┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
#روایــــت
🍂 گشایش و رونق در کسب کار 🍂
روایت است که مردی به خدمت امام موسی کاظم علیه السلام شکایت کرد
که کار بر من بسته شده است و به هرکاری که متوجه می شوم، سود نمی یابم و به هر حاجت که رو می نهم برآورده نمی شود،
حضرت فرمودند: هر صبح بگو؛
《سُبحانَ اللهِ العَظیمِ وَ بِحَمدِه اَستَغفِرُ اللهَ وَ اَسأَلُهُ مِن فَضلِهِ》
📚(کافی،ج5،ص315)
@ahadis_aemmeh
💕
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
#روایــــت
🍂 گشایش و رونق در کسب کار 🍂
روایت است که مردی به خدمت امام موسی کاظم علیه السلام شکایت کرد
که کار بر من بسته شده است و به هرکاری که متوجه می شوم، سود نمی یابم و به هر حاجت که رو می نهم برآورده نمی شود،
حضرت فرمودند: هر صبح بگو؛
《سُبحانَ اللهِ العَظیمِ وَ بِحَمدِه اَستَغفِرُ اللهَ وَ اَسأَلُهُ مِن فَضلِهِ》
📚(کافی،ج5،ص315)
@ahadis_aemmeh
💕
#بخش احکام موضوع قربانی از امیرمؤمنان علی(ع) آمده است که فرمودهاند: اگر مردم میدانستند در قربانی (چه آثار و برکاتی) است، قطعاً قرض کرده و قربانی میکردند. سلام وقت بخیر ببخشید منبع و سندش چی هست؟ پیدا نکردم ضروریه لازمش دارم
باسلام چند #روایت در فضیلت #قربانی هست
وَ جَاءَتْ أُمُّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ يَحْضُرُ الْأَضْحَى وَ لَيْسَ عِنْدِي ثَمَنُ الْأُضْحِيَّةِ فَأَسْتَقْرِضُ وَ أُضَحِّي فَقَالَ اسْتَقْرِضِي وَ ضَحِّي فَإِنَّهُ دَيْنٌ مَقْضِیٌّ.
امّ سلمه نزد رسول خدا صلی الله علیه واله آمد و گفت: یا رسول اللّه! عید أضحى فرا می رسد و من بهاى #قربانى ندارم؛ پس آیا اجازه دارم قرض بگیرم و قربانى كنم؟. حضرت فرمود: قرض بگیر و قربانی كن؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى (یعنى این قرض را خداوند سبحان ادا مى كند چون در جهت رضاى اوست).من لا يحضره الفقيه، ج2، ص: 213
قربانی وسیله تقرب و نزدیکی به خداوند است و دارای ویژگی خاصی می باشد که امام اوّل ما شیعیان حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «اگر مردم می دانستند چه فوایدی در قربانی است، هر آینه قربانی می کردند و لو با قرض گرفتن باشد». (بحارالانوار، ج96،ص296و298
در این زمینه روایات دیگری نیز وجود دارد که ابوبصیر از امام صادق علیه السلام علت قربانی را پرسید و حضرت فرمودند: «هنگامی که اولین قطره خون قربانی به زمین می ریزد گناهان صاحبش بخشیده می شود و به وسیله قربانی معلوم می شود چه کسی تقوای الهی دارد.» (بحارالانوار، ج96،ص296و298)