eitaa logo
چهارده چشمه
44 دنبال‌کننده
10 عکس
8 ویدیو
0 فایل
اشعار آیینی اکرم توکلی شفائیه
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام دوست یک ریسه خندیدی و حالا ریسه بندان است در خانه ی ما کوچه نه یک شهر مهمان است رقصیدی و زیر و بم این شهر می‌لرزید پس لرزه هایش شانه های خیس و عریان است اسپند و کندر ون یکاد و آیت الکرسی حالا که خون می‌ریخت جان دادن چه آسان است من ،با تو یک جاده مسیری که پراز گل بود با بوق های ممتد تو زیر باران است باید برای پرسه های نیمه شبهایم فکری کنی آغوش تو دردست ،درمان است یک ریسه خندیدی ومن تا ناکجا رفتم مهتاب بود و کوچه،شب بی تو پریشان است https://eitaa.com/ccheshm
با تبریک هفته ی دفاع مقدس به شما عزیزان.عاشقانه ای تقدیم به تمام همسران شهید. به نام دوست کاسه ای آب آینه شربت مهر تسبیح و مشتی از تربت ساک و شلوار و پیرهن چفیه خنده بر لب نشسته تا رحمت همگی حاضرند اما نه دلِ من دلْ، دلِ دلِ عفت چشمهایم به خواهش افتادند نه نرو من کجا وُ این غربت اوسه بار از نگاه من رد شد چشم پوشید و رفت و بی صحبت آیه ای از جهاد میگوید راضیم میکند به این قسمت سالها رفته بر نگشته، ولی عشق فریاد میزند رحمت! https://eitaa.com/ccheshm
تقدیم به شهدای مدافع حرم به نام دوست به نام دوست خمپاره را روی زمین انداخت حلقه برایش تنگ تر میشد با دوربینش حرفها دارد در لحظه ای که داشت سر میشد امروز روز آمدن رفتن برگونه اش پاییز می‌رقصید فصل بهارش تازه می آمد امروز تازه او پدر میشد بابا سلام ای کاش می‌خواندم وقت طلوعت من اذانت را ای کاش شب می‌رفت وچون نامت یلداترین شبها سحر میشد بابا دلم میخواست اما نه یک بوسه نه حتی بغل نه نه خمپاره ای آمد صدا رفت و تصویراو یک قطعه سرمیشد... https://eitaa.com/ccheshm
به نام خدا تقدیم به روح شهدای راه حاج قاسم اولین بار چادری پوشید در دل آینه نگاهی که گفت مامان قشنگ تر شده ام مادرش گفت ها و آهی که اولین بار بود موهایش زیر نرمی روسری خوابید صورتش استخوانی و زیبا صورتش بود و قرص ماهی که راهی ازدحام بیرون شد سمت گلزارتا شهیدان رفت بوسه زد بر مزارحاجی گفت که خدایا خودت گواهی که روسری را که تنگ تر میکرد چادرش را که خاک می‌بوسید سمت خانه به سمت پل می‌رفت سمت جا و مکان و راهی که چشمهایش قشنگ تر شده بود قصه نرگس و گل و چشمش چشمهایی که شست و شو شده بود پاک و معصوم و بی‌گناهی که وصدایی مهیب آمدو بعد چادری که به آسمان می‌ریخت وگلویی که خون تراوش کرد دختر و مادر و نگاهی که
بی قرارم شبیه موجی که عاشق روزهای طوفانیست در من انگار شاعری گرم روضه و نوحه و غزلخوانیست دارم از ازدحام می آیم تا شهادت تبی دگر مانده راه روشن شده برایم عشق مقصدش مکتب سلیمانیست میروم مست باز تا ساقی اشتهای مرا زیاد کند می بریزد به کاسه ام فصلِ شور و شیدایی و فراوانیست دارم از ازدحام می آیم تا دلم را به نامتان کردم همه ی قرعه ها به نامم شد فال نیکی که فال پایانیست من تو را تو مرا بغل بکنی وسلام و بهشت و رب رحیم آه امشب تب و من و هذیان میشود گرچه راه طولانیست من که سیراب اشک ها شده ام تشنگی بر لبم نمی‌ماند میروم تا شهادتی دیگر میروم سفره پهن،مهمانیست
به نام خدا من ،خیابان منتهی به حرم/ قطره قطره طراوت باران سالها آرزوی این را داشت/ شاعری که نشسته در ایوان واژه واژه تو را بغل بکند /اینکه چشم تو راغزل بکند حرف حرف تورا مثل بکند /دستهای منندو این دامان قدمم را بلند بردارم/ تا ضریحت سکوت میرقصد تا به آغوش امن فروردین/ تا به فصل جدیدی از ایمان دوست دارم که خطی از قرآن /گوشه ای دنج درحرم باشم تو که قرآن ناطقی من هم /شاعری ناطق از تب طوفان میرسم صحن را که میبینم/ همه ی شهر درمنند انگار السلام علیک میگویند/با من انگار نسلی از انسان دوستانم! مرا خطاب کنید:/ شاعری که زبان او واشد شاعری که شفای شعرش را/ او گرفتست از ید سلطان مهربانم امام اول من/ چشمهایم تهی شدند از عشق پرکن از خنده ات خزان مرا/ مهرمن باش در دل آبان https://eitaa.com/ccheshm
