eitaa logo
بین الحرمین
1.7هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
5.4هزار ویدیو
54 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴ابعاد مراقبت امام حسین و یارانش از در و روزهای بعد از خواندن این یادداشت تکلیف همه با لاک سیاه و بی‌حجاب مشخص میشود. و اهمیت ندادن به هیچ سنخیتی با فرهنگ عاشورا و سیره زندگی امام حسین و شهدای کربلا ندارد . 🔻 زمانی که کاروان در مدینه به راه افتاده امام دستور می‌دهد مردان دور شوند، حضرت زینب و ام‌کلثوم، رویشان پوشیده و با کمک حضرت عباس به محمل سوار می‌شوند. 📚منبع:موسوعه کلمات امام حسین، تحقیقات باقر العلوم، قم: مؤسسه الهادی، چاپ اول، ص ۲۹۷-۲۹۸ 🔻وقتی که حضرت زینب قصد پیاده شدن از کجاوه برای اتراق درکربلا داشته‌اند، محارم مثل جنابان و ایشان را همراهی می‌کنند 🔻امام حسین (ع) دستوردادند خندق دور خیمه‌های بانوان را بکَنند که دشمن از آن طرف نتواند به خیمه حمله کند وحتی ریسمان‌های خیام را به هم گره زدندکه دشمن نتواند نفوذکند. 📚 منبع: ارشاد، ج2، ص 95-93 🔻حضرت در شب عاشورا نگران وضعیت حضرت زینب در اسارت بوده وگریه کرده اند. 📚منبع :فاطمه زهرا شادمانی، دل پیامبر، ص ۸۶۲ 🔻عصر عاشورا امام خطاب به زنان حرم می‌فرماید، موقع حمله دشمن چادرها را محکم به کمر گره بزنید که موقع فرار چادر از سرتان شل نشود 🔻امام در عصر به فرات می‌رسد و مشتی آب به دستش می‌گیرد،یکی ازحرامیان می‌گوید حسین چه میکنی که به خیمه زنان حمله کرده‌اند، امام تشنه آب را نمینوشد و به طرف خیمه‌ها برمی‌گردد. 📚منبع:مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۵۸؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۱ 🔻جمله معروف امام که میفرمایند اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید، زمانیست که امام در آخرین لحظات عمر مبارکشان بوده اندو حرامیان به سمت خیمه بانوان حمله می‌کنند. 📚منبع:بحار، ج45، ص51 🔻 لحظات آخر زندگی امام، متوجه حمله دشمن به خیمه‌ها می‌شوند عبارت دوم را میفرمایند: این منم که با شما میجنگم و شما هم با من مبارزه میکنید. را گناهی نیست، پس متجاوزان و ستمگران و جاهلان خود را مادام که زنده‌ام از خیمه گاه من باز می‌کنم. 📚منبع :خوارزمی، مقتل الحسین، همان، ج ۲، ص ۳۲؛ لهوف ابن طاووس، همان، ص ۱۱۹؛ بحارالانوار، همان، ج ۴۵، ص 🔻تنها جایی که امام درخواست کمک می‌کند برای مراقبت از اهل حرم است.میفرمایند:آیا رحم‌کننده‌ای هست که به خاندان پیامبر(ص) ترحم کند؟ آیا یاری‌کننده‌ای هستند که فرزندان پیامبر (ص) را یاری دهند؟ آیا کسی هست که به فریاد فرزندان بتول برسد؟ آیا دفاع‌کننده‌ای است که از خانواده رسول خدا (ص) دفاع کند». 📚منبع:حیاه الامام حسین (ع)، باقر شریف القرشی، دارالکتب العلمیه، قم، اول، ج ۳، ص ۲۷۴ 🔻زمانی که امام به گودی قتلگاه می افتند وبانوان حرم سوی ایشان می‌آیند امام تذکر می‌دهند مراقب باشید که گردن هایتان را خراش ندهید 📚منبع: دانشنامه امام حسین (ع)، ج6، ص 57 🔻بعد از هجوم دشمن به خیمه‌ها حضرت سکینه در اثر ضربه بیهوش میشوند،به هنگام بیداری اولین چیزی که شکایت می‌کنند باز شدن ایشان است 📚منبع:بحار، ج ۴۵، ص۶۰ 🔻تنها درخواستی که حرم از عمر سعد کرده اند برگرداندن چادر و مقنعه بوده است. 📚منبع :ارشاد، ج2، ص112 🔻و تنها هدایا و نذوراتی که در طول اسارت از مردم قبول کرده اند لوازم حجاب بوده است. 📚منبع:بحار، ج45، ص108 🔻حضرت زینب در مجلس یزید بت آستین صورت خود را پوشانده بودند 📚خصائص زینبیه، ص ۱۵۶ 🔻درخواست امام سجاد از ابن زیاد برای همراهی کاروان اسرا بود‌. 📚منبع :تاریخ طبری، ج4، ص 350. 