🔰مقدمه
https://eitaa.com/bvcfjdaa/12
📗اقسام پرسش ها. 1️⃣ - پرسش های عادی 2️⃣ - پرسش های ويژه 3️⃣ - پرسش های با عنوان آیا درسته که می گویند؟ ✅پرسش های قرآنی تفسيری 👇
https://eitaa.com/bvcfjdaa/26
✅پرسش با هدف دريافت راهکارها👉🏻 👇
https://eitaa.com/bvcfjdaa/31
✅پرسش از حکمت ها و علت ها👇
https://eitaa.com/bvcfjdaa/49
✅پرسمان های عادی
https://eitaa.com/bvcfjdaa
✅نمونه راهکارها
#راهکار_مبارزه_با_گدا_پروری 👇
https://eitaa.com/bvcfjdaa/63
ادامه راهکارها را در برنامه ویژه آن مطالعه بفرمائید
https://eitaa.com/hugifig/523 https://eitaa.com/bvcfjdaa
✅ راز خلقت انسان!
✍️ از قول آیت الله حسن زاده نقل شده:
«شبی در این موضوع فکر می کردم که چرا خداوند، انسان ها را آفرید؟
آیاتی مانند و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون را هم که از نظر می گذراندم و این که در تفسیرش فرموده اند:
لیعـبـدون، یعنی لتعرفون، باز این اشکال به ذهنم می آمد که عبادت، فرع معرفت است، و ما که معرفـتی نسبت به خدا نداریـم، پس چه عبادتی؟! و ...»
صبح، اول وقت، به حضور استاد علامه طباطبائی رسیده و سؤال را با ایشان در میان گذاشتم که «حضرت استاد! پس چه کسی بناست خداوند را عبادت کند؟!» ایشان در بیانی کوتاه فرمودند: «گرچه یک نفر!»
تا این جمله را فرمودند، من آرام شدم؛ همان دم به یاد وجود مقدس امام زمان علیه السلام افـتادم و خاطرم آمد که زمین و عالم، هماره چنین شخصی را دارد. دیگران همگی طفیلی وجود انسان کامل (معصوم) هستند و گویی هدف از خلقت آنان، به خلقت موجود تام و کامل باز می گردد.»
♥️ #امیر_بیان، #امام_علی علیه السلام، خود پرده از راز خلقت برداشته اند:
🍀 فانا صنائع ربنا والناس بعد صنائع لنا:
🍃 ما ساخته پرودگار خویشتنیم و مردم ـ همگی ـ پس از ما برای ما ساخته و آفـریده شده اند.»
روز بزرگداشت علامه طباطبایی (ره)
🆔 http://Eitaa.com/ahadith
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
🔎📖🔍 🔎📖🔍
✅پرسش:
🔰آیا می شود سرنوشت را با کارهای خوب، تغییر داد؟
✍️پاسخ:
✅استاد مطهرى مى گويد: «اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهي،انكار اسباب و مسببات و از آن جمله قوه و نيرو و اراده و اختيار بشر است، چنين قضا و قدر و سرنوشتى وجود ندارد و نمى تواند وجود داشته باشد». (1)
🌿بايد دانست در عين حال كه دست تقدير الهي در زندگي انسان است و قضا و قدر الهي مردود نيست، نقش انسان در تعيين سرنوشت زندگي پذيرفتني است. در حقيقت نقش انسان نه تنها مغاير با سرنوشت نيست، بلكه جزئي از همان سرنوشت است. در سرنوشت و تقدير انسان - چه مومن باشد و چه كافر- چنين است كه او سرنوشت خود را تعيين نمايد. در واقع اختيار داشتن انسان جزئي از تقديرات الهي است.
💥بشر هميشه خود را در سر چهار راه هايي ميبيند. هيچ گونه اجباري كه فقط يكي از آنها را انتخاب كند ندارد و ساير راهها بر او بسته نيست. انتخاب يكي از آنها به نظر و فكر و اراده او مربوط است؛ يعني طرز فكر و انتخاب او است كه يك راه خاص را معيّن ميكند. (2)
☘️ اين كه از يك طرف مسئله تقدير الهي مطرح است و از طرف ديگر اختيار انسان، به اين معنا است كه خداوند مقرّر كرده كه انسان با اختيار و اراده خود، يكي از راهها را انتخاب كند و آن راهي كه انسان با ارادة خود انتخاب كرده، همان است كه مقدّر است. خداوند به قضا و قدر مقرّر كرده كه انسان با اختيار خود، آن راهي كه خداوند از ازل ميداند، انتخاب كند. پس تقدير خداوندي اين است كه بشر افعال خود را از روي اختيار انجام دهد، نه اين كه تقدير او را به انجام يك طرف مجبور سازد.
