📿نماز شبهای دهۀ اوّل ماه #ذی_الحجه
🌘از شبِ اوّل ماه ذیالحجّه تا شبِ عید قربان، بین نماز مغرب و عشاء《از امشب》دو رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت بخواند:
① سوره «حمد» یک بار
② سوره «توحید» یک بار
③ و یک بار این آیه شریفه:
وَ وٰاعَدْنٰا مُوسىٰ ثَلاٰثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْنٰاهٰا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقٰاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قٰالَ مُوسىٰ لِأَخِيهِ هٰارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لاٰ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ ۞
•••┈✾~ 🌼 🕋 🌼 ~✾┈•••
🕋کسی که در این ده شب، این نماز دو رکعتی را بخواند، در ثواب حجّ حاجیان آن سال شریک خواهد شد.
التماس دعا💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#نشـرپـیامصـدقهجـاریه
#امام_زمان💫
#ذی_الحجه✨
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
هدایت شده از محجوبه
وضعیت اقتصادیت رو اینجا تغییر بده🎉
💎 برای یادگیری اقتصاد خرد و کلان
👈 اینجا کلیک کن 👉
💰اگر سرمایه داری و نمیدونی چیکار کنی
👈 اینجا کلیک کن 👉
🏆 برای شروع کسب و کار از صفر
👈 اینجا کلیک کن 👉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
💠 رسول خدا (ص) میفرمایند: «اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتى اِنْتِظارُ فَرَجِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ»؛ برترین اعمال امت من انتظار فرج از خداى عزوجل است.
💎حضرت مهدی (عج): برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فرج و نجات شماست.
تعجیل فرج صلوات 🌸 اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🌸
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
22.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌تلنگر معرفتی
📚شیعیان باید با امامشان احساس رفاقت کنند...
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشق شوید❤️ ؛
شبیه علی (علیهالسلام)
مثل فاطمه (سلاماللهعلیها)...
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
#داستان
✍️ همیشه وقت برای جبران نیست
🔹کلاس را همهمه گرفته بود تا اینکه استاد وارد کلاس شد. کلاس را سکوت فراگرفت. از اینکه روز اول دانشگاه بود هیجان خاصی داشتم؛ رشته حقوق.
🔸برای واردشدن به این رشته خیلی تلاش کرده بودم و این باعث میشد احساس غرور کنم.
🔹در همین افکار بهسر میبردم که ناگهان گویی استاد ذهن تمام دانشجوها را خوانده بود، با صدایی رسا قبولی در کنکور و قبولی در این رشته را به همه تبریک گفت.
🔸ایشان یکی از استادهای باتجربه بودند که از آوازه زیاد بینصیب نبودند. آن روز برایمان خاطرهای را تعریف کردند که باعث شد تمامی سالهایی که مشغول به تحصیل بودم، خطومشی من قرار بگیرد.
🔹استاد یک مرد میانسال با موهای جوگندمی بود که در منصب قضاوت قرار داشت. از آن روز سالها میگذرد اما بهخوبی خاطرهای که برایمان تعریف کرد ملکه ذهنم است.
🔸استاد سرفهای کرد، سینهاش را صاف کرد و با لحن آرامی گفت:
دانشجوهای عزیزم، میدانم که همه شما رویای قضاوت و وکالت را در سر دارید و به این امید وارد این رشته مقدس شدهاید. ولی آگاه باشید وظیفه شما بسیار سنگین است. وجدان بیدار میخواهد که هر لحظه شما را نهیب بزند.
🔹آهی کشید. دستی بر موهای لختش کشید و این بار با افسوس گفت:
سالها پیش قاضی یکی از شعبهها بودم. تازهکار نبودم اما مثل الان خبره هم نبودم. روزی برای پروندهای مجبور به صدور حکم اعدام شدم.
🔸آن روز را هنوز به یاد دارم. بسیار ناراحت و غمگین بودم. یک ماهی گذشت و بعدا مشخص شد شخص به ناحق این حکم برایش صادر شده.
🔹سعی در شکستن حکم کردیم اما متاسفانه دیر شده بود. بعضی اشتباهها قابل جبران نیست.
🔸روزها گذشت تا اینکه روزی وقتی خواستم از شعبه خارج شوم، خودکارم روی زمین افتاد. مردی سیاهپوش فریاد زد:
آهاااااای اسلحهات افتاد.
🔹با خشم نگاهش کردم و او در جواب نگاهم گفت:
تو با همین قلمت پدر مرا کشتی و به چوبه دار آویختی.
🔸اشک در چشمان استاد حلقه بست. آهی کشید و گفت:
مراقب باشید، شاید اشتباه شما هیچوقت قابل جبران نباشد.
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
#داستان
مغازه و ايمان
روزي بازرگان موفقي از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازهاش در غياب او آتشگرفته و کالاهاي گرانبهايش همه سوخته و خاکستر شدهاند و خسارت هنگفتي به او وارد آمده است.
فکر ميکنيد آن مرد چه کرد؟
خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ و يا اشک ريخت ؟ نه.
او با لبخندي بر لبان و نوري بر ديدگان سر بهسوي آسمان بلند کرد و گفت: خدايا! ميخواهي که اکنون چه کنم؟
مرد تاجر پس از نابودي کسب پررونق خود، تابلويي بر ويرانههاي خانه و مغازهاش آويخت که روي آن نوشته بود: مغازهام سوخت! اما ايمانم نسوخته است! فردا شروع به کارخواهم کرد.
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan