" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• #قلم_N #part_365 بیاختیار بلند شدم و سمت در قدم برداشتم !.. در قفل بود و تلاش های م
•{#قشاع🖤🤍}••
#قلم_N
#part_366
خنده ای کرد و با پیرهن جذب سفید رنگش ، دوباره به بالش و پتو پناه برد ..
نشستم رو تخت ..
+هوی !
ا..این م..مزخرفاتی که گفتی ، د..دروغ بود دیگه !؟
_نه خانومم . کاملا راست و حقیقی بود .
+ارسلان بس کن !
من دلم پیش حامده !
حامد شوهرمه !
ازش بچه دارم !
بچم چندماه دیگه بدنیا میاد !
چرا انقدر ذاتت کثیفه تو؟
چرا درک نداری؟
غیرت نداری؟
چسبیدی به منی ک دلم پیش یکی دیگه گیره؟.
بابا خوش به غیرتت !
_تموم شد؟
+نه !
_پس زودتر تموم کن خوابم میاد !
+برو تو اتاق خودت !
اینجا اتاق منه !
با حالت ضرب از جاش بلند شد و نشست کنارم !
_یه بار دیگه بگو چی گفتی !؟
+گ...گفتم اینجا اتاق منه ! برو اتاق خودت بکپ.!
خنده ای از سر مسخره کردن من سر داد ..
_اوهوع ! اتاق من !
ازکی تاحالا اینجا شده اتاق تو؟
+از همون موقعی که ...
ادامه حرفم تو ذهنم اکو شد ..
+همون موقعی که زن و بچت به دیار باقی پیوستن !
لبمو گاز گرفتم و نفس عمیقی کشیدم ..
رو یلدا حساس بود ..
نباید دست رو نقطه ضعفش میزاشتم !
سوالی بهم خیره شد و در آخر گفت:
_اینجا خونه منه !
عمارت منه !
هرجادلم بخواد میخوابم !
کسی ..گ..وه میخوره برای من تایین تکلیف کنه !
فهمیدی؟!
+اوک !
پس من میرم !
سمت در رفتم که با یادآوری قفل بودنش ؛ برگشتم سمتش !
+چه حسی داری ا...از عذاب دادن و خاکشیر کردن اعصاب من؟
لبخندی زد و خودشو روی تخت ولو کرد ..
_همون حسی ک تو از دوری حامد داری ..!
بی حرف خیره شدم بهش و نشستم پشت در ..
+خیلی پستی ..
_میدونم ..
+خیلی مریضی !
_اونم میدونم ..
+فک میکنی با عذاب دادن من و یتیم کردن بچم ، زن و بچه و مادرت ز...زنده میشن!؟
پوزخندی زد و خیره شد به سقف !
_نه .. ولی دلم خنک میشه ..
آروم میگیرم . !
جیغی زدم ..
+وای ! بس کن !
بس کن ارسلان بس کن !
پدر و مادر منم فوت شدن !
باعث و بانیشم کسایی بودن که بخاطر عقده ای بازیشون ، مسبب مرگ صدها نفر شدن !
منم باید برم ازشون انتقام بگیرم؟
عذابشون بدم؟
_هرجور راحتی ..
خودت مختاری ...
هرکار عشقت کشید بکن ..
مث من .!
من با داداشت و حامد هنوز کار دارم !...! باتوهم که اووف .. اصل کاری و قلب هندونه ....
نفس عمیقی کشید .
_باید قانع کنن منو !
اگه تونستن یه دلیل .!
فقط یه دلیل برای اینکه چرا زن و بچه من رو کشتن ، آوردن.. من از زندگیتون گم میشم بیرون !