#گپ_و_گفت_دخترونه
#فصل_دوم (قرار_سرچشمه)
#قسمت_اول
بعد از اون روز و دیدن دخترها توی کوهپایه باران حس جدیدی داشت که برا بار اول تجربه میکرد. 😃
صبح پنجشنبه با صدای زنگ تلفن📱باران، زهرا از جا پرید.
باران: سلام زهرا میای کوهپایه با بچه های خادم الشهدا؟🤭
زهرا: ما رو گرفتیا تیپ تو به اونا میخوره ؟ نه خودت بگو.😐
باران : دیگه دیگه تازه رفیق شدم باهاشون .😉
زهرا : حالا ساعت چن؟☺️
باران: ساعت 6 😎
زهرا:اوووف چ زود ولی به هوای ملسش می ارزه☺️. باشه بیا دنبالم. 🥰
بالاخره صبح جمعه از راه رسید.
باران: سلام زهراجون بزن بریم پاتوقشون سرچشمه است کنار تپه شهدا.🏃♀️🏃♀️
زهرا: چادرش رو محکم گرفت آخه بعد از شهادت سردارسلیمانی، چادری که همیشه به زور خانواده سرش بود رو با عشق پوشیده بود و رو به باران که برخلاف تیپ خفن همیشگی ، ساده تر پوشیده بود گفت: بزن بریم.🤭🏃♀️🏃♀️
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب
🍃 هـرشــب
حــوالی
ســاعـت۲۱
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی
#گپ_و_گفت_دخترونه
#فصل_دوم (قرار_سرچشمه)
#قسمت_دوم
نفس زنان بین صدای پرنده ها که توی کوه پیچیده بود به جمع بچه های خادم الشهدا رسیدند که محفلشون به العجل دعای عهد رسیده بود و نم اشک به گوشه چشمشون.😢
باران باهیجانی که یه هفته توی صداش مونده بود رو رها کرد و با لبخند بلند سلام کرد و گفت: سلام بچه هااا چقد دلم برا جمعتون تنگ شده بود.😃
نگین و سحر و محدثه بلند شدند و باران رو بغل کردن و گرم جواب سلامش رو دادند.
نگارشوخ طبعیش گل کرد و گفت: به به باران هم به جمع دخترهای کوهستان پیوست و لبخند به لب همه نشست.😃
باران نگاهش به سحر افتاد که موقع خنده سرش رو پایین انداخت و سنگین و متین دستش رو جلو دهانش گرفت و اصلا صدای خنده اش رو نشنید. باران سر کج کرد و دید، یه کم اون طرفتر چند آقا دارن رد میشن و توی دلش گفت بابا اینا دیگه کین، نمیخوان حتی با یه خنده نگاه حرام نامحرم رو جلب کنند . اصلا برام قابل هضم نیست.😐😕
میون احوالپرسی بچه ها باران سر گذاشت کنار گوش سحر و گفت: مگه حجاب مقابل نامحرم فقط چادرنیست چرا موقع خنده هواست بود آقایون نبینند و نشنوند خنده ات رو؟ 🤔
سحر دستش رو گذاشت روی شونه باران و به گرمی فشرد و گفت: هوای پاک حق همه است☺️
باران: این چه ربطی به سوال من داشت؟ 🙄🙄
سحرنگاه پرمهرش رو با چاشنی لبخند قاطی کرد و خیره به چشمای خاکستری باران گفت: دوس داری وقتی داری توی هوای کوهپایه نفس میکشی بوی یه زباله متعفن و بدبو حالت رو خراب کنه؟ 🤢
باران: معلومه که نه .
