eitaa logo
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
2.3هزار دنبال‌کننده
909 عکس
242 ویدیو
13 فایل
Live for ourselves not for showing that to others!😌🌗👀 'تنها‌خُداست‌کهِ‌می‌مانَد؛🕊️🍃 تبلیغـات🌾: @Tablighat_Deli گپمون‌: @Nashenas_Deli [دلــاࢪامــ]؟آرامــش‌دهنده‌ی‌قلب💗✨. تولــدمــــون:6مهر1402🎂 -----------------~-----------------
مشاهده در ایتا
دانلود
•{🖤🤍}•• ‌ از عصبانیت نمیدونستم چکار کنم! دلم میخواست آرامو.. هوف کلافه ای کشیدم و زدم بغل.. سرمو رو فرمون گذاشتم ... اون فلشو محمد خیلی تاکید کرده بود که حواسم بهش باشه! موقعی که فلشو بهم داد گفت مدارک و شواهد زیادی برای دستگیری سلطانی توی فلشه.. سردرد بدی گرفته بودم.. موهای بهم ریختم رو اعصابم بود.. استارت زدم و خودمو رسوندم به خونه رادین... تک زدم که بعد چنددیقه اومد و سوار شد.. سرم رو فرمون بود و هیچی نمیگفتم.. منتظر بودم چیزی بگه.. راهکار بده! بگه چکار کنم! بگه جواب محمدو چی بدم! سرمو سمتش برگردوندم که دیدم بدجور کفریه. +چیه؟ عوض اینکه من کفری باشم از دستتون تو طلبکاری؟ دستی به موهاش کشید و شیشه رو کشید پایین.. سکوت کرد.. هروقت عصبی بود سکوت میکرد... هیچوقت دلیل این کارشو نفهمیدم! سرمو با دستام ماساژ میدادم تا شاید بهتر شه.. اما لج کرده بود و ولم نمیکرد! سکوتش رو مخم بود.! +تو نمیخای چیزی بگی! رادین اون فلش همه چیز من بود! همه کارم تواون فلش بود! میدونی اگه محمد بفهمه جفتمونو توبی..توبیخ چیه! اخراج میکنه؟ پوزخندی زد و گفت: _آره ...ولی قبلا میگفتی همه چیزت آرامه! انگشتمو آوردم بالا و کلافه گفتم؛ +اون بحثش جداست بیخود نکشش وسط! _بازم غیرت خواهرت ... نزا.. +بسه! با دادی که زدم کل ماشین لرزید.. حرصی سرمو برگردوند سمت خودش و انگشت اشارشو جلوم تکون میداد: _نبینم ضایش کنی! نبینم اشکشو دربیاری! نبینم دست روش بلند کنی که دستتو قلم میکنم حامد! حواستو جمع کن! اگه دیدی اونجا چیزی بهت نگفتم فقط بخاطر این بود که جلو خواهرت حقیرنشی! وگرنه منم خوب بلدم.. سیلی زدنو! دست بلند کردنو! دندونامو بهم فشار دادم و انگشتشو آوردم پایین. +آره.. میدونم!جای انگشتات هنوزم روی صورتش هست! _اگه من زدم.. تو نزن! من نامرد بودم! تو مرد باش! من غیرت نداشتم! تو داشته باش! اونقدری مرد باش که بهت افتخار کنه! دلش گرم تو باشه! +حتی اگه بدبختم کرد؟ به خاک سیاه کشوند؟ بچه بازیش گل کرد؟ _پرسیدن نداره! +داره! نفس حرصی کشید و با جدیت تمام گفت: _پس قید آرامو بزن!