🔻بانوان در مسیر اسارت برروی شتر، سرهایشان پایین بودو صورتشان را با لباس و آستین می‌پوشاندند تا هرکسی آن‌ها را نبیند 📚منبع: أمالی الصدوق، ص166 🔻زمانی که کاروان اسرا به شام ​​نزدیک شد، از شمرخواست، آن‌ها را از دری وارد شام کنند تا مردم کمتر آن‌ها را ببینند.حضرت ام کلثوم خطاب شمر گفت: از بس ما را دیدند،خواریم. 📚منبع:بحار، ج ۴۵، ص۱۲۷ 🔻حضرت در ورودی شام به سهل بن سعد شامی فرمود:«ای سهل! اگر ممکن است بگویم تا این سرها را از اطراف ما دور کنند تا مردم با تماشای این سرها کمتر به حرم خدا (ص) نگاه کنند 📚منبع :بحار، ۴۵، ص۱۲۷ 🔻حضرت در خطبه مجلس یزید به پوشیده بودن زنان وکنیزان یزیدو آوارگی اهل بیت پیامبر در مقابل نامحرمان اعتراض می‌کنند و میفرمایند:«آیا عدالت است که زنان و کنیزانت را در پس پرده می‌نهی و دختران پیامبر خدا (ص) را به ،پرده‌شان را دریده به اسارت می‌برند، صورت هایشان را دور کرده، از این شهر به آن شهر می‌برند، جلوی چشم اهالی آبادی‌ها، ظاهر می‌شوند و...، در حالى که از مردانشان، سرپرستان آن‌ها نیست و حمایتگرى ندارند؟! 📚منبع:دانشنامه امام حسین (ع)، ج ۸، ص۳۱۷) ✍عالیه سادات @bynolharamyn
📣📣📣📣📣 🔴 وداع جانسوز امام سجاد (ع)با امام حسین (ع) 🔴 امام حسین(علیه‌السلام) لحظات آخر چه پیام مهمی برای فرستاد؟ در روايتى آمده است:هنگامى كه امام (ع) تنها شد به خيمه هاى برادرانش سر كشيد، آنجا را خالى ديد. آنگاه به خيمه هاى فرزندان عقيل نگاهى انداخت، كسى را در آنجا نيز نديد؛ سپس به خيمه هاى يارانش نگريست كسى را نديد، امام در آن حال ذكر «لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ» را فراوان بر زبان جارى مى ساخت. آنگاه به خيمه هاى زنان روانه شد و به خيمه فرزندش امام (عليه السلام) رفت. او را ديد كه بر روى پوست خشنى خوابيده و عمّه اش (س) از او پرستارى مى كند. چون حضرت (عليه السلام) نگاهش به پدر افتاد خواست از جا برخيزد، ولى از شدّت بيمارى نتوانست، پس به عمّه اش زينب گفت: «كمكم كن تا بنشينم چرا كه پسر پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده است» زينب(عليها السلام) وى را به سينه اش تكيه داد و امام حسين(عليه السلام) از حال فرزندش پرسيد: او حمد الهى را بجا آورد و گفت: «يا أبَتاهُ ما صَنَعْتَ الْيَوْمَ مَعَ هؤُلاءِ الْمُنافِقِينَ»؛ (پدر جان! امروز با اين گروه منافق چه كرده اى؟). امام(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «يا وَلَدِي قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَاَنْساهُمْ ذِكْرَ اللّهِ، وَ قَدْ شُبَّ الْقِتالُ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ، لَعَنَهُمُ اللّهُ حَتّى فاضَتِ الاَْرْضُ بِالدَّمِ مِنّا وَ مِنْهُمْ»؛ (فرزندم! شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است و جنگ بين ما و آنان چنان شعله ور شد كه زمين از خون ما و آنان رنگين شده است!). حضرت (عليه السلام) عرض كرد: «يا أبَتاهُ أَيْنَ عَمِّىَ الْعَبّاسُ»؛ (پدر جان! عمويم عبّاس كجاست؟). در اين هنگام اشك بر چشمان زينب حلقه زد و به برادرش نگريست كه چگونه پاسخ مى دهد ـ چرا كه امام(ع) خبر شهادت را به وى نداده بود زيرا كه مى ترسيد بيمارى وى شدّت پيدا كند! ـ امام(عليه السلام) پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِنَّ عَمَّكَ قَدْ قُتِلَ، وَ قَطَعُوا يَدَيْهِ عَلى شاطِىءِ الْفُراتِ»؛ (پسر جان! عمويت كشته شد و دستانش كنار فرات از پيكر جدا شد!). على بن الحسين(ع) آن چنان گريست كه بى هوش شد. چون به هوش آمد از ديگر عموهايش پرسيد و امام پاسخ مى داد: «همه شهيد شدند». آنگاه پرسيد: «وَ أَيْنَ أَخي عَلِيٌّ، وَ حَبيبُ بْنُ مَظاهِرَ، وَ مُسْلِمُ بْنُ عَوْسَجَةَ، وَ زُهَيْرُ بْنُ الْقَيْنِ»؛ (برادرم على