سحر: من با حفظ حیا مقابل نگاه حرام آقایون هم خودم و هم اونا رو از بوی تعفن گناه دور کردم.🤭
باران: چقد زیبا تاحالا از این دید به حریم محرم و نامحرم نگاه نکرده بودم. که برا اینه که حال خوب آدما حفظ بشه و دلشون مشغول نشه تا مدتهااااا. آه😖
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب
🍃 هـرشــب
حــوالی
ســاعـت۲۱
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی
#گپ_و_گفت_دخترونه
#فصل_دوم (قرار_سرچشمه)
#قسمت_سوم
سحر: من با حفظ حیا مقابل نگاه حرام آقایون هم خودم و هم اونا رو از بوی تعفن گناه دور کردم.😊
باران: چقد زیبا تاحالا از این دید به حریم محرم و نامحرم نگاه نکرده بودم. که برا اینه که حال خوب آدما حفظ بشه و دلشون مشغول نشه تا مدتها ااااا.آه
سحر: آهت سوز داشت چیزی شده ؟😟
باران : راستش توی فضای مجازی، یه سال اسیر فدایت شوم های دوروغی بودم و خیلی ضربه خوردم خیییییلی😖 ...میگفتم این با بقیه فرق میکنه ...ولی همه اش خیالات بود .این هفته بعد از آشنایی با جمع شما و اون احساس آرامش خاص برا اولین بار نماز خوندم و گوشیمو پاک کردم از سیاهی اون روزا و سرسجاده یه دل سیر اشک ریختم و با یاد بارون اون روز کوهپایه دلم حسابی هوایی قبور شهدا کرده بود ولی حیف که باید تا جمعه صبر میکردم..که بیام اینجا ...
الان بریم سر خاک شهدا بالای سرچشمه؟ 🥺🥺
سحر تمام محبتش رو ریخت در قالب یه جمله و گفت: بریم باران جان 😘
دست باران رو گرفت وزهرا و بچه ها رو میون صحبتهای شیرین و با نمک نگار رها کردند و دوتایی رفتند سمت قبور شهدا
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب
🍃 هـرشــب
حــوالی
ســاعـت۲۱
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی
#گپ_و_گفت_دخترونه
#فصل_دوم (قرار_سرچشمه)
#قسمت_چهارم
سحر تمام محبتش رو ریخت در قالب یه جمله و گفت: بریم باران جان 😘🌹
دست باران رو گرفت وزهرا و بچه ها رو میون صحبتهای شیرین و با نمک نگار رها کردند و دوتایی رفتند سمت قبور شهدا.
انگار هیچ صدایی نمیاومد حتی صدای پرنده های کوهی🕊️ ، فقط صدای قدمهای باران و سحر بود روی شیب کوهپایه به سمت قبور شهدا ...
باران سکوت رو شکست و رو به سحر گفت: یعنی الان تیپ تقریبا جلف من، بدون چادر دل خودمو بقیه رو آلوده میکنه ؟😩
سحر: حفظ پاکی آدما توی اسلام خیلی مهمه بزا یه خاطره از شهید زین الدین بگم، یه روز پشت چراغ قرمز🚦 ،شهید زین الدین، بلند شروع به اذان گفتن میکنه و همه پشت چراغ قرمز نگاهشون با تعجب به او خیره میشه.
دوستش بهش میگه: چرا این کارو کردی ؟در جوابش میگه: آخه پشت چراغ قرمز🚦 که ایستادیم نگاه ها خیره بود به ماشین عروس🚗 ، خواستم برای یک لحظه نگاه اون جمع رو از گناه دور کنم.
باران: چه با حال، یعنی آلوده نشدن چشم و دل مرد و زن اینقدر توی اسلام مهمه ، چقدر انسان مسلمون عزیزه میدونی چرا؟ آخه احکام اسلام، همه جوره، هوای دل و فکر و ذهنشون رو داره که دنیا و آخرتشون آباد بشه.🤭👌🏻
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب
🍃 هـرشــب
حــوالی
ســاعـت۲۱
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی
#گپ_و_گفت_دخترونه
#فصل_دوم (قرار_سرچشمه)
#قسمت_پنجم
سحر : چه قشنگ گفتی ادامه بده.
