کانون اندیشه جوان
🔷دکارت در نامه اش به مترجم فرانسوی، اصول فلسفه، فلسفه و حکمت را به درختی تشبیه می کند که ریشه های آن را مابعدالطبیعه، تنه آن را فیزیک و میوه های آن را اخلاق و پزشکی و مکانیک تشکیل میدهند. در حالیکه در اندیشه افلاطون، فلسفه عبارت است از: محبوب خدایان شدن و به آنها تشبه پیدا کردن. ارسطو نیز معتقد است که هر چه علم از سود و منفعت ظاهری دورتر باشد، به همان میزان از ارزش بیشتری برخوردار است و لذا حکمت نظری برتر از حکمت عملی است. اما دکارت عقیده دارد که علوم نظری در خدمت علوم عملی و کاربردی بوده و می باید از انتهای درخت میوه چید و نه از ریشه و یا تنه آن.
🔶تنها یک قرن بعد از دکارت، دانشمند هموطن او "کانت" اعلام کرد که معرفت بشری را می توان به سه دوره دینی، فلسفی و تحصلی تقسیم کرد که مرحله اول تخیلی و مرحله دوم تعقلی و مرحله سوم علمی است. به عقیده او، دوره معرفت دینی و فلسفی سپری شده و در عصر جدید می باید از معرفت علمی و تحققی جانبداری نمود به نظر وی آنچه در سومین مرحله معرفت بشری معتبر است، امر محسوس و تبعیت از مشاهده و تجربه میباشد. دکارت به جای فلسفه نظری بر فلسفه عملی تأکید می کند و می گوید:
💢به جای فلسفه نظری می توان یک فلسفه عملی قرار داد که قوت و تأثیرات آتش، آب و هوا، ستارگان و افلاک و همه اجسام دیگر را که بر ما احاطه دارند، معلوم کند؛ به همان خوبی و روشنی که امروز فنون مختلف پیشه وران بر ما معلوم است؛ بنابراین می توانیم همچنان معلومات مزبور را برای قواعدی که در خور آن می باشند به کار ببریم و طبیعت را تملک کنیم و فرمانبردار سازیم و این نه تنها برای اختراع صنایع و خیل بیشمار مطلوب است که ما را از ثمرات زمین و تمام وسایل آسایش که در آن موجود است، بی زحمت برخوردار میکند.
📖کتاب #شک_میکنم_پس_هستم به قلم #محمدابراهیم_بخشنده
#علوم
#کانت
#فلسفه
#مسئله
#دکارت
#پرسش_و_پاسخ
📌@canoon_org