اكبر، حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و زهير بن قين كجايند؟). امام(ع) پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ في الْخِيامِ رَجُلٌ إِلاّ أَنَا وَ أَنْتَ، وَ أَمّا هؤُلاءِ الَّذِينَ تَسْأَلُ عَنْهُمْ فَكُلُّهُمْ صَرْعى عَلى وَجْهِ الثَّرى»؛ (فرزندم! همين قدر بدان كه در اين خيمه ها مردى جز من و تو نمانده است، همه آنان به خاك افتاده و شهيد شده اند). پس على بن الحسين(ع) سخت گريست. آنگاه به عمّه اش زينب(س) گفت: «يا عَمَّتاهُ عَلَىَّ بِالسَّيْفِ وَ الْعَصا»؛ (عمّه جان! شمشير و عصايم را حاضر كن). پدرش فرمود: «وَ ما تَصْنَعُ بِهِما»؛ (مى خواهى چه كنى؟). عرض كرد: «أمَّا الْعَصا فَأَتَوَكَّأُ عَلَيْها، وَ أَمَّا السَّيْفُ فَأَذُبُّ بِهِ بَيْنَ يَدَىْ إِبْنِ رَسُولِ اللهِ(ص) فَإِنَّهُ لاَ خَيْرَ فِي الْحَياةِ بَعْدَهُ»؛ (بر عصا تكيه كنم و با شمشيرم از فرزند رسول خدا(ص) دفاع نمايم، چرا كه زندگانى پس از او ارزش ندارد). امام حسين(ع) او را باز داشت و به سينه چسباند و فرمود:(فرزندم! تو پاك ترين ذريّه و برترين عترت منى و تو جانشين من بر اين بانوان و كودكانى. آنان غريب و بى كس اند كه تنهايى و يتيمى و سرزنش دشمنان و سختى هاى دوران آنان را فرا گرفته است. هر گاه كه ناله سر دادند آنان را آرام كن، و چون هراسان شدند مونسشان باش و با سخنان نرم و نيكو، خاطرشان را تسلّى بخش. چرا كه كسى از مردانشان جز تو نمانده است تا مونسشان باشد و غم هايشان را به وى باز گويند. بگذار آنان تو را ببويند و تو آنان را ببويى و آنان بر تو گريه كنند و تو بر آنان آنگاه امام(ع) دست فرزندش را گرفت و با صداى رسا فرمود: اى زينب! اى ! اى ! اى ! و اى ! سخنم را بشنويد و بدانيد كه اين فرزندم من بر شماست و او است كه پيروى از او واجب است سپس به فرزندش فرمود: «يا وَلَدي بَلِّغْ شيعَتي عَنِّيَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ: إِنَّ أَبي ماتَ غَريباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى شَهيداً فَابْكُوهُ»؛ فرزندم! سلامم را به شيعيانم برسان و به آنان بگو: پدرم به رسید پس بر او بريزيد. 📚معالى السبطين، ج 2، ص 20 - 21. @bynolharamyn
در روز  سال ۶۱ هجرى قمرى، اسیران و سرهاى مطهر شهیدان را وارد دمشق، مقر حکومت یزید بن معاویه نمودند و اهالى این شهر این روز را عید اعلان کرده و به جشن و پایکوبى پرداختند.[۲] روایت شده است: اسیران واقعه  همین که به رسیده و خیل تماشاگران را دیدند، تلاش زیادى کردند تا خود را از تماشاگران بپوشانند. به همین جهت حضرت  علیها السلام پیش از ورود به دمشق به شمر بن ذى الجوشن فرمود: این شهر شام است؛ چون خواستید ما را وارد شهر نمایید، از دروازه اى وارد کنید که حضور تماشاگران در آن کمتر باشد و سرهاى شهیدان را از میان اسیران بیرون برده و جلوتر از آنان حرکت دهید تا مردم به تماشاى سرها پرداخته و به خاندان عصمت و طهارت کمتر نگاه کنند. شمر که جرثومه فساد و تباهى بود، برخلاف نظر ام‌ کلثوم علیها السلام، سرهاى شهیدان را در میان اسیران قرار داد و آنان را همزمان از  که شلوغ‌ ترین ورودى دمشق بود، عبور داد. پس از ورود اسیران به دمشق، آنان را وارد مجلس یزید نمودند. یزید در آن جمع، متوجه امام  علیه‌السلام شد که در غل و زنجیر بود و به وى گفت: اى ! پدرت خویشاوندى مرا برید و حق مرا زیر پا گذاشت و با من درباره سلطنت به نزاع پرداخت، در نتیجه خدا با او چنین معامله‌ اى کرد که اکنون مشاهده مى‌ نمایى! امام علیه‌السلام در پاسخ یزید این آیه را تلاوت کرد: «ما اَصابَ مِن مُصیبَةٍ فِى الْأرْضِ وَلا فی اَنفُسِکمْ اِلَّا فی کتابٍ مِن قَبْلِ اَنْ نَبْرَاَها»؛[۳]    @bynolharamyn