✨باران: راستش رو بخوای ، الان که این حرفها رو زدی یه کم فک کردم و دیدم واقعا هروقت میرم بیرون و میام و نگاهم هر جایی میچرخه تا چند مدت ذهنم و فکرم درگیر اون قیافه ها میشه🙁 ، یه روز سر کلاس ریاضی قبل از کلاس چشمم به یه پسره خورد و سر کلاس ریاضی اون روز روی تخته به فورمولها که نگاه میکردم هی ذهنم میرفت سمت اون صحنه 😟و اون روز نتونستم مثل همیشه که اولین نفر جواب میدادم، سوالها رو جواب بدم آخه ذهنم درگیر بود ...
✨سحر: یه نگاه ، ذهنت رو گرفتار و دلت رو اسیر هوا و خیالات نفسانی میکنه ، و آرامش رو ازت میگیره .😢رابطه با نامحرم هم چ پیامکی چ کلامی و چه نگاهی .مثل رو کش شکلاتی روی غذای مسموم میمونه که ظاهرش جذابه و آخرش...
کبریت رو بگیر زیر یک انبار کاه چی میشه؟😱
باران: معلومه یه چشم به هم زدن کل انبار شعله میکشه و بعدش فقط خاکستر میمونه🔥🔥
سحر: رابطه با نامحرم مثل کبریت و انبار کاه میمونه. یه جواب پیام یه نگاه حرام یه قرار ویه لبخند .... آتش شهوت رو شعله ور میکنه و...شهوت که شعله ور شد دیگه عقل از کار میافته.
🌿 دوست یه وازه مقدسه اما این رابطه ها رابطه شهوانی و شیطانیه نه دوستی. لحظه رد و بدل کردن پیام با نامحرم و عکس فرستادن😖 و......شیطان کنار دستت نشسته و احسنت میگه و میدونه که با پیامهای شهوت آلود عقل کمرنگ میشه...و شروع میکنی به کارهای غیر عاقلانه و چشم بر همه بدی ها و زشتی ها و گناه این رابطه میبندی.
✨و تا جایی پیش میری که بعد از چند روز که به خودت میای میبینی بخاطر فدایت شوم دروغی و چند تا پاستیل و خرس و ساعت و.. تمام عکسهای شخصیت رو براش فرستادی ..... برا کسی که میدونی برا رسیدن به🥺 شهوت و لذت حرام هزاران خرس و پاستیل رو پای هزاران دختر مثل تو ریخته.😬😬
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب
🍃 هـرشــب
حــوالی
ســاعـت۲۱
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی
#گپ_و_گفت_دخترونه
#فصل_دوم (قرار_سرچشمه)
#قسمت_ششم
این رو از اونجا میگم که توی اتوبوس🚌 چند تا جوون هرزه پیامها و جواب دخترها رو میخوندن و از دروغهایی که بهشون گفته بودن قاه قاه میخندیدند🙄 و دود سیگارشون همه رو اذیت میکرد.
✨باران: برا اینکه مقابل وسوسه شیطانی دوستا و هوای نفس بایستیم باید چیکار کرد؟
✨سحر: باید ارتباطت رو با خدا قوی کنی یعنی☺️🥰 خدا رو حاضر و ناظر بر اعمالت ببینی تا بتونی محکم نه بگی
باران: وایسا تا من بگم حتما میخوای از ماجرای حضرت یوسف علیه السلام بگی و اینکه خدا رو ناظر دید😁 و محکم ایستاد و شد عزیز مصر.
سحر: اون پرنده رو ببین چ زیبا پرواز میکنه.🕊️🕊️🕊️🕊️
باران: وای چه بال های خوشکلی داره.🤩
سحر: اون گل رو ببین🌸🌺 چ نازه و با چ ظرافتی از دل تیره خاک زده بیرون، حضرت خدیجه سلام الله علیها مادر حضرت زهرا سلام الله علیها ، میون دوران تیره جاهلیت که عفاف معنی نداشت🙂🙃 معروف بود به طاهره مثل این گل میون تیرگی خاک🌹، از اون دوران جاهلیت نام زنان هوس باز محو و گم شد و تنها نام حضرت خدیجه سلام الله علیها ماندگار شد و مادر حضرت زهرا سلام الله علیها شد.🙃
باران: یعنی میخوای بگی من میتونم خودمو پاک نگه دارم چون اراده دارم چون انسانم و نمیخوام مثل حیوان برده شهوت باشم.
