#یکداستانیکپند
مسجدالحرام و خربزه فروش
مرحوم حاج شيخ الاسلامى عليه الرحمه فرمودند: شنيدم از عالم بزرگوار و سيد عاليقدر امام جمعه بهبهانى كه در اوقات تشرف به مكه معظمه روزى به عزم تشرف به مسجدالحرام و خواندن نماز در آن مكان مقدس از خانه خارج شدم و در اثناء راه خطرى پيش آمد و خداوند مرا از مرگ نجات داد.
و با كمال سلامتى از آن خطر رو به مسجد آمدم و در بین راه به خربزه فروشی رسیدم رو به صاحبش که مشغول فروش آنها بود.قيمت آن را پرسيدم ، گفت آن قسمت فلان قيمت ديگر ارزانتر و فلان قيمت است ، گفتم پس از مراجعت از مسجد مى خرم و به منزل مى برم ، پس به مسجدالحرام رفتم و مشغول نماز شدم ؛ در حال اين خيال شدم كه از قسمت گران آن خربزه بخرم يا قسمت ارزان تر ، و چه مقدار بخرم و خلاصه تا آخر نماز در اين خيال بودم و چون از نماز فارغ شدم . خواستم از مسجد بيرون روم و شخصى از در مسجد وارد و نزديك من آمد و در گوشم گفت خدائيكه ترا از خطر مرگ امروز نجات داد.
آيا سزاوار است كه در خانه او نماز خربزه اى بخوانى ؟.
فورا متوجه عيب خود شده و بر خود لرزيدم ، خواستم دامنش را بگيرم او را نيافتم.
تا حالا چقدر گمشده هامونو داخل نماز پیدا کردیم⁉️
📚معراج سبز
#اللهمارْزُقْناتَوفیقَالطّاعَة
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan