eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
654 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 خاطرات شهدا 🇮🇷 ◽️همه ایستادیم نزدیک ظهر بود بچه‌ها با آب کمی که همراهشان بود وضو گرفتند، ناگهان... ◽️صدای اذان دسته جمعی به گوش می‌رسید! به ساعت نگاه کردم وقت اذان نبود! همه این صدا را می‌شنیدند هر لحظه بر تعجب ما افزوده می‌شد یعنی چه حکمتی در این اذان بی‌وقت و دسته جمعی وجود دارد!! ◽️نوای اذان بسیار زیبا و دلنشین بود این صدا از میان نیزارها می‌آمد با بچه‌ها به سوی نیزارها حرکت کردیم این منطقه قبلا محل عبور قایق‌ها بود هر چه جلوتر می‌رفتیم صدا زیباتر میشد اما هر چه گشتیم اثری از مؤذنین نبود.. ◽️محدوده صدا مشخص بود لذا به همان سمت رفتیم در میان نیزارها قایقی را دیدیم قایق را به سختی از لابلای نی‌ها بیرون کشیدیم؛ آنچه می‌دیدیم بسیار عجیب و باور نکردنی بود. ◽️"ما موذنین ناآشنا را پیدا کردیم درون قایق شکسته پر از پیکرهای شهدا بود آنها سالهای سال در میان نیزارها وجود داشتند پیکر مطهر سیزده شهید داخل قایق بود، آنها را یکی یکی خارج کردیم عجیب تر اینکه همه آنها #شهدای_گمنام بودند" سردار تفحص #شهید_علیرضا_غلامـــــی 🔻فرمانده تعاون و گروه تفحص لشکر ۱۴ امام حسین(ع) ‌🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
از همان بچه گی علاقه خاصی به داشت. دوست نداشت برای کارهای خوبش توی چشم باشد و تعریف و تمجید شود. هم که رفت، اگر ما به فامیل نگفته بودیم، کسی نمی فهمید که به کجا می رود و از کجا می آید. گه گاه که زنگ می زدم. می گفتم: احمد! تا حالا چند تا مرغ شکار کردی؟ منظور این بود که چند تا داعشی را کشتی؟ می گفت: هنوز شکارچی نشدم. از سوریه هم که بر می گشت، فامیل ها می آمدند و توقع داشتند از اخبار آنجا و اینکه آنجا چه می کند بگوید، می گفت و می خندید. فقط از کلیات جنگ سوریه می گفت. اما از کارهای خودش و اینکه آنجا چه می کند، لام تا کام چیزی نمی گفت. نهایتا می گفت: دعاتون کردیم. گویا فقط رفته باشد سفر زیارتی. یک بار رفته بودیم پارک خیلی اصرار کردم که از خاطراتش در سوریه بگوید. آخر سر دید که عصبانی شدم، شروع کرد خاطراتی از سوریه گفتن. آن هم نه از خودش. فقط از شهدای دیگر گفت. این عشق به گمنامی در وصیت نامه اش هم مشهود بود. آنجا که وصیت کرده بود که غریبانه تشییع شود و روی قبرش به جای نام و نشان فقط بنویسیم: «پر کاهی تقدیم به پیشگاه خدای تعالی». «...دوست دارم اگر جنازه ام به دست شما رسید، پیکر بی جان مرا غریبانه تحویل گیرید و غریبانه تشییع کنید و غریبانه در بهشت معصومه قطعه ۳۱ به خاک بسپارید و روی سنگ قبرم چیزی ننویسید و اگر خواستید چیزی بنویسید فقط بنویسید “تنها پرکاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی “ حتما چنین کاری بکنید. چون من از روی پر نور و با جمال خجالت می کشم که قبر من مشخص و جنازه ام با احترام تشییع و دفن شود؛ ولی آن نوگلان، پرپر روی دشتها و کوهها بی غسل و کفن بمانند یا زیر تانکها له گردند… ». ما هم همین کار را کردیم و فقط یک عکس بالای مزار گذاشتیم. راوی: همسر و برادر شهید 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