سحر: تو الان نیرومند ترین ها هستی.
باران: بابا مگه مسابقه مردان آهنین⛓️🧲 هست ما رو گرفتیا.
سحر: جدی میگم حدیث داریم که از قویترین انسانها کسی هست که بر هوای نفسش غلبه کنه
باران: عجب🤔🤔
سحر: خب باران جون ، یه ماجرا از تاثیر حفظ نگاه برات بخونم.
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب
🍃 هـرشــب
حــوالی
ســاعـت۲۱
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی
#گپ_و_گفت_دخترونه
#فصل_دوم (قرار_سرچشمه)
#قسمت_هفتم
سحر: خب باران جون ، یه ماجرا از تاثیر حفظ نگاه برات بخونم.📃👇🏻
متفکر بزرگ علامه جعفری توضیح میدن که در سالهاي جواني و اقامت در نجف اشرف ،در يك شب گرم تابستان ،در جلسه ای، شخصي كه به طنزگويی، مزّاحي و نشاطبخشي در محفل دوستان معروف بود، طبق معمول به شوخي و بذلهگويي پرداخت ،اعلام کرد: من عكس زيبايِ «زن شايسته» يكي از كشورهاي اروپايي را كه در روزنامه ها چاپ شده را با خود آوردهام تا دوستان حاضر در جلسه ببينند و قضاوت كنند.😐👇🏻👇🏻👇🏻
عكس آن زن را به نوبت به افراد نشان ميداد و افراد هم هر كدام به فراخور برداشت و سليقة خود از عكس نظري ميدادند. من پنجمين نفر بودم. وقتي خواست عكس را به من نشان بدهد، بدون اينكه عكس را ببينم، از جا برخاستم و جلسه را ترك كردم.😊 هرچند مورد اعتراض حاضران واقع شدم😏، اما اعتنايي نكردم و خود را با به حجره رساندم.در حجره را باز كردم، اما به دليل نامناسب بودن هوا داخل نشدم.
روي پله نشستم، در حالي كه سرم را به ديوار تكيه داده بودم، به خواب رفتم.😴😴
ناگهان خود را در سالني نسبتاً بزرگ يافتم كه تعدادي از علماي گذشته حضور داشتند و در صدر جلسه تختي قرار داشت و حضرت مولا عليبنابيطالب (سلام الله علیه) روي آن تخت نشسته بودند...🤭
آن حضرت مرا مورد لطف و محبت قرار دادند. من نيز امام را با همان خصوصياتي كه در روايات خوانده بودم، ديدم .در همين حال بيدار شدم و متوجّه شدم از لحظه نشستن در كنار در حجره تا ملاقات و بيدار شدن چيزي حدود هشت دقيقه طول كشيده است.
با حالتي وصفناپذير خود را به جلسة آقايان رساندم🏃🏻♂️🏃🏻♂️ و ديدم همه سرگرم همان عكس هستند. به آنان گفتم من نتيجة انتخابم را گرفتم. از آن لحظه به بعد، اين موفقيتها در زندگي علمي نصيبم گشت☺️☺️.(سایت پرتال انهار)
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب
🍃 هـرشــب
حــوالی
ســاعـت۲۱
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی
#گپ_و_گفت_دخترونه
#فصل_دوم (قرار_سرچشمه)
#قسمت_هشتم
باران: گل گفتی واقعا همه چیز از یه نگاه شروع میشه. نگاه به فیلم های🎥 عاشقونه و مستهجن، دل❤️ رو اسیر میکنه . این رو از اونجا میگم که یکی از دوستام که معتاد این فیلمها 🎥بود ،به مرور یه آدم دیگه شده که دیگه اصلا دوستش ندارم شب و روز توی کانالهای خراب سیر میکنه😐
سحر: موسیقی حرام و رمانهای عاشقونه و فیلمهای🎥 مستحجن حیا رو از بین میبره و شهوت رو شعله ور🔥🔥 میکنه و عقل 🧠رو کنار میزنه و فرد میره به سمت وسوسه های شیطون👺...
