۱۷ سالم شده و من هنوز نتونستم (دوباره) درست حسابی ارتباط بگیرم ، حتی با ادمایی ک حداقل فکر میکردم خوبه که ۱ ساله میشناسنم.
اینجا هیچ کس نیست و چققققدر خوبه ک میتونم حرف دلمو بزنم ، و کسی هم نباشه که قضاوتم کنه.
از این به بعد هر روز اینجا چرتو پرتامو میگم و هیچکدومشونم قرار نیست پاک بشه ، همین جا میمونن. دفترچه خاطرات مجازی من...
خیلی سخته که بخوای مثبت باشی وقتی ادمای دوروبرت منفی ان. ولی اشکال نداره زندگی عمرا بتونه نا امیدم کنه ، من خدارو دارم ، کسی که خدای همون آدما هم هست.
مراحل نوشتن اینطوریه که:
واو عجب موضوع خوبییی
نوشتنو نوشتنو نوشتن...
عالیه بهتر از این نمیشه
نوشتنو نوشتن...
دیگه مخم کار نمیکنه
نوشتن...
مزخرف تر از این نمیتونستم بنویسمممم
نارحعپارجهخ ۷ع۵ز جال
How much I miss my oldest memories! Why are they gone? I just want to experience my memories one more time.