🔷اميرالمؤمنين (ع) از كنار ديوار شكسته و كجى برخاست. پرسيدند: از قضاى الهى فرار مى كني؟ فرمود: از قضاى الهى به قدر او پناه مى برم. (3) «يعنى درست است كه تا قانون عليت كه منتهى به فرمان خداست، نباشد، ديوار شكسته سقوط نخواهد كرد، اما همان خداوند به من عقلى داده كه آن خود يك حلقه از سلسله قانون عليت است و يك عامل بازدارنده در برابر اين گونه حوادث.
🔸 البته ديوار عقل و شعور ندارد و بدون اعلام قبلى سقوط مى كند. اما من مى توانم به قدر الهى پناه ببرم؛ يعنى با عقل خود چنان محل نشستن را اندازه گيرى كنم كه اگر ديوار سقوط كند روى من نيفتد».(4)
🔹در قرآن آيات زيادى وجود دارد كه به صراحت اختيار انسان و نقش اراده او را بيان داشته است؛ مانند آيه: « لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى؛ براى انسان چيزى جز حاصل سعى او نيست». (5) و : « ِ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ (6) خداوند سرنوشت هيچ قومى را تغيير نمى دهد. مگر خودشان آن را تغيير دهند». از آنچه ذكر شد امكان تغيير قضا و قدر درموارد خاص به خوبي روشن شد. اما تغيير قضا و قدر يا تبديل سرنوشت در روايات متعدد هم بيان شده است كه يكي از مهمترين ابعاد و عوامل اين تغيير مقوله دعا است.
📚پينوشتها :
1. شهيد مطهري، مجموعةآثار، انتشارات صدرا، تهران، 1374ش، ج1، ص 384.
2. همان، ص 385 .
3. شيخ صدوق، التوحيد، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1398 ه ق ، ص 369.
4. ناصر مكارم شيرازي، پيدايش مذاهب، ص 31.
5. نجم (53) آية 39.
6. رعد (13) آية 11.
📎 #اعتقادی
🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
💽 @kotahshenidanie 💽
✨﷽✨
🌼چرا برای برخی گناهان مانند غیبت که روزمره انجام میدهیم هیچ احساس عذاب وجدانی نداریم ولی برای برخی مانند رابطه نامشروع حداقل، براے مدت کوتاهی ناراحت میشویم و عذاب وجدان داریم. مگر هردو ڪبیره نیستند؟
✍️پاسخ:گاهی اوقات نفس انسان با انجام دادن یڪ گناه، ڪم ڪم نسبت به آن عادت ڪرده و قبح گناه در نظرش شڪسته می شود. گاهی هم شیطان گناهان را در نظر انسان ڪوچڪ و بی اهمیت جلوه می دهد.
دلیل این مسئله هر ڪدام ڪه باشد، مجوز گناه نیست و همانطور ڪه فرمودید هر دوے اینها گناه ڪبیره است و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: "الغِيبَةُ أشَدُّ مِن الزِّنا ، قيلَ :وكيفَ ؟ قالَ : الرجلُ يَزني ثُمّ يَتوبُ فَيَتُوبُ اللّهُ علَيهِ ، وإنّ صاحِبَ الغِيبةِ لايُغفَرُ لَهُ حتّى يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ ؛
غيبت ڪردن بدتر از زناست. عرض شد: چگونه؟ فرمود: مرد زنا می ڪند و سپس توبه مىنمايد و خدا توبهاش را مىپذيرد . امّا غيبت ڪننده آمرزيده نمىشود ، تا زمانى ڪه غيبت شونده او را ببخشد.
📚 الترغيب والترهيب : 3 / 511 / 24
💽 @kotahshenidanie 💽
❓پرسش: آیا صحیح است که در مورد کسانی غیر از انبیا و ائمه علیهمالسلام مانند سیده حوراء، حضرت زینب سلاماللهعلیها، یا اباالفضل العباس علیهالسلام معتقد به عصمت باشیم؟ آیا عصمت دارای مراتب است؟
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔸عصمت، شرط [دریافت] منصب برای انبیا و اوصیا علیهمالسلام است و بنابراین برای آنها واجب است و این بهاینمعنا نیست که عصمت در غیر ایشان محال است.