آره باران جون، پس چشم👁️ و گوش👂🏻 در ورودی دل اند❤️ و باید حواسمون به ورودی ها باشه تا دلمون پاک بمونه . مگه میشه با گناه هرچی به دلت راه بدی و بعد بگی مهم اینه که دلت پاک باشه!!!.
*دل پاک حاصل عمل پاکه.*
این فورمولو هیچ وقت یادمون نره ، *ایمان +عمل = زندگی زیبای دنیا و آخرت* ☺️
باران: راستش حس میکنم کسی که به معاد اعتقاد داره حواسش به کارهاش هست مثل شهدا
سحر: همین دیروز یه متن از شهید14ساله به نام زینب کمایی میخوندم بزا برات بخونم
#زینب_کمایی آنقدر به حجاب علاقه داشت که لحظهای دچار تردید نشد «گاهی اوقات درد و دل میکرد و میگفت بچههای مدرسه منو مسخره میکنند؛ ولی من با جان و دل حجاب رو انتخاب کردهام 💪🏻هرچند زینب از زمان شاه که مسئله حجاب پررنگ نبود با آن سن کم، حجابش رو رعایت میکرد.»خـدا مـهــمتـرین و فـرامـوش نـاشـدنـیتــرین قـصـه زنــدگـی زینب بوده، اونقدر که خواهرش میگه: «بر روی تمام سربرگ صفــحـات دفـتـرهـــایـش، حـتی بر روی دیوار اتاقش نوشته بود " *او می بیند*"، یک روز از او پرسیدم زینب چرا این جمله را همه جا مینویسی، گفت: " *میخواهم لحظهای فراموش نکنم که خدا مرا میبیند.*"
آره باران جونم .برا اینکه در هوای عشق امام زمان نفس بکشیم باید هوای نفس رو کنترل کنیم.. ☺️
توی پرانتز یه نکته بگم (نماز راه کنترل و استقامت در برابر گناهه.....خصوصا اول وقتش.)☺️🤭🤓
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب
🍃 هـرشــب
حــوالی
ســاعـت۲۱
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی
#گپ_و_گفت_دخترونه
#فصل_دوم (قرار_سرچشمه)
#قسمت_نهم
باران: با این حرفها حس میکنم نیاز دارم که فکر کنم به اینکه یه زن چطور میتونه زیبا زندگی کنه؟ 🤔
سحر:اون گل خوشکل 🌼رو ببین از گوشه مزار شهید گمنام سرکج کرده
باران: واای خدا چه نازززه.🤭
سحر: توی اسلام زن ریحانه است یعنی مثل گل لطیفه🌹 و توی قرآن آیاتی داریم تا زن لطیف و پاک بمونه. 🤭
به قبور شهدا رسیدند اون روز صدای آب سرچشمه و پرنده های کوهی🕊️ زیباترین آهنگ بود.نسیم خوش صبحگاه کوهپایه به گوشه چادر سحر میخورد و سحر دستی بر مزار شهید کنار مزار زانو زد و نشست .
باران نفس عمیقی کشید 🥵و شالش رو کمی آورد جلو تر، و با مانتویی که برخلاف همیشه کمی بلندتر پوشیده بود با کفش های کتونی اش👟 کنار سحر ایستاد و دستی به شونه سحر گذاشت و مثل سحر کنار مزار شهید گمنام زانو زد و نشست .
باران با اینکه هرهفته با باباش راهی کوهپایه میشد ولی اون روزبرای اولین باردستش با تربت شهید آشنا شد و آرامش غیر قابل وصفی دلش ❤️رو پرکرد.
