ربایش این سه پاسدار در سال ۱۳۶۴ (یعنی سه سال بعد از کشف پیکر شهدا) پیکر مطهر شهید شاهرخ طهماسبی توسط تیم های ترور سازمان منافقین در بیابان های اطراف تهران آتش زده شده و پیکر این شهید بزرگوار بطور کامل از بین رفته است. پیکر شهید سوم که در سال ۱۳۶۱ به همراه پیکر شهیدان طالب طاهری و محسن میرجلیلی کشف شده پیکر شهید عباس عفت روش است که وی فردی کفاش بوده و در راستای اقدامات کور سازمان تروریستی منافقين ربوده و مظلومانه شکنجه و به فیض شهادت نائل می گردد.
🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷
که ای مدعی عشق کار تو نیست
که نه صبر داری نه یارای ایست
تو بگریزی از پیش یک شعله خام
من استادهام تا بسوزم تمام
تو را آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بین که از پای تا سر بسوخت
پ ن: امروز کنار شهدا به یاد همه تون بودیم. ان شاالله دعاشون در حق ما مستجاب بشه و در راهی که پیش گرفتیم صبر و ثبات قدم پیدا کنیم.😌
#هزارجلادهزاراشرف
#کانون_شهدا
@bskchannel
bsk
🏴🏴
از دیدار پدر شهید مهدی لطفی نیاسر میآییم؛ این بار هم نتیجه همآن بود که بود: هیچ کس از سر تصادف #شهید نهمیشود...
شیخ نعمتالله میگفت: سیوشش سال پدر او بودم و یک معصیت از او نهدیدم...
پدر میگفت: شبهایی که قم پیش ما بود گاه از خواب بلند میشدم تا آبی بهخورم. مهدی را در گوشهی اتاق مییافتم که زبان عبری میخواند...
پدر میگفت: یک بار که درجههای نظامی او را دیدم؛ آن روز که به خواستگاری به بیت آیتالله مؤمن میرفتیم و مهدی شنیده بود آیتالله لباس پاسداری را بر کتوشلوار ترجیح میدهد...
عقد مهدی را حضرت آقا خوانده بود. چند سال بعد باز خدمت ایشان رسیده بود. آقا از منطقه پرسیده بود و از بچه. گفته بود: دو دختر دارم، فاطمه و زهراء. آقا گفته بود: همین؟!
گفته بود: محمد هم در راه است.
از آقا برای محمد قرآن گرفته بود...
سیدحسن دو تکه عقیق یمن برای پدر و مادر شهید آورده بود؛ فرصت نهبود که تعریف کند رزمندههای یمنی با چه مشقتی خود را به عمان و ایران میرسانند و آموزش موشک میبینند و برمیگردنند...
پدر میگفت: دو سال در کاشان در بارهی غیبت حضرت حجت منبر میرفتم. یک بار در گیر کاری در منطقه بود و از دهانش در آمد: داریم ظهور را جلو میاندازیم...
پدر میگفت: مهدی اگر جور دیگر رفته بود به سه روز نهکشیده دق میکردم و مادرش زودتر از من. حالا اما شیخ نعمتالله بشاش بود و میخندید و متلکهای کاشانی میانداخت...
پدر میگفت: حتا محمد، برادر بزرگ مهدی، متوجه محبت خاص من به او بود. میگفت: بابا، مهدی یوسف تو است...
بیرون که میآمدیم طلبهها در خداحافظی با شیخ نعمتالله میگفتند: ما پیش شما مغنی خواندیم یا پیش شما کفایه خواندیم. درس اساسی را انگار مهدی با پدر در باب جهاد خوانده بود...
#به_قلم_یکی_ازدوستان
#انتقام_سختی_میگیریم
#شهادت_آرزوی_همه_ماست
#کانون_شهدا
@bskchannel
من سکون را دوست ندارم عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است
(قسمتی از وصیت نامه شهید)...
🦋
#دیدار با خانواده شهید مدافع حرم عباس دانشگر❤️
به همراه جمعی از دوستان 🍃
.
.
.
#کانون_شهدا
#شهدا_شرمنده_ایم
@bskchannel