مثل تمام خاطره هامان قشنگ بود امروز اگر چه سخت ،فراوان قشنگ بود وقتیکه عون و جعفر ِمن کشته می‌شدند وقتیکه آمدند به میدان قشنگ بود آری رجز که خواند وُ به فریاد می نشست اکبر؛ نه پاره پاره ی قرآن قشنگ بود عباس دستهای بلندش قلم شدند زلف سیاه او چه پریشان قشنگ بود طفلت ؛تکان که خوردو گلویش به خون نشست وقتی که برق زد نوک پیکان قشنگ بود او می‌نشست وُ من به سرم میزدم ولی او میبرید سرزگریبان قشنگ بود آیات هل اتی که به توصیف تو نشست تفسیرِ آیه آیه ی انسان قشنگ بود سنگین، بزرگ، تلخ ،پراز حس التهاب این قصه ای که رفت به پایان قشنگ بود... https://eitaa.com/ccheshm
به نام دوست شبی کودک کنار انفجاری تازه می‌لرزد که از سرماست یانه از مزاری تازه می‌لرزد شبی صد دانه یاقوت از لبانش رنگ می‌بازد شبی قلب سفیدی از اناری تازه می‌لرزد شبی مادر برایش آیه ای از صبح میخواند شبی مادر کنارش چون شکاری تازه می‌لرزد عروسک در عروسک دستهایش شعله میگیرد و گیسوهای مشکی در غباری تازه می‌لرزد شکوفه ریخت روی سنگ قبر ساده ی کودک زمستان اوج می‌گیرد بهاری تازه می لرزد و من با کودکم یک گوشه ،قرآنی بروی سر کنار زخم غزه انتظاری تازه میلرزد https://eitaa.com/ccheshm
بداهه ای متأثر از حادثه ی دیروز یکشنبه اما تلخ میخندد یکشنبه داغی بر جگر دارد یکشنبه میسوزد تورا درخویش از حال مظلومی خبر دارد حالا دوشنبه سخت بی تابست تو نیستی تا دستهایم را گرگ و لباسی که پراز خونست آه از سکوتی که پدر دارد تو رفته ای؟ یک آسمان تردید در من جنونی تازه میریزد امروز روز عید بود اما عیدی که رنگ یک سفر دارد عمامه ات در باد می‌رقصد سر را کجا باید بیاویزم تن را کجا باید ...سکوتی تلخ در روضه ای که باز در دارد مادر !برایم یک دعای خیر تا رفته ام اینبار برگردد مادر ,ولی انگار بی تابست از یک سر بی تن خبر دارد
به نام دوست در فراق شهید جمهور بی تو سکوت واژه ها را نه نمی‌فهمم بی منطقی در این دعا را نه نمی‌فهمم می‌خواهمت از روز اول بیشتر حالا امن یجیب بی صدا را نه نمی‌فهم میدانم اینکه رفته ای در مه میان کوه بر نه نمی‌گردی قضا را نه نمیفهمم تا سالها تا قرن‌ها من یک عزادارم محدوده روز عزا را نه نمیهممم عمامه ات مشکی ولیکن روسپیدست و سرخی خونت برعبا را نه نمی‌فهمم بعد ازتو عید و سوگ باهم روضه میخوانند بعد ازتومیلاد رضا را نه نمیفهمم https://eitaa.com/ccheshm
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ تقدیم به روح بنیانگزار انقلاب اسلامی امام خمینی ره به نام دوست من که تورا شبیه بهاران سروده ام از حرفهای نغز تو باران سروده ام خرداد حرف تازه ای از خود نداشت که شاعر شدم پس از تو ‌فراوان سرو ده ام جانان من که نان شده در دست عده ای حالا غزل شدست و من از جان سروده ام از انقلاب چشم تو تا کودتای عشق پروازرا به خاطر زندان سروده ام با یک هبوط ساده زمینی شدم ولی من یک بهشتی ام که از عصیان سروده ام حالا تمام شهر مرا دار میزنند وقت اذان صبح که از آن سروده ام بعد از تو من پیمبری از جنس آتشم قرآن نشد هرآنچه که قرآن سروده ام من یک امید ساده میان امید ها عاشق شدم زمان دبستان سروده ام آغاز راه با تو میان با تو خوبتر آیاکه با تو تا خط پایان سروده ام ... https://eitaa.com/ccheshm
به نام خدا اتحاد باید کنارهم برای فصل نو، تربود باران شدو درازدحام برگ پرپر بود باید صدای عشق بود و یادگاری ماند باید صدای عشق بود و باز خوشتر بود ما باهمیم و دست در دست خدا داریم ما رمزمان از پیش هم الله اکبر بود باید برای کشورت از خویش هم رد شد بااتحادی تازه فکر درد کشور بود باید زمستان را بهاری کردو باخود سبز باید به فکر حرفهای گرم رهبر بود در سایه باید آفتابی تازه باشیم و در تنگنا باید به فکر راه و معبر بود پشت رییس تازه ی جمهورمان هستیم دشمن بداند حیله اش ناشی و ابتربود نه یادمان هرگز نرفته اینکه پیروزیم انا فتحنامان شعار درب سنگر بود پاییز خواهد رفت و برف تازه می‌بارد باید کنار هم برای فصل نو، تر بود https://eitaa.com/ccheshm