باران سکوت رو شکست و خیره به چشمای سحر که بعد از بوسه بر مزار شهید اشک گوشه اش جاخوش کرده بود گفت: میشه برام بگی برا اینکه ریحانه بودن و لطیف بودن برا زن حفظ بشه باید چیکار کرد؟ 😊
سحر: وقتی نامه محبوب یعنی قرآن رو ورق بزنی میرسی به سوره نور( آیه 31) و احزاب (آیه 53 و 59). بعد از خوندن این آیات متوجه میشی که وجود لطیف دختر برا اینکه پر پر نشه و روز به روز در مسیر نور✨ و سعادت رشد کنه باید حواسش به نگاهش باشه ، به پوشش ظاهرش و نحوه راه رفتن و حرکاتش و حتی نحوه حرف زدنش در ارتباط با نامحرم توی فضای حقیقی و مجازی باشه که جلب توجه نکنه. (با نامحرم نازک و نرم حرف نزنید ، فلاتخضعن بالقول)🤭🌹
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب
🍃 هـرشــب
حــوالی
ســاعـت۲۱
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی
#گپ_و_گفت_دخترونه
#فصل_دوم (قرار_سرچشمه)
#قسمت_دهم
نگار یهو از پشت اومد و چشم بارون رو گرفت و گفت اگه گفتی کیم؟ فک کردید میزارم بدون من خلوت کنید.😌
باران: به به نگارجون اتفاقا دلم❤️ برا نمک ریختنهای با مزه ات لک زده🤭
نگار: من نگارم ، باحال دخترای کوهستان ، یه سلام مشتی به شهدای گمنام، گمنام های خوشنامی که همه پای رفاقتشون کم میارن.🤭
باران: چه باحال سلام دادی به شهدا
نگین: برید کنار که اومدم چشم منو دور دیدید بحث راه انداختید. دارم براتون. باد به گوشم رسوند که از زن و لطیفه و ریحانه میگفتید. 😎
باران: چه خوشمزه ، کلمات رو کنارهم میچینی نگین خانم
سحر: خب نگین خانم حالا که اینقد توپت پره برا بحث کردن این گوی و این میدون یه سوال میپرسم بجواب.😁
نگین: اهمممم بزا صدامو صاف کنم خش مش نداشته باشه😎😌☺️
سحر: بزار باران سوال بپرسه
باران: من؟ باشه. یه سوال :خب چه مشکلی داره من هرجور دوس دارم بپوشم به مردها بگو نگاه نکنند.؟☺️
نگین:در سوره نور هم به آقایون و هم به خانمها سفارش شده مواظب نگاهشون باشن . همیشه توی جامعه مردهای هرزه وجود دارن. بزا با یه مثال توضیح بدم. آهن ربا، آهن رو جذب میکنه .
باران: درسته👌🏻
نگین: میتونی به آهن ربا بگی آهن رو جذب نکن .🤷🏼♀️
باران: نه، هرجا فضای مغناطیسی آهن ربا باشه جذب میکنه .
نگین: آهان ، پس یه خانم آرایش کرده 💄وقتی در فضای مغناطیسی نگاه مردان هرزه قرار بگیره .اون خانم چه خودش بخواد یا نخواد در دام نگاه آلوده میافته .چون با آرایش💄به اونا چراغ سبز نشون داده. 😕
سحر:.دزدی کار بدیه ، ولی دزد در جامعه هست و شما برا حفظ امنیت ماشین 🚙اون رو قفل میکنی . هرچه ارزشمند تر باید بیشتر محفوظ نگه داشته بشه.
