eitaa logo
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
2.2هزار دنبال‌کننده
870 عکس
233 ویدیو
13 فایل
Live for ourselves not for showing that to others!😌🌗👀 'تنها‌خُداست‌کهِ‌می‌مانَد؛🕊️🍃 تبلیغـاتمــون🌾: @Tablighat_Deli گپ‌ناشناس‌: @Nashenas_Deli [دلــاࢪامــ]؟آرامــش‌دهنده‌ی‌قلب💗✨. تولــدمــــون:6مهر1402🎂
مشاهده در ایتا
دانلود
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_340 +داری اشتباه میکنی ! _اشتباه؟ خنده ای از سر دیوانگی سر داد .. _نه خ
•{🖤🤍}•• ‌ _اینو زدم تا حد خودتو بدونی ! اون زنی که ازش داری حرف میزنی ؛ یه روزی تموم دنیام بود که تو زیر گل بردیش ! پس زر زیادی نزن تا خودت و بچتو نبردم پیشش ! قطره اشکی روی دستش چکید که اخماش به هم گره خورد ! با حس طعم خون؛ بی اختیار دستم سمت دستگیره در رفت که زد رو ترمز ! _دختره دیوونه !! از ماشین پیاده شدم که سریع بطری آب رو جلوم گرفت ! _بگیر ! با حرص آبو گرفتم و مشغول شستن دهنم شدم ! عصبی تکیه داد به ماشین و گفت : _بار آخرت باشه آرام ! ایندفه بدترشو سرت میارم ! فحشی زیر لب نثارش کردم که رفت و پشت رول نشست ! دستمال کاغذی از جیب شلوارم درآوردم و گوشه لبم گذاشتم .. بدون حرف سوار شدم ک راه افتاد سمت عمارت کوفتی .. _________________________ سرمو روی عصام گذاشتم .. +رسول میری یه مسکن برام بگیری؟ قرصام همرام نیست ! _باشه داداش .. رسول رفت و آقا محمد کنارم نشست .. _رادین خوبی؟ +بله آقا.. فقط یکم پاهام درد میکنه ! _رادین .. +جان؟ _حامد باهات حرف نزد؟ +نه آقا ! من رفتم داخل .. دیدم اصن اوضاع خوبی نداره ! هرچی سوال پرسیدم حرف زدم هیچ واکنشی نشون نداد ! تا اینکه ... بحثمون شد !... سرمو انداختم پایین که پوفی کشید... +ببخشید آقا .. _چیو ببخ... با باز شدن در اتاق ؛ سمت در خیز برداشتیم ! _آقای دکتر حالش چطوره؟ -کدوم مریض؟ _همونی که الان اوردنش دیگه ! -آهان .. همون پسر جوونه ؟! +بله ! _اوضاع خوبی نداره .. به علت مصرف قرص روان گردان ، مجبوریم معدش رو شست وشو بدیم ! با شنیدن حرف دکتر ؛ ناخودآگاه روی صندلی نشستم !!! روان گردان ؟! حامد مگه اهل اینجور کارا بود؟ _قرص روان گردان؟ آقای دکتر اشتباه میکنید ! سری به حالت تاسف تکون داد .. -نه جناب ! اثر قرص ها هنوزم که هنوزه روی مغزش هست ! لطفا سریعتر رضایت نامه روامضا کنید تا شست و شوی معده انجام بشه !