🔸گواه بر این مطلب آنکه هریک از ما، مکلف به ترک همۀ معاصی در همهجا و هر زمان تا آخر عمر هستیم و لازمۀ یک نوعی از این تکلیف، عصمت است و در اینصورت آیا ممکن است که همه، مکلف به امری باشند که برای غیر انبیا و اوصیا علیهمالسلام محال است؟!
🔸افزون بر اینکه از برخی از صالحین صادقین از اهلبیت علیهمالسلام و دیگر افراد کامل، ادعای ترک جمیع معاصی شده است و صحت این ادعا یقینی است.
📚رحمت واسعه، ص ۳۱۰-۳۰۹
✳️ @bahjat_alabd
♨️ سوال:
🔰علت نزول بلاياي طبيعي مانند #زلزله چيست؟
چرا خداوند جان انسان هارا به وسيله اين بلايا غافلگيرانه ميگيرد؟
✍️پاسخ:
✅در مورد بلایای طبیعی، چند مسئله را باید دقت نمود. اول آنکه فایده بلایای طبیعی چیست؟ دیگر آنکه چرا انسان از آن غافل می شود؟
آنچه که شما به عنوان بلای طبیعت می نامید، در حقیقت یک بلا نیست بلکه نعمت است ولی چون ناملایم است، آن را شر می پندارید. همانند یک کودک که دارو را دوست ندارد. اگر چه دارو برای او یک نعمت است، اما او ان را شر می پندارد. با این مثلا، حال بیاندیشید؛ اگر زلزله نبود چه اتفاقی می افتاد؟ زلزله غالبا به خاطر حرکت گسلهاست که در اثر این حرکت غالبا موجب پیدایش کوه در دراز مدت می گردد. اگر زلزله نبود، گوهها بعد از مدتی فرسوده می شدند و به یک محیط صاف تبدیل می شدند. کسی که ذره ای در زمینه جغرافیا یا زیست خبر دارد، می داند که فایده کوه چیست؟
باران که سبب فرسایش کوه می شوند نیز فایده دارند. فایده آنان در این است که فواید آن را خودتان به راحتی می دانید. فرض کنید برای 1000 سال باران نبارد.
مضاف بر اینکه این نوع از بلا، اگر چه ممکن است موجب مرگ عده ای شوند. اما باعث حیات دیگران نیز می شوند. شما فرض کنید، هیچ کس در عالم نمی مرد، چه اتفاقی می افتاد؟ بعد از مدتی همه زمین پر می شد از انسان که جا برای زندگی ندارند.
اما اینکه انسان چرا غافل می شود، به علت اشتغال او به مسائل روزمره است. هر گاه انسن غافل شود، غافلگیر می شود نه انکه طبیعت غافلگیر کند. مثلا وقتی که رانندگی می کنید، اگر هوشیار باشید، به راحتی به مقصد می رسید. اما اگر در حین رانندگی، غافلت کنید، غافلگیر خواهید شد نه آنکه جاده شما را غافلگیر کند. البته مردم به غلط و چون می خواهند از خود سلب مسئولیت کنند یا آرامش وجودان بیابند، می گویند که جاده ما را غافلگیر کرده است! این مسئله یک تعبیر غلط رایج است. در زلزله و سیل نیز اینگونه است. خدا متعال به انسان قدرت داده است که اولا در محیط خطر خانه نسازد. مثلا در مسیر آبراه خانه نسازد. وقتی غفلت کند و در مسیر آبراه خانه بسازد، مورد آسیب سیل قرار می گیرد. خدای متعال به انسان توانایی و قدرت داده است که خانه محکم بسازد، حال انسان به علت غفلت و کم نمودن هزینه، در استحکام منزل غفلت کند، غافلگیر خواهد شد. همانند اینکه مادر در نگهداری بچه، غفلت کند و کودک با چاقو بازی نماید. در این صورت مادر غافلگیر می شود و کودک آسیب می بیند.
🆔 @Najmolhoda_ir
فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام)عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!شب امیرالمومنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :به آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند .
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید .مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمومنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمومنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم ،
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمومنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *** به آسمان رود و کار آفتاب کند
وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا ، فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند ، نتیجه نظر حق در حقّ عبد چه خواهد کرد ؟
@Najmolhoda_ir