هرزگی کار بدیه ولی توی جامعه مردای هرزه وجود دارن. همونطور که طلا رو در جعبه میزاری تا از دستبرد در امان بمونه یا برا موبایلت📱 کاور میخری که از آسيب در امان بمونه . زن هم که ارزشش از اینها بالاتره باید زیباییهای خودش رو بپوشونه.🤭
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب
🍃 هـرشــب
حــوالی
ســاعـت۲۱
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی
#گپ_و_گفت_دخترونه
#فصل_دوم (قرار_سرچشمه)
#قسمت_یازدهم
باران: خب این درست ولی یه سوال دیگه: من که با بی حجابی قصد رواج فساد رو ندارم فقط دوس دارم آرایش کنم💄 و بیام بیرون کاری به کسی هم ندارم؟🤷🏼♀️🤷🏼♀️
نگین:برا رعایت حق دیگران باید یه حریمهایی رعایت بشه😐
باران:چادر چه ربطی به حق دیگران داره؟🤔🤔
نگین: وقتی توی اجتماع زندگی میکنی باید حواست به حق بقیه هم باشه نمیشه بگی من هر جور دلم میخواد میگردم
بزار یه مثال ساده بزنم
یه راننده🚙 دستش رو گذاشته روی بوق و بر نمیداره همه صداشون در میاد بسه دیگه راننده میگه من دلم میخواد به شما چه شما گوش👂🏻 ندید
این ضایع کردن حق دیگران نیست؟😐
باران: آره خب
نگین: یا یه نفر سیگار میکشه و با دودش همه مسافرای اتوبوس🚌 رو کلافه کرده
همه صداشون در میاد و آقای سیگاری میگه شما نفس نکشید
این ضایع کردن حق دیگران نیست؟😐
باران: آره خب
نگین: حالا فک کن بعد از یه کوهنوردی خسته و کوفته رسیدی خونه و صدای تلوزیون📺 همسایه گوش فلک رو کر کرده . میگه دوس دارم تو گوش👂🏻 نده.
اینا رو گفتم تا به این برسم که
وقتی یه دختر خانم میگه دلم میخواد هرجوری میپوشم و میگردم به مردها بگو نگاه نکنن این ضایع کردن حق نگاه دیگرانه
مگه میشه حق نگاه پاک رو از دیگران بگیریم که میخوایم آزاد باشیم😐😐😐
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب
🍃 هـرشــب
حــوالی
ســاعـت۲۱
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی
#گپ_و_گفت_دخترونه
#فصل_دوم (قرار_سرچشمه)
#قسمت_دوازدهم
نگار:. یه ذره بین 🔍دس بگیرید و بین بحثتون من حقیر رو هم ببینید .
اندگی توجه به سمت نگار
باران: بفرما نگارخانم شیرین زبون😅
نگار: واییی شیرین زبون هم شدم. مرسی بارون جون . خب حالا سوال: تا حالا از حجاب و رعایت حق دیگران گفتید پس حق خودمون چی ؟/حالا چندتا تار مو به کجا بر میخوره؟ 😐😕
نگین:: حجاب نه تنها رعایت حق دیگرانه که رعایت حق خودته
نگار: حق خودم چه حقی🤔
نگین: حق تو اینه که پاک باشی، لیوان آبت رو بده
نگار: برا چی ، بزا اول یه قلوپ بخورم تا هوس نکنی آبمو بخوری
نگین خودکارش🖊️ رو بیرون میاره و چندتا قطره جوهر خودکارش رو میریزه توی آب
نگار: بابا چکار میکنی😕
نگین: چند تار مو وجود پاکت رو مثل همین چند قطره تیره میکنه
آخه با زینت در برابر نگاه هوس آلود نامحرم هم دل مرد بیمار میشه و هم دل پاک دختر اینطور مثل این آب آلوده میشه
آلوده شدن دل❤️ نامحرم یعنی علاقه اش به همسرش کم میشه و اتفاقا چند روز پیش یه تحقیق داشتم درباره بچه های طلاق، یه پرونده بود که یه خانواده با دو تا بچه👨👩👧👦 از هم پاشیده بود که علت طلاقشون نگاه مرد به خانمهای کوچه و بازار بود. بچه های بیگناه قربانی همین چند تار موی زن...و نگاه هوس آلودمرد شدن. پس ببین یه چندتار مو و رژ لب 💄و نگاه هرزه تا کجا میرسه....
#ادامه_دارد
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک_کافه_کتاب
🍃 هـرشــب
حــوالی
ســاعـت۲۱
•┈┈•••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
#با_ما_همراه_باشید
@cafeketabnooralhaadi
#ڪـافه_ڪتاب
#ڪـتابخانه_نورالهــادی