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_341 _اینو زدم تا حد خودتو بدونی ! اون زنی که ازش داری حرف میزنی ؛ یه رو
•{🖤🤍}•• ‌ -بله حتما ! زبونم بند اومده بود و آقامحمد بعداز نگاه سنگین؛ سمت پذیرش رفت برای امضا ! حامد چیکار کردی باخودت !؟ ناامید نشستم رو صندلی که باصدای ویز ویز رسول و داوود سرمو برگردوندم .. +چخبرتونه ؟ داوود : بابا ولم کنین دیگه اه . من حالم خوبه ! این کوفته ها چیه به من وصل میکنین؟ +سرمه !... کوفته نیست ! رسول نیشش باز شد و دستشو قفل دست داوود کرد ! _بزار کمکت کنم نمیتونی راه بری ! داوود : رسول ولم کن ! میزنم تو سرت تو بجای حامد بری اونجا بخوابی ها ! رسول اخمی کرد و بیخیال داوود شد ! _آها راستی ! حامد چیشد ؟ دکترش اومد؟ +آره... باید معدشو شست و شو بدن ! _چرا ؟ داوود : خیلی حالش وخیمه؟؟ +قرص روان گردان استفاده کرده .. دکترش گفت اوضاعش زیاد خوب نیست ! رسول نوچی گفت و دستی به موهاش کشید .. داوود کنارم نشست که رسول گفت : _ من نمیفهمم ... اون یالغوز قرص خورده چپه شده ! تو چرا اینور چلاق شدی ! داوود با نیش باز و هیجان زیاد چشم دوخت به رسول ! -وای داداش اونجا نبودی که !! رادین که خشکش زده بود تو اون لحظه ! وایستاده بود تو حیاط و مخ حامدو کار گرفته بود ! منم از فرصت استفاده کردم خودمو رسوندم به بالا پشت بوم ! اومدم حامدو بیارمش پایین ! بی وفا نمیدونم چی دستش بود ، پرت کرد سمتم دستمو داغون کرد ..! رسول پقی زد زیر خنده ... +رسول! هییش ! داوود از خجالت سرخ شده بود ..! _یکاری رو نمیتونی درست انجام بدی پسر ؟! +ن رسول .. اشتباه نکن !.جون حامد رو نجات داد ! اگ داوود نبود ؛ الان حامد باید تو سردخونه میبود نه بخش ! رسول صورتشو گرفت و ریز میخندید ! +رسول قرصا چیشد؟ _آ خوب شد یادم انداختی ... بیا ! قرصارو از جیبش درآورد .. +رسول آب میاری برام !؟ سری تکون داد و سمت آبسرد کن رفت .. رو کردم سمت داوود .. +داداش کار بزرگی کردی ها! مشغول بازی با باند دستش شد و خجالت وار لب زد .. _کاری نکردم ... فقط امیدوارم دیگه ازین غلطا نکنه!! +نه ... نمیکنه .. تو مراقب دستت باش ! لبخندی زد که گفتم : +جدی دستت چیشد؟! _بابا من اومدم حامدو از پشت هولش بدم سمت عقب ! نمیدونم چی تو دستش بود.. فرو کرد تو دستم .. که کلا دستم از دست رفت ! +آهان .. سعی میکنم که متوجه بشم . ممنون . خنده ای کرد که لبخندی زدم ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𝓐𝓵𝔀𝓪𝔂𝓼 𝓯𝓲𝓰𝓱𝓽 𝓯𝓸𝓻 𝔀𝓱𝓪𝓽 𝔂𝓸𝓾 𝓵𝓸𝓿𝓮 𝓷𝓸 𝓶𝓪𝓽𝓽𝓮𝓻 𝓱𝓸𝔀 𝓱𝓪𝓻𝓭 𝓵𝓲𝓯𝓮 𝓰𝓮𝓽𝓼 همیشه‌واسه‌چیزی‌که‌عاشقشی‌بجنگ ، مهم‌نیست‌که‌زندگیت‌چقد‌سخت‌تر‌می‌شه 🙂♥✨ . @CafeYadgiry🍦🐈
⊹˚. چجوری بخونم تا یادم نره ؟! تکنیک های خواندن : یادداشت برداری ، رمزگذاری ، تست زیاد ، توضیح به خود ، حاشیه نویسی ، مایند تب ، فلش کارت🥤🌤𓂃 مراحل مرور : بلافاصله بعد تموم شدن مبحث ، تورق سریع شبانه ، مرور مبحث قبلی پیش از شروع مبحث قبلی ، مرور قبل از آزمون ، مرور در ایام جمع بندی "نوبت اول ، نوبت دوم ، عید و .."🥡🌸𓂃 @CafeYadgiry🤍💙
🥺🤍💚. پ.ن: زیادی قشنگه؛)🤍 @CafeYadgiry🌴
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایده‌یلدایی‌برای‌سفره‌هاتون🧸🤌🏻. پ.ن: چگده شیک :🗿🤌🏻 @CafeYadgiry🍓
قشنگترین حرفایی که شنیدیم🔥🧃 -همه با هم برابرند بدون تفکیک جنسیتی .👩🏿‍💻🌸. -با وجود همه عیب هات خودتو دوست داشته باش .🐊💛. -امروز بخند که فردا گریه نکنی،اینو هر روز تکرار کن .🐚🦋. -به صدات عادت کردم میشه هر روز برام بخونی .⏰🌸. -بین زندگی کردن و زنده موندن تفاوت هست چند روزی که باقی مونده رو زندگی کنیم .🌸💿. @CafeYadgiry💜🤍
https://eitaa.com/Nashenas_Deli چنل ناشناسمون :🤓🐈 منتظرتونم رفقا😌.
فکر پلید من برای رمان : https://eitaa.com/Nashenas_Deli/15