eitaa logo
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
2.3هزار دنبال‌کننده
893 عکس
239 ویدیو
13 فایل
Live for ourselves not for showing that to others!😌🌗👀 'تنها‌خُداست‌کهِ‌می‌مانَد؛🕊️🍃 تبلیغـاتمــون🌾: @Tablighat_Deli گپ‌ناشناس‌: @Nashenas_Deli [دلــاࢪامــ]؟آرامــش‌دهنده‌ی‌قلب💗✨. تولــدمــــون:6مهر1402🎂 -----------------~-----------------
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو فقط یه رفیق واقعی توی زندگیت داری و اونم خودتی! پس حسابی مراقبش باش 🌿💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @CafeYadgiry🥺🤍
اینکه چتمون همینجوری داره میره پایین و پایین‌تر واقعا ناراحتم می‌کنه.!! @CafeYadgiry☕️
- دیزاین اتاقتونو عوض کنین، خیلی سرگرمی خوبیه و حالتونو خوب میکنه!🌼⿻. - ایده های نقاشی دان کنین و نقاشی بکشین!🍨☁️.⿻ - آشپزی کنین، کیک بپزین!.⿻ - دعا کنین، باخداحرف بزنین!🥤🌸.⿻ - یه سریال طولانی قشنگ شروع کنین که نتونین ازش دست بکشین🧁🍊.⿻ -  به پوست، مو و ناخناتون برسین!🪴🧋.⿻ - هرروز ورزش انجام بدین🦋.⿻ - گل و گیاه بخرین و ازشون نگهداری کنین🤍🌱. @CafeYadgiry🧊🏐 ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
عمیقادلم یه گریه طولانی میخواد ! یه پرت کردن و خورد کردن وسایل .. یه خواب عمیقی که سرحال بلندشم!برای ادامه زندگی! @CafeYadgiry🌚
- اگه احساس بدی داشتی، این کارارو انجام بده تا حالت خوب بشه : - 🍋خشم : روی نفست تمرکز کن، برو بیرون یکم قدم بزن. - 🍋غم : یکم چای بخور، گریه کن، حستو بنویس. - 🍋شرمندگی : خود عشق ورزی رو تمرین کن، با یک دوست حرف بزن. - 🍋اضطراب : نرمش کن، نفس عمیق بکش، مدیتیشن و یوگا انجام بده. - 🍋افسردگی : طبیعت گردی کن، آفتاب بگیر، قدم بزن و به خودت رسیدگی کن. - 🍋خستگی : موبایلتو خاموش کن، چرت بزن @CafeYadgiry😻
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_330 حتی منم گاهی اوقات محرم خودش نمیدونست و چیزی به من نمیگفت ! +حامد !
•{🖤🤍}•• ‌ خیره شده بودم بهش و جون از بدنم رفته بود .! +د...داوود !!! دستمو به ماشین گرفتم تا مانع از افتادنم بشه !! +ح...حامد برو عقب دیوونه !! بروعقب میگم.! وایستادنش لبه دیوار برابر شد با از کار افتادن قلبم ! _آرام نامردی کردا .. فکر نکن یادم میره ! خنده از سر دیوانگی سر داد و دوباره گفت: _میخواستمش بخدا ! به علی قسم میخواستمش ! خودش رفت ! خودش نموند ! من خاک برسر بخاطر یه قضاوت کوچیک ... قهقه ای سر داد و گفت؛ _قضاوت کوچیک؟ اگه کوچیک بود که نمیرفت! نگاهی به اطراف انداختم !! کی اینا اینجا جمع شده بودن؟! تموم همسایه ها از کوچیک تا بزرگشون یه گوشی دستشون بود و درحال فیلم گرفتن بودن ! +حامد دیوونه نشو ! برو عقب !! _دیوونم کردین داداش ! من عاشق آرام بودم ! ولی نامردی کرد ! بچمو کشت ! ترسید پاشد گورشو گم کرد که گیر من نیوفته آره؟ ترسیده بودم ! هراتفاقی ممکن بود بیوفته! عصاهام با صدای بدی از دستم افتاد که داد زدم: +ببند دهنتو حامد ! گمشو پایین ! اگه تو مردی و مردونگی سرت میشه ؛ دست ازین سوسول بازیات بردار ! با کشتن خودت هیچی درست نمیشه ! چشمام دنبال داوود بود اما مگه پیدا میشد؟ انگار کور شده بودم و بس!!! سمت راهرو رفتم که با صدای جیغ و داد های جمعیت، ترسیده برگشتم !